صفحه محصول - مبانی نظری و پیشینه تحقیق آموزش های فنی و حرفه ای 76 صفحه

مبانی نظری و پیشینه تحقیق آموزش های فنی و حرفه ای 76 صفحه (docx) 76 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 76 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

دانشگاه آزاد اسلامي واحد گرمی ارشد در رشته مدیریت اجرایی گرايش استراتژیک عنوان نگارنده بهنام مهدوی 2487295-784669500 سپاسگزاری و قدردانی پروردگارا تو را شاکرم به خاطر قدرت تفکر و تعقل که بر بنده ی حقیر عطا فرمودی تا این پروژه تحقیقاتی را با لطف و عنایت تو به پایان برسانم و اینک بر خود وظیفه می دانم از تمام کسانی که در این امر ما یاری فرموده اند تشکر و قدردانی نمایم. تقدیم به همسر عزیز و پسرانم صدرا و پارسا. فهرست مطالب عنوان صفحه TOC \o "1-3" \h \z \u 2-1-مقدمه PAGEREF _Toc31452421 \h 6 2-2- ضرورت آموزش و بالندگی نیروی انسانی PAGEREF _Toc31452422 \h 10 2-3- تاریخچه آموزش های فنی و حرفه ای در جهان و ایران PAGEREF _Toc31452423 \h 14 2-4-آموزش فنی و حرفه ای PAGEREF _Toc31452424 \h 16 2-5- واژه شناسی آموزش فنی و حرفه‌ای PAGEREF _Toc31452425 \h 18 2-6- آموزش در زندان PAGEREF _Toc31452426 \h 19 2-7- مهارت PAGEREF _Toc31452427 \h 20 2-8-سازمان آموزش فني و حرفه اي كشور (TVTO) PAGEREF _Toc31452428 \h 20 2-9- کارآفرینی ، تعریف و اهداف آن PAGEREF _Toc31452429 \h 21 2-10- مبانی تئوریک آموزش های فنی و حرفه ای PAGEREF _Toc31452430 \h 23 2-11-ضرورتها و الزامات آموزش مهارت های فنی و حرفه ای PAGEREF _Toc31452431 \h 29 2-12- نقش آموزش های فنی و حرفه ای در تربیت نیروی انسانی PAGEREF _Toc31452432 \h 33 2-13-تاثیر مهارت در اشتغال PAGEREF _Toc31452433 \h 37 2-14- رابطه آموزش های فنی و حرفه ای و اشتغال PAGEREF _Toc31452434 \h 41 2-15-آموزش های فنی و حرفه ای در زندان PAGEREF _Toc31452435 \h 48 2-16-ضرورت آموزش فنی و حرفه ای در زندان PAGEREF _Toc31452436 \h 52 2-17-تاریخچه‏ آموزش و اشتغال زندانیان‏ در نظام زندانبانی‏ انگلستان PAGEREF _Toc31452437 \h 55 2-18-آموزش و اشتغال زندانیان در قرن حاضر PAGEREF _Toc31452438 \h 59 2-19- مرور ادبیات و سوابق مربوطه PAGEREF _Toc31452439 \h 64 منابع و مآخذ PAGEREF _Toc31452440 \h 71 الف) منابع فارسی PAGEREF _Toc31452441 \h 71 ب) منابع خارجی PAGEREF _Toc31452442 \h 73 2-1-مقدمه يكي از ويژگي هاي مهم هر نظام اقتصادي در هم تنيدگي ساختارهاي آموزش و اشتغال است، به عبارتي ارتباط ارگانيك كار و آموزش همواره در برنامه ريزي هاي اقتصادي و اجتماعي همزمان با يكديگر در نظر بوده است در واقع، هر آموزشي بايد بازدهي يا توجيه اقتصادي داشته باشد كه عالي ترين نوع آن ايجاد اشتغال متناسب با فراگير است بروز پديده جهاني شدن در روند اقتصاد، افزايش رقابت هاي بين المللي و تحولات ناشي از توسعه و پراكندگي هاي جغرافيايي در بازار كاراهميت نياز به استراتژي سيستم آموزش را افزايش مي بخشد. اكثر كشورها در اصلاحات سيستم آموزشي خود نسبت به گسترش آموزش هاي عمومي و دانشگاهي تمايل بيشتري نشان مي دهند در حالي كه آموزش هاي فني و حرفه اي در اين مقايسه جايگاه چندان با اهميتي ندارند. بعلاوه در اكثر كشورها آموزش هاي فني و حرفه اي بخشي از سيستم آموزش متوسطه و يا دانشكده هايي كه فارغ التحصيلان آن بنا بر نوع تقاضاي جامعه به دانشگاه راه مي يابند، محسوب مي شود. ارزشيابي از اين سيستم نشان مي دهد كه كارفرمايان از كيفيت اين گونه آموزش ها راضي نيستند وغالباً از كيفيت ناچيز آموزش و فقدان مهارت هاي كاربردي كارآموزان و عدم تناسب محتواي آموزشي رضايت ندارند(سازمان آموزش فني و حرفه اي كشور، 1387، ص 3). اگرچه عده ای از صاحبنظران بر این باورند که آموزش افراد جویای کار راه حل مناسبی برای رفع معضل بیکاری در جامعه نمی باشد. بر اساس این نظریه، آموزش نیروی انسانی تحت شرایط خاصی تنها می تواند تقاضا برای نیروی کار را از کارگران ساده به کارگران ماهر جابجا نماید. زمانیکه اقتصاد با انبوه بیکاران مواجه و در نتیجه آن رشد فزاینده بیکاری تجربه می گردد، این امر حکایت از ضعف ساختار اقتصادی دارد که قادر به ایجاد فرصت های شغلی مورد نظر نمی باشد. عدم توانایی اقتصاد در ایجاد اشتغال را نمی توان تنها با تدوین برنامه های آموزشی از بین برد. در چنین شرایطی حتی برنامه مناسب و جامعه آموزشی ، نخواهد توانست بیکاری را در جامعه کاهش دهد. کارایی و تاثیر برنامه آموزشی در یک ساختار سالم اقتصادی، جائیکه عوامل بطور موثر و کارا به استخدام در می آیند، قابل مشاهده خواهخد بود. بنابراین آموزش نیروی انسانی تنها یک مسکن در کوتاه مدت خواهد بود که به زودی جذابیت خود را از دست داده و مشارکت صاحبان نیروی کار در برنامه های آموزشی(و لو به صورت رایگان) کاهش می یابد. دولت ها زمانیکه قادر به طراحی سیاست های مناسب اقتصادی برای ایجاد فرصت های جدید شغلی نمی باشند ، برنامه های آموزشی را در دستور کار خود قرار می دهند تا از این طریق افکار عمومی را به دستیابی به شغل مناسب در آینده امیدوار سازند(سازمان ملی جوانان، 1381). اما تجربه کشورها نشان می دهد که برنامه آموزشی زمانی می توانند از کارائی لازم برخوردار باشند که با در نظر گرفتن وضعیت بازار کار، عدم توازن در ایجاد فرصت های جدید شغلی و هم چنین عدم وجود تقاضا برای نیروی کار اضافی خواهد بود(فرجادی، 1382). بنابراین برنامه های آموزشی موجود در آموزشگاهها بر اساس امکانات و تجهیزات آموزشی آن ها طراحی می گردد. همچنین بسیاری از صاحبنظران بر این باورند که زمانیکه اقتصاد با انبوه بیکاران مواجه است، آموزش نیروی کار، زمان جستجوی کار و در نتیجه حجم بیکاری در هر مقطع از زمان افزایش خواهد داد. به عبارت دیگر بیکارانی که در نتیجه آموزش اندک مهارتی را به دست آورده اند، مدت زمان طولانی تری را برای دستیابی به یک فرصت شغلی جدید صرف می کنند و متعاقباً آموزش نیروی انسانی موجب می گردد که کارگران برای دستیابی به مشاغل بهتر و دستمزد بالاتر از مشاغل موجود منفک شوند و چون بنگاههای تولیدی و صنایع کوچک در شرایط رکود، تمایلی به جایگزینی نیروی کار نداشته و از طرف دیگر مشاغل مورد نظر افراد آموزش دیده نیز به آسانی ایجاد نمی گردد، این جریان بر حجم بیکاری خواهد افزود. از این رو تاثیر آموزش نیروی انسانی بر بازار کار در اقتصادی که با مشکل ساختاری مواجه است و قادر به ایجاد فرصت های جدید شغلی نمی باشد، نه تنها مثبت نیست بلکه در بعضی موارد نتیجه منفی نیز در بر دارد. این امر در حالی است که پدیده خود اشتغالی که متاثر از آموزش های کسب شده در قالب مهارت های حرفه ای بدون رعایت نیاز بازار ، عملاً تصوری بیهوده و محکوم به شکست می باشد. این تجربه در بسیاری از کشورها از جمله ایران قابل مشاهده است(کیانوند، 1383). متخصصین سازمان یونسکو با جمع آوری گزارش های ارسالی از 23 کشور قاره های آسیا، آمریکا و آفریکاو بررسی و تحلیل تطبیقی آن ها عمده ترین مشکلات سازمان های متولی آموزش های فنی و حرفه ای و متعاقباً ناکارآمدی آن ها در کاهش نرخ بیکاری را دو شاخص عمده می دانند: ابتدا تاکید بیش از حد سازمان های متولی آموزش بر مسائل نظری که مانع بزرگی برای تحول آموزش علوم نظری به سوی آموزش های علمی و کاربردی است و همین مساله موجب عدم اشتغال آموزش دیدیگان و نقصان کارائی آنان در مواجه شدن با مهارت های تخصصی خود می باشد. همچنین عدم تطابق مستمر بین آموزش و اشتغال، معضل دیگر این کشورها محسوب می گردد(اسپتیز، 2003). به عبارت دیگر این مشکل فقط منحصر به آموزش سنتی عمومی نسبت به فارغ التحصیلان آن برای مقابله با واقعیت های دنیای کار و اشتغال نمی باشد بلکه آموزش های فنی و حرفه ای رایج در بسیاری از کشورها با نیازهای توسعه واقعی هماهنگ نداشته و ساختار سازمان های متولی برای همکاری نزدیک و لازم بین برنامه ریزی آموزشی، برنامه ریزی توسعه و برنامه ریزی نیروی انسانی سازماندهی نشده است. در پایان گزارش یونسکو نتیجه گیری می شود که پنج مشکل اساسی در اغلب مورد مطالعه مشترک هستند:اولین و مهمترین و ملموسترین معضل آموزشهای فنی و حرفه ای و ناکارآمدی آن ها در اشتغالزایی و به ویژه خود اشتغالی، مقاومت طرز تلقی ها برای تغییر عقاید و نظرات منفی آموزشهای فنی و حرفه ای می باشد؛ دوم محدودیت های مالی برای توسعه و گسترش آموزشهای فنی و حرفه ای در مناطقی که به طور واقعی نیازمند به مهارت ها و فنون آموزشی می باشند؛ سوم فقدان هماهنگی بین آموزش و اشتغال در خصوص مشکلات برنامه ریزی، کارآموزی و توسعه مواد درسی آموزش فنی و حرفه ای است؛ چهارم فقدان امکانات تحقیقاتی و اطلاعاتی کافی در مورد برنامه های درسی و فقدان تجهیزات لازم در تولید وسایل کمک آموزشی می باشد و پنج بیمار بودن اقتصاد کشور و افزایش ریسک سرمایه گذاری در ایجاد کارگاهها و صنایع کوچک تولیدی و خدماتی در راستای خوداشتغالی و کارآفرین بودن آموزش دیدگان مراکز فنی و حرفه ای می باشد. بنابراین برای حل معضلات فوق پیش بینی می گردد دو نوع آموزش تحت عنوان آموزش شغلی و ضمن خدمت و دیگری آموزش مستمر با اعمال مدیریت سازمان های متولی اشتغال، جوابگوی معضل بیکاری جوانان جویای کار می باشد(هویت ، 1996). 2-2- ضرورت آموزش و بالندگی نیروی انسانی هر سازمانی به افرادی آموزش دیده و با تجربه نیاز دارد تا بتواند ماموریت خود را به نحو مطلوب به انجام برساند و به اهدافی که تعیین کرده است برسد . با پیچیده شدن مشاغل بر اهمیت آموزش کارکنان به خصوص آموزش های مهارتی و یادگیری مهارت های لازم افزوده می شود .از این رو لازم است سطح ، توانایی و انطباق پذیری کارکنان افزایش یابد . زمانی که مشاغل ساده بودند ، به آسانی فراگرفته می شدند و دگرکونی های فنی تاثیر اندکی در آن ها داشت و از این رو کارکنان نیاز چندانی به افزایش یا تغییر مهارت های خود نداشتند . اما دگرگونی های پر شتابی که قرن گذشته در جوامع پیشرفته و توسعه یافته روی داده است فشار روز افزونی را بر سازمان ها وارد آورده است تا محصولات و خدماتی را که تولید می کنند ، چگونگی تولید و عرضه شان را ، نوع مشاغل مورد نیاز و نوع مهارت هاای لاز بارای انجاا دادن این مشاغل را با وضعیت موجود تطبیق دهند . منظور از آموزش ، آموختن عمل یا مجموعه ای از اعمال است که موجب می شود فردی مهارت ، دانش و مانش لازم را برای انجام کاری فراگیرند.(کیان پور ، 1389). بنا به تعریف های صورت گرفته در خصوص یادگیری و آموزش می توان گفت آموزش می تواند تغییر مهارت ها ،دانش و نگرش و رفتار اجتماعی را در بر داشته باشد . آموزش می تواند به فضای به وجود آمدن تغییرات در ویژگی های شخصیتی ، رفتاری ، نگرش ها در مورد همکاران و گروه و سرپرستان و اهداف سازمان بینش مطلوب را بوجود آورد . یادگیری را می توان یک تغییر نسبتا دائمی رفتار یا رفتار بالقوه که در نتیجه تجربه مستقیم یا غیر مستقیم باشد تعریف کرد ) الوانی و معمار زاده ، 1388). با توجه به این تعریف می بینیم آموزش دارای مراحل زیر است : اول اینکه ، یادگیری با تغییرات همراه است یعنی فرد پس از آنکه چیزی را آموخت با آن چه که قبلا بوده است فرق دارد یعنی مهارت های شغلی جدید را آموخته است . دوم اینکه ، تغییر ناشی از یادگیری مدت زیادی دوام می آورد . در نتیجه دانشجویی که مطلبی را فقط برای امتحان یاد گرفته است و بلافاصله آن را فراموش می کند حقیقتاً آن را نیاموخته است . سوم اینکه ، آموزش و یادگیری بایستی تاثیری بر رفتار هنرجو ، دانشجو، دانش آموز و یادگیرنده داشته باشد با توجه به اینکه اثر یادگیری در مغز را به راحتی نمی توان مشاهده کرد بنابراین تاثیر یادگیری را بایستی در رفتار یادگیرنده مشاهده نمود .و در آخر می توان گفت تغییر ناشی از یادگیری حاصل تجربه های مستقیم و غیر مستقیم می باشد مثلا هنرجویی که مستقیما با دستگاه تراش کار می کند و آموزش می بیند با فردی که به صورت غیر مستقیم و تئوری مطلبی را می آموزد فرق بسیار دارد . و مطمئناً شخص اول به واسطه نوع آموزش و لمس کار به صورت عملی توفیق بیشتری را در یادگیری و به کار بستن آن شغل خواهد داشت . آموزش عبارت است از تلاش در جهت کسب تخصص حرفه ای ماشینی ، تلاش فنی ، ورزیدگی در امور مدیریتی و اکتساب روش ها و برخوردهای متناسب در مقابل مسائل دقیق اجتماعی(کیان پور ، 1389). در این تعریف کسب تخصص حرفه ای ماشینی و دانش فنی را آموزش دانسته است ، تعلیمات مراکز آموزشی و تربیت نیروی انسانی و ترکیب آموزش های تئوری و عملی می تواند نقش بسیار بالایی در توسعه کشور ما داشته باشد .شاید متداول ترین اسلوب آموزش ، کارآموزی کارگران در محیط حرفه ایست . در این اسلوب کارآموز ضمن کسب مهارت ، دانش های مورد لزوم عملکرد حرفه خود با ماشین آلات و مواد اولیه ای سرو کار دارد که پس ازخاتمه کارآموزی باید با آنها کار کند . کارگر در محیط واقعی کار می کند که باید در آن حرفه اش را انجام می دهد . منظور از یادگیری فرایند تغییر و اصلاح کم و بیش دائمی در رفتار فرد است که در نتیجه فعالیت او یا از طریق مشاهده در وی ایجاد می شود ( ساعتچی ، 1389). آموزش های تخصصی شغلی ، آموزش رفتاری ،آموزش های مهارتی ،آموزش های روانی حرکتی و هرگونه آموزش که برای بهتر انجام شدن کارها لازم باشد در این بخش قرار می گیرد)حقیقی و همکاران، 1382). از آنجا که در قالب نگرش سیستمی به منابع انسانی ،آموزش موثر وهدفدار جایگاهی اصولی و بنیادی با اهداف و ماموریت های سازمانی اقتصادی و ساختار اجرایی آنها دارد به صورتی فراگیر در تحقق آرمان های توسعه نقش می یابد .بنابراین به منظور پاسخ گویی به نیاز های اقتصادی و صنعتی کشور ، توسعه منابع انسانی باید سرلوحه برنامه ریزی های کیفی سازمان باشد . لاز به ذکر است که توسعه منابع انسانی تنها با آموزش های تخصصی و فنی حاصل نمی شود بلکه باید از طریق نظام آموزش جامع به پرورش نیروی انسانی پرداخت یعنی افراد باید در ابعاد مختلف پرورش یابند) فرهادیان ، 1384). افراد در دوران صنعتی برای آموزش ، رفتن به کلاس های تخصصی را سرلوحه کار خود قرار دادند . هرچند اعتقاد به انسان بزرگ هنوز مطرح بود و در عصر فرا صنعتی که عصر حاکمیت کامپیوتر است ، در مساله آموزش دیگار مساله بعد مسافت مطرح نمی باشد و آموزش از جنبه فیزیکی خود خارج شده و به صورت الکترونیکی در آمده است(همان) همانطور که بیان گردید آموزش و بالندگی نیروی انسانی کوشش مداوم و برنامه ریزی شده ای است که برای افزایش توانایی های کارکنان و بهبود سطح عملکرد و شایستگی آنان انجام می گیرد . به همین دلیل آن را از بهترین فعالیات های سازمانی تشخیص داده اند (sayadian,1988) هنگامی که صحبت از آموزش و بالندگی نیروی انسانی می شود تغییر در مهارت ها ، دانش ، نگارش ها و یا رفتار اجتماعی کارکنان مد نظر است. (Desenzo & Robins,1988) هر برنامه جامع آموزش به طور کلی چهار مرحله دارد که عبارتند از : تشخیص نیازهای آموزشی ، تعیین اهداف آموزشی ، آموزش و ارزیابی . (Dessler,1980)که در مرحله تشخیص بررسی می شود که چه کاستی هایی وجود دارد که باید با آموزش برطرف شود . در مرحله بعدی اهداف آموزش در قالب عوامل مشهود و قابل اندازه گیری ، تعیین می شود و سپس روش های مناسب آموزش انتخاب شده و آموزش صورت می گیرد . در مرحله آخر ارزیابی صورت می گیرد که می توان تاثیر آموزش را از طریق مقایسه افراد آموزش دیده قبل و بعد از اجرا ارزیابی کرد . همچنین اهداف آموزش و بالندگی باید قبل از اجرا ، تنظیم و به صورت صریح و مختصر بیا ن شود تا از یک طرف برنامه آموزشی و بالندگی و از طرف دیگر ابزاری برای ارزشیابی و اثر بخشی در دست داشته باشیم . بدیهی است که هر یک از برنامه های آموزشی هدف مربوط به خود را خواهد داشت . (Michalak,1979) 2-3- تاریخچه آموزش های فنی و حرفه ای در جهان و ایران تحولات ناشي از انقلاب صنعتي نقش ديرين آموزش و پرورش را دگرگون كرد و در روش هاي تعليم و تربيت برنامه ها و محتواي دروس تغييرات اساسي ايجاد نمود كه از آن جمله مي توان به دخالت دولت ها در تعليم و تربيت، همگاني شدن آموزش و پرورش، اهميت يافتن علوم رياضي و طبيعي، طولاني شدن مدت تحصيل، ايجاد رشته هاي تحصيلي مختلف و از همه مهمتر ورود علوم فني و حرفه اي به مدارس اشاره نمود. قبل از انقلاب صنعتي مدارس اروپا هيچگونه نقشي در ارائه آموزش هاي فني و حرفه اي نداشتند. تا آن زمان آموزش هاي فني و حرفه اي صرفا از انتقال مهارت از پدر به پسر و يا از استاد به شاگرد انجام مي گرفت. انقلاب صنعتي كه توسعه صنايع و كارخانه ها با بكار گيري ماشين ها را به دنبال داشت موجب ايجاد مشاغل و تخصص هاي جديد شد. فراگيري مهارتهاي مربوط به اين مشاغل از طريق نظام استاد – شاگردي و در آن شرايط و كارگاههاي كوچك مقدور نبود، بنابراين شيوه انتقال مهارت از طريق آموزش و پرورش رايج گرديد. تجلي اين فكر اروپائيان را واداشت تا در برنامه هاي آموزشي مدارس خود تجديد نظر نمايند و طولي نكشيد كه آموزش هاي حرفه اي به مراكز و مدارس آموزشي راه يافت، به طوري كه در اواسط سده نوزدهم، آموزش حرفه اي در اروپا كاملا رواج پيدا كرده بود.(مرجاني،1373) در ايران پايه هاي نخستين مدارس جديد آموزش و پرورش فني و حرفه اي به بيش از 144 سال پيش برمي گردد كه در محتواي برنامه هاي آموزشي اين مدارس، علاوه بر خواندن و نوشتن و شرعيات، نقاشي، چاپ، مجسمه سازي، علوم و فنون جديد نيز گنجانده شده بود. آموزشهای رسمی و فنی و حرفه ای در ایران با ایجاد دارالفنون آغاز شد. در این مدرسه که در سال ۱۲۳۸(ه.ق) به منظور تربیت نیروی انسانی لازم در زمینه های اداری، علمی، فنی و پزشکی تاسیس شد شاگردان هم درسهای نظری داشتند و هم درسهای عملی. در زمینه آموزش صنعت در سال ۱۲۸۶(ه.ق) اولین هنرستان فنی با نام مدرسه ایران وکمال شروع به کار کرد و در سال ۱۳۰۳ به هنرستان صنعتی تبدیل شد. در زمینه کشاورزی در سال ۱۲۹۷(ه.ق) دبستان برزگر شروع به کار کرد که پس از انحلال بجای آن مدرسه فلاحت در تهران تاسیس شد. در زمینه آموزش خدمات در سال ۱۲۹۸ (ه.ق) مدرسه صنایع مستظرفه تهران به ریاست کمال الملک در رشته های هنری تاسیس شد. در سال ۱۳۴۹ با تصویب قانون کار آموزی، آموزش در صنعت به صندوق کارآموزی واگذار شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به لحاظ اهمیت یافتن استقلال و خودکفایی کشور و سامان بخشیدن به آموزشهای فنی و حرفه ای مورد توجه خاص قرار گرفت و به همین منظور شورای عالی هماهنگی آموزش های فنی و حرفه ای کشور برای سازمان بخشیدن به تشکیلات و پوشش دستگاههای متعدد،بعنوان مجری این نوع آموزشها در سال ۱۳۵۹ تشکیل شد. بر اساس ماده واحده مصوبه شورای انقلاب مورخه 25/4/1359 به وزارت کار و امور اجتماعی اجازه داده شد که اداره کل آموزش فنی و حرفه ای ، مراکز تعلیمات حرفه ای صندوق کارآموزی ، کانون های کارآموزی و واحدهای مربوط به مطالعات نیروی انسانی وابسته به وزارت کار و امور اجتماعی متمرکز نماید . هیئت وزیران در جلسه مورخه 7/11/1360 بنا به پیشنهاد کار و امور اجتماعی و به استناد تبصره 26 قانون بودجه سال 1360 تصویب نمود که« سازمان آموزش فنی و نیروی انسانی » تغییرکرده و به سازمان آموزش فنی و حرفه ای تبدیل گردد و معاونت جدید برای برنامه ریزی و اشتغال جهت تنظیم و تمرکز مربوط به برنامه ریزی نیروی انسانی و اشتغال در وزارت کار و امور اجتماعی ایجاد گردد . سازمان آموزش فنی و حرفه ای متولی آموزشهای کوتاه مدت در بخشهای مختلف صنعت ، خدمات و کشاورزی شد . سازمان در اجرای اهداف قانون اساسی و به منظور آموزش جویندگان کار و نیز ارتقاء مهارت شاغلین بر حسب نیاز و با توجه به استقرار نوع صنعت موجود در اقصی نقاط کشور نسبت به ایجاد و توسعه مرکز کارآموزی در کلیه سطوح مهارتی اقدام کرد . و آموزشهای خود را به صورت آموزش در مراکز ثابت ، آموزش با تیم سیار آموزش در صنایع ، آموزش در پادگانها و آموزش در بخش غیر دولتی ( آموزشهای آزاد فنی و حرفه ای ) ارائه می دهد . و به منظور دستیابی به تازه های علوم و فن آوری روز و همگانی با استانداردهای بین المللی همواره سعی بر گسترش روابط بین المللی از جمله با سازمان بین المللی کار نموده است (محمودی،1388).  2-4-آموزش فنی و حرفه ای آموزشهايي است كه به منظور ايجاد مهارت و توانايي براي احراز شغل، حرفه و كسب و كار به افراد ارائه مي شود و يا كارآيي فرد را افزايش داده و موجب كاهش هزينه و افزايش كيفيت زندگي مي شود . اين آموزش ها در كشورمان به صورت آموزش رسمي و غير رسمي شامل آموزش هاي متوسطه فني و حرفه اي و كار دانش، كارداني فني و حرفه اي و علمي – كاربردي، ضمن خدمت و مديريت حرفه اي تخصصي و آموزش هاي كوتاه مدت براي سه سطح آموزش كارگر(ماهر، نيمه ماهر )، آموزش تكنيسين و آموزش مهندس و كارشناس صورت مي گيرد اين آموزش ها در سطح آموزش كارگران (ماهر و نيمه ماهر) عمدتا به صورت 70% عملي و 30% تئوري به كارآموزان ارائه مي گردد . نظام قابل تشخيص مديريت و سازمان آموزش هاي فني و حرفه اي شامل: 1 – آموزش حرفه اي 2 – حرفه آموزي بازار كار 3 – حرفه آموزي بنگاه اقتصادي (درون بنگاهي) مي باشد. مطابق 22 ماده قانوني موضوعه اجراي حرفه آموزي بازار كار (آموزش هاي و حرفه اي كوتاه مدت غيررسمي) به سازمان آموزش فني و حرفه اي كشور واگذار شده است. آموزشهايي است كه به منظور ايجاد مهارت و توانايي براي احراز شغل حرفه و كسب و كار به افراد ارائه مي شود و يا كارآيي فرد را افزايش داده و موجب كاهش هزينه و افزايش كيفيت زندگي مي شود . اين آموزش ها در كشورمان به صورت آموزش رسمي و غير رسمي شامل آموزش هاي متوسطه فني و حرفه اي و كار دانش، كارداني فني و حرفه اي و علمي – كاربردي، ضمن خدمت و مديريت حرفه اي تخصصي و آموزش هاي كوتاه مدت براي سه سطح آموزش كارگر(ماهر، نيمه ماهر )، آموزش تكنيسين و آموزش مهندس و كارشناس صورت مي گيرد . 2-5- واژه شناسی آموزش فنی و حرفه‌ای  آموزشهاي فني و حرفه اي :  آموزشي است كه به منظور ايجاد مهارت و توانايي براي احراز شغل يا افزايش مهارت ارائه مي‌شود و منجر به كسب گواهينامه مهارت مي‌گردد.   نیروی کار متخصص :نیروی کار متخصص به فردی اطلاق می شود که علاوه بر مهارت درجه یک بتواند از عهده طراحی، محاسبه و همچنین ارائه پروژه‌های تحقیقاتی در ارتباط با شغل مربوطه برآید.    نیروی کار ماهر درجه یک  :نیروی کار ماهر درجه یک به فردی اطلاق میشود که علاوه برمهارت درجه دو بتواند ازعهده توانایی‌های استاندارد مهارت آموزشی مربوطه برآید.    نیروی کار ماهر درجه دو  :نیروی کار ماهر درجه دو به فردی اطلاق میشود که بتواند از عهده توانایی‌ها و مهارت‌های مرتبط با شغل خود برآید.    رشته آموزشی : مجموعه برنامه‌های آموزشی مربوط به فراگیری یک حرفه.   حرفه آموزشی : مجموعه مهارتهای که احراز آنها موجب اشتغال می شود.   مدت کارآموزی:مدت زمان آموزشهای عملی و نظری یک رشته برابراستاندارد مصوب سازمان.  آموزشهای کوتاه مدت :آموزشهایی که برای بالا بردن سطح مهارت شاغلین در بخشهای مختلف صنعت، خدمات و کشاورزی طراحی و ارایه می‌شوند.    کد استاندارد:مجموعه‌ای از اعداد قراردادی که توسط سازمان بین‌المللی کار برای تفکیک رشته‌ها و زیرمجموعه هر رشته تعیین شده است.  مرکز:واحد آموزشی است که براساس ضوابط و مقررات به منظور ارتقاء مهارت و تخصص برای کارگران شاغل و ایجاد مهارت در افراد متقاضی کار تشکیل می‌شود   کارگاه :مکانی است که برای برنامه‌های آموزشی تجهیز شده و کارآموزان در آنجا مهارتهای لازم را براساس استانداردهای مصوب کسب می‌نماید.    مربی:فردی است که تدریس دروس نظری و عملی را بعهده دارد. به عبارتی مربی آموزش فنی و حرفه‌ای باید قدرت انتقال مهارتها و دانش تخصصی را به کارآموزان تحت تعلیم داشته باشد.    کارآموز :فردی است که براساس برنامه‌های مصوب و استانداردهای موجود در یکی از مراکز آموزشی به منظور کسب شغل یا ارتقاء کیفیت شغلی حرفه‌ای ویا مهارتی را می‌آموزد.    2-6- آموزش در زندان يكي از بخش هاي آموزشي سازمان آموزش فنی و حرفه ای در زندان و كانون هاي اصلاح و تربيت و مجتمع کاردرمانی و حرفه آموزی است. لذا سازمان فنی و حرفه ای سالهاست با انعقاد تفاهم نامه با سازمان امور زندانها و نيز ستاد مبارزه با مواد مخدر به آموزش زندانيان و بازپروري و حرفه آموزي معتادين درمان يافته مبادرت مي نمايد. 2-7- مهارت عبارت از مجموعه اطلاعات نظري و توانايي هاي عملي لازم براي انجام يك حرفه معين يا بخشي از آن است. يعني رسيدن به حد شايستگي در هر كار و وظيفه، به بياني ديگر مهارت يعني توانائي فرد به منظور اين كه معلومات اش را به طور موثر به كار برد. 2-8-سازمان آموزش فني و حرفه اي كشور (TVTO) سازماني است وابسته به وزارت كار و امور اجتماعي كه از ادغام سه نهاد آموزشي (صندوق كارآموزي ، اداره كل تعليمات حرفه اي وزارت كار و كانون كارآموزي ) در سال 1359 طي ماده واحده شوراي عالي انقلاب تشكيل و رسالت ارائه آموزش هاي فني و حرفه اي را به عهده گرفت. در حال حاضر اين سازمان با بيش از 23 قانون موضوعه از جمله ماده 151 قانون برنامه سوم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي و تنفيذ آن در ماده 53 قانون برنامه چهارم توسعه، متولي آموزش هاي فني و حرفه اي كوتاه مدت بازار كار بوده و با برخورداري بيش از 600 مركز آموزش ثابت و نيز تيم هاي سيار، زندان، پادگان، مراكز جوار و بين كارگاهي همچنين موسسات كارآموزي آزاد (آموزشگاههاي فني و حرفه اي آزاد) به تربيت نيروي كار ماهر و نيمه ماهر بازار كار در مجموعه 900 حرفه آموزش شناسايي شده مي پردازد. اين سازمان مسئول كميته تخصصي آموزش هاي فني و حرفه اي غيررسمي ذيل ستاد هماهنگي آموزش هاي فني و حرفه اي و كميسيون تلفيق و هماهنگي آموزش هاي فني و حرفه اي است كه داراي 16 عضو متشكل از دستگاههاي دولتي و نهادهاي مدني و كارگري و كارفرمايي بوده و هماهنگي آموزشهاي مهارتي بين دستگاهها را پيگيري مي كند . اين سازمان علاوه بر ستاد مركزي داراي 31 اداره كل در سطح استانها و كرج و نيز يك مركز معظم تربيت مربي در شهرستان كرج مي باشد و همكاري نزديكي را با سازمان ها و نهادهاي بين المللي از جمله سازمان بين المللي كار (ILO) و سازمان جهاني آموزش حرفه اي دارد. 2-9- کارآفرینی ، تعریف و اهداف آن گینزبرگ(1994) در یک تعریف ساده، آموزش کارآفرینی را فرایندی نظام مند، آگاهانهو هدف گرا توصیف می کند که طی آن افراد غیر کارآفرین ولی دارای توان بالقوه به صورتی خلاق تربیت می گردند. در واقع، آموزش کارآفرینی فعالیتی است که از آن برای انتقال دانش و اطلاعات مورد نیاز جهت کارآفرینی استفاده می شود که در نتیجه افزایش، بهبود و توسعه نگرش ها، مهارت ها و توانائی های افراد غیرکارآفرین را در پی خواهد داشت.(هیسریچ، 1998). در واقع هدف از آموزش کارآفرینی تربیت و پرورش افرادی خلاق و نوآور است. این قبیل دوره ها به دنبال استفاده از فرصت های مناسب فراهم شده، مخاطره پذیری، تمایل به حل مشکلات، بهبود انگیزش و گرایش های افراد می باشند. به طور کلی در آموزش رشته کارآفرینی اهداف متعددی مورد نظر است(بلاک، 2002) که برخی از آن ها عبارتند از: الف)کسب دانش مربوط به کارآفرینی: دانش بسیاری را می توان از طریق آموزش کارآفرینی در زمینه هایی همچون تعریف کارآفرین، کارآفرینی، تاریخچه کارآفرینی، ویژگی های افراد کارآفرین، سیر تئوریک مباحث کارآفرینی، مزایای کارآفرینی و زندگینامه کارآفرینان بزرگ کسب کرد. ب)حل مشکلات اشتغال و بهبود بهره وری: از آنجا که از یک سو کشاورزی دیگر کمتر می تواند اشتغال زا باشد و از سوی دیگر فراگیری و ورود به کارهای سودآور نیز برای همه میسر نیست، به نظر می رسد آموزش کارآفرینی راه حل مطلوبی برای حل مشکلات اشتغال و بهره وری است. در این زمینه افراد بسیاری که در نقاط جغرافیایی متعددی پراکنده هستند، باید آموزش ببینند که این کار کار به طور معمول از طریق اینترنت ، آموزش مجازی و از راه دور و توسط موسسات کارآفرینی صورت می گیرد. ج) شناسایی و تحرک استعدادها و مهارت های کارآفرینانه: ایجاد و تقویت ارزش ها، نگرشها و رفتارهای کارآفرینانه نیازمند شناسایی و تحرک استعداد ها و مهارت های ان است. این هدف به طور عمده در قالب سیاست ها و برنامه های تشویقی، ترویجی و آموزشی پیگیری می شود. د) القای مخاطره پذیری با استفاده از فنون تحلیلی: برای کارآفرینی باید شجاعتی عاشقانه و زیرکانه داشت که خود متکی به دو عامل اعتماد به نفس( برای آموختن چیزهایی که نمی دانیم) و دیگری شجاعت برای رویارویی با شکست یا پذیرش مخاطره است. ه) تجدید نگرشها در جهت پذیرش تغییر: کارآفرینی یکی از عواملی است که سبب رشد و توسعه اقتصادی کشورها در عصر حاضر می شود. این نقش کلیدی بیش از هر چیر معطوف به قبول انعطاف ساختارهای سازمانی و اعمال استراتژی های تغییر و تحول مستمر و پویا در سیستم ها، فرایندها و در نهایت کالاها و خدمات است. به نظر فیضی و مقدسی(1384) برای اینکه دوره های آموزشی کارآفرینی با موفقیت همراه باشد، چند نکته مهم باید مورد توجه قرار گیرد: 1.ترکیب شرکت کنندگان در کلاسهای آموزشی کارآفرینی متنوع باشد؛ 2.کلاس ها دربردارنده بازخوردهای مستمر و حتی از قبل پیش بینی نشده باشد؛ 3.علاوه بر راه اندازی کسب و کار جدید برای انواع ابتکارات و خلاقیت های کارآفرینانه هم تاکید شود؛ 4.جهت هر یک از بحث ها و مسائل کلاس، راه حل و جواب مشخص و معینی ذکر گردد.؛ 5.امکان تغییر و اصلاح برنامه های آموزشی توسط استاد به آسانی میسر و مقدور باشد؛ 6.از سبک ها و روش های مختلف تدریس استفاده گردد تا باعث ایجاد هیجان و جذابیت شود؛ 7.اساتیدی که کارآفرینی را تدریس می کنند خودشان کارآفرین باشند. 2-10- مبانی تئوریک آموزش های فنی و حرفه ای پايين بودن سطح مهارت ها، طرفداران آموزش هاي حرفه اي و آموزش هاي كلاسيك را به نوعی به تقابل کشانیده است و سرعت تغييرات فن آوري و انتظارات بازار كارنسبت به نیروی ماهر و به تبع آن تشديد ضرورت آموزش هاي حرفه اي در قالب آموزش هاي حين كار، به شدت اين تقابل دامن زده است ، به گونه اي كه دربسياري از كشورهاي در حال توسعه( به ويژه كشورهاي آسيايي) انتخاب بين آموزش هاي عمومي و حرفه اي به عنوان يك تصميم دشوار قلمداد مي گردد (یانگ، 1998، ص 54). از منظر نظريه سرمايه انساني، آموزش عمومي موجد سرمايه عمومي است و آموزش فني و حرفه اي موجد سرمايه اختصاصي است، مزيت سرمايه دوم اين است كه به اتكاي مهارت هاي كسب شده دارندگان آن را براي به دست آوردن جايگاه هاي شغلي بيشتر آماده مي سازد و همين بينش باعث گرديده است كه در بيشتر كشورهاي جهان حتي در سيستم هاي تعليم و تربيت آن ها از دیر بازدركنار مقاطع تحصيلي آموزشهای عمومي،آموزش هاي فني و حرفه اي نيز مورد نظر واقع گردند (بیکر 1964، ص 125). از جمله آن کشورها می توان از هند نام برد که از زمان شروع برنامه ريزي در این کشور در سال 1950 تا كنون دولت آن همیشه بر افزايش فرصت هاي اشتغال و نهايتا ريشه كني بيكاري از كشور تاكيد داشته است. به اين منظور سرعت بخشيدن به نرخ هاي پس انداز و سرمايه گذاري و افزايش سطح بهره وري از اهداف اوليه پنج برنامه پياپي اين كشور بوده است. با اين وجود نرخ بيكاري در ميان جوانان به دليل كمبود امكانات افزايش يافته است. به اين جهت کشورسياست هاي ديگري راكه اغلب آن ها بر اشكال مختلف آموزش هاي فني و حرفه اي متكي است به اجرا گذاشته است كه از جمله روشهاي مهم پذيرش حرفه گرايي در آموزش متوسطه در سال هاي 1986 و 1992 بود. اهداف طراحي شده براي سال هاي 1995 و 2000 سوق دادن 10 تا 25 درصد از دانش آموزان دبيرستاني براي مطالعه در زمينه هاي حرفه اي فراتر از دريافت گواهي امتحانات دبيرستان بود. اهداف اين طرح عبارت بودند از: بهبود قابليت هاي شغلي در دانش آموزان، كاهش شكاف بين عرضه و تقاضاي نيروي انساني ماهر و ايجاد يك جايگزين براي كساني كه آموزش هاي عالي را بدون هدف خاصي دنبال مي كردند. كوبا نیز از زمان انقلاب تا كنون ارزش زيادي را براي برقراري ارتباط بين مطالعه و كار قائل شده است و از اين طريق نه تنها آموزش ها را موثر و كار آمد نموده است، بلكه بخش قابل توجهي از هزينه هاي آموزشي را نيز از طريق فراگیران ( نيروي كار مولد ) تامين نموده است. به علاوه، كار مولد همچنان بخش مهمي از دوره تحصیل را تشكيل مي دهد. نهايتا اين كه سيستم روي آموزش فني، حرفه اي و پلي تكنيك تاكيد مي كند به طوري كه حتي از 5680 ساعت آموزش دوره 6 ساله ابتدايي، 480 ساعت آن را آموزش كار تشكيل مي دهد . اتخاذ چنین سیاستهایی از جمله اولین اقدامات اساسی در پرورش روحیه کارآفرینی است و در مقابل این دیدگاه قرار دارد که به کار آفرینی صرفا" به عنوان نوعی ویژگی نگریسته شده است. مطالعات انجام گرفته در 40 سال گذشته این واقعیت را نشان داده اند که هم جنبه های وراثتی و هم وجود فرصتهای فراهم آمده در محیط در پرورش افراد کارآفرین موثر بوده اند (هارپر.م 1983، ص89). شواهد حاکی از آن است که مداخله های نظام مند از طریق برنامه های آموزش و توسعه آن هم با شناخت گروههای هدف و نیاز بازار کار، در شکل دهی به فعالیتهای کار آفرینانه اثر بخشی بالایی را به همراه داشته است. با این توضیح که نیازها ایستا نیستند و تغییر در شرایط محیط نیازهای آموزشی جدیدی را طلب می کند (گیب.آ 1991، ص 164) برای پی بردن به اهمیت پرورش روحیه کارآفرینی کافی است بدانیم که فقط بین سالهای 1999 تا 2000 در کشور آمریکا قریب به 8/10 میلیون شغل بر خاسته از فعالیتهای کارآفرینانه به وجود آمده است که در مقایسه با حذف 3/8 میلیون شغل به سبب سیاستهای کوچک سازی و بهره ور کردن فعالیتها، اقدامات کارآفرینانه به ایجاد قریب به 5/2 میلیون فرصت شغلی به طور خالص کمک کرده است و اثرات منفی ناشی از بیکاری را بر طرف ساخته است. در دو مطالعه دیگر نیز نشان داده شده است که وجود سرمایه انسانی بالا به طور مثبت با سودآوری کسب و کار همبستگی داشته است و به عنوان مهمترین عامل رشد در محیط پر تلاطم کنونی شناخته شده است (گیم نو و همکاران، 1997، ص 211). براساس يك مطالعه انجام شده در كشور آمريكا ، 83 درصد از نمونه مورد پرسش متفق القول بودند كه مدارس بايستي در مورد آمادگي كاري تعليم گيرندگان بيشتر تاكيد ورزند. در پاسخ به سوال ديگري در مورد جايگاه و عملكرد آموزش هاي فني و حرفه اي، 76 درصد بر اين باور بودند كه بايد به این آموزشها توجه بيشتري مبذول گردد. 90 درصد آنان قبول داشتند كه آموزش ديدگان فني و حرفه اي شانس دريافت هاي مالي بالاتري را نسبت به آموزش هاي عمومي خواهند داشت، 92 درصد موافق بودند كه آموزش هاي فني و حرفه اي علاقه افراد را به ادامه تحصيل در مراتب بالاي حرفه اي ارتقا مي بخشند، 98 درصد آموزش هاي استاد-شاگردي و كار آموزي در محيط هاي كاري را براي فراگيران ضروري دانسته و فقط 4 درصد از آن ها آموزشهاي فني و حرفه اي را فاقد جايگاه شغلي بالا منظور نموده بودند (وی.سی.اچ، 1971، ص 78). بر اساس توصيه يونسكو ، همه كشورها نيازمند به يك خط مشي منسجم آموزشي هستند، به نحوي كه در آن آموزش هاي فني و حرفه اي به عنوان يك بخش اساسي از اين سيستم يكپارچه ديده شده باشند. اين در حالي است كه از جمله مشكلات مطروحه در بخش آموزش فني و حرفه اي به ويژه در كشور ما مشخص نبودن الگوي توسعه كشورودر نتيجه نامشخص بودن جهت گيري مناسب آموزش هاي فني و حرفه اي در كشور است( سازمان برنامه و بودجه، 1378 ) آموزش هاي فني و حرفه اي به صورت رسمي و غير رسمي در قالب آموزش هاي قبل از اشتغال و حين اشتغال در بيشتر كشورها وجود دارند و حتي در برخي از كشورها صاحبان صنايع و كارفرمايان نيز براي انجام برخي آموزش هاي مهارتي ملزم مي شوند. به عنوان مثال، در كشور هندوستان موسسات آموزش صنعتي از 59 واحد در سال 1956 به 2447 واحد در سال 1992 و 3000 واحد در سال 1996 افزايش يافته اند .اين مراكز با اجراي برنامه هاي آموزشي در يك چارچوب زماني 1 تا 2 ساله از نقش بالايي در تربيت صنعت گران برخوردار بوده اند . طي چهار دهه گذشته، تعداد انستيتوهاي آموزشي صنعتي به طور مداوم در حال گسترش بوده اند. اين انستيتوها وظيفه آموزش دادن به جوانان بين 25-15 سال در 42 رشته مهندسي و 22 رشته غير مهندسي را در يك دوره يك تا دو ساله به عهده داشته اند.كيفيت آموزشي اين افراد بستگي به رشته اي داشت كه براي آن آموزش مي ديدند. تعداد اين انستيتوها از حدود 59 موسسه در پايان برنامه اول در سال 1956 به 2447 موسسه در ابتداي برنامه هشتم در سال 1992 و حدود 3000 انستيتو در سال 1996 افزايش يافت و ظرفيت اين انستيتوها به 425000 نفر افزايش يافته است. مالزی نیز از جمله كشورهايي است كه توسعه آموزش هاي فني و حرفه اي در كنار برنامه هاي متنوع را در دستور كار خود قرار داده است ودر اين خصوص تنها به منابع داخلي بسنده ننموده، بلكه براي انتقال تكنولوژي به بخش صنعت، موسسات آموزشي فني و حرفه اي مشتركي را با سه كشور انگلستان، فرانسه و آلمان در آن كشورها تاسيس نموده است. در پاسخ به اين سوال كه چرا برخي از كشورها به ويژه در سطح كشورهاي آسيايي در اجراي برنامه هاي آموزش فني و حرفه اي موفق و برخي ناموفق بوده اند، مي توان گفت كه اين پديده به عوامل متعددي ارتباط داشته است (هاق و هاق، 1998، ص 170 – 165) از جمله اين عوامل عبارتند از : عوامل اجتماعي: در بسياري از كشورهاي آسيايي نوعي نگرش منفي به كارهاي مبتني بر مهارت يا اصطلاحا كارهاي يدي كه مبتني بر دستورالعمل مي باشد، وجود دارد. عوامل اقتصادي: سطح توسعه اقتصادي و ساختار صنعت و تنوع فعاليت ها در بخش هاي گوناگون اقتصادي در ايجاد نياز به آموزش هاي فني و حرفه اي موثر واقع مي شوند. توجه به آموزش هاي آماده سازي جوانان براي كار از جمله خواسته ها و الزامات در بيشتر كشورها حتي در كشورهاي توسعه يافته است. دولت : از آنجا که آموزش فني و حرفه اي نسبت به آموزش هاي عمومي پرهزينه تر مي باشند، لذا دولت ها از نقش تعيين كننده اي در توسعه اين آموزش ها برخوردارند. اين بدان معني است كه دولت ها مي بايست در تخصيص منابع مالي توجه ويژه اي را به اين آموزش ها معمول دارند .چرا كه سرمايه گذاري نا مناسب منتج به بازده مناسب نخواهد شد. پر واضح است که توفیق در کسب دستاوردهای آموزشهای فنی و حرفه ای با اتکاء به ادبیات موجود در گرو تعامل عوامل و متغیرهای بسیار زیادی است که حاصل آن سرمایه انسانی کارآفرین می باشد. نظر به غلبه رویکرد مشتری مداری در عصر حاضر ایجاب می نماید که از منظر فراگیران به عنوان اصلی ترین عنصر ، اثر بخشی مراکز فنی و حرفه ای مورد بازبینی قرار گیرد و شاخصه های آن مورد سنجش و تحلیل واقع گردد. 2-11-ضرورتها و الزامات آموزش مهارت های فنی و حرفه ای ارتباط آموزش گیرندة نظام آموزشهاي فنى و حرفه اى وکاردانش با بازار کار یک ارتباط خطى نیست بلکه ارتباطى نظام مند )سیستماتیک) است که در آن تمام اجزا کنش و ارتباط متقابل با یکدیگر را تجربه مى نمایند. در جهان فراصنعتی امروز توسعه به معنی عام بدون توجه به آموزشهای فنی و حرفه ای مفهوم نخواهد داشت . انقلاب علمی - فنی، انقلابی عمیق و کیفی در نیروهای تولید و از آن جمله در نیروی انسانی و روشهای تولید به وجود آورده است . آموزشهای فنی و حرفه ای انجام  فعالیتهایی است که می تواند فرد را برای احراز شغل ، حرفه و کسب و کار آماده نماید یا کارایی و توانایی وی را در انجام آن افزایش دهد. این آموزشها کسب مهارتها را در راستای تکنولوژی و علوم وابسته به همراه دانشهای خاص مربوط به شغل و در بخشهای مختلف اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی ارائه می دهد . توسعه آموزشهای فنی و حرفه ای در شرایط کنونی برای اقتصاد و فرهنگ ایران و به ویژه شتاب دهی به فرایند تولید امری حیاتی است ؛ زیرا سرمایه گذاریهای زیربنایی و افزایش ابزار و تجهیزات و به طور کلی سرمایه فیزیکی بدون سرمایه انسانی بلااستفاده مانده و یا به نحو اقتصادی و کارآمد مورد بهره برداری قرار نمی گیرد .بنابراین از ضرورتها و الزامات رشد و توسعه اقتصادی ، نظام آموزش برای ایجاد مهارتهای لازم سرمایه انسانی است و در این میان آموزشهای فنی و حرفه ای تلفیقی است از علم ، فن و هنر و نقش بسیار مهمی در تامین نیروی انسانی کارآمد ایفا نموده و مضمونی توسعه ای دارد . هدف از این آموزشها ، افزایش توانایی های دانش ، مهارت و قدرت درک افراد و انجام مطلوبتر کار در محدوده وظایف شغلی است . از آنجایی که موضوع بیکاری یکی از مهمترین مسائل و مشکلات جهان است و در کشورهای در حال توسعه با توجه به عدم توازن ساختارهای اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی سهم بیشتری را بر توسعه دارد و با توجه به اینکه یکی از دلایل بیکاری در کشور فقدان مهارتهای مورد نیاز بازار کار از سوی جویندگان کار می باشد ، انتظار می رود سازمان آموزش فنی و حرفه ای با ارائه آموزشهای مهارتی بتواند نقش بسزایی در کاهش میزان بیکاری ایفا کند. زیرا آموزشهای فنی و حرفه ای به سبب انعطاف پذیری نشأت گرفته از خصیصه های بازار کار و اوضاع اقتصادی کشور و نیز به دلیل آموزش و ایجاد مهارتهای لازم در افراد برای توانایی در احراز مشاغل ، نقش به سزایی در اشتغال دارد. این آموزشها هم مهارتهای خاص مورد نیاز صنعت و هم مهارتهای عمومی بازار کار را فراهم می سازد و همچنین برای شاغلینی که به دلیل تغییرات تکنولوژی دچار کاهش کارایی می شوند امکان به روز شدن و تکمیل مهارت را فراهم می کند . لذا به این نوع آموزشها به عنوان ابزاری برای مقابله با بیکاری بالاخص بیکاری ساختاری که ناشی از تغییرات در اقتصاد جهانی می باشد ، نگریسته می شود . در واقع خصیصه این آموزشها ، نوعی پرورش "کارآفرین" است ، به این معنی که افراد پس از کسب مهارت و تخصص دانش فنی ، قادر خواهند بود که فرصتهای شغلی مناسبی را به دست آورند و یا در نهایت فرصت شغلی ایجاد نمایند . اینگونه آموزش از نقش و تاثیرگذاری اقتصادی- اجتماعی مهمی برخوردار است چرا که معرف نوع مهمی از سرمایه گذاری در منابع انسانی است و با فراهم کردن زمینه های ارتقای دانش ، نگرشها و مهارتهای مورد نیاز بازار کار و اشتغال در زمینه های مختلف به توسعه اقتصادی کمک می کند . از این رو کار محور بودن آموزشهای فنی و حرفه‌ای که فرایند یادگیری فراگیران را از طریق محیط های کار ، برای آن مراکز و در درون آنها طراحی و اجرا می نماید و محتوای آموزشها را با تغییرات و پیشرفتهای حوزه تکنولوژی و به تبع آن در کارکرد نهادهای اقتصادی جامعه هماهنگ می سازد ، سبب شده است که این آموزشها به عنوان یکی از عناصر کلیدی جهت تحقق پیشرفتهای اقتصادی محسوب گردد و از جمله عوامل موثر در موفقیت کشورهای توسعه یافته تلقی گردد . چرا که آموزش نظری همگام با کار عملی موجب تربیت نیروی انسانی خلاق و فعال می شود و همچنین این نیروها با نفوذ در جامعه سبب به کارگیری بخش عظیمی از نیروهای غیرخلاق می گردد. لذا اگر آموزش فنی و حرفه ای در کشور نادیده گرفته شود ، در واقع باعث سوق دادن آموزش کشور به طور غیرمستقیم به آموزش اشتغال کاذب و درآمدهای سهل الوصول و ناپایدار می شود و به تدریج آسیب جدی به کشور وارد می سازد . به همین علت است که ملاحظه می شود یکی از اولویتهای مهم در سرمایه گذاریهای آموزشی در تمامی جوامع صنعتی ، توسعه و گسترش آموزشهای فنی و حرفه ای است و این مهم نیز از سوی نهادهای ذی ربط بین‌المللی نظیر یونسکو ، یونیواک و بانک جهانی به منزله یک استراتژی مهم به کشورهای در حال توسعه توصیه می شود . از سوی دیگر ، عدم سرمایه گذاری کافی در آموزش فنی و حرفه ای به معنی غفلت و فنای سرمایه های انسانی تلقی می شود . باید توجه داشت که در شرایط کنونی یکی از مهم ترین ، راه اشتغال زایی اصولی و حل معضل بیکاری به آموزش صحیح فنی و حرفه ای می باشد . غیر از بعد اقتصادی ، نقش آموزشهای فنی و حرفه ای در تغییرات اجتماعی و فرهنگی خصوصا در رشد و بهبود فرهنگ کار حائز اهمیت است . اصولا برنامه این نوع آموزش و ساختار عملیات اجرایی آن به عنوان کارگزار اصلاحات فعالیتهای شغلی و بهبود مهارتها در کار، می تواند در این راستا نقش اساسی را ایفاء نماید و مسئولین ذیربط می توانند با رفع محدودیتها و برنامه ریزی صحیح از آموزشها به عنوان مهمترین عامل برای تربیت افراد کارآفرین ، کارآمد و دارای فرهنگ غنی از اخلاق و وجدان کاری استفاده شایسته به عمل آورند. در سازمان آموزش فنی و حرفه ای نیز نظیر سایر موسسات آموزشی رسمی و غیررسمی ، غیر از آموزش علم و مهارت مواردی از قبیل انضباط ، تقلید ،‌تعهد ،‌احساس مسئولیت ، وظیفه شناسی نیز جزء محتوای آموزشی به افراد آموخته می شود . از این رو این نظام آموزشی از طریق تحول در فرهنگ جامعه می توانند در بالا بردن کارایی و بهره وری نقش موثری ایفا نماید. نقش این آموزشها در تغییرات اجتماعی ، فرهنگی به دلایل مشروحه زیر بسیار مهم ارزیابی می گردد: کاهش سطح بیکاری ، میزان اعتبار بین الملی مدارک فنی و حرفه ای ، کاهش معضلات اجتماعی ، کمک در جلوگیری از مهاجرت بی رویه جوانان به شهرهای بزرگ ، کاهش تبعات منفی بیکاری ، بازسازی و نوسازی آموزشی ، توانمندسازی افراد برای زندگی بهتر ، افزایش سلامت و بهداشت روانی ، افزایش امید به زندگی ، توسعه عرصه زندگی ، کار و حرفه ، بهبود روابط اجتماعی و مناسبات انسانی ، انتقال ارزشها و هنجارهای اجتماعی ، جامعه پذیر نمودن افراد ... 2-12- نقش آموزش های فنی و حرفه ای در تربیت نیروی انسانی ماهيت عصر حاضر يعني، شرايط و چگونگي عملكرد بازار كار و ظهور اقتصاد دانش-محور، توجه به منابع انساني توانمند، داراي مهارت هاي فني و حرفه اي را ضروري ساخته است(مهر عليزاده ونائلی، 1381، ص 54). تربيت نيروي انساني مورد نياز جوامع در قالب آموزش هاي فني و حرفه اي از اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم مورد توجه بسياري از كشورهاي جهان قرار گرفت. در پي پيشرفت هاي علمي و صنعتي پس از جنگ جهاني دوم آموزش ها به طور بي سابقه اي گسترش يافت، تا آنجا كه توسعه برنامه هاي آموزش فني و حرفه اي، از اهداف ملي بيشتر كشورها قرار گرفت و امروزه يكي از شاخص هاي موفقيت هر كشوري، توسعه آن در سه بخش صنعت، كشاورزي و خدمات محسوب مي شود. توسعه اين سه بخش نيازمند تربيت نيروي انساني ماهر و كارآمد در زمينه هاي فني و حرفه اي متناسب با بازار كار است(نويدي،همكاران؛ 1382 :5). از مهمترين نيازها براي پيشرفت يك كشور، توسعه آموزش هاي فني و حرفه اي مي باشد زيرا نيروي انساني كار آزموده يكي از عوامل تعيين كننده در رشد و توسعه كشورها محسوب مي شود. تشخيص كيفيت دوره هاي آموزشي و كارآموزي اين مراكز از نظر كارآيي دروني و بروني به عنوان اولين گام براي كليه ي دست اندركاران، سياست گذاران و برنامه ريزان نظام آموزش فني و حرفه اي و تربيت نيروي انساني حايز اهميت است(مشایخ، 1381، ص 1) . به طور كلي وقتي در گفتگو ها از واژه آموزش همراه با صفت فني استفاده مي شود، منظور نوع خاصي از آموزش است كه هدف اصلي آن آماده سازي افراد براي كار 1 است. اما اگر بخواهيم عميق تر شويم ومنظور مرسوم را از آموزش فني و حرفه اي در نزد كساني كه آنرا ارائه مي دهند يا دريافت مي كنند، همين طور كساني كه به آن عمل مي كنند و به طور كلي از نظر همه كساني كه به نوعي به آن مي پردازند را درك مي كنيم. چشم اندازها ي متفاوتي نسبت به آموزش هاي فني و حرفه اي وجود دارد به عبارت ديگر تفاوت در نوع نگاه و تعريفي كه براي آموزش فني و حرفه اي وجود دارد، انتظارات و توقعات متفاوتي را نسبت به آن ايجاد مي كند. جهاني شدن اقتصاد، افزايش رقابت بين المللي، تغييرات جمعيتي و بازار كار همواره ضرورت نياز به استراتژي هاي نوين در امر آموزش فني و حرفه اي را مطرح ساخت، اين استراتژي ها و مكانيزم ها به دنبال مجموعه تحولات مفهومي صورت پذيرفت كه در نهايت سبب تعريف نوين از آموزش فني و حرفه اي گرديد.ساختار ، تحولات مفهومي بر پايه ي برنامه ريزي هاي آموزشي و درسي نوين صورت گرفته است)بيب ، 2004 به نقل از صالحي، 1384).امروزه ملت ها سخت در تلاش هستند تا با ايجاد نظام هاي آماده سازي افراد براي اشتغال، منابع خود را مورد استفاده بهينه قرار دهند. در حقيقت همه افراد-حتي مردم كشورهاي در حال توسعه-به شرطي مي توانند در بازار كار رقابت كنند كه در كاربرد تكنولوژيهاي نوين مهارت داشته و از مهارت هاي تخصصي برخوردار باشند(نفیسی،1382، ص5). بدون شك در نظر گرفتن احتياجات جامعه، تاسيس مراكز فني و حرفه اي دردي را دوا نمي كند، نكته اساسي اين است كه برنامه هاي تربيتي حرفه اي بايد به موازت برنامه تربيت عمومي در دبيرستان ها گنجانده شود، و همچنين برنامه حرفه اي مانند برنامه عالي علمي بايد اختياري باشد(شريعتمداري، 1388، ص232). آموزش هاي فني و حرفه اي درمقايسه با آموزش هاي نظري از لحاظ هزينه ها گرانترند. ازسوي ديگر لازم است بين آموزش هاي عرضه شده و نياز بازار كار تناسب و هماهنگي وجود داشته باشد. يكي از ضعف هاي عمده كشورهاي در حال توسعه اين است كه براي پرورش نيروي انساني خود از غرب الگو برداري كرده اند در حاليكه كشورهاي صنعتي غرب بطور منظم نظام آموزشي خود را با شرايط جديد فني-اقتصادي جهان مورد تجديد نظر قرار مي دهند ولي اين نوع نو آوريها در كشورهاي در حال توسعه مشاهده نمي شود. چنانچه صنعت و ساير بخش هاي اقتصادي كشور بايستي به تحولات سريع تكنولوژي توجه كند و آموزش هاي فني و حرفه اي نيز بايد رشته ها و استانداردهاي آموزشي خود را متناسب با پيشرفت هاي تكنولوژيك سريعاً بهبود بخشند، به همين دليل در كشورهاي صنعتي در صورت احساس نياز صنعت به رشته جديدي كه در پيشرفت تكنولوژي موثر باشد طي كوتاهترين زمان ممكن است آن رشته در مراكز آموزشي صنعتي و غيره راه اندازي شود(والايي و همكاران،1382). چهار عنصر اصلي هدف، محتوا، روش هاي ياددهي-يادگيري و ارزشيابي در تدوين برنامه درسي مدنظر مي باشند كه البته مي توان مواد و وسايل آموزش را نيز افزود. اين عناصر در تعامل و تاثير متقابل با يكديگر قرار دارند. بنابراين تغيير در هر عنصر، عناصر ديگر را تحت تاثير قرار مي دهد و اين يك ويژگي مثبت براي اصلاح و بهبود واقعي برنامه درسي و آموزشي مي باشد (يارمحمديان و همكاران، 1387). با در نظر گرفتن ماهيت، محتوا و شيوه كار، آموزش حرفه اي از يك سو ريشه هاي ستبري در آرمان ها و هدف هاي آموزش و پرورش دارد، از سوي ديگر معيارها و استانداردهاي بازار كار به طور كامل بر آن سايه افكنده است. براي رعايت هر دو جنبه انساني و حرفه اي-تخصصي آموزش حرفه اي، دو بعد عمده همواره بايد راهنماي طراحي طرح ها و نظام ها باشندكه عبارتند از آموزش و كار. بعد آموزش بيشتر نيازهاي انساني را برآورده مي كند، در حالي كه در بعد كار يا اقتصاد بيشتر پاسخ گوي نيازهاي اجتماعي و الزامات بازار كار است. فراتر از آن، رويكردهاي جديد اين اصل را مفروض گرفته اند كه طرح ها و برنامه هاي آموزش حرفه اي نمي توانند به شكلي طراحي شوند كه فقط متناسب با يك كار خاص باشد به همين دليل لازم است كه طرح ها و برنامه ها آزادانه تر و با مبناي گسترده تري طراحي شوند، تا آن كه شكوفايي توانايي ها، وسعت ميدان فرصت ها ي شغلي و بهبود تحرك شغلي و تحصيلي بيانجامد. يكي از چالش هاي عمده اي كه هنوز سياست گذاران و برنامه ريزان نظام هاي آموزشي حرفه اي دركشورهاي در حال توسعه همانند كشورهاي توسعه يافته با آن روبرو هستند، توانايي عملياتي كردن مفهوم در هم تنيدگي، و نه منحصراً هم آهنگي و هم زيستي استانداردها و ارزش هاي آموزشي و شغلي است. شكاف يا جدايي ميان نظام آموزش و دنياي كار، به ويژه بيش از همه در كشورهاي در حال توسعه به چشم مي خورد، يكي از عمده ترين نارسايي هاي آموزش حرفه اي در اين كشورهاست(نفيسي، 1382 ، ص 29). با توجه به اينكه يكي از ملاك هاي اصلي اثر بخشي آموزش هاي فني و حرفه اي، توانمندي اين آموزش ها در تربيت نيروي انساني مورد نياز بازار كار است، اين عبارت حاوي دو مفهوم اصلي است: اول اينكه آموزش هاي فني و حرفه اي بايد نيروي انساني براي آن دسته از مشاغلي تربيت كند كه نسبت به مشاغل ديگر اهميت بيشتري دارند يا به بيان ديگراز بازار كار بهتري برخوردارند، دوم اينكه آموزش هاي فني و حرفه اي بايد در تربيت شغلي آن دسته از دانش ها و مهارت هايي را آموزش دهد كه لازمه ايفاي نقش موثر شغلي از سوي شاغل است. اصل مشترك اين است كه تربيت نيروي انساني بايد مبتني بر برنامه ريزي آموزشي و درسي باشد. بدين ترتيب ابتدا در حوزه برنامه ريزي آموزشي، مشاغل مورد نياز بازار كار مورد شناسايي قرار گيرند و سپس مشاغل شناخته شده براي تعيين دانش، نگرش و مهارت هاي شغلي به متخصصان برنامه ريزي درسي سپرده شود. هر چه فرايند نياز سنجي به منظور شناسايي مشاغل و نيز نياز سنجي به منظور تعيين دانش، نگرش و مهارت هاي شغلي از اعتبار و دقت بيشتري برخوردار باشد مي توان به كار آمدي دانش آموختگان در بازار كار اطمينان بيشتري داشت. انجام نياز سنجي در حوزه برنامه ريزي آموزشي و درسي موضوعي اجتناب ناپذير است اما با توجه به اينكه آموزش هاي فني و حرفه اي بيش از آموزش هاي نظري معطوف به مهارت هاي خاص شغلي است، مي توان ضرورت تبعيت از فرايند نياز سنجي در حوزه آموزش هاي فني و حرفه اي را قوي تر از حوزه آموزش هاي نظري دانست. در آموزش هاي نظري عمدتاً مهارت هاي پايه و مشترك مانند درك مفاهيم رياضي و فيزيك وجه نظر برنامه ريزان درسي است(يعني مهارت هاي عمدتاً ذهني). اما آموزش هاي فني و حرفه اي هم از حيث نوع شغل و هم از حيث دانش و مهارت هاي شغلي بسيار متاثر از تغييرات و تحولات فناوري و بازار كار است. 2-13-تاثیر مهارت در اشتغال آنچه در نهایت خصوصیات و روند توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور را تعیین می کند منابع انسانی آن کشور است و نه سرمایه و منابع مادی آن . برای مثال پروفسور فردریک هاربیسون معتقد است که منابع انسانی پایه اصلی ثروت ملت ها را تشکیل می دهد. به وضوح کشوری که نتواند مهارت ها و دانش مردمش را توسعه دهد و از آن در اقتصاد ملی به نحو مؤثری بهره برداری کند قادر نخواهد بود هیچ چیز دیگری را توسعه بخشد . مکانیسم نهادی اصلی برای توسعه مهارت ها و دانش انسان، نظام آموزشی است . لیکن اکثر کشورهای جهان سوم بر این باورند که رمز اصلی توسعه ملی فقط در گسترش کمی سریع فرصت های آموزشی است بدون آنکه به فرصت های شغلی و نیاز بازار کار توجهی داشته باشند. آموزش و اشتغال به طور ویژه بر محور دو جریان اصلی اقتصادی دور می زند: 1- تأثیر متقابل تقاضای آموزشی (که انگیزه های اقتصادی است) و عرضه آموزشی؛ 2- تفاوت بین فواید و هزینه های اجتماعی و شخصی در سطوح مختلف آموزشی و اثرهای این تفاوت در استراتژی سرمایه گذاری آموزشی(تودارو، 1377). ظهور پدیده بیکاری تحصیل کرد ه ها در اکثر کشورهای در حال تو سعه، گسترش کمی و وسیع نظام آموزشی را زیر سؤال می برد. به طوری که چه از نظر اقتصادی و چه از نظر اجتماعی مشکل می توان آن آن را بر حسب تخصیص بهینه منابع توجیه کرد . با فزونی عرضه بر تقاضای آموزش دیدگان ، آنها مجبورند مشاغلی را بپذیرند که سطوح تحصیلی پایین تری ر ا طلب می کنند. به این ترتیب مدرک ، شرط ب ه دست آوردن شغل می شود و نه مهارت و آموزشی که فرد کسب کرده است. ایران نیز از این موضوع مستثنا نبوده و به همین دلیل بیکاری دانش آموختگان در ایران در چارچوب بیکاری ساختاری تحلیل می گردد. (بیابانی، 1377) در همین جهت آموزش های فنی و حر فه ای به سبب انعطا فپذیری نشأت گرفته از خصیصه های بازار کار و اوضاع اقتصادی - اجتماعی حاکم بر کشور ، و نیز به دلیل آموزش و ایجاد مهارت های لازم در افراد برای توانایی در احراز مشاغل، نقش بسزایی در اشتغال دارد . بسیاری از افراد فاقد مهار ت های مورد نیاز بازار کا ر هستند . تحصیلات زمانی منجر به افزایش کارایی افراد می شود که ضمن توجه به مباحث نظری ، جنبه های کاربردی آموزش نیز در نظر گرفته شود . رعایت این جنبه ، زمانی تحقق می یابد که بین سطوح مختلف تحصیلی هماهنگی و تناسب لازم وجود داشته باشد . نبود این ارتباط باعث می شود تا دانش آموختگان به دلیل فقدان مهارت نتوانند در محیط کار کارایی مناسبی داشته باشند(نفیسی، 1379). آموزش های فنی و حرفه ای هم مهارت های خاص مورد نیاز صنعت و هم مهارت های عمومی بازار کار را فراهم می سازد. این نوع آموزش ها همچنین برای شاغلا نی که به دلیل تغییرات فناوری دچار کاهش کارایی می شوند، امکان به روز شدن و تکمیل مهارت را فراهم م ی کند. لذا به این نوع آموزش ها به عنوان ابزاری برای مقابله با بیکاری ، به خصوص بیکاری ساختاری که ناشی از تغییرات در اقتصاد جهانی است، نگریسته می شود. میان بازار کار و آموزش های فنی و حرف ه ای پیوند آشکار و پیچیده ای وجود دارد . تغییرات حادث در بازار کار یکی از مهم ترین عواملی است که بر پویایی آموزش های فنی و حرفه ای تأثیر می گذارد. در واقع عوامل مؤثر بر سیاستگزاری آموزش های فنی و حرفه ای عبارتند از: الف) رفع نیازهای مهارتی در یک محیط رقابتی؛ ب ) کاهش سطوح بیکاری؛ این دو عامل به شدت با تغییرات بازار کار در ارتباط هستند . به عبارت دیگر نظام آموزش فنی و حرفه ای به شدت هم تحت تأثیر ساختار بازار کار و هم تحت تأثیر رفتار بازار کار است. بازار کار نیز در کشورهای مختلف اشکال متفاوتی دارد و در کشورهای در حال توسعه از پیچیدگی خاصی برخوردار است. بازار کار غیر رسمی از ویژگی های اقتصادی این کشورها می باشد. لذا نوع برخورد کشورها با مهارت آموزی و اشتغال متفاوت است . برای مثال در آلمان شاهد نوعی شراکت اجتماعی بین دولت و صنعت در زمینه آموزش های فنی و حرفه ای هستیم . آموزش های فنی و حرفه ای در این کشور به شدت از جریان آموزش عمومی رسمی متمایز است . در آلمان بازار کار به شدت تنظیم شده است . کارگران آلمانی انگیز ۀ زیادی برای شرکت در دور ه های کارآموزی دارند . اغلب گفته می شود که نیروی کار آلمان دارای بالاترین سطح مهارت در بین تمام کشورهای جهان است(شومان، 1998) . در حالی که در فرانسه دولت نقش اصلی را در این زمینه دارد . به بیان دیگر ، در فرانسه تمرکزگرایی شدیدی حاکم است و بین آموزش فنی و حرفه ای و آموزش رسمی ارتباط نزدیکی وجود دارد . به همین دلیل ساختار بازار کار فرانسه به گونه ای است که سبب ا فزایش بیکاری و تورم مدرک در این کشور شده ، و تا کنون نیز نتوانسته است به بهره وری بالای نیروی کار دست یابد (دُر، 1997) .در کشورهای دانمارک، سو ئیس، اتریش و آلمان که دارای سیستم کارآموزی قوی هستند، آموزش فنی و حرفه ای اساسا متعلق به بازار و اتحادیه هاست. در ژاپن مهارت آموزی مبتنی بر استانداردهای آموزش و پرورش عمومی و سرمایه گذاری زیاد در آموزش مبتنی بر کارخانه می باشد(گرین و ساکاماتو، 2000). در استرالیا آموزش های فنی و حرفه ای را یادگیری مبتنی بر شایستگی می دانند که به دنبال نتیجه و پیامد است (وایت، 1995). همین وضعیت در انگلستان با پیچیدگی بیشتری وجود دارد. در کشور انگلستان از تعلیمات حرفه ای حمایت های خوبی نمی شود و به طور اساسی عملکرد انگلستان در مقایسه با سایر کشورها ضعیف است(واینر، 1981). در اروپا همچنین بین آموزش اولیه حرفه ای(IVT) و آموزش مستمر حرفه ای(CVT) تمایز قایل می شوند. آموزش اولیه حرفه ای معمولا از طرف دولت اجرا و اداره م ی شود، در حالی که آموزش مستمر حرفه ای بعد از مرحله اشتغال است(ریگنر، 1979). در ژاپن ، فرانسه و مکزیک این نوع آموزش کاملا غیر رسمی است، در حالی که در آلمان کاملا رسمی است و در امریکا حالت بینابین دارد ، زیرا در این کشور جمعیت کارگری بارها در دوره های آموزشی و کارآموزی شرکت داده می شوند(آروم و هوت، 1998). گرین معتقد است که آموزش و پرورش و نظام کارآموزی اساسا بر مبنای نیازهای دولت شکل گرفته است . کشور فرانسه به شدت تأییدکننده این نظریه است . تأثیر ناپلئون بر آموزش و پرورش فرانسه و نظام کارورزی آن هنوز قابل مشاهده است . بخش عمده ای از سیستم آموزشی فرانسه برای تأمین دو هدف اصلی تثبیت زبان و فرهنگ ملی و اهداف نظامی حکومت شکل گرفت . در گذشته کارآموزی در این کشور دارای منزلت اجتماعی پایینی بود ولی از دهه 1980 به این سو ، دولت فرانسه برای افزایش قدرت و رقابت صنعتی و کاهش بیکاری جوانان در صدد گسترش دوره های کارآموزی زیر نظر مؤسسات مختلف، اتاق بازرگانی، شهرداری ها و بنگاه های اقتصادی برآمد . کارفرمایان به ازای استخدام هر کارآموز مقرری دریافت می کنند و مجبور به پرداخت سهم کارفرما در تأمین اجتماعی نیستند (گرین، 1990). به طور کلی روند آموزش فنی و حرفه ای در کشورها متفاوت بوده و به عوامل مختلفی نظیر:شرایط حاکم بر جامعه ، عوامل ایدئولوژی و نوع و مرحله توسعه اقتصادی بستگی دارد . بنابراین با توجه به پیچیدگی شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ، آموزش فنی و حرفه ای ایده آلی وجود ندارد . آنچه مهم است این است که این نوع آموزش ها با توجه به هزینه بر بودن، بتواند با تغییرات حادث در جامعه منطبق باشد و در کاهش نرخ بیکاری مؤثر واقع شود. 2-14- رابطه آموزش های فنی و حرفه ای و اشتغال پايين بودن سطح مهارت ها، طرفداران آموزش هاي حرفه اي و آموزش هاي كلاسيك را به نوعی به تقابل کشانیده است و سرعت تغييرات فن آوري و انتظارات بازار كارنسبت به نیروی ماهر و به تبع آن تشديد ضرورت آموزش هاي حرفه اي در قالب آموزش هاي حين كار، به شدت اين تقابل دامن زده است (سازمانبهره وری آسیایی، 2002)، به گونه اي كه دربسياري از كشورهاي در حال توسعه(به ويژه كشورهاي آسيايي) انتخاب بين آموزش هاي عمومي و حرفه اي به عنوان يك تصميم دشوار قلمداد مي گردد(یانگ، 1998) . از منظر نظريه سرمايه انساني، آموزش عمومي موجد سرمايه عمومي است و آموزش فني و حرفه اي موجد سرمايه اختصاصي است، مزيت سرمايه دوم اين است كه به اتكاي مهارت هاي كسب شده دارندگان آن را براي به دست آوردن جايگاه هاي شغلي بيشتر آماده مي سازد و همين بينش باعث گرديده است كه در بيشتر كشورهاي جهان حتي در سيستم هاي تعليم و تربيت آن ها از دیر بازدركنار مقاطع تحصيلي آموزشهای عمومي،آموزش هاي فني و حرفه اي نيز مورد نظر واقع گردند(بکر، 1964). از جمله آن کشورها می توان از هند نام برد که از زمان شروع برنامه ريزي در این کشور در سال 1950 تا كنون دولت آن همیشه بر افزايش فرصت هاي اشتغال و نهايتا ريشه كني بيكاري از كشور تاكيد داشته است. به اين منظور سرعت بخشيدن به نرخ هاي پس انداز و سرمايه گذاري و افزايش سطح بهره وري از اهداف اوليه پنج برنامه پياپي اين كشور بوده است. با اين وجود نرخ بيكاري در ميان جوانان به دليل كمبود امكانات افزايش يافته است. به اين جهت کشورسياست هاي ديگري راكه اغلب آن ها بر اشكال مختلف آموزش هاي فني و حرفه اي متكي است به اجرا گذاشته است كه از جمله روشهاي مهم پذيرش حرفه گرايي در آموزش متوسطه در سال هاي 1986 و 1992 بود. اهداف طراحي شده براي سال هاي 1995 و 2000 سوق دادن 10 تا 25 درصد از دانش آموزان دبيرستاني براي مطالعه در زمينه هاي حرفه اي فراتر از دريافت گواهي امتحانات دبيرستان بود. اهداف اين طرح عبارت بودند از: بهبود قابليت هاي شغلي در دانش آموزان، كاهش شكاف بين عرضه و تقاضاي نيروي انساني ماهر و ايجاد يك جايگزين براي كساني كه آموزش هاي عالي را بدون هدف خاصي دنبال مي كردند. كوبا نیز از زمان انقلاب تا كنون ارزش زيادي را براي برقراري ارتباط بين مطالعه و كار قائل شده است و از اين طريق نه تنها آموزش ها را موثر و كار آمد نموده است، بلكه بخش قابل توجهي از هزينه هاي آموزشي را نيز از طريق فراگیران ( نيروي كار مولد ) تامين نموده است. به علاوه، كار مولد همچنان بخش مهمي از دوره تحصیل را تشكيل مي دهد. نهايتا اين كه سيستم روي آموزش فني، حرفه اي و پلي تكنيك تاكيد مي كند به طوري كه حتي از 5680 ساعت آموزش دوره 6 ساله ابتدايي، 480 ساعت آن را آموزش كار تشكيل مي دهد . اتخاذ چنین سیاستهایی از جمله اولین اقدامات اساسی در پرورش روحیه کارآفرینی است و در مقابل این دیدگاه قرار دارد که به کار آفرینی صرفا" به عنوان نوعی ویژگی نگریسته شده است( تولنشینو، 1995). مطالعات انجام گرفته در 40 سال گذشته این واقعیت را نشان داده اند که هم جنبه های وراثتی و هم وجود فرصتهای فراهم آمده در محیط در پرورش افراد کارآفرین موثر بوده اند(ام هارپر، 1983). شواهد حاکی از آن است که مداخله های نظام مند از طریق برنامه های آموزش و توسعه آن هم با شناخت گروههای هدف و نیاز بازار کار، در شکل دهی به فعالیتهای کار آفرینانه اثر بخشی بالایی را به همراه داشته است. با این توضیح که نیازها ایستا نیستند و تغییر در شرایط محیط نیازهای آموزشی جدیدی را طلب می کند( گیب، 1991). برای پی بردن به اهمیت پرورش روحیه کارآفرینی کافی است بدانیم که فقط بین سالهای 1999 تا 2000 در کشور آمریکا قریب به 8/10 میلیون شغل بر خاسته از فعالیتهای کارآفرینانه به وجود آمده است که در مقایسه با حذف 3/8 میلیون شغل به سبب سیاستهای کوچک سازی و بهره ور کردن فعالیتها، اقدامات کارآفرینانه به ایجاد قریب به 5/2 میلیون فرصت شغلی به طور خالص کمک کرده است و اثرات منفی ناشی از بیکاری را بر طرف ساخته است. در دو مطالعه دیگر نیز نشان داده شده است که وجود سرمایه انسانی بالا به طور مثبت با سودآوری کسب و کار همبستگی داشته است و به عنوان مهمترین عامل رشد در محیط پر تلاطم کنونی شناخته شده است(جی گیمنو، تی بی فولتا، اسی کوپر و سی وای وو، 1997 و بی هواینگ، 1998). براساس يك مطالعه انجام شده در كشور آمريكا ، 83 درصد از نمونه مورد پرسش متفق القول بودند كه مدارس بايستي در مورد آمادگي كاري تعليم گيرندگان بيشتر تاكيد ورزند. در پاسخ به سوال ديگري در مورد جايگاه و عملكرد آموزش هاي فني و حرفه اي، 76 درصد بر اين باور بودند كه بايد به این آموزشها توجه بيشتري مبذول گردد. 90 درصد آنان قبول داشتند كه آموزش ديدگان فني و حرفه اي شانس دريافت هاي مالي بالاتري را نسبت به آموزش هاي عمومي خواهند داشت، 92 درصد موافق بودند كه آموزش هاي فني و حرفه اي علاقه افراد را به ادامه تحصيل در مراتب بالاي حرفه اي ارتقا مي بخشند، 98 درصد آموزش هاي استاد-شاگردي و كار آموزي در محيط هاي كاري را براي فراگيران ضروري دانسته و فقط 4 درصد از آن ها آموزشهاي فني و حرفه اي را فاقد جايگاه شغلي بالا منظور نموده بودند (و، سی، اچ، 1997). بر اساس توصيه يونسكو ، همه كشورها نيازمند به يك خط مشي منسجم آموزشي هستند، به نحوي كه در آن آموزش هاي فني و حرفه اي به عنوان يك بخش اساسي از اين سستم يكپارچه ديده شده باشند(یونسکو، 1999 ). اين در حالي است كه از جمله مشكلات مطروحه در بخش آموزش فني و حرفه اي به ويژه در كشور ما مشخص نبودن الگوي توسعه كشورودر نتيجه نامشخص بودن جهت گيري مناسب آموزش هاي فني و حرفه اي در كشور است( سازمان برنامه و بودجه، 1378 ) آموزش هاي فني و حرفه اي به صورت رسمي و غير رسمي در قالب آموزش هاي قبل از اشتغال و حين اشتغال در بيشتر كشورها وجود دارند و حتي در برخي از كشورها صاحبان صنايع و كارفرمايان نيز در براي انجام برخي آموزش هاي مهارتي ملزم مي شوند. به عنوان مثال، در كشور هندوستان موسسات آموزش صنعتي از 59 واحد در سال 1956 به 2447 واحد در سال 1992 و 3000 واحد در سال 1996 افزايش يافته اند .اين مراكز با اجراي برنامه هاي آموزشي در يك چارچوب زماني 1 تا 2 ساله از نقش بالايي در تربيت صنعت گران برخوردار بوده اند (داش، 2002). طي چهار دهه گذشته، تعداد انستيتوهاي آموزشي صنعتي به طور مداوم در حال گسترش بوده اند. اين انستيتوها وظيفه آموزش دادن به جوانان بين 25-15 سال در 42 رشته مهندسي و 22 رشته غير مهندسي را در يك دوره يك تا دو ساله به عهده داشته اند.كيفيت آموزشي اين افراد بستگي به رشته اي داشت كه براي آن آموزش مي ديدند. تعداد اين انستيتوها از حدود 59 موسسه در پايان برنامه اول در سال 1956 به 2447 موسسه در ابتداي برنامه هشتم در سال 1992 و حدود 3000 انستيتو در سال 1996 افزايش يافت و ظرفيت اين انستيتوها به 425000 نفر افزايش يافته است. مالزی نیز از جمله كشورهايي است كه توسعه آموزش هاي فني و حرفه اي در كنار برنامه هاي متنوع را در دستور كار خود قرار داده است ودر اين خصوص تنها به منابع داخلي بسنده ننموده، بلكه براي انتقال تكنولوژي به بخش صنعت، موسسات آموزشي فني و حرفه اي مشتركي را با سه كشور انگلستان، فرانسه و آلمان در آن كشورها تاسيس نموده است. در پاسخ به اين سوال كه چرا برخي از كشورها به ويژه در سطح كشورهاي آسيايي در اجراي برنامه هاي آموزش فني و حرفه اي موفق و برخي ناموفق بوده اند، مي توان گفت كه اين پديده به عوامل متعددي ارتباط داشته است(هک و هک، 1998 ) . از جمله اين عوامل عبارتند از : عوامل اجتماعي: در بسياري از كشورهاي آسيايي نوعي نگرش منفي به كارهاي مبتني بر مهارت يا اصطلاحا كارهاي يدي كه مبتني بر دستورالعمل مي باشد، وجود دارد. عوامل اقتصادي: سطح توسعه اقتصادي و ساختار صنعت و تنوع فعاليت ها در بخش هاي گوناگون اقتصادي در ايجاد نياز به آموزش هاي فني و حرفه اي موثر واقع مي شوند. توجه به آموزش هاي آماده سازي جوانان براي كار از جمله خواسته ها و الزامات در بيشتر كشورها حتي در كشورهاي توسعه يافته است. دولت : از آنجا که آموزش فني و حرفه اي نسبت به آموزش هاي عمومي پرهزينه تر مي باشند، لذا دولت ها از نقش تعيين كننده اي در توسعه اين آموزش ها برخوردارند. اين بدان معني است كه دولت ها مي بايست در تخصيص منابع مالي توجه ويژه اي را به اين آموزش ها معمول دارند .چرا كه سرمايه گذاري نا مناسب منتج به بازده مناسب نخواهد شد. پر واضح است که توفیق در کسب دستاوردهای آموزشهای فنی و حرفه ای با اتکاء به ادبیات موجود در گرو تعامل عوامل و متغیرهای بسیار زیادی است که حاصل آن سرمایه انسانی کارافرین می باشد. نظر به غلبه رویکرد مشتری مداری در عصر حاضر ایجاب می نماید که از منظر فراگیران به عنوان اصلی ترین عنصر ، اثر بخشی مراکز فنی و حرفه ای مورد بازبینی قرار گیرد و شاخصه های آن مورد سنجش و تحلیل واقع گردد. چالشهاي آموز شهاي فني وحرفه اي در ايران (درون نهادي وبرون نهادي) با توجه به تغييرات دنياي كار و تنوع حرف هها و مشاغل تخصصي و نيمه تخصصي و رشد آ نها در آينده، وظيفة امروزي سازما نهاي مسئول آموز شهاي فني وحرفه اي افزايش يافته است و اهميت تربيت نيروهاي ماهر را دو چندان كرده است. مهمترين چالشها در اين مسير عبارت اند از:(محمد علي، 1390، ص 14-13) 1. ناشناخته بودن نيازهاي كيفي بازار كار 2. كمبود اطلاعات جديد مربوط به نيروي كار 3. كمبود مشاوران حاذق و مطلع در هنرستا نهاي فني وحرفه اي و كاردانش 5. كم توجهي به تشكيل سرمايه هاي انساني 6.مشاركت غيرفعال بخش خصوصي در آموز شهاي فني وحرفه اي 7.نارسايي قوانين و مقررات 8.فراهم نبودن بستر لازم براي افزايش آگاهي هاي حرفه اي در آموز شهاي عمومي 9. دسترسي كامل نداشتن دان شآموزان، به ويژه دختران روستايي به آموز شهاي فني وحرفه اي 10. اجرا نشدن كامل سياستهاي مصوب مربوط به آموز شهاي فني وحرفه اي 11.فقدان استانداردهاي ملي شغلي و حرفه اي 12.نبود سطح هماهنگي مهارتي بين ارائه دهندگان آموز شهاي فني وحرفه اي 13.نبود نظام تضمين و كنترل كيفيت در آموز شهاي فني وحرفه اي 2-15-آموزش های فنی و حرفه ای در زندان  آموزش در زندان شامل آموزش مهارتی و تحصیلات مدرسه‌ای و دانشگاهی است که برای زندانیان به‌عنوان بخشی از برنامه‌های بازتوانی (اصلاح) و مهیا نمودن آنان برای زندگی بیرون از زندان در نظر گرفته می‌شود.گاهی اوقات آموزش در زندان، توسط سیستم زندان اجرا می‌شود و گاهی هم به‌وسیله گروه‌های خارج از زندان مانند موسسات تربیتی و تحصیلی به انجام می‌رسد. همچنین هزینه‌های مربوط به آن نیز می‌تواند از طریق دولت یا موسسات خیریه غیردولتی تامین شود. موضوع آموزش در زندان طرحی است که از اواسط قرن بیستم مطرح شده است.در سال 1991 انجمن EPEA در هلند با عضویت 43 کشور اروپایی پایه گذاری شد و وظیفه ترویج و توسعه آموزش در زندان های سراسر اروپا را به عهده دارد. با توجه به نقش مهارت در جلوگیری از گرایش به اعتیاد، بزهکاری و خلاف، سازمان های اجتماعی بدنبال آنند که با سواد آموزی، جلب زندانیان در تحصیلات رسمی و حتی آکادمیک و بخصوص مهارت آموزی و ایجاد شرایط اشتغال در فرد، ضمن تقویت شخصیت و منزلت اجتماعی آن، از روی آوری مجدد به تخلف جلوگیری کنند. مخالفان ادعا می‌کنند که در خیلی از موضوعات، آموزش در زندان محصولی بهتر از «تبهکاران تحصیلکرده‌تر» در بر نخواهد داشت. اما بسیاری از مطالعات نشان داده‌اند که در اثر آموزش زندانیان، کاهش معنی‌داری در تکرار جرم توسط آنها اتفاق افتاده است. به‌عنوان نمونه پژوهشی که توسط اداره زندانهای فدرال ایالات متحده، در این زمینه صورت گرفته مشخص نموده که «بیشتر برنامه‌های موفق آموزشی در طول 6 ماه حبس با کاهش نرخ تکرار جرم همراه بوده‌اند.»  شایان ذکر است ایران یکی از کشورهایی است که در سال های قبل از انقلاب در تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر در مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۱۹۴۸ مشارکت داشته و به آن رای مثبت داده است و جمهوری اسلامی ایران نیز پس از پیروزی انقلاب بر این امضا صحه گذاشته است. ماده ۲۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر- که در حال حاضر مفاد آن به صورت عرف بین المللی پذیرفته شده است- چنین مقرر داشته است؛ «هر کس حق دارد از آموزش بهره مند شود. آموزش دست کم در مراحل ابتدایی و پایه یی رایگان خواهد بود. آموزش ابتدایی اجباری خواهد بود. آموزش فنی و حرفه یی در دسترس عموم قرار خواهد داشت و آموزش عالی به یکسان و بر اساس لیاقت قابل دسترسی خواهد بود...  از آنجا که مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر، عهده نامه الزام آور به شمار نمی آید – هرچند به عنوان عرف بین المللی در تمامی نقاط جهان پذیرفته شده است- حقوق مندرج در آن در میثاق بین المللی (میثاق حقوق مدنی، سیاسی و میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) جنبه قراردادی و الزام آور پیدا کرده است. این میثاق در سال 1347 شمسی (1968 میلادی) توسط نمایندگان دولت ایران امضاء شده و در سال 1354 به تصویب پارلمان ایران رسیده اند و دولت جمهوری اسلامی متعهد به اجرای مفاد آنهاست ماده 13 میثاق بین المللی حقوق  اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به تمامی جنبه های «حق آموزش» - که از حقوق بنیادین بشری است - پرداخته است. در رابطه با حق تحصیل این نکته حائز اهمیت است که هر چند پاره یی از حقوق اساسی شهروندان را در بعضی موارد می توان سلب یا محدود کرد مانند «حق آزادی» که در صورت کشیده شدن افراد به بزهکاری ممکن است «حق آزادی» محدود و مجرم به محل دیگری تبعید شود یا با سلب حق آزادی مجرمان، آنان را به زندان افکند ولی «حق آموزش» یا «حق تحصیل» از حقوقی نیست که بتوان آن را از آحاد جامعه - هر چند مرتکب جرم شده باشند - سلب کرد بلکه با توجه به اینکه هدف اولیه سیاست کیفری هر حکومت مردمی و قانونمدار این است که با اعمال کیفر حبس به بازسازی شخصیت مجرمان همت گمارد و با زمینه سازی اصلاح آنان، مقدمه بازگشت آنان را به زندگی شرافتمندانه و آغوش اجتماع فراهم سازد تلاش می شود با گسترش آموزش و پرورش و مهارت آموزی در زندان ها و موسسات وابسته به آنها سعی در ارتقای سطح علمی، فنی و مهارتی  بزهکاران کرده تا از این رهگذر گامی جهت اصلاح بزهکاران برداشته شود. بهترین مستند این ادعا، آیین نامه اجرایی سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور مصوب ۲۰/۹/۱۳۸۴ است که در مواد ۱۸، ۱۳۶ ، ۱۳۷ ، ۱۴۰ ، ۱۴۱ و ۱۴۳ به این مهم پرداخته است. ماده ۱۳۷ آیین نامه مذکور چنین مقرر داشته است؛ «محکومان در مدت اقامت خود در موسسه یا زندان با توجه به مدت محکومیت شان و کیفیت و نوع برنامه های آموزش علمی، دینی و فنی - حرفه یی پیش بینی شده در زندان ها به فراگیری سواد و ادامه تحصیلات علمی، دینی و حرفه یی اشتغال خواهند داشت.  ماده ۱۴۰ همان آیین نامه در رابطه با «حق تحصیل» چنین بیان کرده است؛ «به منظور کمک به بازسازی اجتماعی محکومان و جذب کامل آنان در محیط اجتماعی، سازمان مکلف است وسایل تحصیل ابتدایی، راهنمایی، متوسطه و عالی و دوره های تخصصی علمی و فنی- حرفه یی را برای علاقه مندان به ادامه تحصیل با اجرای برنامه های عادی یا مکاتبه یی و رعایت مقررات مربوط به وسیله وزارتخانه ها و موسسه های مربوطه و یا همکاری آنان در داخل موسسه یا زندان فراهم کند.» همان گونه که ملاحظه می شود در آیین نامه اجرایی سازمان زندان ها نه فقط مجرمان یا متهمان از حق تحصیل محروم نشده اند بلکه بر آموزش و پرورش آنان تا سطوح عالی، تاکید بسزایی شده است. ،.قبل از انقلاب در کشورمان ایران نیز کانون های کارآموزی زیر نظر سازمان بهزیستی به منظور مهارت آموزی بزهکاران،معتادین و متکدیان تشکیل شده بود و بعد از انقلاب با ادغام سه نهاد آموزشی کانون کارآموزی، صندوق کارآموزی و اداره کل تعلیمات حرفه ای و تشکیل سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور ، آموزش زندانیان به عنوان یکی از برنامه های آن سازمان ادامه یافت. زندانیان با طی دوره های مهارتی بعد از شرکت در آزمون های کتبی و عملی در صورت موفقیت گواهینامه مهارت دریافت می کنند. در سال های اخیر نیز سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور با عقد تقاهم با سازمان امور زندان ها و ستاد مبارزه با مواد مخدر، آموزش زندانیان و معتادین درمان یافته در دهها مرکز آموزش زندان را به عهده دارد. دانشگاه جامع علمی – کاربردی نیز از سال 1383 آموزش تحصیلات آکادمیک را در برخی ندامتگاه ها و زندان های کشور انجام می دهد. با توجه به ابداع روشهای جدید نگهداری از زندانیان به نظر می رسد دسترسی و تامین امکان مهارت آموزی و تحصیل زندانیان در جوامع آتی بیشتر شود. 2-16-ضرورت آموزش فنی و حرفه ای در زندان یکی از مهمترین عوامل توسعه هر جامعه، منابع انسانی است و برای نیل به توسعه پایدار آموزش و یا تربیت نیروی انسانی متخصص و کارآمد مورد نیاز جامعه یک اصل اساسی است و منابع انسانی دارای مهمترین نقش در روند توسعه یک کشور هستند. فردریک هاربیسون استاد دانشگاه پرینستون می گوید : منابع انسانی پایه اصلی ثروت ملت ها را تشکیل می دهند. سرمایه و منابع طبیعی تبعی تولید هستند در حالی که انسان ها عوامل فعالی هستند که سرمایه ها را متراکم می سازند و از منابع طبیعی بهره برداری می کنند، سازمان های اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی را می سازند و توسعه ملی را به جلو می برند. کشوری که نتواند مهارت ها و دانش مردمش را توسعه دهد و از آن در اقتصاد ملی به نحو موثرتری بهره برداری کند قادر نیست هیچ چیز دیگر را توسعه بخشد(تودارو، 1981، ص 473). بیان اهمیت منابع انسانی خود نشانگر اهمیت نقش آموزش در روند توسعه است و بدون وجود نیروی انسانی متخصص و کارآمد رسیدن به توسعه پایدار امری محال است. در خصوص اهمیت منابع انسانی و سرمایه گذاری در آموزش نکات ذیل قابل توجه است: در فرایند توسعه نرخ افزایش سرمایه انسانی بالاتر از شاخص های مشابه در سرمایه گذاری فیزیکی است که قابلیت احیاء دارند؛ سرمایه انسانی بهره وری نیروی کار و بهره وری سرمایه فیزیکی را به طور همزمان افزایش می دهد؛ سرمایه گذاری در آموزش منجر به ایجاد محیط اجتماعی رشد یافته می شود. اگر عدالت اجتماعی یکی از اهداف مدل رشد و توسعه باشد تحقق آن در گرو بسط و توسعه آموزش است. سرمایه گذاری بیشتر در آموزش، رشد اقتصادی بیشتر را فراهم می کند(ستاری فر ، 1372،‌ ص 159). همه ساله عده زیادی از افراد به دلیل ارتکاب به انواع جرایم عمدی و غیر عمدی از سوی مراجع قضائی راهی زندان ها می شوند و بخشی از دوران مفید زندگی خود را پشت میله های زندان می گذرانند. در واقع سپری شدن این بخش از زندگی که ممکن است ماه ها و سال ها به طول انجامد منابع جامعه را به هدر می دهد. یکی از منابع به هدر رفته وقت انسان های در حبس یا زندانیان است. امروزه وظیفه سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی فقط نگهداری از زندانی نیست بلکه وظیفه و رسالت اصلی این سازمان اصلاح و تربیت مددجویان و پر نمودن اوقات فراغت ایشان است تا بتواند بازگشتی سعادتمندانه به جامعه داشته ، عزت نفس خویش را بازیافته و بعد از آزادی به زندگی عادی خویش ادامه دهند. برنامه های اوقات فراغت زندانیان شامل فعالیت های ورزشی، کلاس های قرآن، احکام، نماز، آموزش های عقیدتی، کلاس های نهضت سوادآموزی، مهارت های اساسی زندگی، آموزش های فنی و حرفه ای و اشتغال می باشد که هر کس با توجه به علاقمندی، سطح تحصیلات و سن و جنس خود در فعالیت ها شرکت می نماید. ارتکاب جرم عوامل بسیاری دارد. آمارهای ارائه شده از وضعیت شغلی زندانیان نشان می دهد یکی از مهم ترین عوامل ارتکاب جرم، بیکاری است. حتی در زندان ها نیز زندانیان بیکار، مرتکب تخلف شده و مشکلاتی را برای خود و جامعه زندان ایجاد می نمایند. و همچنین یکی از دلایل بیکاری افراد نداشتن مهارت لازم برای انجام کار است. متولی آموزش(رسمی و غیر رسمی) در جامعه سازمان های مرتبط از جمله وزارت آموزش و پرورش، آموزش عالی، سازمان فنی و حرفه ای و ... می باشد. صرف نظر از سایر آموزش ها برگزاری دوره های آموزشی فنی و حرفه ای در زندان ها به عهده سازمان زندان ها بوده(با همکاری سازمان آموزش فنی و حرفه ای) و تحت نظارت و سرپرستی دفتر برنامه ریزی اشتغال حرفه آموزی سازمان انجام می شود. در حال حاضر در غالب زندان های کشور رشته های برق ساختمان، لوله کشی، اتو مکانیک، خیاطی ، رایانه کار، نقاشی، برق خودرو، تعمیر موتور سیکلت، کشتکار گلخانه ای، صنایع دستی و ... برای زندانیانی که به هر دلیل از آموزش ها بازمانده اند برگزار می گردد. اهداف حرفه آموزی در زندان را می توان موارد زیر برشمرد(کریمی، 1386): آموختن مهارت لازم و کسب توانائی های عملی و کاربردی جهت اشتغال در زندان و پس از آزادی؛ کسب درآمد در اثر اشتغال ایجاد شده و کمک به ارتقاء سطح زندگی مددجویان و خانواده های انان؛ استفاده بهینه از اوقات و فراغت در زندان؛ کمک به افزایش ضریب امنیتی زندان ها، کاهش بدآموزی ها و مفسده های درون زندان؛ کاهش فرسودگی جسمی و روحی در اثر گذشت زمان در زندان، ایجاد خلاقیت و نوآوری و شکوفائی فردی. اما مشکلات و موانع موجود آموزش های فنی و حرفه ای در زندان ها را می توان چنین برشمرد(همان): عدم وجود انگیزه شرکت در کلاس در مددجویان به دلیل مشکلات روحی و روانی؛ در برخی از زندان ها فضای لازم برای راه اندازی کارگاه وجود ندارد؛ عدم وجود اعتبارات مالی کافی جهت خرید تجهیزات لازم؛ احتمال بروز مشکلات امنیتی در کار با وسائل برنده و خطرناک؛ تحصیلات اندک و بی سوادی مددجویان. 2-17-تاریخچه‏ آموزش و اشتغال زندانیان‏ در نظام زندانبانی‏ انگلستان زندانها به عنوان نهادهایی‏ برای حبس کردن و مجازات‏ نمودن بزهکاران از اشکال‏ قدیمی خود یعنی نواخانه‏ها ،دار التادیب‏ها و زندان‏های‏ کوچک محلی تا شکل کنونی‏ خود طی قرن‏های هجدهم و نوزدهم میلادی گسترش یافتند. از زمان جان هووارد در دهه‏ ۱۸۷۰ م بحث چگونگی رسیدن‏ به دو هدف اصلی زندان یعنی‏ بازدارندگی و اصلاح،بوجود آمد. بطالت و بی‏کاری در زندانهای‏ محلی،هووارد و همکاران خیر اندیش او را بر آن داشت تا دستور العملی براساس سه رکن‏ یعنی حبس انفرادی،مذهب‏ و کار سخت را تنظیم کنند. این سه رکن تا قرن‏ نوزدهم به خوبی در نظام زندان‏ها اجرا می‏شد و در این بین اهمیت‏ آن و شکلهای گوناگونی که به‏ خود گرفت،برحسب زمان و مکان دستخوش تغییر گشت. هووارد معتقد بود که زندان،باید عاملی جهت پشیمانی و بازگشت‏ سعادتمندانه زندانی به جامعه باشد و این امر بوسیله انضباط و کار کردن محقق می‏شود. قانون مجازات حبس که‏ در سال ۱۷۷۹ توسط دراگر تهیه‏ شد و در آن کار به شکلی بسیار اعمالی همچون بریدن سنگ، سوهان کشیدن چوب و قطعه‏ قطعه کردن تنه درختان بود.در سال ۱۷۸۴ آزاد شدن از زندان‏ منوط به کشیدن حبس انفرادی‏ و انجام کار در زندان بود.در سال ۱۷۹۱ جرمی بنتهام موضوع‏ کار کردن در زندان را از منظری‏ دیگر مورد بحث قرار داد.او معتقد بود،کار کردن زندان را به‏ کارخانه‏ای سودمند و زندانیان را به کارگرانی منضبط و خودکار تبدیل می‏کند با وجودی که‏ ایده‏های ساختاری بنتهام در دهه‏های بعد در بسیاری از زندان‏ ها،نتیجه داد ولی دولت طرح‏ او را سوء استفاده از کار کردن‏ زندانیان در جهت بدست آوردن‏ منافع شخصی قلمداد کرد و آن‏ را مردود شمرد. دیدگاه پاول در این مورد این بود که زندان یک کارخانه‏ نیست و کار کردن زندانی، مجازات او به خاطر ارتکاب جرم‏ اوست و این دیدگاه دولت را تحت تاثیر قرار داد.قانون گولز در سال ۱۸۲۳ اهداف تشکیل‏ زندان را اینگونه تشریح کرد «نگهداری زندانیان در حبس‏ ،تامین سلامت آنها،اصلاح‏ رفتارشان و اعمال مجازات صحیح به محکومین‏ طبق این قانون کار از طریق فرایندی منظم‏ باید انجام می‏شد یعنی‏ :طبقه‏بندی مناسب‏ بازرسی،استخدام‏ و ساختار مذهبی و اخلاقی با این همه این‏ قانون چگونگی و نوع‏ کار را مشخص نکرد. در این میان بحث‏ اصلی بین حامیان‏ دو نظام ساکت و نظام تفکیک‏ بود.حامیان نظام ساکت معتقد بودند که زندانیان می‏توانند با هم کار کنند و اجازه حرف‏ زدن با یکدیگر را نداشته باشند و حامیان نظام تفکیک معتقد بودند زندانیان باید جدای از یکدیگر نگهداری شوند و درون سلول‏ هایشان ساکت به کار مشغول‏ باشند در نهایت این بحث به‏ نفع حامیان نظام تفکیک خاتمه‏ یافت و منجر به بازگشایی زندان‏ پنتونوبل در سال ۱۸۴۲ شد. از سال ۱۸۲۰ به بعد قوانین‏ اداره زندان‏ها با افزایش جرم و تعداد زندانیان،سخت‏تر شد.کار شاق،رژیم غذایی نان و آب و قانون سکوت بصورت عادی در آمد.ایگناتیف یک روز معمولی‏ از زندگی یک زندانی در زندان‏ پنتونوپول را تجربه کرد و بیست‏ و سه روز را به تنهایی در سلولش‏ گذراند،هشت ساعت و نیم را با چرخ خیاطی برای تهیه پوتین و لباس زندانیان را صرف کرد،یک‏ ساعت و نیم را به ورزش و انجام‏ اعمال دینی اختصاص داد که‏ در طی این مدت ماسک هم به‏ صورت داشت و از دوستانش نیز مبرا بود.رژیم غذایی یکنواختی‏ داشت یعنی نان،کاکائو،حلیم‏ جو و نوعی غذای آب‏پز؛اوقات فراغت او نیز با قدم زدن‏ در داخل سلول و خواندن انجیل‏ می‏گذشت. زندانیان بی‏نظم توسط شلاق و تازیانه و محبوس شدن‏ در زیرزمین تاریک،تنبیه می‏ شدند و به هنگام شب،زندانیان‏ دیگر،صدای فریاد کسانی را که تحمل تنهایی نداشتند،می‏ توانستند بشنوند.یکی از بازرسان‏ زندان به نام گرو فورد در سال‏ ۱۸۳۸ نوشت: کار کردن در زندان یکی از عواملی است که‏ از جنون و دیوانگی جلوگیری‏ می‏کند. از سال ۱۸۴۸ زندان‏های‏ کار عمومی بتدریج بوجود آمدند و بزهکارانی که به بیگاری‏ کردن محکوم شده بودند،پس‏ از گذراندن مدتی در سلول‏ انفرادی به آن زندان‏ها منتقل‏ می‏شدند.در این زندان‏ها، زندانیان اغلب به صورت دسته‏ جمعی کار می‏کردند و با وجود شرایط سخت و انضباط شدید، کار کردن دارای تنوع و ایمنی‏ بود.در پورتلند زندانیان،سنگ‏ استخراج می‏کردند،آب‏بند می‏ ساختند و جاده‏ها و ریل‏های‏ قطار را برای نیروهای ارتش‏ مرمت و بازسازی می‏کردند.در دارت‏مور زندانی‏ها کارهای‏ ساختمانی و زراعت می‏کردند و در کارخانجات صنعتی‏ گوناگون مانند پوشاک‏ دوزی،کفش‏دوزی‏ ،نمدبافی،و کوله‏ پشتی دوزی مشغول به‏ کار بودند و کارهای‏ تعمیر و نگهداری و مشاغل بومی را انجام‏ می‏دادند.دوکین اولین‏ رئیس شوراهای زندان‏ پس از سال ۱۹۷۷ نوشت که هدف از کار زندانیان محکوم،بازدارندگی‏ و اصلاح کردن(توسط القاء کردن عادات کارهای خوب )و همراه کردن این دو عامل به‏ خود حمایتی بودن زندان بود. با این حال اکثر زندانیانی‏ که محکومیت آنها در حد هفته‏ و ماه بود،مدت حبس خویش را در زندان‏های عملی سپری می‏ کردند.در دهه ۱۸۶۰ در میان‏ زندانی‏های محلی تنوع کاری‏ وجود داشت.راگلیس برایس می‏گوید : درحالی‏که برخی متکی به‏ کارهایی همچون چرخ‏پایی‏ (چرخ‏دوزی) بودند، دیگران در بخش تولید و ساخت و فروش‏ کالاهای بازرگانان بودند این‏ کار انگیزه کارکنان و زندانیان‏ را نسبت به تجارت افزایش‏ می‏داد.قانون زندان در سال‏ ۱۸۶۵ در پی موجی از جنایات‏ و دیدگاههای متفاوت مقامات‏ دولتی که زندان را به تنهایی‏ مجازاتی سبک و ملایم برمی‏ شمرد.تشدید کرد و اصلاح‏ کردن زندانیان از طریق مذهب، از اهمیت کمتری برخوردار شد.براساس قانون زندان در سال ۱۸۷۷ کلیه زندان‏ها تحت‏ کنترل دولت درآمدند و تا سال‏ ۱۸۸۰(که جمعیت کل زندانها به ۱۸۰۰۰نفر رسید)کار انجام شده توسط زندانیان،به‏ عنوان مجازات و عامل بازدارنده‏ آنها محسوب می‏گردید.کار سخت تقریبا در یک ماه اول‏ حبس،همه زندانیان مرد را شامل می‏شد.از آنجای که مدت‏ اکثر محکومیت‏ها به یک ماه‏ نمی‏رسید،کارهای داده شده به‏ زندانیان،تنها تجاربی بودند که‏ آنها در زندان کسب می‏کردند. زندانیانی که مدت طولانی‏تری‏ را زندان می‏گذراندند،کارهایی‏ همچون جمع کردن کلاف،بافتن‏ حصیر و کوله‏پشتی،دوختن‏ لباس زندانیان،کارهای محلی و بومی و اعمال تعمیر و نگهداری‏ به آنها داده می‏شد.به زندانیان‏ زن کارهایی مانند جمع کردن‏ کلاف،بافتنی و دوختنی،شستشو و تعمیر لباسها داده می‏شد.بجز کار چرخ‏دوزی،کلیه کارها در طی مدت حبس،توسط خود زندانی و روزانه بین ۹ تا ۱۰ ساعت انجام می‏گرفت پرداخت‏ حق الزحمه به شکل پول نقد( حد اکثر ده شیلینگ) بود که توسط یک زندانی در مدت حد اقل شش‏ ماه کسب می‏شد. 2-18-آموزش و اشتغال زندانیان در قرن حاضر شرایط سخت و طاقت‏ فرسای زندان در زمان اصول‏ گرایان یا گزارش گلدستون که‏ منجر به بسیاری از تغییرات از جمله مسئله کار شد و کم‏کم‏ بهبود یافت.طی دو دهه بعد بیگاری منسوخ شد و به جای آن‏ ،مکانهایی همراه با کارگاههای‏ آموزشی که زندانیان در آن می‏ توانستند کار کنند ایجاد شد. به کارکنانی هم که به زندانیان‏ آموزش می‏دادند،پول اضافی‏ پرداخت می‏شد. تعصبها به دور انداخته شد و جمع‏کردن کلاف‏ به تدریج کاهش یافت(باوجود این،کار تا دهه ۱۹۳۰ در برخی‏ از زندان‏ها ادامه داشت).حرکتی‏ برای ایجاد کارهای صنعتی از سوی دیگر نهادها و وزارتخانه‏ها بوجود آمد و در سال ۱۸۹۸ کومپترولر بیش از سی نوع‏ جنس ساخته شده را فهرست‏ کرد.از سال ۱۹۰۲ آموزشهای‏ بازرگانی به تعدادی از زندانیان‏ جوان داده شد و این در حالی بود که در زندان‏های محلی،اکثر زندانیان بصورت دسته جمعی‏ کار می‏کردند و تعداد کمی از آنها نیز به تنهایی مشغول به کار بودند،با این حال پیشنهادهای‏ کمیته گلدستون مبنی بر اینکه‏ زندانی باید در طول سپری کردن‏ دوران محکومیت خود،قادر به‏ کسب درآمد باشد،پذیرفته نشد و تا سال ۱۹۱۳ دادن پاداش‏ها قطع شد و با اعطای مرخصی به‏ زندانیان،جابجا شد. دیدگاههای‏ مقامات عالی رتبه زندان در مورد هدف از کار در زندان از گزارش‏ سالیانه آنها در سالهای ۱۹۰۶ و ۱۹۰۷ در زیر آمده است: "هرگونه تلاشی برای ایجاد تسهیلات شغلی که نه تنها پر سود خواهد بود بلکه موقعیت‏ آموزش دادن برخی از صنایع‏ را به زندانیان بوجود آورد.اگر مستقیما منجر به استخدام زندانیان‏ در پیشه خاصی نشود،حد اقل به‏ او عادت کار کردن خواهد داد. در غیر اینصورت زندگی آنها به‏ طرف جرم و جنایت سوق پیدا خواهد کرد. "جنگ جهانی اول باعث شد زندانیان،بسیاری از ملزومات‏ و تجهیزات جنگ را تولید کنند. اما از سال ۱۹۲۰ تا سال ۱۹۳۱ سفارش کافی برای کار وجود نداشت. در سال ۱۹۳۲ کمیته‏ای برای‏ بازبینی شیوه‏های بکارگیری‏ زندانیان و کمک به آنان برای‏ پیدا کردن کار پس از آزادی، تشکیل شد.گزارش این کمیته‏ بررسی جامعی را نشان داد.با وجود مشکلاتی که مسئولین‏ زندان با زندانیان غیر ماهی‏ با حبس کوتاه‏مدت داشتند. دیدگاه آنها نسبت به کار زندانیان اصلاح آنها بود و معتقد بودند که از کار کردن زندانیان‏ نباید سوء استفاده کرد و هدف‏ باید اصلاح و بازپروری آنان‏ باشد.کمیته مذکور این نکته را مدنظر قرار داد که سیستم زندان‏ باید بتواند آموزش یک حرفه را برای زندانی فراهم کند و زندانی‏ پس از آزادی بتواند از آن حرفه‏ استفاده کند.البته این امر برای‏ اقلیت کوچکی کاربرد داشت‏ و در مورد بقیه بیشترین کاری‏ که صورت داده شد،فراهم‏ آوردن شرایط کار و عادت‏ دادن زندانیان به مشغول شدن‏ به حرفه‏ای در زندان بود که‏ می‏توانست پس از آزادی به درد او بخورد.این کمیته همچنین‏ پیشنهاد بسیاری از شاهدان را درنظر گرفت،مبنی بر اینکه باید به زندانیان حقوقی برابر با حقوق‏ بیرون از زندان پرداخت شود تا آنها را وابسته به شغل نگه دارد. همچنین پیشنهاد شد که حقوق‏ زندانیان براساس ارزیابی کاری‏ که در صنایع خارج از زندان‏ انجام می‏شود،محاسبه شود. هدف از پیشنهادهای کمیته دو چیز بود: ۱- ایجاد اشتغال بیشتر و در نتیجه‏ بدست آوردن سود بیشتر؛  2-بازدید از کارگاه های‏ آموزشی و بالا بردن سرعت‏ کار. تعداد مربیان کار باید بیشتر و از نظر کیفی و تحصیلی بهتر می‏شد،زندان‏های بزرگتر باید از مدیران صنعتی برخوردار می‏ شدند.ظرف پنج سال بیشتر این‏ کارها انجام می‏شدند.کارگاههای‏ آموزشی جدید با ماشینهای برقی‏ جدید و تجهیزات ایمنی بوجود آمدند و به کلیه مزارعی که در زندان‏ها وجود داشتند،تراکتور داده شد.تا سال ۱۹۳۸ کمتر از یک سوم زندانیان در بخش‏ تولید کوله‏پشتی مشغول بودند، البته این نسبت در سالهای آتی‏ دوباره افزایش یافت. برنامه‏ها و طرحهای کسب‏ درآمد در بسیاری از زندان‏ ها توسعه پیدا کرد و بصورت‏ پرداخت متوسط هفت پنس در هفته برای یک کارگر درآمد. در پایان سال ۱۹۵۹ دولت یک‏ شورای مشورتی را در خصوص‏ سازماندهی و مدیریت صنایع‏ زندان به ریاست یک کارشناس‏ صنعتی تشکیل داد.برنامه این‏ شورا فراهم آوردن شغل کافی‏ ،توسعه دیگر اشکال مشاغل‏ زندانیان،آموزش حرفه به‏ زندانیان و موارد مرتبط بود.این‏ شورا بر توانایی صنعتی که بر اثر آموزش بدست می‏آمد تاکید داشت و بی‏علاقگی مسئولین‏ زندان‏ها به مسئله کار و آموزش‏ حرفه و فن را مورد انتقاد قرار می‏داد این شورا مشکلات‏ موجود در زندان‏ها را نادیده نمی‏ گرفت و در عین حال معتقد بود که در مورد آموزش کار به‏ زندانیان می‏شد که کار بیشتری‏ صورت داد.شورا همچنین معتقد بود اغلب مشاغلی که در صنعت‏ مدرن و در زمان آزادی ممکن‏ بود برای زندانی فراهم شود، مشاغلی بودند که نیاز به مهارت‏ خاصی در شرایط مدرن صنعتی‏ و تجای نداشتند.اعتقاد شورا بر این بود که کارگاههای آموزشی‏ زندان باید مانند کارخانه‏های‏ مدرن برگزار شوند و برای‏ این منظور پیشنهادهای فراوان‏ و جزء به جزئی را ارائه داد و تاکید داشت که صنایع زندان‏ باید صنایعی باشد که نیاز به‏ آموزش کوتاه‏مدت داشته باشند و فضای زیادی را اشغال نکنند. مانند خیاطی،تجاری و غیره‏ در مورد کارهای حرفه‏ای‏تر مانند بازیافت فلزات و کارهای‏ مهندسی نیز باید برای زندانیان‏ دوره آموزشی در نظر گرفته‏ می‏شد.به نظر شوراها سفارشها باید هم از سوی بخش خصوصی و هم از بخش دولتی گرفته شود و حقوق زندانیان به نسبت تلاش‏ و مهارت بایستی گوناگون باشد. در نهایت شورا طرح کاربردی‏ اولیه خود را در قالب یک زندان‏ صنعتی ارائه داد و این امر منجر به گشایش زندان کلدنیگلی در سال ۱۹۶۹ شد.برای عملی شدن‏ پیشنهاد شورا در دهه ۱۹۶۰ کارهای بسیاری انجام شد.اما علیرغم ساختار جدید مدیریتی و تغییرات بسیاری دیگر در سیستم‏ زندان‏های محلی با مشکلاتی‏ روبرو بودند و این مشکلات با افزایش جمعیت زندان‏ها که‏ در سال ۱۹۶۹ از مرز ۳۴۰۰۰ نفر گذشت،حادتر شد.در این سال‏ دوزندگان کوله‏پشتی همچنان‏ بزرگترین گروه شاغلان را تشکیل می‏دادند یعنی ۱۸ درصد از کل مردان شاغل و ۲۸ درصد از کسانی که در زندان‏های‏ صنعتی مشغول به کار بودند. کمیته فرعی شورای مشورتی، تلاشها و برنامه‏ریزیهای سیستم‏ جزائی انگلستان در مورد کار در زندان را موثر دانست ولی اذعان‏ داشت که پیشرفت در این مورد زیاد نبوده است.با این وجود در دهه ۱۹۶۰،دیدگاه مثبت‏ مقامات نسبت به سیستم زندان‏ ها بیشتر شد.در برخی از مواد قانونی در سال ۱۹۶۴ هدف از توسعه کار در زندان اینگونه‏ مطرح شد که به زندانیان باید آموزش فنی و حرفه‏ای داده‏ شود.این آموزش باید باعث‏ به دست آوردن و مشغول شدن‏ به شغل و کاری بعد از آزادی‏ باشد.از طرفی مشکلات موجود، کمبود کار کافی در سیستم‏ زندان‏ها، مشکلات کارکنان‏ زندان، معیارهای کارگاه‏ آموزش واقعی،عدم موفقیت در استفاده بهینه از مهارت زندانیان‏ و مشکلات روزمره،تردید در نقش کار در زندان را منعکس‏ می‏کنند. با در نظر گرفتن تاریخ‏ زندان از اواخر قرن نوزدهم تا آغاز دهه ۱۹۹۰ درمی‏یابیم که‏ کار در زندان به شیوه‏های مختلف‏ و در زمان‏های گوناگون مورد توجه قرار گرفته است. اهداف‏ کار در زندان به شکل‏های‏ مختلف مانند رهایی از گناه، کمک به انضباط،آموزش‏ فواید کار کردن،نگهداری‏ زندان‏ها،راه‏اندازی‏ها زندان‏ها به عنوان کارخانجات سودآور یا حد اقل کاستن هزینه‏هایشان، کم کردن خشونت در زندان‏های‏ بوجود آوردن کارهای عمومی، مجازات،مراقبت القاء کردن‏ عادت کار کردن القاء کردن‏ مهارتهای بازرگانی،درمان‏ و آموزش و مشغول به کار نگهداشتن زندانیان دیده شده‏ است. کارهای شاق و بیگاری‏ مدتی است که از میان رفته ولی‏ در سالهای اخیر درباره این سوال‏ اساسی مطرح شده که آیا زندانیان‏ باید کار کنند؟ اگر چنین باشد، چه نوع کاری را انجام دهند و دلایل انجام آنها چیست؟ تا چه میزان کار داخل زندان باید شبیه به کار خارج از زندان‏ باشد؟ هر دو یا سه دهه یکبار، تحقیقی در مورد کار در زندان با سیستم زندان صورت گرفته است‏ .برای مثال کمیته گلدستون در سال ۱۸۹۵،کمیته دولتی در سال‏ ۱۹۳۲ شورای مشورتی در اوایل‏ دهه ۱۹۶۰ کمیته ملی در سال‏ ۱۹۷۹ صرفنظر از دیگر نهادها مانند سازمان ملی بررسی،روی‏ مسئله کار کردن در زندان به‏ همراه پیچیدگی‏های حبس و مسئله جایگزین مجازات حبس‏ با کار کردن،تحقیقاتی را انجام‏ داده‏اند. از سال ۱۹۹۲ ستاد مرکزی‏ نارم زندان‏ها در راستای توسعه‏ سیاست‏ها و عملکرد این سیستم‏ شروع به فعالیت کرد.در اواسط همان سال یک بیانیه با عنوان‏ طبیعت و توازن فعالیت‏های‏ حکومت که شامل موارد زیر نیز می‏شود به مسئولین ابلاغ شد: کلیه زندانیان باید در فعالیتهای‏ زیرساختی شرکت کنند این‏ امر باید برای زندانیان بزرگسال‏ محکوم،برای تمام طول مدت‏ حبسشان در نظر گرفته شود. بنابراین برای اکثر محکومین‏ زندانی،کار بطور روزانه و همیشگی باید منظور شود. 2-19- مرور ادبیات و سوابق مربوطه تحقیقات اندکی در ارتباط با تاثیر آموزش های فنی و حرفه ای بر اشتغال زندانیان صورت گرفته است بنابراین در این بخش به مرور نتایج تحقیقاتی که در رابطه با آموزش های فنی و حرفه ای در سایر سازمان ها صورت گرفته است پرداخته می شود. 1-خواجه شاهکوهی و همکاران (1387) در پژوهشی تحت عنوان " بررسی دیدگاه کارآموزان و کارفرمایان در زمینه تأثیر آموزش های فنی و حرفه ای بر صنعت کشاورزی در استان گلستان " به این نتایج دست یافته است: بین مدت زمان اتمام دوره ی کارآموزی و نوع نگرش کارآموزان نسبت به تأثیر آموزش های فنی و حرفه ای رابطه ی معنی داری وجود دارد، در حالیکه بین درآمد ماهیانه ی کارآموزان و نوع نگرش آنان نسبت به تأثیر آموزش های فنی وحرفهای رابطه ی معنی داری مشاهده نگردید. همچنین، نتایج نشان می دهند که نوع نگرش کارآموزان نسبت به تأثیر آموزشهای فنی وحرفه ای برحسب شهرستان محل فعالیت و آموزش تفاوت معنی داری ندارد، اما نوع نگرش کارآموزان نسبت به تأثیر آموزش های فنی وحرفه ای برحسب رشته (دوره) آموزشی تفاوت معنی داری دارد. 2-امیری(1381)، در تحقیقی به بررسي" وضعيت اشتغال آموزش ديدگان سازمان آموزش فني و حرفه اي و برآورد الگوي عوامل مؤثر بر آن شهر تهران" پرداخته است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد در شهر تهران شاخص های سطح تحصیلات ، سن، تأهل و نمره آزمون بر اشتغال مردان اثر مثبت دارد . همچنین شاخص های نمره آزمون و حرفه آموزشی که اغلب مربوط به بخش خدمات است ، بر اشتغال زنان اثر مثبت دارد. اما در برآورد کل نمونه آماری اعم از زن و مرد ، شاخص جنسیت هیچ تأثیری بر اشتغال نداشته و به همین دلیل تفاوت معنی داری بین نرخ بیکاری زنان و مردان وجود ندارد. 3-بامدادی (1382) در پژوهشی با عنوان "اثرات ارائه آموزش‌های فنی و حرفه‌ای بر زندانیان كشور" توسط مركز آموزشی و پژوهشی قوه قضائيه به بررسی 4 فرضيه زير پرداخته شده است: ـ بررسی میزان تحقق هدف‌های آموزش‌های فنی و حرفه‌ای زندانیان با توجه به نتایج ارزیابی‌های انجام شده از زندانیان شركت كننده در آموزش‌ها. بررسی تاثیر آموزش‌های فنی و حرفه‌ای در آماده‌سازی زندانیان در انجام وظایف و مشاغل مرتبط با مهارت‌های آموخته شده در طول دوره محكومیت. -بررسی تاثیر آموزش‌های فنی و حرفه‌ای بر میزان سازگاری زندانیان آموزش‌ دیدهـ بررسی تاثیر آموزش‌های فنی و حرفه‌ای بر اصلاح رفتار زندانیان شركت كننده در آموزش‌ها با توجه به میزان تخلفات آنان در طول دوره زندان. و یافته‌های پژوهش به شرح زیر است: نتایج آزمون‌ها نشان‌دهنده آن است كه عملكرد حدود ۱ درصد از مددجویان بسیار ضعیف (۵/۴۲ درصد و پایین‌تر)، عملكرد ۸۵ درصد از آنان در حد متوسط تا خوب (از ۵/۵۲ درصد تا ۵/۸۲ درصد) بوده است. اگر چه به حد تسلط یعنی ۸۵ درصد یادگیری نرسیده‌اند، و عملكرد حدود ۱۴ درصد در حد عالی (۵/۹۲ درصد تا ۱۰۰درصد) بوده است وبه حد تسلط رسیده‌اند. یافته‌های ديگر پژوهش نشان‌دهنده آن است كه از میان عواملی چون سطح سواد، مهارت عملی و سن، نمرات عملی بیشترین همبستگی(۷۳%) را با میزان یادگیری در قالب نمرات تئوری آن‌ها داشته است پس از آن سطح سواد رابطه داشته است لیكن در جهت معكوس و عامل سن همبستگی معنی‌داری با میزان یادگیری نداشته است. از یافته‌های ديگر اين تحقيق اين است كه توانایی انجام وظایف ۱ درصد از شركت‌كنندگان در حد ضعیف، حدود ۲۴ درصد متوسط، حدود ۵۹ در صد خوب و حدود ۱۶ درصد در حد عالی ارزیابی شده است. بدین معنی كه حدود ۹۹ درصد از شركت‌كنندگان در حد متوسط تا عالی مهارت‌های مورد نظر را كسب كرده‌اند(بامدادی ، 1382 ، ص 181). 4-تحقيقی تحت عنوان بررسي اثر بخشي وكارآئي آموزشهای فنی حرفه ای در اشتغال زندانيان آزاد شده استان لرستان توسط سيد علی ضيايی در سال1388-1387انجام شده است. نتايج كلي حاصل از اجراي اين طرح بصورت زير مي باشند.ميزان جذب کارآموزان مراجعه کننده به مركز آموزشي 87/79 درصد ، ميزان حفظ و نگهداشت كارآموزان در طول دوره آموزشي با شركت در آزمون 21/90 درصد ، ميزان قبولی در آزمونهاي نظري وعملي  38/80 درصد ، ميزان مهارت آموختگان قبلا شاغل72/17درصد، ميزان اشتغال یافتگان 02/24درصد ، ميزان اشتغال یافتگان مرتبط با دوره آموزشی طی شده 18/69 درصد ، میانگین سطح حقوق دریافتی در ماه برای هر کارآموز86/2740  هزار ریال ، میانگین فاصله زمانی انتظار کاریابی 93/98 روز ، ميزان کارجویان 09/27 درصد و ميزان غیرکارجویان 25/37 درصد مي باشد(ضيايی ، 1388، ص 201) 5- پناهی(1379) وضعیت اشتغال فار غ التحصیلان شاخه کاردانش در شهرستان مشکین شهر درسال هاي 79 را مورد بررسی قرار داده و نتیجه گرفته است که از مجموع افراد مورد مطالعه 37/21درصد شاغل و 05/74 درصد بیکار 29/2 درصد مشغول به تحصیل و 29/2 درصد مشغول گذراندن سربازي هستند . 6-تحقيقی تحت عنوان "سرمایه انسانی وکارآفرینی در رویکرد فني وحرفه اي" (مورد مطالعاتي خراسان)توسط دكتر مصطفي سليمي فر و دكتر سعيد مرتضوي در سال 1380انجام شده است. در این تحقيق موفقیت مراکز آموزش فنی وحرفه ای در زمینه تشکیل سرمایه انسانی و نیز پرورش روحیه کارآفرینی مورد بررسی قرار گرفته است. نتايج به دست آمده از تحقيق بر اين امردلالت مي نمايند كه آموزشهاي فني و حرفه اي توفیق قابل توجهي در پرورش نیروی کار ماهر( سرمایه انسانی) و تربیت نیروی انسانی خود اشتغال (کارآفرین) داشته و مي توانند به عنوان يك راه ميان بر در جهت توسعه سرمایه انسانی نقش ايفا نمايند. با این وجود، توفيقات بيشر آنان، نيازمند توجه جدي تري به ابعاد انگيزشي، تجهيزاتي، آموزشي و ساختاري می باشد.(سليمی فر و مرتضوی ، 1380، ص 159). 7-اسداللهی و همکاران (1385) در تحقیقی تحت عنوان «نقش مراقبت های بعد از خروج از زندان در اشتغالزایی زنان زندانی خوزستان» به بررسی و مطالعه و ارزیابی عملکرد مرکز مراقبت بعد از خروج زندان در ایجاد اشتغال برای زندانیان زن و جلوگیری از ارتکاب جرم آن ها پرداخته است. نتایج آماری این تحقیق نشان می دهد که 48 درصد از زنان آزاد شده تحت پوشش خدمات و تسهیلات مرکز قرار گرفته و شاخص بازگشت به جرم زنان دریافت کننده خدمات 4/3 درصد بوده و با سن، سواد و تاهل مددجویان همبستگی منفی به دست آمده است. کمترین تاثیر اشتغالزایی خدمات مرکز بر مجرمان منکراتی، مجردان و سطوح تحصیلی ابتدائی بوده است. در این تحقیق به تشویق و ایجاد تسهیلات برای اخذ مدارک و تخصص های آموزشکده و مراکز فنی و حرفه ای در دوران حبس به دلیل رابطه قوی با سطح اشتغالزایی و پیشگیری از بروز جرم در زندانیان تاکید شده است(اسداللهی و همکاران، 1385). 7-زینلی زاده(1391) در تحقیقی تحت عنوان "مهارت آموزی،کارآفرینی و بهره وری مهارت آموختگان" به بررسی ضرورت آموزش و بالندگی نیروی انسانی و نیاز بازار کار به افراد مهاارت آموخته پرداخته است. در این تحقیق در خصوص نقش آموزش های مهارتی در پرورش نیروی کاار مااهر به عنوان یکی از عوامل اصلی توسعه اقتصادی توضیحاتی ارائه گردیده است. سپس در مورد کارآفرینی ، بازار کار و اشتغال متناسب سازی آموزش های مهارتی در جهت تقاضای بازار کار مطالبی به اختصار شرح داده شده است . در پایان در خصوص مشکلات و چالش های فرا راه این آموزش ها ، ضعف ها و کمبودها مطالبی ارائه گردیده که در نهایت با ارائه پیشنهادهایی در خصوص رفع چالش های فوق و نحوه عملکرد مدیران مربوطه در مواجهه با این چالش ها بحث را به پایان رسانده اند. 8-امین بیدختی (1386)، تحقیق دیگری تحت عنوان «نقش آموزش هاي فني و حرفه اي در توسعه ي خوداشتغالي در استان سمنان» انجام داده است. در این تحقیق آمده است که از آن جا كه يكي از عوامل و پارامترهاي عمده رشد و توسعه ي اقتصادي و اجتماعي هر جامعه،تربيت نيروي انساني كارامد مي باشد و آموز شهاي فني و حرف هاي نيز يكي از راه كارهاي تربيت كننده ي نيروي انساني متخصص است، سطح معلومات و تجربيات فراگيران بايد به گونه اي باشد كه به راحتي بتوانند هماهنگ با رشت هي مهارتي خود جذب بازار كار گرديدند تا مشكل بيكاري وجود نداشته باشد. اين تحقیق به بررسي نقش آموزش هاي فني و حرفه اي در توسعه ي خوداشتغالي در استان سمنان پرداخته است. روش تحقيق مورد استفاده در اين پژوهش، پيمايشي است كه با كمك پرسشنامه محقق ساخته و اسناد و مدارك موجود، نشان مي دهد كه آموزش هاي فني و حرفه اي تا حدّ زيادي مي توانند در هر يك از بخش هاي كشاورزي صنعت و خدمات، براي فراگيران اشتغال ايجاد نمايند و هم چنين سازمان هاي آموزش فني و حرفه اي مستقر در استان تا حدّ زيادي مي توانند در مقايسه با ساير مراكز علمي (هنرستان ها، دانشكد ههاي فني و مهندسي، آموزشكده هاي فني، دانشگاه علمي، كاربردي و...)، در فراهم آوردن فرصتهاي شغلي و تأمين نيروي انساني ماهر و متخصص تجربي در استان موفق باشند(امین بیدختی، 1386). 9-ارفعی (1384)،تحقیق را تحت عنوان« بررسی نقش دوره های آموزش فنی و حرفه ای غیر رسمی وزارت جهاد کشاورزی بر روی وضعیت اشتغال روستائیان آموزش دیده استان آذربایجان غربی » به روش توصیفی و همبستگی با جامعه آماری 1334 نفر از روستائیان آموزش دیده ساکن در روستاهای استان انجام داده است. نتایج حاصل از بررسی رابطه بین 19 متغیر مستقل با متغیرهای وابسته وضعیت اشتغال روستاییان آموزش دیده نشان داده است که بین متغیرهای مستقل، سن، شرکت در دوره های آموزشی مختلف، تناسب دوره های آموزشی با شغل مورد علاقه، تناسب محتوای آموزشی با نیازهای شغلی، مناسب بودن روش تدریس مربی، مناسب بودن مکان برگزاری دوره، هماهنگی دوره با زمینه شغلی موجود در منطقه، عناوین دوره های آموزشی شهرستان های مختلف با وضعیت اشتغال روستائیان آموزش دیده رابطه معناداری وجود دارد(ارفعی ، 1384). منابع و مآخذ الف) منابع فارسی ابراهيمي، ع. 1377. برنامه ريزي درسي (راهبردهاي نوين). تهران: انتشارات فكر نو، چاپ سوم. ابطحي، ح. 1373. آموزش و بهسازي منابع انساني، موسسه مطالعات و برنامه ريزي آموزشي سازمان گسترش، تهران: نشر موسسه، چاپ دوم،. الوانی، م و معمار زاده، غ. 1388. رفتار سازمانی ، تالیف مورهد و گریفین، تهران: انتشارات گلشن، چاپ چهاردهم. بامدادی، ج. 1382. اثرات ارائه آموزش های فنی و حرفه ای بر زندانيان کشور، طرح پژوهشی مرکز آموزشی و پژوهشی قوه قضائيه. بیابانی، ج. 1377. تبیین نوع بیکاری دانش آموختگان آموزش عالی طی سالهای 1368 -87. بیدختی، ا. 1386. نقش آموزش هاي فني و حرف هاي در توسعه ي خوداشتغالي در استان سمنان، پژوهشنامه ي علوم انساني و اجتماعي، سال چهارم، شماره ي شانزدهم. تودارو، م. 1999. توسعه اقتصادی در جهان سوم، ترجمه دکتر غلامعلی فرجادی.1377. مؤسسه عالی پژوهش و برنامه ریزی توسعه. تهران. حقیقی و همکاران. 1382. مدیریت رفتار سازمانی ، تهران : انتشارات ترمه، چاپ دوم. خواجه شاهکوهی، ع، قدیری معصوم، م، مقصودلو و وطنی، ع.1387. بررسی دیدگاه کارآموزان و کارفرمایان در زمینه تأثیر آموزش های فنی و حرفه ای بر صنعت کشاورزی در استان گلستان، مجله علوم کشاورزی و منابع طبیعی جلد پانزدهم، شماره سوم، مرداد - شهریور . سازمان آموزش فني و حرفه اي. 1385. آشنايي با مراكز كارآموزي جوار كارگاهي، انتشارات سازمان آموزش فني و حرفه اي. جعفر نژاد، ا.؛ و فاريابي باسمنج، م. 1378. مفاهيم اساسي مديريت توليد و عمليات، تهران: انتشارات صفار، چاپ دوم. جولي، ر؛ امانوئل، د؛ هان ، س. و فيوناويلسون. 1997. اشتغال در جهان سوم، ترجمه ی احمد خزاعی.1368. تهران: انتشارات وزارت امور خارجه. زینلی زاده، ل و زینلی زاده، ا. 1391. مهارت آموزی، کارآفرینی و بهره وری مهارت آموختگان، کنفرانس ملی کارآفرینی و مدیریت کسب و کارهای دانش بنیان، دانشگاه مازندران. دواس ، د. 1383. پيمايش در علوم اجتماعي . ترجمه هوشنگ نايبي . تهران: نشر ني، چاپ پنجم. سازمان آموزش فنی و حرفه ای. 1379. تقویم آموزشی ، سازمان آموزش فنی و حرفه ای، تهران. سازمان آموزش فنی وحرفه ای. 1380. تقویم آموزشی، سازمان آموزش فنی وحرفه ای.تهران. سازمان آموزش فني و حرفه اي كشور. 1379. آيين نامه نحوه تشكيل و اداره آموزشگاههاي فني و حرفه اي آزاد. تهران: انتشارت سازمان. سازمان مديريت و برنامه ريزي. ١٣٧٦. عرضه و تقاضاي نيروي انساني متخصص در ايرا ن، تهران. سازمان آموزش فني و حرفه اي كشور.1381. تقويم آموزشي، جلد اول. سازمان ملی جوانان. 1381. بررسی وضعیت اشتغال جوانان ایران، انتشارات اهل قلم. سالنامه آماري سال 1381 كشور، انتشارات مركز آمار ايران. ساعتچی ، م . 1389. روانشناسی کار ، تهران : انتشارات ویرایش، چاپ هجدهم ستوده ، ه. 1372 . مقدمه اي بر آسيب شناسي اجتماعي، تهران : آواي نور ، چاپ سوم. ستوده ، ه. 1382. آسيب شناسي اجتماعي، تهران: آواي نور ، چاپ دهم. سليمی فر ، م و مرتضوی ، س. 1380. سرمايه انسانی و کار آفرينی در رويکرد فنی و حرفه ای، طرح پژوهشی دانشگاه فردوسی مشهد. صيافي ، م. ١٣٧١. رابطه ي آموز شهاي فني و حرف هاي با اشتغال در استان مركزي، معاونت آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش. ضيائی، ع. 1388. بررسی اثربخشی و کارائی آموزش های فنی و حرفه ای در اشتغال زندانيان آزاد شده استان لرستان، طرح پژوهشی مرکز آموزشی و پژوهشی قوه قضائيه. طوسي، م و صائبي، م. 1378. مديريت منابع انساني، تهران: انتشارات مركز مديريت دولتي. عسگري ، ج. 1379. تحليلي بر وضعيت اشتغال كشور، نشريه ي تعاون ، شماره ي 107. علاقه بند، ع. 1379. اصول مديريت آموزشي، تهران: انتشارات متون درسي دانشگاه پيام نور . عماد زاده، م. 1379. مباحثي از اقتصاد آموزش و پرورش، اصفهان: انتشارات جهاد دانشگاهي. فرشاد، م. ١٣٧٤. رابطه‌ی آموزشهاي فني و حرفه‌اي با اشتغال فارغ‌التحصيلان، تهران : مركز تحقيقات آموزش، پژوهشكده تعليم و تربيت. فرجادی، غ. 1382. نیروی انسانی و بازار کار و اشتغال، تهران: انتشارات سازمان مدیریت و برنامه ریزی، جلد سوم. فرهادیان ، ه. 1384. بررسی تاثیر آموزش های فنی و حرفه ای در توسعه منابع انسانی ، مازندران: انتشاارات اد اره کیانوند، ع. 1383. تدبیر و کاردانی در مدیریت اشتغال، انتشارات البرز. کیان پور ، غ. 1389. تربیت نیروی انسانی برای صنعت ، تالیف ویلیام گهی ، تهران: چاپ دو. گيتس ، ب. ١٣٧٨. كسب و كار بر بال انديشه ها، ترجمه ي دكتر عبدالرضا رضايی نژاد. تهران: نشر فردا. ملك، س. 1380. مجموعه قوانين و تصويب نامه ها، تهران: انتشارات سازمان آموزش فني و حرفه اي كشور، چاپ دوم. منصورنيا، ح و خادمي اقدم ، ص. 1384. راهنماي برنامه ريزي درسي مهارت محور، تهران: سازمان آموزش فني و حرفه اي كشور، چاپ اول. نفيسي، ع و گروه پژوهشي آموزش هاي فني و حرفه اي. 1382. دانشنامه اقتصاد آموزش و پرورش، جلد چهارم. نفیسی، ع. 1379. بررسی نارسای یهای ارتباط نظامهای آموزش و پرورش و بازار کار و ارائه راه حلهای اصلاحی، وزارت آموزش و پرورش، سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، تهران. نویدي، اح. و همکاران . 1384. آموزش فن ی وحرف ه اي، چکیدة تحقیقات چاپ اول ،جلد چهارم، پژوهشکدة تعلیم و تربیت. ب) منابع خارجی Arum ,R. & Hout , M. 1998. “The early returns:The trasition from school towork in the United States”. in From school to work: A comparative study of educational qualification and occuptional destinations. eds. Y. Shavit. & W.Muller. Clarendon Press. Oxford. Becker G.S,(1964), Human Capital, New York: National Bureau of Economic Research. Dash Prasanna Kumar, 2002. Youth in India, Education and Training of Rural Youth, APO. Desenzo,David A&P.Robins,S. 1988. personnel/Human Resources Management, ThirdEdetion,prenticeHall Dessler,G. 1980. personnel Management, P.H.I , Dore, R. 1997. The diploma disease: Education ,qualifications and development. Institute of Education. London. Gibb, A. 1991. “Enterprise Culture- Its Meaning and Implications for Education and Training”. European Industrial Training Journal, Vol. 11.NO.2. Gimeno, J. Folta, T.B. Coper A.C. and Woo, C.Y. 1997. Survival of the Fittest? Entrepreneurial Human Capital and the Persistence of Underperforming Firms, Administrative Science Quarterly, 42,4,PP. 750-783. Gimeno, J. Folta, T.B. Coper A.C. and Woo, C.Y. 1997, Survival of the Fittest? Entrepreneurial Human Capital and the Persistence of Underperforming Firms, Administrative Science Quarterly, 42,4,PP. 750-783. Green, A. 1990. Education and state formation. The Macmillian Press. London. Green , A. & Sakamoto-Vandenberg, A. 2000. The plase of skills in national competition strategies in Germany ,Japan ,Singapore and the UK. University of London. Haq Mahbub & Haq Khadija, 1998, Human Devlopment in South Asia, Karachi: Oxford University Press. Harper, M. 1983, " Selection and training for Entrepreneurship Development", ILO, Geneva. Michalak,Donald F and G.Yayer. 1979. Edvin Making The Training Process Work ,New York Ringer, F. 1979. Education and society in modern Europe,Indiana University Press. London. sayadian, mirza S. 1988.Human Resources Management, TataMC GrawHill,New Dehli . Schomann, K. 1998. Labour market trasitions and dynamics of transitions in Germany,in education and work in Great Britain. Germany and Italy,eds.A.Jobert ,C.Marry, L.Tanguay, & H. Rainbird, Routledge, London. Tolention, A., 1995. " Guidelines for the Analysis of Policies & Programms for Small & Medium Enterprise Development", ILO, Geneva. UNDP. 2001. Human development Report 2001: Making New Technologies Work for Human Development. VO C.H., 1997, Not for My Child, Techniques 71, No: 9, January VO C.H. 1997. What Do People Think of Us? Techniques 72, No. 6(September). Yong Jin . 1998, General or Vocational? The Tough Choice in the Chinese Education Policy, International of Education Development, July. Weiner, M.J. 1981. English Culture and the Decline of the Industrial Spirit. Cambridge University Press. White, M. 1995. “Youth ,emploment and post-compulsory education : crisis policy making in three depression decade in Australia”. Australian and NewZealand Journal of Vocational Education Research. Vol. 13, No.1.pp.110-40. Yong Jin. 1998. General or Vocational? The Tough Choice in the Chinese Education Policy, International of Education Development, 18(4), July.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

فروشگاه فایل صدرا دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید