صفحه محصول - آثار روانی و دینی حسادت و پیامدهای اجتماعی آن

آثار روانی و دینی حسادت و پیامدهای اجتماعی آن (docx) 1 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 1 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری دانشگاه معارف قرآن و عترت(ع) نگارش بتول نجاریان خوراسگانی تقدیم به: با سپاس فراوان از پیشگاه حضرت حق، این پایاننامه تقدیم به اساتید،معلمین و تمامی عزیزانی باد که همگی از ابتدا تا کنون همچون سرچشمهای زلال مرا در مسیر اندوختن علم و دانش از دریای معرفت وجود خویش سیراب ساخته و این حقیر را به دنیای روشن دانشاندوزی رهنمون بودهاند. باشد که با استمداد از الطاف حق و به کارگیری صحیح آن اندوختهها قدردان کوچکی برای جبران زحماتشان باشم. وبه خانواده مهربانم که صبورانه مرا یاری نمودند. سپاس بیپایانم نثار مهربانی بی پایانشان باد. فهرست صفحه TOC \o "1-3" \h \z \u 2-1- واژه شناسی حسد PAGEREF _Toc6821264 \h 592-2- تعریف حسادت در علم اخلاق PAGEREF _Toc6821265 \h 612-3- تفاوت های غبطه و حسادت PAGEREF _Toc6821266 \h 652-4- ضد حسادت نصح و خیرخواهی PAGEREF _Toc6821267 \h 663-1- آثار و پیآمدهای حسادت PAGEREF _Toc6821268 \h 723-2- پیامدهای فردی حسادت PAGEREF _Toc6821269 \h 733-2-1- آثار دنیوی حسادت PAGEREF _Toc6821270 \h 783-2-1-1- آثار روانی حسادت PAGEREF _Toc6821271 \h 793-2-1-1-2- غمگینی و افسردگی PAGEREF _Toc6821272 \h 803-2-1-1-3- بخل و تنگنظری PAGEREF _Toc6821273 \h 813-2-1-1-4- احساس حقارت PAGEREF _Toc6821274 \h 813-2-1-1-5- اضطراب و ناراحتی همیشگی PAGEREF _Toc6821275 \h 823-2-1-1-6- احساس تنهایی PAGEREF _Toc6821276 \h 833-2-1-1-7- کینه توزی PAGEREF _Toc6821277 \h 843-2-1-2- آثار رفتاری حسادت PAGEREF _Toc6821278 \h 853-2-1-2- 1- غیبت (بدگویی) PAGEREF _Toc6821279 \h 873-2-1-2-2- ملامت و سرزنش PAGEREF _Toc6821280 \h 873-2-1-2- 3- کوتاهی در تعریف از دیگران PAGEREF _Toc6821281 \h 883-2-1-2- 4- ضرر رساندن به محسود با قتل خود PAGEREF _Toc6821282 \h 893-2-1-2-5- تشخیص غلط PAGEREF _Toc6821283 \h 913-2-1-3- آثار جسمانی PAGEREF _Toc6821284 \h 913-2-1-3- 1- آثار جسمانی حسادت در روایات PAGEREF _Toc6821285 \h 933-3- آثار معنوی حسادت PAGEREF _Toc6821286 \h 943-3- 1- از میان رفتن نیکی ها و ایجاد رذیلت های اخلاقی PAGEREF _Toc6821287 \h 943-3- 2- از بین رفتن ایمان PAGEREF _Toc6821288 \h 953-3- 3- دوری از رحمت خدا PAGEREF _Toc6821289 \h 973-4- آثار اجتماعی حسادت (نابسامانیهای اجتماعی) PAGEREF _Toc6821290 \h 973-4-1- عدم پیشرفت PAGEREF _Toc6821291 \h 983-4-2- اختلال امنیت PAGEREF _Toc6821292 \h 993-4-3- پیآمدهای حسد در محیط کار PAGEREF _Toc6821293 \h 1003-4-4- چشم و هم چشمی PAGEREF _Toc6821294 \h 1033-5- آثار اخروی حسادت PAGEREF _Toc6821295 \h 1033-5-1- فشار قبر و ظلمت آن PAGEREF _Toc6821296 \h 1043-5-2- عذاب جهنم PAGEREF _Toc6821297 \h 105 2-1- واژه شناسی حسد لغت شناسان در معنای حسد گفته اند : حسد یعنی : « تمنی زوال نعمت از غیر»« طلب زوال نعمت از غیر» راغب اصفهانی با توجّه به کاربرد قرآنی حسد می نویسد : الحسد تمنیّ زوال نعمه من مستحق لها و ربما کان مع ذالک سعی فی زوالها، « حسد آرزوی زوال نعمت از کسی است که سزاوار داشتن آن نعمت است و شخص حسود علاوه بر آرزوی قلبی چه بسا کوشش در زوال آن نعمت می کند » . در حقیقت ، معنا ی حسادت ، همین آرزوی نابودی نعمت دیگران است ، خواه این نعمت به حسود برسد یا نرسد.در این باره از پیامبر اکرم نقل شده است : الحاسِدُ، الذّی یَتَمَنّی زَوالَ النِّعمَهِ عَن صاحِبِهاو إِن لَم یُرِدها لِنَفسِهِ. «حسود، کسی است که نابودی نعمتی را از صاحب آن خواهان است ، اگرچه آن نعمت را برای خود نخواهد» . از تعریف حسد معلوم می شود که اصل آن مربوط به درون نفس انسان است ، پس هر انسانی بدون آنکه خود را فریب دهد ، می تواند به درون خود مراجعه کند و ببیند آیا آرزوی زوال نعمت از فلان دوست و رقیب را دارد یا نه؟ و به این وسیله بود و نبود بیماری حسادت را مشخص کند. اگر کسی به خاطر نابودی نعمت دیگری خوشحال شود و یا به خاطر ناگواری های کسی شادمان گردد، چنین فردی حسود است. اگر کسی به خاطر دستیابی یک مؤمن به نعمتی غمگین شود، این فرد نیز حسود است.قرآن کریم به این دو نوع حسادت اشاره نموده است : إِنْ تَمْسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْکُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِهَا وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لاَ يَضُرُّکُمْ کَيْدُهُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ ، «اگرنیکی بهشمابرسدآنانراناراحتمى‏كند؛واگرحادثۀ ناگواری برای شما رخ بدهد ، خوشحال مى‏شوند؛وامااگردر [برابرشان] استقامتوپرهيزگارىپیشه کنید، نقشه های[خائنانه] آنان به شمازيانی نمى‏رساند ; يقيناًخداوندبهآنچهانجام میدهند احاطهدارد» . این آیه راه شناخت دوست و دشمن را بیان می کند ، که بهترین راه آن ، توجه به روحیات و عکس العمل آنها در موقع کامیابی و یا ناکامی مسلمانان است. درآیات قبل به مسلمانان سفارش نمود که دشمنانی را نه همراه بگیرد و نه دوست. در این آیه می فرماید : این برخورد شما ممکن است تاوان سختی داشته باشد و آنان بر علیه شما توطئه کنند، بنابراین شما باید اهل صبر و تقوا باشید ، تا حیله های آنان ضربه ای به شما نزند.پیام هایی که این آیه دربردارد: حسادت دشمنان به قدری است که اگر اندک خیری به شما برسد ناراحت می شوند. راه نفوذ دشمن ، یا ترس و طمع است و یا بی پروائی ما ، که صبر و تقوی راه خنثی کردن آن هاست. در برابر حسودانی که از رشد ما ناراحت هستند ، چاره ای جز صبر و تقوا نیست. خداوند با افشای روحیّات دشمن ، به مسلمانان هم روحیه می دهد و هم بیدار باش. 2-2- تعریف حسادت در علم اخلاق یکی از رذائل اخلاقی که در علم اخلاق مورد بررسی قرار می گیرد ؛ رذیلۀ حسادت است . حسد صفت بسیار زشتی است که آدمی را به پست ترین مرحلۀ رذالت می رساند تا جائی که شخص حسود تحمل شا دکامی و بهره مندی دیگران را ندارد. دانشمندان اسلامی ، حسادت را برای آدمی بسیار مضر می دانند و از آن نهی کرده اند، چرا که حسادت به روح و روان انسان ضربات جبران ناپذیری وارد کرده و تأثیرات منفی در رفتار و کردار آدمی می گذارد و این صفت زشت و ناپسند ممکن است سالها و شاید تا آخر عمر، انسان را با مشکلات و خطرات روحی و روانی همراه کند و به سادگی از وجود او خارج نشود تا جائی که دوست دارد‌دیگران‌را‌نیز‌منحرف‌کند. در این باره در قرآن ، حسد به عنوان دستاویزی برای اهل کتاب جهت انحراف مؤمنان قلمداد شده است . آنجائی که خداوند می فرماید : وَدَّ کَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِکُمْ کُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ ، « بسيارى از اهل كتاب پس از اينكه حق برايشان آشكار شد از روى حسدى كه در وجودشان بود ، آرزو مى‏كردند كه شما را ، بعد از ايمانتان ، كافر گردانند . پس عفو كنيد و درگذريد ، تا خدا فرمان خويش را بياورد ، كه خدا بر هر كارى تواناست » . پیام هایی که در این آیۀ نهفته است : شعلۀ حسادت چنان خطرناک است که بعد از علم و آگاهی نیز فرو نمی نشیند.« حسداً » « مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ » شما با ایمان آوردن به اسلام ، عظمت و عزتی می یابیدکه دشمنان به شما رشک و حسد می ورزند و می خواهند شما به جهل ، شرک و تفرقۀ زمان جاهلیت برگردید. « وَدَّ کَثِيرٌ » «لَوْ يَرُدُّونَکُمْ » با مخالفان نباید فوراً به خشونت برخورد کرد ، گاهی لازم استحتّی با علم به کینه و حسادت آنها ، با ایشان مدارا نمود. « فَاعْفُوا » محمد شرقاوی برخی از انواع حسد را مباح و روا دانسته است، به نظر وی : منافسه و رقابت و مسابقه : اجمالاً از انواع حسدهای مباح به شمار می آید ، زیرا چنین حسدی عبارت است از: مسابقه و رقابت در پیشتاز بودن فرد در میان بندگان خدا و تلاشی است پویا در طریق الهی و تحکیم مبانی و اصول ایمان . در نتیجه حسد با مفهوم مباح ، وظیفۀ هر فرد مسلمان و با ایمان است. خداوند متعال می فرماید:وَ فِي ذالِکَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ، «و در اين [ نعمتها ] مشتاقان بايد بر يكديگر پيشى گيرند»‌. عنوان تنافس، مردم خاص و ممتازی را مینمایاند که انگیزه تعالی و جویای زندگی برتر به میدان مسابقشان میکشاند، زیرا بیشتر مردم یا در میدان زندگی محدود و برای رسیدن به اوهام و لذات حیوانی کشمکش و مسابقه دارند یا در میدان خیالات و اندیشههای خود ساکن و دلخوش ماندهاند. آنها که به سوی مقامات و زندگی برتر برانگیخته میشوند با تصویر خود نمیتوانند اهداف و غایات عالی و مشخصی را دریابند. این آیات پس از آنکه مقامات ابرار و لذت جاوید را بیان و تصویر نموده و دورنمای آنها را نشان داده است، سبقت جویان و کوشندگان برای تعالی را امر و دعوت می نماید تا هر چه بیشتر قدرت فکر و عمل خود را برای نیل به آنها به کار برند. این مسابقه و تنافس چون در میدان بی نهایت و برتر از محیط محدود دنیا می باشد، تزاحم و مغلوبیت و محرومیت ندارد و هر کس به قدر همت و کوشش خود به هدف نفیسی که حق خودش میباشد، می رسد و از حق دیگری چیزی نمی برد. طبری در« مجمع البیان » می گوید: « تنافس » به معنی تمنی ( و تلاش ) دو انسان است که هرکدام می خواهد شیء نفیسی که برای دیگری است در اختیار او نیز باشد . و درمجمع البحرین آمده است « تنافس » به معنی سبقت و پیشی گرفتن بزرگوارانه بر دیگری است (رقابت و مسابقۀ سالم ). « راغب » در مفردات نیز می گوید: « منافسه » به معنی تلاش انسان است برای شباهت به افراد برجسته و ملحق شدن به آنها ، بی آنکه ضرری به دیگری وارد شود.در حقیقت مضمون آیه شبیه چیزی است که در( آیۀ 21 سوره حدید) آمده است. سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا کَعَرْضِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْض، «[براى رسيدن] به مغفرت پروردگارتان و بهشتى كه پهنايش چون پهناى آسمان و زمين است بر يكديگر پیشی بگیرید ». وَ سَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ، « و در سوی مغفرت پروردگار خود ، شتاب بگیرید ». تنافس و مسابقه میان دو نفر است که تلاش می کنند بر یکدیگر سبقت بگیرند ، مؤمن نیز تلاش می کند در اطاعت از خداوند با دیگران به رقابت و مسابقه برخیزد ، چنین رقیبی رنج و آزار و بدبختی رقیبش را آرزو نمی کند و خواهان بدبختی او نمی باشد. نقد : با توجه به تعریفی که پیش تر درباره حسد بیان شد آنچه آقای محمد شرقاوی از حرمت حسد استثاء کرده، به ویژه رقابت و مسابقه اصلاً حسد محسوب نمی شود، نه اینکه حسد هست امّا به طور استثنائی مباح است. 2-3- تفاوت های غبطه و حسادت همانطور که قبلاً هم بیان نمودیم؛ حسد، عبارت است از تمنای زوال نعمتی از برادر مسلمان خود، از نعمت‌هایی که صلاح او باشد. و اگر تمنّای زوال نعمت را از او نکند بلکه مثل آن را برای خودش بخواهد ، آن را غبطه و منافسه خوانند.غبطه به اعتبار مواردش چنانچه علامه مجلسی در مرآت العقول فرموده به احکام پنج گانه تکلیفی تقسیم می‌شود: گاهی واجب است و آن غبطه بر واجبات است مثلاً رفیقش حجّ واجب را به جا آورده و او مسامحه کرده، باید آرزو کند کاش مانند او اداء واجب کرده بود ، زیرا اگر دوست ندارد که مانند آن شخص واجب الهی را به جا آورده باشد معلوم می‌شود که راضی به ترک آن واجب است و این خود حرام است (به دلیل وجوب توبه و پشیمانی از ترک واجب و فعل حرام). و در مستحبّات ، غبطه مستحب است مثل غبطه خوردن ازحال رفیقش که موفّق به زیارت و یا مستحّب دیگری شده است و گاهی حرام و مکروه است مثل: غبطه خوردن از حال کسی که منصبحرام یا مال حرامی به او رسده و یا غبطۀ کسی که مکروهی از او صادر شده است و غبطه در مباهات مباح است. از این رو غبطه از صفات مؤمنان است و اسلام نیز آن را ستوده و به آن امر کرده است ؛ زیرا هم با حسادت متفاوت است و کراهت آن را دارد و هم نشانۀ امید به خداوند و خوش‌بینی به جهان است . «غبطه» نه تنها مذموم نیست بلکه پسندیده و مایۀ ترقی و پیشرفت است . همانگونه که در حدیثی از امام صادق(ع) می‌خوانیم: که « طریحی » در مجمع البحرین (ماده حسادت)آورده است: انَّ المؤمن یغبط و لا یُحسَد و المنافقُ یَحسِدُ و لا یَغبط، «همانا مؤمن غبطه می‌خورد و حسادت نمی‌ورزد ، منافق حسادت می‌ورزد و ‌غبطه نمی‌خورد». 2-4- ضد حسادت نصح و خیرخواهی نقطه مقابل حسد، «نصح‏» و «خيرخواهى» است، به اين معنى كه نه تنها انسان خواهان زوال نعمت از ديگران نباشد بلكه طالب بقاى نعمت و افزون شدن آن براى همه نيكان و پاكان گردد، يا به تعبيرى ديگر آنچه از خير و خوبى و سعادت معنوى و مادى براى خويش مى‏خواهد براى ديگران نيز بطلبد و اين يكى از فضايل معروف است كه در آيات قرآن و روايات اسلامى به آن اشاره شده است. پيامبران الهى خيرخواهان امت‏ها بودند و يكى از صفات بارز آنها همين موضوع بود.قرآن مجيد از زبان «نوح‏» شيخ الانبياء چنين نقل مى‏كند كه به قوم خود فرمود:أُبَلِّغُكُمْ رِسَالَاتِ رَبىّ‏ِ وَ أَنصَحُ لَكمُ‏ْ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُون،« پیام‌های پروردگارم را به شما می‌رسانم و خيرخواه شما هستم و از خداوند چيزهايى(از لطف و مرحمت و عنايت) مى‏دانم كه شما نمى‏دانيد». در اينجا بعد از مساله ابلاغ رسالت،‏سخن از نصح و خيرخواهى امت‏به ميان آمده كه نقطه مقابل حسد و بخل و خيانت است.همين معنى با تفاوت مختصرى در مورد پيامبر بزرگ خدا هود آمده است : آنجا كه مى‏گويد:أُبَلِّغُكُمْ رِسَالَاتِ رَبىّ‏ِ وَ أَنَا لَكمُ‏ْ نَاصِحٌ أَمِين،« رسالتهاى پرودگارم را به شما ابلاغ مى‏كنم و من خيرخواه امينى براى شما هستم‏». همين معنى درباره حضرت صالح و حضرت شعيب وارد شده است. بديهى است، ‏خيرخواهى، منحصر به اين چهار بزرگوار نبوده، بلكه همه انبياى الهى و اولياء معصومين اين ويژگى را داشتند و پيروان راستين آنان نيز بايد خيرخواه ديگران باشند، و نه بخيل. در حديث پر معنايى از پيامبر اكرم نقل شده است كه درباره مردى از طايفه انصار شهادت داد كه او از اهل بهشت است، هنگامى كه درباره زندگى اين مرد بهشتى تحقيق كردند عبادت زيادى در او مشاهده نكردند، بلكه ديدند شب هنگام كه به بستر استراحت مى‏رود، ياد خدا مى‏كند و سپس به خواب مى‏رود تا موقع نماز صبح، مشاهده اين وضع موجب سؤال از خودش شد، او در جواب گفت: ما هو الا ما ترون غير انى لااجد على احد من المسلمين فى نفسى غشا و لا حسدا على خير اعطاه الله اياه، «وضع من همان است كه ديديد، ولى من نسبت‏به هيچ كس از مسلمانان كه خدا نعمتى به او بخشيده در دل خود نه خيانتى مى‏بينم و نه حسدىبلكه من خيرخواه همه هستم و از نعمت‏هاى آنها خوشحالم.» در حديث ديگرى آمده است كه پيامبر اكرم فرمود:اِنَّ اعظم الناس منزلة عندالله يوم القيامة اَمشاهُم فى ارضِهِ بالنصيحَة لِخلقه، «بلند مقام‏ترين مردم در پيشگاه خداوند در قيامت كسى است كه از همه بيشتر تلاش در خيرخواهى مردم كرده است.» در روايت ديگرى از همان حضرت(ص)، ميزان و معيارى براى خيرخواهى بيان شده است و آن اين است كه از منافع ديگران به اندازه منافع خويش دفاع كند.فرمود: لينصح الرجل منكم اخاه كنصيحتهلنفسه، « بايد هر كدام از شما نسبت‏به برادر مؤمن خود خيرخواه باشد به همان اندازه كه نسبت‏به خويش خيرخواه است».واژه «نصح‏» و «نصيحت‏» گر چه در زبان روزمره فارسى ما معمولا به معنى اندرز به كار مى‏رود ولى در لغت عرب چنين نيست، بلكه مفهوم وسيع و گسترده‏اى دارد. «راغب‏» در كتاب مفردات‏ مى‏گويد: «نصح و نصيحت‏» هر كار و هر سخنى است كه در آن مصلحت ديگرى باشد و اين واژه در اصل به معنى خلوص و اخلاص است. به همين دليل عسل خالص را «ناصح‏» مى‏گويند، كار خياط را هم نصح مى‏نامند به خاطر اصلاح كردن پارچه‏اى كه به او داده شده است و از آنجا كه شخص خيرخواه از روى خلوص و اخلاص در اصلاح كار ديگران مى‏كوشد، واژه نصح و نصيحت درباره او به كار مى‏رود و اصولا هر چيزى كه خالص و صاف باشد خواه در سخن يا عمل و در امور مادى يا معنوى، واژه «نصح‏» بر آن اطلاق مى‏شود. بنابراين هنگامى كه در بحث‏هاى اخلاقى سخن از نصيحت‏به ميان مى‏آيد مقصود ترك هر گونه حسد، كينه، بخل و خيانت است. آثار و پیامدهای حسادت بیماریهای اخلاقی، روحی و روانی همچون: نفاق، حسد، ترس، نگرانی، اضطراب، تکبر، دنیاطلبی، شهوت پرستی و ..... همیشه روح و روان انسان را در معرض خطر قرار داده و میدهد و در طول تاریخ پیامدهای منفی در زندگی بشر بر جای گذاشته و فشارهای روانی بر انسان وارد نموده و گاهی زندگی را تلخ و رنجآور کرده است و بهداشت روانی انسان را در معرض خطر قرار داده است. در اینجا موضوع و بحث ما حسادت وحسد میباشد. و ما در این فصل به بررسی پیامدها و آثار زیانبار آن خواهیم پرداخت. حکمت خداوند طوری قرار گرفته است که یک سری حالتهای انفعالی در انسان و حیوان قرار دهد. مثلاً ترس یک حالت انفعالی است که باعث میشود ما از خطرات و تهدیدات دوری کنیم و یا اینکه خشم ما را به دفاع از خود و مبارزه برای بقا وا میدارد. میان عواطف فعال و عواطف انفعالی رابطهای قوی وجود دارد، مثلاً اگر انگیزهای درون انسان بهوجود بیاید و بعد از مدتی از آن جلوگیری شود، انسان در حالت انفعالی دچار غم و اندوه میشود و این عواطف انفعالی اگر وظیفه خودشان را درست انجام ندهند، مثلاً خشم که وظیفهاش دفاع از شخص میباشد در جای غیرصحیح خود استفاده شود، شخص را حتی به تجاوز به حقوق دیگران وادار میکند، شخص حسود از این حالتهای انفعالی در درون خود به نحو صحیح و در جای خودش استفاده نکرده و مثلاً از نعمتهایی که در دست دیگران میبیند دچار خشم، عصبانیت و حتی مبتلا به بیماریهایجسمی میشود. به جای اینکه به فضل خداوند و رحمت او امیدوار باشد، میترسد از اینکه خدا به او کمتر بدهد یا نعوذ بالله فکر میکند خداوند از اینکه به او هم بهتر از آن و یا مثل آن را بدهد ناتوان است. از این رو دچار ترس و اضطراب و ناراحتی و اندوه میشود و این انفعالات او را دچار تغییرات بدنی نیز میکند، مثلاً اضطراب و ترس شدید ضربان قلب او را بالا برده و به وسیله مویرگها باعث میشود خون زیادی به قلب برسد، پر شدن قلب از خون، موجب افزایش حجم آن و در نتیجه اتصالش به نای میشود. زیرا از نظر فیزیولوژی تشریحی، قلب در حدود یک و نیم سانتی متر زیر یکی از نایچهها قرار دارد. قرآن اضطراب و تپش شدید قلب در حالت انفعالی ترس و اضطراب را که به سبب شدت خفقان و افزایش ورود خون به قلب صورت میگیرد و باعث افزایش حجم آن و در نتیجه، نزدیک شدنش به نای میشود را چنین توصیف میکند:إِذْ جَاءُوکُمْ مِنْ فَوْقِکُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْکُمْ وَ إِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا (10)، هُنَالِکَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزَالاً شَدِيداً (11)،«هنگامی که از بالای سر شما و از زیر پای شما آمدند و آنگاه که چشمها خیره شد و جانها به گلوگاه رسید و به خدا گمانهایی نا به جا میبردید آنجا بود که مؤمنان در آزمایش قرار گرفتند و سخت تکان خوردند، دو حال ترسی را که در جنگ خندق بر مسلمانان چیره شده بود وصف میکند». همه اینها و حتی ترس و اضطراب از قرار گرفتن نعمتها در دست دیگران و اینکه ما محروم بمانیم و یا اینکه نعمتهای خداوند شامل حال ما نشود، همه و همه ما را از رحمت پروردگار دور و دچار غم و اندوه خواهد کرد. که نتیجه آن خسر الدنیا و الاخره بودن را در پی خواهد داشت. 3-1- آثار و پیآمدهای حسادت ضررهای حسادت: حسادت، با توجه به تعاریف ارائه شده در مطالب پیشین، یک بیماری و صفت روحی است و آنچه در اعضاء و جوارح و یا زبان ظاهر میشود، اثر حسادت است و نباید به اشتباه آن را حسادت دانست. ضررهای حسادت هم روحی است و هم جسمی. ضررهای حسود اولاً به خودش برمیگردد، ولی امکان دارد ضرهایی هم به محسود وارد کند. شخص حسود چون میبیند نمیتواند به نعمتهایی که محسود دارد برسد، چه بسا سعی کند نعمتها را از دست او خارج یا ضربهای به او بزند که توان استفاده از نعمتها را نداشته باشد. داستان حضرت یوسف و مشکلاتی که برای ایشان و حضرت یعقوب و در اثر حسات برادران ایجاد شد، از جمله مشکلاتی است که حسودان ایجاد کردند و به همین دلیل است که توصیه شده تا از شر حسودان به خداوند پناه ببریم، وَمِنْشَرِّحَاسِدإِذَاحَسَدَٱ« وازشرّحسود،آنگاهكهحَسَدورزد».مسلماً ضررهایی که حسود به خود وارد میکند بیشتر است؛ زیرا حسادت حسود هرگز به پایان نمیرسد و چنین شخصی اگر در صدد معالجه و اصلاح خود نباشد، هر روز به حسادت فردی از افراد جامعه که نعمتی دارد مبتلا میشود و با این حسادت نیز کاری از پیش نمیبرد و نمیتواند نعمتهایی را که خداوند به دیگران داده است از آنان سلب کند. علاو بر اینکه حسادت کردن و اقدامات زبانی و عملی (غیبت، تهمت و فحش و ....) که به دنبال آن انجام میدهد خود را مدیون افراد میکند، بر این اساس زیانهایی که حسود از این حسادت میبیند شامل زیانهای دنیوی و اخروی است، بر خلاف محسود که از جهت حسادت زیان اخروی نمیبیند. 3-2- پیامدهای فردی حسادت در وجود انسان حقیقتی به نام قلب قرار دارد، که این قلب غیر از قلب جسمانی میباشد و مربوط به روح انسان است، سعادت یا شقاوت انسان در همین قلب رقم میخورد، حسد، یکی از بیماریهای همین قلب است و مفاسدی را نیز به دنبال دارد، بیماریزا نیز میباشد. یعنی بیماریهای دیگری همچون کبر، خشم و کینه و .... را نیز به دنبال خودش دارد و نمونه قرآنی آن حسد قابیل به هابیل است که خشم وکینه او را نیز به دنبال داشت و منجر به قتل برادرش هابیل شد. و داستان دو پسر آدم را به درستی برایشان بخوان، هنگامی که هر یک از آن دو قرابانی پیش داشتند. پس یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد (قابیل) گفت:وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَاناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّکَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ‌ (27)، «حتماً تو را خواهم کشت». هابیل گفت: «خدا فقط از تقوا پیشگان میپذیرد».در قرآن کریم از قول هابیل نقل شده است:لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَکَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْکَ لِأَقْتُلَکَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ‌ (28)،«اگر دست خود را به سوی من دراز کنی تا مرا بکشی، من دستم را به سوی تو دراز نمیکنم تا تو را بکشم، چرا که من از خداوند، پروردگار جهانیان میترسم». شاید مراد از تلاوت به حق آن باشد که این ماجرا در تورات تحریف شده و با خرافات آمیخته است وآنچه در قرآن آمده، حق است. در روایات آمده است که هابیل، دامدار بود وبهترین گوسفند خود را برای قربانی آورد و قابیل کشاورز بود و بدترین قسمت زراعت خود را برای انفاق در راه خدا برگزید. امام صادق (ع) فرمود: انگیزه قتل قابیل، حسادت او نسبت به پذیرش قربانی هابیل بود. پیامهای آیه 27 مائده: باید تاریخ گذشتگان را برای عبرت گرفتن خواند و بررسی کرد. « واتل». در نقل تاریخ باید به مسائل مهم پرداخت «نبأ». یعنی خبر مهم. تاریخ را از افسانه جدا کنیم «بالحق»، ماجرای قربانی قابیل و هابیل افسانه و داستان بیاساس نیست. اصل تقرب به خداوند است، نه قربانی. قربانی هر چه که میخواهد باشد. تفاوت در قبول و عدم قبول، بر اساس تقواست نه تبعیض «من المتقین». پیامهای آیه 28مائده: در برخورد با حسود، آرام سخن بگوییم و آتش حسد را با نرمش در گفتار، خاموش کنیم، « ما انا بباسط....» تقوا و خدا ترسی، عامل بازدارنده از گناه و تعدی در حساسترین حالات است، « انی اخاف الله». خوف از خداوند، یکی از آثار ایمان به ربوبیت همه جانبه اوست، «انی اخاف الله رب العالمین». سخنان محبتآمیز هابیل در مقابله با کینهتوزی قابیل حسود بیاثر شد و قابیل نتوانست در مقابل خشم و حسد مقاومت کند و سرانجام در یک لحظه بحرانی حسد وکینه، مهر برادری را از یادش برد و برادر بیگناهش را کشت و این بود نخستین مقتول در میدان حسد. اینگونه بود که تخم پلید کینه و حسد برای اولین بار در تاریخ بشریت بر خاک افتاد و ریشه دوانید.و قابیل پایهگذار این سنت زشت شد. و مطابق با هین آیات حضرت علی علیه السلام میفرمایند: وَ لَا تَكُونُوا كَالْمُتَكَبِّرِ عَلَى ابْنِ أُمِّهِ مِنْ غَيْرِ مَا فَضْلٍ جَعَلَهُ اللَّهُ فِيهِ سِوَى مَا أَلْحَقَتِ الْعَظَمَةُ بِنَفْسِهِ مِنْ عَدَاوَةِ الْحَسَدِ [الْحَسَبِ‏] وَ قَدَحَتِ الْحَمِيَّةُ فِي قَلْبِهِ مِنْ نَارِ الْغَضَبِ وَ نَفَخَ الشَّيْطَانُ فِي أَنْفِهِ مِنْ رِيحِ الْكِبْرِ الَّذِي أَعْقَبَهُ اللَّهُ بِهِ النَّدَامَةَ وَ أَلْزَمَهُ آثَامَ الْقَاتِلِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة «و شما همانند قابیل نباشید که بر برادرش تکبر کرد، خدا او را برتری نداد، خویشتن را بزرگ میپنداشت و حسادت او را به دشمنی واداشت، تعصب آتش کینه را در دلش شعلهور کرد و شیطان باد کبر و غرور در دماغش دمید، و سرانجام پشیمان شد، و خداوند گناه قاتلان را تا روز قیامت بر گردن او نهاد». حضرت امام خمینی در این باره میفرمایند: بدان که حسد خودش یکی از امراض مهلکه قلبیه است و از او نیز زاییده شود امراض کثیره قلبیه وکبر و مفاسد. اعمالی که هر یک از موبقات است و برای هلاک انسان سببی مستقل است. حضرت علی علیه السلام در این زمینه میفرمایند:إِذَا أَمْطَرَ التَّحَاسُدُ أَنْبَتَ التَّفَاسُدَ.«هنگامی که باران حسادت ببارد، فساد را میرویاند». مراد این است که حسد بردن دو کس بر یکدیگر باعث فساد و تباه شدن حال هر یک می شود، به اعتبار اینکه هر یک کاری چند کنند که ضرر و نقصان آن به دیگری می رسد و استعمال باریدن به اعتبار اینکه هر یک کاری چند کنند که ضرر و نقصان آن به دیگری رسد. و استعمال باریدن و رویانیدن به اعتبار تشبیه این معنی است، به بارانی که ببارد و گیاهی برویاند پس چنانکه آن باران سبب رویانیدن آن گیاه می شود، همچنین هم رسیدن حسد میانهی ایشان باعث فساد حال ایشان می گردد. و یا امام علی علیه السلام در جای دیگر میفرمایند:رَأْسُ‏ الرَّذَائِلِ‏ الْحَسَدُ.«ریشه پستیها، حسادت است».ضررهایی که برای حسادت بیان شدهاند، بسیار مضر و خطرناک هستند و یکی از راههای نجات از این بیماری نیز یادآوری ضررها و عوارض این بیماری بر سلامت روح و روان میباشد. ما در این فصل قصد داریم مهمترین این زیانها و پیامدها را متذکر شده تا شاید بتوانیم در گامهای بعدی چراغ راهی یافته باشیم برای درمان این بیماری و رذیلت اخلاقی. ابتدا و در گام اول به زیانها و پیامدهای فردی حسادت پرداخته میشود. پیامدهای فردی حسادت خود شامل دو نوع آثار میشود که عبارتند از: 1-آثار دنیوی 2- آثار معنوی 3-2-1- آثار دنیوی حسادت آثار دنیوی حسادت خود شامل 1- آثار روانی، 2- آثار رفتاری، 3-آثار جسمانی حسود میباشد. آثار روانی: نتیجه حسادت بر حالات روانی و خلق و خوی فرد حسود میباشد، آثار روانی حسد به ویژه در سالهای بالای رشد، از اهمیت فراوانی برخوردار است. حسادت در سالهای اولیه، رشد چندان عمقی ندارد و به همین دلیل، آثار آن زودگذر است و با از بین رفتن شرایطی که باعث حسادت شده ، آثار آن نیز از بین میرود. به عنوان مثال، هنگامی که یک اسباب بازی مورد علاقه کودکی قرار میگیرد و با کودکی که آن را در اختیار دارد درگیر میشود، اگر اسباببازی بشکند یا اسباببازی را از آنها بگیریم، ممکن است مدتی بعد رفتارشان با هم دوباره خوب و صمیمی شود. ولی در سالهای بالاتر، حسادتعمیقتر و پابرجاتر است و گاه چندین سال ادامه مییابد. در این موارد آثار روانی نامطلوب حسادت آشکار میشود. حسود از محرومیت چیزهایی که ندارد رنج میبرد، در حالی که نه قدرت سلب آن نعمت را از دیگری دارد و نه توانایی کسب آن را برای خود. و این موضوع گاهی باعث میشود حسود به بیماریهای سخت روانی مبتلا شود.حسود قبل از آنکه به دیگران ضرر برساند به خودش ضرر میزند و خودش را گرفتار ناراحتی روح و جسم و عذاب دنیا و آخرت میکند. امام صادق در این مورد میفرمایند:الْحَاسِدُ مُضِرٌّ بِنَفْسِهِ قَبْلَ أَنْ يُضِرَّ بِالْمَحْسُودِ كَإِبْلِيسَ أَوْرَثَ بِحَسَدِهِ لِنَفْسِهِ اللَّعْنَةَ وَ لِآدَمَ ع الِاجْتِبَاءَ وَ الْهُدَى ....‏«حسود پیش از آنکه بتواند به «محسود» ضرر برساند به خویشتن زیان میرساند، مانند ابلیس که با حسدش لعنت برای خود آفرید و برای آدم بزرگی و هدایت». در پشت سر این حسادت حضرت آدم به مقام بلند نبوت و هدایت نائل شده و از بندگان مخصوص وبرگزیده پروردگار متعال گردید، پس سزاوار است که همیشه حسد برنده باشی نه حسد برنده، زیرا که میزان شخص حاسد همیشه سبک است، و در مقابل آن میزان شخص محسود سنگین می شود. پس با توجه به این معنی، فعالیت و اقدامات شخص حسود نه تنها به محسود ضرر نزده و برنامه زندگی او را عوض نخواهدکرد، بلکه از جهات مختلف به خود حاسد صدمه خواهد رسانید، فراغ قلب و صفای نفس و توجه و خضوع و خشوع را از حاسد می برد، اوقات گرانبها و افکار او را مصروف در نقد و انتقاد از محسود می کند، ناراحتی فکری و گرفتاریهای شدید روحی ایجاد می نماید، از توجه به وظایف خود و فعالیت در پیشرفت امور خود جلوگیری می کند. بمیر تا برهی ای حسود کاین رنجی است که از مشقت آن جز به مرگ نتوان رست 3-2-1-1- آثار روانی حسادت در اینجا به آثاری که حسادت در روان افراد از خود به جای میگذارد اشارع مینماییم: امام علی علیه السلام میفرمایند:طَهِّرُوا قُلُوبَكُمْ‏ مِنَ‏ الْحَسَدِ فَإِنَّهُ مُكْمِدٌ مُضْنِي،«دلهایتان را از حسد پاک کنید، زیرا حسد شما را به غم جانکاه و ناتوانی مبتلا میسازد». همچنین در حدیثی دیگر امام علی علیه السلام میفرماید:الْحَسَدُ يُنْشِئُ‏ الْكَمَد،«حسد پدید آورنده اندوه است». کمد به معنای غم و اندوه همراه با فرسایش است. غمگینی معادل افسردگی نیست، غمگینی موقعی بیماری تلقی میشود که جنبه افراطی پیدا کند.غمگینی افراطی باعث ایجاد افسردگی می شود و شخص را آماده آسیب پذیری می کند. مؤلفههای روانی افسردگی، عبارتند از احساس به پایان رسیدن نیرو، کهتری، ناتوانی و غمگینی و ..... در حیطه شناختی افسردگی به صورت پراکندگی فکر، عدم دقت و مشکل بودن کوشش فکری، و در حیطه عاطفی به شکل حتی مالیخولیایی که با هشیاری فرد نسبت به توانمندی واکنش همراه است، متجلی میشود. آثار روانی حسادت را می توان به صورت زیر برشمرد: 3-2-1-1-2- غمگینی و افسردگی کسی که همیشه به فکر داشتههای دیگران است و حسرت آن را میخورد، هر روز ناراحت است و در نتیجه کم کم افسرده میشود. چنین انسانهایی همیشه غمگیناند و همنشینی با آنها نیز غم آور است. روح شخص حسود در تنگنا و فشار است و تلخترین زندگی را برای خود واطرافیانش به بار میآورد، تلخ کام و اندوهگین است و در رنج و افسردگی دست و پا میزند. حضرت امام خمینی در این باره می فرمایند: «این صفت خبیث و زشت (حسادت) چنان قلب را گرفته و تنگ میکند که آثار آن در تمام مملکت باطن و ظاهر پیدا شود. قلب محزون و افسرده، سینه گرفته و تنگ، چهره عبوس و چین در چین شود....حسود خوف و حزنش در اطراف محسود چرخ میزند. مؤمن گشاده جبین [گشاده رو] است و بشرای [شادابی] در صورت او است، حسود جبینش [پیشانیاش] درهم و عبوس است». 3-2-1-1-3- بخل و تنگنظری شخص حسود فکر میکند که اگر نعمتهای دیگران از بین برود، نعمتی برای اوست. حضرت علی علیه السلام در این مورد میفرمایند:الْحَاسِدُ يَرَى‏ أَنَ‏ زَوَالَ‏ النِّعْمَةِ عَمَّنْ يَحْسُدُهُ نِعْمَةٌ عَلَيْه، «چون شخص حسود میپندارد که فضل و نعمتهای خداوند محدود است که اگر به دیگری برسد، دیگر چیزی برای او باقی نمیماند، در هنگام حسادت این فکر را با خودش تکرار میکند و این اعتقاد درونی خودش را تقویت میکند. و در صورت تداوم حسادت بخل و تنگنظری در باطن او ریشه میدواند و کم کم به فرد بخیل و تنگنظر تبدیل میشود‏». 3-2-1-1-4- احساس حقارت وقتی انسان به خودش احترام نگذارد و نعمتهای بیشمار خداوند را در اطرافش نبیند، دچار حسادت خواهد شد، لذا همه را خوشبختتر از خودش دانسته و در مقایسه با دیگران، دچار خودکم بینی خواهد شد و این خود کم بینی احساس حقارت را برای فرد به دنبال خواهد داشت. امام صادق علیه السلام میفرمایند:الْحَسَدُ أَصْلُهُ‏ مِنْ عَمَى الْقَلْبِ وَ جُحُودِ فَضْلِ اللَّهِ تَعَالَى‏، «ریشه حسد از کوری دل و انکار فضل خداوند متعال است». بنابراین، حسادت همیشه نشانه ضعف اخلاق و خلأ عاطفی شدید به شمار میآید و شخص حسود پیوسته سعی میکند که این خلأ باطنی خویش را که با حقارت و خودکم بینی پر شده است به گونهای پر کند. امام علی علیه السلام در این زمینه میفرمایند:الْحَسَدُ دَأْبُ‏ السُّفَّل، «حسد شیوه فرومایگان است‏». 3-2-1-1-5- اضطراب و ناراحتی همیشگی اضطراب یک حالت، هیجانی است که از خصوصیات برجسته آن حالت بیقراری و دلواپسی است که با اتفاقات زمان و شرایط مکان تناسب ندارد.یکی از بیماریهای روانی که شخص به آن دچار میشود و احساس رنج و عذاب و تشویش و نگرانی از وجود داشتههای دیگران وجود او را فرامیگیرد، بیماری حسد میباشد. اضطراب درونی شخص حسود به او اجازه آسایش روحی نمیدهد و نمیگذارد لبخند بر لبان او نقش ببندد و با روی خوش با کسی ملاقات کند. چون از دیدن مردم ناراحت میشود. کوششهای زیادی در زمینه روان درمانی برای افرادی که دچار اضطراب هستند صورت گرفته که نشان میدهد میانگین درمان ناشی از روان درمانی هنوز به میزان رضایت بخشی نرسیده است. اختلافات زیاد میان مکاتب روان درمانی و نوع نگرش آنها و اینکه اولاً هر کدام از زاویه معین و محدودی به انسان مینگرند و ثانیاً نمی توانند با دید کلی به انسان نگاه کنند، همین موضوع باعث ناتوانی این مکاتب در فهم درست و دقیق انسان شده است. به تازگی در میان روان شناسان، گرایش هایی پیدا شده است که طرفدار توجه بیشتر به دین برای سلامت روان و درمان بیماری های روانی است که در بخش درمام حسادت به آن پرداخته خواهد شد. 3-2-1-1-6- احساس تنهایی چون حسود نمیتواند نعمت های دیگران را تحمل کند، کم کم دوستان خود را از دست می دهد. وقتی کسی در درون خودش احساس دارد، کم کم نمی تواند آن را درون خودش نگه دارد و سرانجام روزی آن را آشکار می کند؛الْحَسَدُ عَيْبٌ‏ فَاضِح......«حسد عیبی رسوا کننده است‏». و در نتیجه دوستانش او را به خاطر حالات ناپسندش ترک خواهند نمود و خود او نیز در بسیاری از مجالس شرکت نمی کند، هر چند هم که این کار را دوست داشته باشد و داشتن چنین حالتی به او اجازه چنین کاری را نمی دهد. امام علی علیه السلام می فرمایند: لَيْسَ‏ لِحَسُودٍ خُلَّة، «حسود دوستی ندارد».بنابراین حسود همیشه تنهاست چون نمی تواند رابطه دوستانه برقرار کند. امام صادق علیه السلام می فرمایند:إِنَّ صَاحِبَ الدِّينِ فَكَّرَ فَعَلَتْهُ السَّكِينَةُ وَ اسْتَكَانَ فَتَوَاضَعَ وَ قَنِعَ فَاسْتَغْنَى وَ رَضِيَ بِمَا أُعْطِيَ وَ انْفَرَدَ فَكُفِيَ الْأَحْزَانَ وَ رَفَضَ الشَّهَوَاتِ فَصَارَ حُرّاً وَ خَلَعَ الدُّنْيَا فَتَحَامَى الشُّرُورَ وَ طَرَحَ‏ الْحَسَدَ فَظَهَرَتِ‏ الْمَحَبَّة، «آدم دیندار می اندیشد، آرامش بر جان او حاکم ست. چون خضوع می کند، متواضع است. چون قناعت میکند، بی نیاز است. به آنچه داده شده خشنود است. چون تنهایی را برگزیده از دوستان بی نیاز است. چون هوا و هوس را رها کرده آزاد است.چون دنیا رافروگذارده از بدی ها و گزندگان در امان است. چون حسادت رادور افکنده محبتش آشکار است». 3-2-1-1-7- کینه توزی حسود معمولاً منافق است. حضرت علی علیه السلام می فرمایند:الْحَاسِدُ يُظْهِرُ وُدَّهُ‏ فِي أَقْوَالِهِ وَ يُخْفِي بُغْضَهُ فِي أَفْعَالِه،«حسود در ظاهر اظهار علاقه می کند ولی در باطن کینه و بغض دارد‏». یکی ار نشانه های شخص حسود کینه توزی است و بسیاری از اختلافات، دعواها و جنایات هم از آثار کینه توزی است. امام علی علیه السلام می فرماید: کینه طبیعت حسودان است. و در جای دیگر آمده :شِدَّةُ الْحِقْدِ مِنْ‏ شِدَّةِ الْحَسَد،«شدت کینه، به دلیل شدت حسادت است». و اگر می خواهیم به سعاتمندی برسیم، مطابق با فرموده امام علی علیه السلام که فرمودند: خُلُوُّ الصَّدْرِ مِنَ الْغِلِّ وَ الْحَسَدِ مِنْ سَعَادَةِ الْعَبْد، «دوری سینه از کینه توزی و حسادت از نیک بختی آدمی است. پس قلب خودمان را از کینه و حسد پاک کنیم تا به آرامش درونی دست پیدا کنیم». در جای دیگر بعد از مدح و ستایش بلیغی که از انصار شده است (همانها که پیغمبر گرامی اسلام (ص) و یارانش را به شهر خود یثرب دعوت کردند و با آغوش باز از آنان استقبال نمودند، با جان و دل از آن ها پذیرایی کردند و امکانات خود را به پای آن ها ریختند، سخن از تابعین به میان آورده، همانها که بعد از مهاجران و انصار روی کار آمدند و خط ایمان و انقلاب اسلامی را تداوم بخشیدند) می فرماید: «و کسانی که بعد از آن ها آمدند و می گویند ما برادرانمان را که در ایمان به ما پیشی گرفتند به ما بیاموز و در دلهایمان کینه وحسدی نسبت به مومنان قرار مده! پروردگارا! تو مهربان و رحیمی». به این ترتیب بعد از طلب آمرزش برای خود و پیشگامان در اسلام وایمان (مهاجران و انصار) تنها چیزی را که از خدا می طلبند، از بین رفتن هر گونه «غل و کینه و حسد» نسبت به مؤمنان است، چرا که می دانند تا این امور از دل ریشه کن نشود، رشته های محبت و برادری و اتحاد هرگز محکم نخواهد شدو بدون آن به هیچ موفقیتی نائل نمی شوند. 3-2-1-2- آثار رفتاری حسادت دومین اثر دنیوی حسادت شامل آثار رفتاری می باشد: این آثار بستگی به شدت و ضعف حسد دارد که می تواند از یک برخورد سرد حسود شروع شده و حتی به قتل و تخریب فرد محسود منجر می شود. در حالت کلی پیدا شدن حسادت در روان همراه با اندوه، کدورت روح، ناخشنودی نسبت به خوشبختی دیگران به خصوص کسانی که به ما نزدیکترند، می باشد. پس شاید بد نباشد هر وقت بی دلیل احساس افسردگی کردید از خودتان بپرسید چرا غصه دارید؟ اگر شروع این احساس در ما با دیدن خوشی و موفقیت دیگران باشد، علامت آن است که ما حسود هستیم. پس خوشحال نشدن از خوشی دیگران و حتی غمگین شدن از آن نشانه بسیار مهمی است که باید به آن توجه کنیم. گاهی لازم است عمیقاً خود را بررسی کنیم تا بیابیم، بین گفتن واضح و خشونت آمیز: « خوب شد چنین اتفاقی برای او پیش آمد». و حالتی که واقعا نمی گذارد با دیگران همدرد و با غمشان شریک باشیم چه رابطه ایی وجود دارد و اگر همدردی ما صرفاً تظاهر بود و قلباً از نارحتی آن ها خوش حال شده ایم، بدانیم که اثرات حسادت درما وجود دارد. اگر می بینیم که بیش از اندازه کنجکاو به دانستن خوش بختی یا بدبختی دیگران هستیم یا بیش از اندازه به فرد خاصی فکر می کنیم در اینجا از اثر به نشانه باید پی ببریم و احتمال بدهیم که تجسس در کار دیگران با نیروی حسادت فعال شده باشد. حالت وخیم تر و پیچیده تر حسادت این است که پیشرفت سریع روند حسادت به بیرون نشت کندو به فرد مورد حسادت برسد، مثلاً در گفتار و رفتار فرد حسود بروز کند که در این قسمت به آن می پردازیم. آثار و نشانه های رفتاری حسادت عبارتند از 3-2-1-2- 1- غیبت (بدگویی) فرد حسود همیشه سعی می کند برای اینکه خودش راحت شود، ارزش ها و قابلیت های دیگران را زیر سؤال ببرد و ارزش و اعتبار محسود را با عیب جویی و بدگویی پایین بیاورد، کسانی که خود را حقیر و ناتوان می بینند، برای فرو نشاندن آتش خشم خود پشت سر دیگران بدگویی می کنند، زیرا از برخورد سریع می ترسد و پشت سر دیگران حرف می زند تا مبادا آسیبی به وی برسد. ولی نمیداند که در حقیقت به خودش ضرر می رساند، گاهی حسود با سکوت خود از کسی بدگویی می کند؛ و اگر در حضورش از کسی بدگویی شد او با سکوتش بدگویان را تأیید می کند. همچنین شخص حسود اگر از دیگران تعریف شود، ناراحت می شود، ولی اگر در مورد کسی حرف بدی بشنود زود باور می کند. شنیدن سخنان خوب در مورد دیگران برای شخص حسود ناگوار است و بدگویی دیگران در مورد محسود را چون نشانه بدبختی اوست دوست دارد. از نظر روان شناسی، این حالت از همان غریزه بدخواهی ریشه می گیرد. کند هر آینه غیبت، حسود کوته دست که در مقابله گنگش بود زبان مقال 3-2-1-2-2- ملامت و سرزنش شخص حسود هنگامی که مصیبتی و یا حادثه ناگواری برای کسی رخ بدهد، خوش حال می شود زیرا به مقصود خودش که رنجور شدن دیگران است، رسیده است، مطابق با همین موضوع قرآن درباره حسد اهل کتاب نسبت به مسلمانان بیان می کند:وَ إِنْ‏ تُصِبْكُمْ‏ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِها، «اگر به شما زیانی برسد آنان خشنود می شوند». شماتت، در لغت به معنای از رنج دشمن شاد گشتن، ملامت و سرزنش و سرکوفت است. امام علی علیه السلام می فرمایند:لِلْحَاسِدِ ثَلَاثُ‏ عَلَامَاتٍ يَتَمَلَّقُ إِذَا شَهِدَ وَ يَغْتَابُ إِذَا غَابَ وَ يَشْمَتُ بِالْمُصِيبَة،«حسود را سه نشانه است:پشت سر غیبت می کند، رو به رو تملق می گوید و از گرفتاری دیگران شاد می شود». انسانی که دارای روح و فطرت سالم می باشد، از رنج دیگران آزرده خاطر می شود ولی برای حسود رنج دیگران گنج است. 3-2-1-2- 3- کوتاهی در تعریف از دیگران امام علی علیه السلام می فرمایند: الثَّنَاءُ بِأَكْثَرَ مِنَ الِاسْتِحْقَاقِ مَلَقٌ وَ التَّقْصِيرُ عَنِ‏ الِاسْتِحْقَاقِ‏ عِيٌّ أَوْ حَسَدٌ، «ستودن کسی بیش از مقدار شایستگی اش چاپلوسی است، و کمتر از مقدار شایستگی اش ناتوانی در گفتار یا حسادت است».حسود وقتی صحبت از افراد برجسته و فرهیخته به میان می آید، لب فرو می بندد و از ستایش خودداری می کند.اگر حسود از کسی تعریف کند، بیشتر به حقارت درونی خویش پی خواهد برد و در نتیجه ناراحتی او را در پی خواهد داشت. 3-2-1-2- 4- ضرر رساندن به محسود با قتل خود حسود برای نابودی رقیب حتی حاضر است خود را از بین ببرد تا به محسود ضرر برساند. در زمان یکی از خلفا، مرد ثروتمندی غلامی خرید، از روز اولی که او را خرید، مانند یک غلام با او رفتار نمی کرد، بلکه مانند یک آقا با او رفتار می کرد. بهترین غذاها را به اومی داد، بهترین لباس ها را برایش می خرید، وسایل آسایش او را فراهم می کرد و درست مانند فرزند خودش رفتار می کرد و حتی حاضر شد او را آزاد کند و سرمایه زیادی هم به او بدهد. یک شب درد خود را با غلام در میان گذاشت وگفت؛ من حاضرم تو را آزاد کنم و مقداری پول هم به تو بدهم؛ ولی می دانی برای چه آن همه خدمت به تو کردم؟ فقط برای یک تقاضا: اگر تو این تقاضا را انجام دهی هر چه را که به تو دادم مال تو و نوش جانت باشد و بیش از این هم به تو می دهم، غلام گفت هر چه تو بگویی اطاعت می کنم. تو، ولی نعمت من هستی و به من حیات دادی.گفت نه، باید قول قطعی بدهی، می ترسم اگر پیشنهاد کنم قبول نکنی، غلام گفت: هر چه میخواهی پیشنهاد کنی بگو تا من بگویم «بله». وقتی مرد ثروتمند کاملاً قول گرفت، موضوع را به غلام گفت: و غلام گفت چنین چیزی نمی شود. او گفت: من از تو قول گرفتم و باید این کار را انجام دهی. نیمه شب غلام را بیدار کرد، کارد تیزی هم به او داد و با هم به پشت بام یکی از همسایه ها رفتند، در آنجا خوابید و کیسه پول را به غلام داد و گفت همین جا سر مرا ببر و هر جا که دلت میخواهد برو. غلام گفت: برای چه؟ گفت: برای اینکه من این همسایه را نمی توانم ببینم. مردن برای من از این زندگی بهتر است، ما رقیب یکدیگر بودیم و او از من پیش افتاد و همه چیزش از من بهتر است، من دارم در آتش حسد می سوزم، می خواهم قتل به پای او بیفتد و او را زندانی کنند، اگر چنین چیزی شود من راحت شده ام و راحتی من فقط برای این است که می دانم اگر اینجا کشته شوم فردا می گویند، جنازه در پشت بام رقیبش پیدا شده، پس حتماً رقیبش او را کشته است و بعد رقیب مرا زندانی و سپس اعدام می کنند و مقصود من حاصل می شود. غلام سر او را برید، کیسه پول را برداشت و رفت، خبر در همه جا پیچید، آن مرد همسایه را به زندان بردند، ولی همه می گفتند: اگر او قاتل باشد روی پشت بام خانه خودش که این کار را نمی کند! پس قصه چیست؟ غلام پیش حاکم وقت رفت و حقیقت را این طور گفت: من به تقاضای خودش او را کشتم. او آنچنان در حسد می سوخت که مرگ را بر زندگی ترجیح می داد. وقتی مشخص شد قضیه از این قرار است حاکم هم غلام را آزاد کرد و هم مرد زندانی را. 3-2-1-2-5- تشخیص غلط حسود ادراک صحیح ندارد، چون تمرکز فکر نداشته و نمی تواند درست بیندیشد در نتیجه هر چیزی را همان طور که هست نمی تواند تشخیص دهد، خوبی ها و محاسن دیگران راتشخیص نمی دهد، بدی های رفتار خودش را نیز درک نمی کند، و فکر می کند کارهایی که انجام می دهد درست است، بیماری جسمی و روحی او در عقلش تأثیر می گذارد و خوب را از بد تشخیص نمی دهد. عقل و فکرش درست کار نمیکند و جسمش هم که ناتندرست است و از آن جایی که عقل سالم در بدن سالم است، حسود را از این موهبت خبری نیست، هم عقلش بیمار است و هم جسمش، در نتیجه نمی تواند سود و زیان و صلاح و فساد خود را تشخیص دهد و راه سعادت را نمی تواند از شقاوت بازیابد چون ناراحتی، قدرت فکر و اندیشه درست را از او گرفته است. آخرین قسمت پیامدهای فردی حسادت از آثار دنیوی شامل آثار جسمانی می باشد، که حسادت شخص حسود برایش در پی خواهد داشت: 3-2-1-3- آثار جسمانی حسد علاوه بر آثار روحی، آثار نامطلوبی برسلامت جسمانی دارد و انسان را دچار بیماری می کند، بیماری های روان تنی که امروزه از آن ها بحث می شود، به بیماری های جسمی ناشی از بیماری های روانی گفته می شود، همان طور که قبلاً هم اشاره نمودیم جسم و روان هر دو به هم ربط دارد، هر گاه انسان از نظر روانی مشکلی داشته باشد، جسم او نیز درگیر می شود. افراد حسود معمولاً رنجور، حساس، عصبی، پرخاشجو و افسرده می شوند و دستگاه های مختلف بدن آنان تحت تأثیر این حالات روحی دچار اختلال می گردد. آثار جسمی حسد موضوعی است شایان توجه و تحقیق علمی بیشتر. مثلاً فعالیت غدد درون ریز و واکنش دستگاه های عصبی هنگام بروز و ادامه یافتن این حالت هیجانی باید مورد توجه بیشتر قرار گیرد. نمی شود گفت هر کسی بیمار است حسود است، چون که بیماری عوامل مختلفی دارد، ولی می شود گفت که حسود از نظر جسمانی هم بیمار است؛ زیرا حسود گاهی اوقات طوری از ترقی و پیشرفت دیگران ناراحت می شود که از خواب و خوراک می افتد و اینجاست که جسم او هم بیمار و رنجور و ضعیف می شود. فشار خون ، بالا رفتن چربی خون، قند (دیابت)، گواتر و..... در بسیار ی از موارد منشأ عصبی و روحی دارند. از این رو گاه در درمان، اگر داورهای این بیماری ها همراه با داروهای آرامبخش عصبی نباشد، مؤثر نخواهد بود. در اجتماع به وضوح این آثار جسمی در افراد حسود مشهود است، اما گاهی به آن توجه نداریم و نمی دانیم که از کجا ریشه گرفته است و فقط به درمان ظاهری و برطرف کردن عوامل غیرواقعی می پردازیم ،ولی با کمی تفکر و مراجعه به مشاوران متخصص و دلسوز، می توان به ریشه پی برد و آن را خشکاند. حضرت علی علیه السلام در این زمینه می فرمایند: صِحَّةُ الْجَسَدِ مِنْ قِلَّةِ الْحَسَد،«تندرستی جسم به خاطر کمی حسد است». 3-2-1-3- 1- آثار جسمانی حسادت در روایات حسد یک بیماری روحی است و باعث آسیب به جسم و جان انسان حسود هم می شود.امیر المؤمنین علی علیه السلام فرمودند:الْعَجَبُ‏ لِغَفْلَةِ الْحُسَّادِ عَنْ سَلَامَةِ الْأَجْسَاد، «شگفتا که حسودان از سلامتی خود غافل مانده اند». و یا در جای دیگر می فرمایند: الْحَسَدُ يُمْرِضُ‏ جِسْمَكَ‏،«حسادت، بدن تو را مریض می کند». و یا این روایت که می فرمایند: الْحَسَدُ يُذِيبُ‏ الْجَسَد،«حسد جسم را ذوب می کند» و در نتیجه فرد حسود ضعیف و ناتوان وآماده هر گونه بیماری جسمی می شود. امامعلی علیه السلام می فرمایند:الْحَسَدُ يُضْنِي‏ الْجَسَد، «حسد جسم را رنجور می سازد» و در نهایت منجر به مرگ وی می شود. و باز هم امیر المؤمنین در این زمینه می فرمایند:الْحَسَدُ لَا يَجْلِبُ‏ إِلَّا مَضَرَّةً وَ غَيْظاً يُوهِنُ قَلْبَكَ وَ يُمْرِضُ جِسْمَك‏، «حسادت جز زیان و خشمی که موجب سستی قلبت و بیماری بدنت می شود، ثمری ندارد». خوشبختانه در سال های اخیر در بین روان شناسان، توجه به دین و دستورهای دینی برای سلامت روان و درمان بیماری های روانی افزایش یافته است، که در فصول بعدی به آن اشاره خواهیم نمود، تا انشاءالله دارای جسمی سالم همراه با روانی پاکیزه باشیم. 3-3- آثار معنوی حسادت 3-3- 1- از میان رفتن نیکی ها و ایجاد رذیلت های اخلاقی انسانیت انسان به داشتن فضائل و صفات اخلاقی می باشد، دردها و بیماری های روحی موجب هلاکت و بدبختی روح انسان می شوند، و انسان را از رسیدن به لذت و سعادت ابدی باز می دارند، دل و روح انسان تا وقتی که از اخلاق زشت پاک نشود، علم و معرفت پروردگار را در آن راهی نیست، از جمله بیماری های روحی که باعث از بین رفتن حسنات انسان و سنگین شدن کفه ترازوی سیئات او می شود، حسد می باشد، حسد صفات نیک و فضایل اخلاقی را می خورد؛ چنان که هیزم آتش را می خورد. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این زمینه می فرمایند:إِيَّاكُمْ‏ وَ الْحَسَدَ فَإِنَّهُ يَأْكُلُ الْحَسَنَاتِ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الْحَطَبَ، «از حسادت بپرهیزید، زیرا حسد نیکی هارا می خورد چنان که آتش هیزم را می خورد». حسادت نیکی ها را از بین می برد و رذائل اخلاق را ایجاد می کند، زیرا اگر شخص حسود خودش را درمان نکند و حسادت در قلب او ریشه بدواند، دچار اعمال زشتی مثل غیبت و افترا و بخل و بدخواهی خواهد شد. آیت الله شهید مطهری در این باره می فرمایند: «علت اینکه مادیت اعتقادی منجر به مادیت اخلاقی می گردد، تنها این نیست که منطقاً اساس اخلاق مبتنی بر عفاف و تقوا متزلزل می گردد و دلیلی بر چشم پوشی از لذت های مادی باقی نمی ماند. تنها این نیست که با از میان رفتن سد معنوی افکار الهی، جاذبه شهوات کار خود را می کند، بلکه علت دیگری هم در کار است و آن اینکه اندیشه های ماتریالیستی درباره جهان و حیات و خلقت، آدمی را سخت در رنج و فشار می گذارد و در آدمی میل به فرار از این اندیشه ها و پناه بردن به امور فراموشی آور اعم از عیش و عشرت ها و یا مخدرات و مسکرات به وجود می آورد، تأثیر دافعه این اندیشه های سهمناک کمتر از تأثیر جاذبه به لذت مادیات نیست. 3-3- 2- از بین رفتن ایمان امام علی علیه السلام می فرمایند:وَ لَا تَحَاسَدُوا فَإِنَّ الْحَسَدَ يَأْكُلُ الْإِيمَانَ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الْحَطَب‏، «هرگز حسادت نورزید، زیرا حسد ایمان را می خورد چنان که آتش هیزم را نابود می کند». ایمان داشتن هیچ گاه با آرزوی نابودی نعمتی از دست کسی جور در نمی آید.حضرت امام خمینی درباره ناسازگاری ایمان با حسد می فرماید: بس است در زشتی [حسد] که ایمان را که سرمایه نجات آخرت و حیات قلوب است، از دست انسان بگیرد و او را مفلس و بی چاره کند. در نتیجه مهمترین اثر حسادت کفر است.الْحَسَدُ هُوَ أَصْلُ‏ الْكُفْر، «حسادت ریشه و اساس کفر است». حسد عامل بسیاری از گناهان است و سرانجام گناه هم چیزی جز کفر نیست و خدا هم در قرآن می فرماید:ثمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوءَى أَنْ کَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَ کَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِءُونَ‌ (10)، «پس سرانجام کسانی که عمل بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را مسخره گرفتند». شهید مطهری در این باره می گوید: اگر آنان در عمل شهوت ران وماده پرست و اسیر شهرت گردند، تدریجاً افکار و اندیشه هایش هم به حکم انطباق با محیط، خود را با محیط روحی و اخلاقی او سازگار می کنند، یعنی اندیشه های متعالی خداشناسی و خداپرستی و خدادوستی جای خود را به افکار پست مادیگری و غیره می دهد. در نتیجه در یک فرد ایمان و حسد با هم جمع نمی شود و مؤمن هیچ گاه حسود نیست. امام علی علیه السلام می فرمایند: لَا يَكُونُ‏ الْمُؤْمِنُ‏ حَسُوداً، «مؤمنحسود نباشد».اگر همه ریشه های حسد در کسی باشد، ولی ایمان قوی داشته باشد، ریشه ها خشک می شوند و بارور نخواهند گردید. بی ایمان نه تنها درخت حسد را آبیاری می کند، بلکه عامل مؤثر همه فسادها و جنایت ها بی ایمانی است وبس. 3-3- 3- دوری از رحمت خدا حضرت امام خمینی خودشان می فرمایند: کسی که خارج شد از ولایت حقو بیرونش کردند از زیر پرچم رحمت ارحم الراحمین، دیگر امید نجات برای او نیست، شفاعت شافعان نصیب او نخواهد شد. چه کسی شفاعت می کند کسی را که سخطناک به خداست و از حرز ولایت او خارج است و ریسمان مودت ما بین او و مالک رقابش پاره شده؟! سخن این بزرگوار زنگ خطری است برای اینکه بدانیم شفاعت شرایطی دارد و این طور نیست که ما هر کاری خواستیم بکنیم و بعد بگوییم، انشاءالله شفاعت شامل حالمان می شود. کسی که قلبش پر از حسادت باشد از شفاعت محروم می شود. اگر چه ناامیدی از رحمت خداوند گناه است و نباید از رحمت خداوند ناامید بود، بر فرض که گناه حسادت با شفاعت بخشیده شود. اینکه که حسود نتوانسته قلبی سالم داشته باشد و روحی پاک، قابل جبران نیست مگر در همین دنیا همراه با توبه ای واقعی. 3-4- آثار اجتماعی حسادت (نابسامانیهای اجتماعی) حسود بسیاری از نیروهای فکری و بدنی خویش را به جای اینکه در پیشبرد اهداف اجتماعی به کار گیرد، در مسیر تضعیف خود و دیگران صرف می کند. به همین علت سرمایه های خود و سرمایه های اجتماعی را نابود می کند و نتیجه ی این کارها منشأ نابسامانی های اجتماعی از جمله قتل ها و جنایت ها می شود، گروههایی که افراد آن حسود و تنگ نظر باشند، از پیشرفت باز می مانند؛ زیرا حسود همیشه سعی می کند، دیگران را به عقب بیندازد و این عمل بر خلاف روح تکامل و ترقی می باشد. از جمله آثار اجتماعی حسد می توان به موارد زیر اشاره نمود: 3-4-1- عدم پیشرفت حسود به علت افسردگی و ناراحتی های همیشگی استعدادهایش کور می شود و بیشتر از آنکه به فکر خودش باشد به فکر نعمت های محسود است، از طرف دیگر جامعه و رشدو ترقی آن به وجود افراد شایسته بستگی دارد، چنانچه حسد در یک جامعه راه یابد، حسودان نخواهند گذاشت افراد شایسته، قدرتی پیدا کنند و به جامعه خدمت نمایند، افراد آن جامعه به جای کمک به یکدیگر در پیشرفت و رشد، تا می توانند مانع تکامل همدیگر خواهند شد، و چون چشم پیشرفت همدیگر را ندارند، همیشه در حال توطئه برای همدیگر هستند. اگر مسلمانان روحیه حسادت را از خودشان دور کنند و از پیشرفت و آسایش های یکدیگر خوشحال گردند و هر کدام تصمیم بگیرند خود را از بیماری حسد پیراسته کنند و از خداوند متعال بخواهند آن ها را یاری کند، قطعاً جامعه ای مترقی و پیشرفته خواهیم داشت. حضرت علی علیه السلام در این باره می فرمایند:لَا تُشْعِرْ قَلْبَكَ الْهَمَّ عَلَى مَا فَاتَ فَيَشْغَلَكَ عَنِ الِاسْتِعْدَادِ لِمَا هُوَ آتٍ، «در قلب خود درباره آنچه نداری ناراحت نباش، زیرا این حالت تو را از آمادگی برای فرصت های آینده باز می دارد». 3-4-2- اختلال امنیت در جامعه ای که روحیه افرادش پر است از عقده و کینه و غیبت و تهمت، افراد آن چطور می توانند به هم اطمینان داشته باشند، امنیت و آسایش افرادآن جامعه کم کم سلب می شود و رفته و رفته اعتمادی بین آن ها باقی نمی ماند و سوءظن جای آن را خواهد گرفت، جامعه ای که افراد آن حسود هستند، مدام در اضطراب و نگرانی به سر خواهند برد، به طوری که اضطراب برای آن ها امری عادی تلقی می شود، هر کس سد راه و مانع موفقیت دیگری می شود. لذا مردم زندگی را همراه با همین دغدغه ها داشته و نمی توانند تصور جامعه ای سالم را داشته باشند، در صورتی که خداوند می فرماید:وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا وَ فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَ قَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلاَمٌ عَلَيْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ‌ (73)،«ومتقیانخداترسرافوجفوجبهسویبهشتبرندتاچونبدانجارسندوهمهدرهایبهشت (بهرویشانبهاحترام) بگشایندوخازنانبهشتی (بهتهنیت) گویند: سلامبرشماباد (خوشابهحالشما) کهچهخوشعیشابدینصیبشماگردیدحالیدراینبهشتابددرآییدوجاودانمتنعّمباشید». نگهبانان بهشت بر تقوا پیشگان گویند:سلام بر شما پاک شدید و جاودانه بمانید و آن ها جز سلام چیز دیگری نمی شنوند،لاَ يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْواً وَ لاَ تَأْثِيماً (25)، إِلاَّ قِيلاً سَلاَماً سَلاَماً (26).آن ها در جامعه ای زندگی می کنند که افراد آن از انواع کینه و حسد و دروغ و .... پاک شده اند، در این دنیا شاید نتوانیم جامعه ای چون بهشت درست کنیم ولی می توانیم به سوی آن حرکت کنیم اگر چه به آن نرسیم. 3-4-3- پیآمدهای حسد در محیط کار حسادت در جامعه و محیط کار نیز آثار ویرانگر گسترده ای بر جا می گذارد، یکی از آسیب ها، جلوگیری از رشد و پیشرفت در محیط کار است. اگر بیماری حسد میان مدیران سازمان ها و بخش های خرد و کلان اجتماع رسوخ کند، در این حال، حسودان نخواهند گذاشت شایستگان بر منصب ها تکیه بزنند و به مردم خدمت کنند و اگر مدیران شایسته سر کار آیند، تا آنجا که بتوانند با بدگویی، تهمت زدن، غیبت و دشمنی کردن، آتش درگیری های بی اساس و غیر منطقی را شعله ور می سازند، در نتیجه با مشکلات فراوانی که پدید می آورند از پیشرفت کارها مانع می شوند، بعضی از این افراد حسود، حتی وقت و امکانات خود را نیز برای از میان بردن موقعیت همکاران شان به کار می گیرند و چه بسا منافع کلان اجتماعی را نیز به مخاطره می اندازند. امام علی علیه السلام می فرماید:الْحَسَدُ عَيْبٌ‏ فَاضِحٌ‏ وَ شُحٌّ قَادِح‏،«حسد عیبی رسوا و بخلی سهمگین است و حسود تا به آرزوی خود درباره کسی که به او حسد می ورزد نرسد, آرام نمی گیرد». در محیط کارگاهی برخی از مدیران یا کارمندان شایسته، به موفقیت هایی دست می یابند که موفقیت آنان،حسادت افراد ناموفق و سست ایمان را برمی انگیزد و بی تردید، حسادت ها و دشمنی های از این دست، پی آمدی چون کندی کار و دودستگی به همراه دارد.رسول گرامی اسلام در هشداری تأکید می کند: ای مسلمانان! آگاه باشید که بیماری امت های پیشین به سوی شما روی آورده است و آن، بیماری حسادت است که ایمان را نابود می کند، حسود تا آن جا که بتواند از هر راهی می کوشد تا به هدف نادرست خود دست یابد. تلاش و کوشش حسدورزان، از کارهای ناپسندی چون غیبت کردن، تهمت زدن و بدگفتن آغاز می شود و به درگیریهای لفظی و زیرپاگذاشتن شخصیت، ارزش ها و حقوق دیگران می انجامد. حضرت علی علیه السلام می فرمایند:وَ اجْتَنِبُوا كُلَّ أَمْرٍ كَسَرَ فِقْرَتَهُمْ‏، وَ أَوْهَنَ‏ مُنَّتَهُمْ‏ مِنْ تَضَاغُنِ الْقُلُوبِ وَ تَشَاحُنِ الصُّدُورِ وَ تَدَابُرِ النُّفُوسِ وَ تَخَاذُلِ الْأَيْدِي‏، «از کینه توزی با یکدیگر، پرکردن دل ها از بخل و حسد، به یکدیگر پشت کردن و از هم بریدن و دست از یاری هم کشیدن بپرهیزید». حسادت تمایلی گمراه کننده است که موجب اتلاف انرژی های مثبت آحاد جامعه و ظهور زیان های مادی در مسیر رشد و توسعه کشور می گردد. بروز زیان های اقتصادی مترتب از حسادت ها، به ویژه از سوی برنامه ریزان و مدیران بخش های دولتی، غیر قابل تصور می باشد. در واقع حسدورزی در بین مسئولین و همچنین مانع تراشی های آشکار و نهان در امور مدیریتی دیگران می تواند باعث پس رفت روند شاخص های اقتصادی و اجتماعی گردد، که آن به جز اضمحلال تلاش ها برای سازندگی، ثمره دیگری برای کشور نخواهد داشت. حسادت باعث افزایش فقر و نداری ما بین اقشار جامعه درگیر و دار کشمکش های مسئولین، تصویب قوانین و آیین نامه های زیان آور، دلسردی عمومی از روند پیشرفت ها، به حاشیه راندن شایستگان از عرصه های مدیریتی، همراهی با بیگانگان جهت آسیب رسانی به رقیب داخلی بدون در نظر گرفتن منافع و مصالح ملی، به هدر دادن توان توانمندان و منابع ملی به منظور جبران زیان های وارده، چشم پوشی نسبت به واقعیت های ملموس کشور و گسترش بی خردی و انحراف در تصمیم گیری ها می گردد. خودبزرگ بینی و خود محق دانستن حسدورزان همیشه مانعی در مسیر طرح دیدگاه های کارشناسانه می باشد. بیارزش نمودن اقدامات سازنده توانمندان، در مقابل ارج نهادن به اشخاص بی کفایت و متملق و همچنین محروم نمودن جامعه از پتانسیل های ارزشمند شایستگان به دلیل هوچی گری های حاسدین وفاصله گیری های صالحان به منظور آبروداری و حفظ شخصیت از جمله خسارات وارده توسط مسئولین می باشد. از طرفی نیز حسادت ها و کینه و دشمنی، باعث اتلاف توانایی های بالقوه طرفین و سوءاستفاده غارتگران داخلی و خارجی منابع عمومی از فرصت های حاصله در ایام کشمکش ها و نزاع ها می گردد. امام صادق علیه السلا می فرمایند:و اللّه لو قدّم أحدكم مل‏ء الأرض ذهبا على اللّه ثمّ حسد مؤمنا لكان ذلك الذهب مما يكوى به في النار،« به خدا قسم اگر کسی به قدر ظرفیت زمین طلا در راه خدا انفاق نماید و در عین حال بر مؤمن حسد بورزد، همه این طلاها در آتش سرازیر خواهد شد و مقبول درگاه خداوند متعال نخواهد بود». 3-4-4- چشم و هم چشمی حسود وقتی از دست رفتن نعمت دیگران را ناممکن می بیند، سعی می کند خودش را در سطح محسود بالا بیاورد تا بتواند حسادت درون خودش را فرو نشاند و بر عقده حقارتش سرپوش گذارد. اینجاست که به تقلیدهای ناشایست روی می آورد و باعث به وجود آمدن آداب و رسوم پوچ می شود چه بسیاری از ازدواج ها که به خاطر این رسم و رسوم ها، پا نمی گیرد. در سطح کلان نیز بسیاری از تجملات و رفاه طلبی در بین مسئولان وجود دارد که باعث اختلاف طبقاتی و مشکلات اقتصادی زیاد می شود، اینجاست که کینه و رقابت های ناسالم به وجود می آید و مدیران کینه توز و حسود هیچ گاه نمی توانند پیشنهادهای دلسوزانه دیگران را بپذیرند و هر روز ضررهای زیادی بر پیکر جامعه وارد خواهد شد. 3-5- آثار اخروی حسادت بیماری حسد صاحب خود را به عذاب دنیا گرفتار و به عقاب عقبی مبتلا می سازد، در دنیا گرفتار غم و غصه است، چون نعمت های خداوند نسبت به بندگان بی نهایت است، در نتیجه غصه های او نیز تمامی نخواهد داشت، و اصلاً ضرری به محسود نمی تواند برساند، بلکه حسنات و ثواب او زیاد می شود و درجات او بلند می گردد. و به واسطه غیبتی که حسود در حق محسود می کند و سخنی که نباید، در حقاو می گوید، گناه محسود را به دوش خود می گیرد و اعمال صالحه خود را به دیوان اعمال او منتقل می کند. و از مفاسد این خلق رذیله از قرار فرموده علمای آخرت می توان به موارد زیر اشاره نمود: 3-5-1- فشار قبر و ظلمت آن از حضرت صادق، علیه السلام، روایت شده که رسول خدا، صلی الله علیه و اله، بیرون رفتند در تشییع جنازه سعد، در صورتی که تشییع کردند او را هفتاد هزار فرشته. پس رسول خدا، صلی الله علیه و آله، سر خود را به سوی آسمان بلند کرد، پس از آن گفت: آیا مثل سعد فشار داده می شود؟ راوی از امام علیه السلام سؤال می کند؟ و امام در جواب او می فرمایند. فقط یک درشتی و بدی در خلق او بود با اهل خانه اش و تنگی و فشار و کدورت وظلمتی که در قلب به واسطه حسد پیدا می شود در کمتر از اخلاق فاسده است. در هر حال، صاحب این خلق هم در دنیا معذب و مبتلا است، و هم در قبر در فشار و ظلمت است، و هم در آخرت گرفتار و بی چاره است. 3-5-2- عذاب جهنم از دیگر پیامدهای اخروی حسادت عذاب جهنم است که گریبان گیر حسود می شود. علت این امر روشن است؛ زیرا با توجه به آثاری که برای حسادت برشمردیم، نمی توان انتظاری جز آتش جهنم برای حسودی که از این گناه خود توبه نکرده است، داشت. حضرت رسول صلی الله علیه و آله در حدیث طولانی، وقایع شب معراج را شرح داده و در قسمتی از این حدیث عذاب زنان را برا یحضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه علیهم السلام تشریح می کرد، فرمود: اما زنانی که به صورت سگ بودند و آتش ..... از دهانشان خارج می شد, حسودان بودند. البته آنچه با نام آثار حسادت گفته شد، تمام آثار آن نیست و تنها شاید مهم ترین آنهاست. و سخن آخرو نتیجه اینکه: حسادت یک چیز است و تظاهرات بیرونی آن یک چیز دیگر که ممکن است با یک برخورد سرد نسبت به فرد و یا فاصله گرفتن از او آغاز شود. حسادت توام با احساس برتری نسبت بهکسانی است که مورد حسادتمان هستند، که این احساس برتری نشانه ها را می پوشاند، زیرا چه طور ممکن است به کسی که احساس برتری داریم، حسادت کنیم؟ برای اینکه به طور مبهم حس می کنیم تهدیدی برای ما محسوب می شوند و ممکن است امتیازات ما را به خطر بیندازد (مثلاً به افراد خاصی دسترسی پیدا کند یا بعضی قابلیت هایش مورد تایید دیگران قرار بگیرد و غیره....). این سردی ممکن است با رفتار خصمانه بارزتری، ادامه پیدا کند. در این صورت به فردی خودخواه تبدیل می شویم، که دیگری را به دیده تحقیر نگاه می کند و سعی دارد ضعف های او را به رخش بکشد. از دیگر بروزات حسادت، می توان به میل به خودنمایی در مقابل دیگران اشاره کرد، که به نوعی روش دیگری است برای کوچک قلمداد کردن طرف مقابل. خودنمایی ترفندی است موقتی. یعنی می خواهیم با تحقیر دیگری موقتاً فراموش کنیم که از طرف کسی که به او حسادت می کنیم احساس خطر می کنیم. حسادت ما را وادار می کند که جزئی ترین ضعف های فرد مورد حسادتمان را ببینیم و محاسن او را تکذیب کنیم. و در آخر حسادت ممکن است ما را وادار به صدمه زدن به کسانی کند که به آن ها حسادت می کنیم، صدماتی مانند بدگویی، افترا، گروکشی اطلاعات و انواع چوب لای چرخ گذاشتن ها، نمی توان گفت که همه این نشان ها، مثلاً سردی، بدگویی و کلاً آزار دیگران از نشان های قطعی حسادت هستند، که این تجاوز به حقوق دیگران می تواند نشانه ضعف اخلاقی دیگری مثل جاه طلبی باشد. احساس حسادت نوعی انرژی منفی درون ما ایجاد می کند که به سلامت روحمان صدمه می زند و اگر جلوی آن گرفته نشود، بدگویی و ناسپاسی و غیره را به دنبال خواهد داشت. حسادت مانع از شناخت خود و دیگران می شود، حسادت هم مثل هر ضعف اخلاقی دیگری نقطه تاریکی درون ما ایجاد میکند که مانع شناخت خود ودیگران می شود. حسادت باعث می شود که ما در برابر نعمت هایی که از طرف خدا به ما داده شده، حق ناشناس می شویم چون فکر می کنیم که به دیگری بیشتر از ما نعمت داده شده، و در اینجاست که نسبت به خداوند احساس بی عدالتی می کنیم و این اصل را منکر می شویم که اگر خدا بخواهد می تواند حتی بیشتر از او به ما بدهد و قطعاً این احساس در مورد خداوند که عدالت را در حق ما رعایت نکرده باعث سردیایمان در ما خواهد شد. و در پایان باید فکر کنیم که حسادت باعث می شود که ما بیشتر از دیگران به خودمان صدمه بزنیم، کسی که حسادت ما را برمی انگیزد، همیشه می تواند از ما حذر کند، اما خودمان نمی توانیم از خودمان فرار کنیم و برای تغییر مثبت از خودمان باید شروع کنیم و این کافی نیست که فقط بدانیم حسودیم، بلکه باید بدانیم به چه کسی، به چه چیزی، چه قدر و در چه مواردی حسودیم؟ فهرست منابع قرآن کریم، ترجمه محمد مهدی فولادوند. نهج البلاغه ،ترجمه محمددشتی. اکبری، محمود، خود و ناخود، چاپ اول، انتشارات سماء قلم،1384. آمدی، عبد الواحد، غررالحکم و دررکلم، ترجمه محمد علی انصار، چاپ چهارم، ناشر، مؤسسه انتشاراتی امام عصر (عج)، 1385. استوژل، ژان، روان شناسی اجتماعی، ترجمه: محمد کاردان، تهران، دانشگاه تهران، چاپ چهارم، 1368. آزاد، حسین، آسیب شناسی روانی، تهران، بعثت، چاپ نهم، 1384. اللیثی الواسطی،علی ابن محمد، عیون الحکم و المواعظ، چاپ اول، قم،1376. الامام صادق علیه السلام، مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، شرح: عبد الرزاق گیلانی، تهران، نشر صدوق، 1407ق. امیر حسینی، خسرو، خانواده خوشبخت، فرزند موفق، روانشناسی فرزند، تهران، ناشر: عارف کامل، جاپ سوم،1385. ابن منظور، محمد ابن مکرم،لسان العرب، بیروت: لبنان، دارصادر، چاپ سوم. اربلی، علی ابن عیسی، کشف الغمه، ج2، تبریز، چاپ مکتبه بنی هاشمی،1381ق. اسپینوزا، اخلاقیات، کتاب چهارم، پاریس، انتشارات لوسوی، مجموعه «نکات مورد بررسی»، 1999. اتکینسون، ریتال و همکاران، زمینه روان شناسی، ترجمه: محمد نقی براهنی و همکاران، تهران، رشد، 1369. احمدیان، ابراهیم، و بابائی، سید مصطفی، ترجمه: سرح العیون فی شرح العیون، قم، انتشارات بکا، چاپ اول، 1386. ایلینگورث، رونالدس، کودک و مدرسه، مترجم: دکتر شکوه نوابی نژاد، 1371. احدی،حسن و بنی جمال، شکوه السادات، روانشناسی رشد، تهران: پردیس، 1379. احمد ابن یعقوب، ابن واضح، الیعقوبی، تاریخ یعقوبی، (م 284ق)، بیروت:دارصادر. امینی، ابراهیم، تربیت، قم، مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول، 1381. الهی، بهرام، طب روح، پاریس، انتشارات دروی، 2000. افضل نیا، محمد رضا، بهداشت روانی خانواده، ناشر: نسل نو اندیش، چاپ اول، 1386. ابن بابویه قمی، محمد ابن علی (شیخ صدوق)، الخصال، م381ق، قم مؤسسه النشر الاسلامی، 1414ق. امیری فیروز کوهی، سید عبد الکریم، تصحیح کلیات صائب تبریزی، تهران: نوین،1362. باستانی، محمود، اسلام و روان شناسی، ترجمه: محمود هوشیم، آستان قدس، 1372ق. بوریا، مشیله، کتاب جامع تربیت کودک(2)، مترجم: دکتر محمد بهشتیان، تهران، ناشر، بهشتیان، چاپ اول، 1389. پارسا، محمد، زمینه روان شناسی، تهران، بعثت. پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه( مجموعه کلمات قصار)، تهران، دنیای دانش، چاپ جهارم، 1382 جمعی از نویسندگان، بهداشت برای حوزه علمیه، انتشارات وزارت بهداشت، معاونت امور بهداشتی،1363. جی، گینات، هایم، رابطه والدین و کودکان، ترجمه: سیاوش سرتیپی، تهران، انتشارات اطلاعات، 1371 . آیت الله جوادی آملی، عبد الله، مفاتیح الحیاة، تحقیق و تنظیم، محمدحسین فلاح زاده، یدالله مقدسی، سید کمال عمادی، محمود لطیفی و جعفرآریانی، چاپ اول، قم، مرکز نشر اسراء، 1391. الجوزی، محمدبن اسماعیل، الترغیب والترهیب، قاهره، دارالحدیث، 1414ق. حرانی، ابن شعبه، تحف العقول، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، 1404ق. حسینی کوهساری، سید اسحق، نگاهی قرآنی به فشار روانی، کانون اندیشه جوان. حکیمی، محمود، نگرشی بر تعلیم و تربیت کودک و نو جوان، انتشارات مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1374. حرعاملی، محمد ابن حسن، وسائل الشیعه (آل البیت)، چاپ اول، قم،مؤسسه ال البیت علیهم السلام لاحیاء التراث،1411ق. خدیوی زند، محمد مهدی، مباحث اساسی در روان شناسی تربیتی، انتشارات تربیت،1373. آیت الله ،خمینی، روح الله، صحیفه نور، ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، چاپ اول، 1369. آیت الله خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ناشر: مؤسسه تنظیم و نشرآثار امام خمینی، چاپ 22، 1379. دستغیب، عبد الحسین، گناهان کبیره، چاپ دوم، ناشر: مؤسسه مطبوعاتی دارالکتب جزایری، 1383. دادستان، پریرخ، روان شناسی مرضی، تحولی از کودکی تا بزرگسالی، تهران:سمت، 1376. داور پناه، ابوالفضل، انوار العرفان فی تفسیر القران، تهران، صدرف،1375. دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، روان شناسی رشد، تهران: سمت، 1374. دهخدا، علی اکبر و دیگران، لغت نامه دهخدا، تهران: دانشگاه تهران، 1372. دیلمی، حسن، ارشادالقلوب، قم، شریف رضی، 1412ق. راجرز، دوروتی، روان شناسی کودک، مترجم: غلامعلی سرمد، انتشارات نیک آموز. راغب اصفهانی، حسین ابن محمد، المفردات فی غریب القران، دارالعلم، الدار الشامیه، 1412. زینالی، حمدالله، بهداشت روانی خانواده، ماهنامه تربیت، معاونت آموزش و پرورش نظری و مهارتی وزارت آموزش و پرورش، 138فرهنگ اسلامی، چاپ اول، 1371. سادت، محمد علی، راهنمای پدران و مادران، شیوه های برخورد با نوجوانان، ناشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، 1371. سعدی، مصلح بن عبدالله، گلستان، تصحیح و شرح لغات: علی هرندی شیروانی، ناشر، قم دارالفکر. سیف، سوسن، کدیور، پروین، کرمی نوری، رضا و لطف آبادی، حسین، روان شناسی رشد (1)، تهران: سمت، چاپ هشتم، 1373. السیوطی، عبد الرحمان بن بکر، الجامع الصغیرفی احادیث البشیر النذیر، م،911ق. سروش، محمد علی، شعله های سرد، قم، دارالحدیث، پژوهشکده علوم و معارف حدیث، چاپ دوم، 1386. سهرابی فر، محمد تقی، حسد، چاپ و نشر عروج وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1386. شعاری نژاد، روان شناسی رشد بزرگسالان در فراخنای زندگی، نشر، پیام آزادی، 1373. شفیع آبادی، عبدالله، راهنمائی و مشاوره کودک، تهران: سمت، چاپ هشتم، 1379. شرقاوی، حسن محمد، گامی فرا سوی روان شناسی اسلامی، ترجمه: دکتر سید محمد باقر حجتی، چاپ پنجم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1375. شجاعی، محمد صادق، توکل به خدا، راهی به سوی حرمت خود و سلامت روان، چاپ سوم، انتشارات مؤسسه آموزشی امام خمینی، 1387. شولتز، دوان، نظریه های شخصیت، ترجمه: یوسف کرمی و همکاران، تهران، ارسباران، چاپ دوم، 1378. شعیری، تاج الدین، جامع الاخبار، قم، انتشارات رضی، 1363ش. شجاعی، محمد صادق، دیدگاههای روان شناختی حضرت آیت الله مصباح یزدی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، مرکز انتشارات، جاپ دوم، 1386. شاملو، سعید، بهداشت روانی، تهران، انتشارات رشد، چاپ 22، 1390. شعاری نژاد، علی اکبر، روانشناسی رشد، تهران: اطلاعات، چاپ هجدهم، 1386. الشعیری السبزواری، محمد ابن محمد، جامع الاخبار او معارج الیقین فی اصول الدین، قم، تحقیق: مؤسسه آل البیت علیهم السلام، 1414ق. صادقیان، احمد، قرآن و بهداشت روان، انتشارات پژوهشهای تفسیر و علوم قران، چاپ اول، 1386. آیت الله، صدر، سید رضا، حسد، به اهتمام سید باقر خسرو شاهی، قم، بوستان کتاب، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1382. طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، 1378ش. طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج 20، دارالکتب الاسلامیه، چاپ ایران، 1389ه.ق. طبرسی، حسن ابن افضل، مکارم الاخلاق، ناشر: شریف رضی، 1370. طا هری، حبیب الله، نقش باورهای دینی در رفع نگرانیها، قم، انتشارات زائر، 1388. عده ای از روان شناسان، دایرةالمعارف روان شناسی، ترجمه: دکتر عنایت الله شکیبا پور، فرروغی، بی تا. العاملی زین الدین،( شهید ثانی) کشف الریبه عن احکام الغیبة، تهران، المکتبة المرتضویه. عطاردی، عزیزالله، ترجمه الایمان و الکفر بحارالانوار، انتشارات عطارد. العسگری، ابو هلال، معجم الفوق اللغویه، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1370. فیض کاشانی، ملا محسن، دیوان فیض، تهران، پیمان، 1372. فلسفی، محمد تقی، جوان، ج2، نشر، تهران، هیئت نشر معارف اسلامی، چاپ اول،1353ش. فلسفی، محمد تقی، کودک، ج2، تهران، هیئت نشر معارف اسلامی، 1342. فرجی، ذبیح الله، عقده ها، تهران: کاویان، 1352. فرمهینی، محسن، فرهنگ توصیفی علوم تربیتی، تهران، اسرار دانش، 1378. فیض کاشانی، مولی محسن، ( راه روشن ، ترجمه کتاب المحجةالبیضاء فی تهذیب الاحیاء)، ترجمه، عبدالعلی صاحبی، جلد پنجم. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج 2و 11، تهران، ناشر مرکز فرهنگی درسهائیاز قران،1373. قمی، شیخ عباس، سفینةالبحار، قم، دار الاسوه 1422ق. قائمی، علی، روان شناسی و تربیت کودکان شاهد، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران. الکراجی الطرابلسی، محمد ابن علی، (م،449ق) کنز الفوائد، به کوشش: عبدالله نعمة، قم دارالذخائر، 1410ق. کلینی،الکافی، ترجمه صطفوی، چاپ دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1365. گورینه بئاتریس، روسو اگنس، غلبه بر حسادت، ترجمه: ویدا علیخانی و سوسن نیک، تهران،نشر آینده سازان شهر آب، 1387. گنجی،حمزه، بهداشت روانی، نشر، ارسباران، 1376. مکارم شیرازی، ناصر، یکصدو پنجاه درس زندگی، نرم افزار مرکز تحقیقات. مهاجری، مسیح، شناخت قرآن از زبان قرآن، تهران، انتشارات اوج، 1360. موسوی لاری، مجتبی، رسالت اخلاق در تکامل انسان، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، 1376. مازلو، آبراهام، روان شناسی شخصیت سالم، ترجمه: شیوا رویگردان، تهران، انتشارات هدف، چاپ اول، 1367. مجلسی دوم، مولی محمد باقربن مولی محمد تقی، مراة العقول فی شرح اخبار ال الرسول، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم، 1404ق. مصطفوی، سید حسن، التحقیق، فی کلمات القران الکریم، تهران، مرکز الکتاب للترجمهو النشر، جاپ اول. مشکینی، علی، تحریرالمواعظ العددیه، قم، الهادی، چاپ هشتم، 1424ق. مطهری، مرتضی، علل گرایش به مادیگری، تهران، دفتر انتشارات اسلامی، 1357. مطهری مرتضی، انسان کامل، قم، انتشارات صدرا. معین ، محمد، فرهنگ فارسی، تهران: سمت، 1374. آیت الله، مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ناشر، مدرسة الامام علی بن ابی طالب، چاپ اول،1378. آیت الله، مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، ناشر: دارالکتب الاسلامیه، 1374ش. مکدوگال، ویلیام، روان شناسی علمی برای همگان، ترجمه: وحید مازندرانی. مرکز مشاوره حوزه علمیه قم، فرایند حسادت در فرهنگ قرآن و عترت، 1381. مجرد، ناصر، خود سازی جسمی و روحی، انتشارات مجرد، چاپ اول، 1373. آیت الله،. مکارم شیرازی، ناصر، سرمشق از سخنان حضرت علی (ع)، نرم افزار مرکزتحقیقات اسلامی نور. مولوی، جلال الدین محمد، (م 672ق)، مثنوی معنوی، تصحیح: ناهید فرشاد مهر، تهران، نشر محمد، 1378ش. نجاتی، محمد، قران وروان شناسی، ترجمه عباس عرب، ناشر: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1367. نوابی نژاد، شکوه، رفتار بهنجار و ناهنجارکودکان و نو جوانان و راههای پیشگیری ودرمانناهنجاریها، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران، 1372. نریمانی، محمد، اختلالات رفتاری کودکان ونوجوانان، انتشارات نیک آموز،1382. نراقی، ملا احمد، معراج السعاده، تصحیح رضا مرندی، انتشارات اهقان، چاپ پنجم، 1384. نوری طبرسی، میرزا حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط الوسائل، مؤسسه ال البیت، علیهم السلام، قم 1408ق. واشه، پیر، چه کنیم تا همیشه تندرست و شاداب باشیم، مترجم: دکتر محمد حسین سروری، نشر همگام، چاپ اول،1362. هدفیلد، ژ.آ، روان شناسی و اخلاق، ترجمه: علی پریور، تهران، انتشارات علمی فرهنگی. یوسفیان، نعمت الله، تربیت دینی فرزندان، قم، ناشر: زمزم هدایت، 1386. منابع لاتین Daniel Martin What Is Morbid Jealousy? Jan 2010 http:// www. Psychology.suite101.com نرمافزارها نورالثقلین جامع تفاسیر نور جامع الاحادیث نور

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

فروشگاه فایل صدرا دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید