صفحه محصول - پایان نامه سلامت روان دانشجویان

پایان نامه سلامت روان دانشجویان (docx) 177 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 177 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی پایان‌نامه کارشناسی ارشد در رشته روانشناسی بالینی ارزیابی مدلی برای پیش‌بینی سلامت روان دانشجویان بر اساس ایمان مذهبی، با میانجی‌گری شادکامی، سبک دلبستگی دوسوگرا و منبع کنترل به کوشش سارا کامجو استاد راهنما دکتر محمدعلی گودرزی شهریور ماه ۱۳۹۳ تقديم به: بهترین سنگ صبور، مادرم و بهترین تکیهگاه، پدرم و او که همواره حضورشان لبخند را مهمان لحظات زندگیام نموده است. برای همه موفقیتهای روزگارم، از بودنشان سپاس‌گزارم. سپاسگزاری نهایت سپاس و تشکر خود را به جناب آقای دکتر گودرزی تقدیم می‌نمایم که در این راه به معنای واقعی کلمه، استاد و راهنمای بنده بودند و با نهایت دلسوزی در انجام این پژوهش مرا یاری نمودند. هرگز لطف بی‌کران این استاد گران‌قدر را از یاد نخواهم برد. همچنین، از استاد مشاور، جناب آقای دکتر افلاک‌سیر کمال سپاس و تشکر را دارم. چكيده ارزیابی مدلی برای پیش‌بینی سلامت روان دانشجویان بر اساس ایمان مذهبی، با میانجی‌گری شادکامی، سبک دلبستگی دوسوگرا و منبع کنترل به كوشش سارا کامجو هدف پژوهش حاضر، طراحی و آزمودن مدل پیش‌بینی سلامت روان دانشجویان بر اساس ایمان مذهبی، با میانجی‌گری شادکامی، سبک دلبستگی دوسوگرا و منبع کنترل میباشد. روش پژوهش، از نوع همبستگی است. جامعه پژوهش، تمامی دانشجویان دانشگاه شیراز می‌باشند که در سال 93-92 مشغول به تحصیل بودند. برای انجام این پژوهش، 240 دانشجو از جامعه‌ی پژوهش به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب گردیدند و ابزارهای پژوهشی بر روی آنها اجرا شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه‌های سلامت عمومی (GHQ-28)، ایمان مذهبی، شادکامی آکسفورد، دل‌بستگی کولینز و رید و مقیاس منبع کنترل راتر بود. به منظور ارزیابی متغیرهای اندازه‌گیری شده در مدل مفهومی مفروض، از رگرسیون چندگانه، روش تحلیل مسیر و مدل‌سازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافتهها نشان داد ایمان مذهبی و سبک دلبستگی دوسوگرا با سلامت روان در ارتباطند. با وجود این، این تأثیرگذاری در سطح مدل آشکار نگردید. از سوی دیگر، ایمان مذهبی با سبک دلبستگی دوسوگرا همبستگی معکوس داشت. متغیر شادکامی ارتباط معناداری با دو متغیر ایمان مذهبی و سلامت روانی داشت. نتایج نهایی منجر به اصلاح مدل فرضی گردید و در مدل اصلاح شده واسطه‌گری متغیر شادکامی در رابطه بین ایمان مذهبی و سلامت روانی مورد تأیید قرار گرفت. نتایج نشان داد که ایمان مذهبی از طریق متغیر شادکامی تأثیر بیشتری بر سلامت روانی می‌گذارد. بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت که مؤلفه‌هایی از ایمان که فرد را به سمت شادکامی بیشتر سوق می‌دهند می‌توانند در سلامت روانی فرد مؤثرتر باشند. واژگان كليدي: سلامت روانی، ایمان مذهبی، شادکامی، سبک دلبستگی دوسوگرا، منبع کنترل فهرست مطالب عنوان صفحه فصل اول: مقدمه 1-1-کلیات2 1-2. بیان مسأله3 1-3. ضرورت و اهمیت پژوهش8 1-4. هدف های پژوهش8 1-5. تعریف بنیادی و عملیاتی متغیرها و اصطلاحات علمی9 فصل دوم: مبانی نظری تحقیق 2-1.مقدمه12 2-2. سلامت روانی12 2-2-1. تعریف سلامت روانی12 2-2-2. دیدگاههای مربوط به سلامت روان13 3-2. ایمان مذهبی22 2-3-1. تعریف ایمان22 2-3-2. دیدگاههای مربوط به ایمان و معنویت23 2-4. سلامت روان و ایمان26 2-4-1. نظریات و الگوها26 2-4-2. بررسی اصطلاحات قرآنی پیرامون سلامت روان27 2-4-3. مفهوم سلامت روان در قرآن29 2-4-4. ویژگیهای سلامت روان در قرآن31 2-4-5. ایمان از چه راههایی موجب سلامت روان میشود33 عنوان صفحه 2-5. شادکامی34 2-5-1. تعریف شادکامی34 2-5-2. شادکامی و سلامت34 2-5-3. شادکامی و اعتقادات مذهبی34 2-5-4. سایر عوامل مؤثر بر شادکامی35 2-6. سبکهای دل بستگی38 2-6-1. تعریف دلبستگی38 2-6-2. نظریه دلبستگی بالبی38 2-6-3. طبقهبندی کیفیت دلبستگی نوزاد39 2-6-4. سبکهای دلبستگی در بزرگسالان41 2-7. منبع کنترل43 2-7-1. تعریف منبع کنترل43 2-7-2. منبع کنترل درونی43 2-7-3. منبع کنترل بیرونی44 2-7-4. ویژگیهای افراد با منبع کنترل درونی44 2-7-5. ویژگیهای افراد با منبع کنترل بیرونی45 2-8. پیشینه تحقیق46 2-8-1. سلامت روان و ایمان46 2-8-2. ارتباط سلامت روان با شادکامی، سبکهای دلبستگی و منبع کنترل48 2-8-3. ارتباط ایمان با شادکامی، سبکهای دلبستگی و منبع کنترل49 2-8-4. تحقیقات ترکیبی51 2-8-5. فرضیههای پژوهش53 فصل سوم: روش تحقیق 3-1.مقدمه55 3-2. طرح پژوهش55 3-3. جامعه آماری، حجم نمونه و روش نمونه‌گیری پژوهش56 3-4. ابزارهای پژوهش56 عنوان صفحه 3-4-1. ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﺳﻼﻣﺖ ﻋﻤﻮﻣﻲ (GHQ-28)56 3-4-2. پرسشنامه ایمان مذهبی58 3-4-3. پرسشنامه شادکامی آکسفورد58 3-4-4. پرسشنامه دل‌بستگی کولینز و رید59 3-4-5. مقیاس منبع کنترل راتر60 3-5. روش تحلیل دادها61 فصل چهارم: یافته‌های پژوهش 4-1. مقدمه63 4-2. ویژگیجمعیت شناختی نمونهی پژوهش63 4-3. یافتههای توصیفی64 4-4. یافتههای مربوط به فرضیههای مستقیم پژوهش براساس رگرسیون گام به گام67 4-5. یافتههای مربوط به آزمون مدل پیشنهادی74 4-6. بررسی روابط غیرمستقیم با استفاده از رویکرد گام‌های علّی78 فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری 5-1. مقدمه86 5-2. بررسی برازش مدل پیشنهادی86 5-3. بررسی یافتههای مربوط به فرضیههای پژوهش87 5-4. محدودیتهای پژوهش93 5-5. پیشنهادات پژوهشی94 5-5. دلالت های ضمنی پژوهشی94 فهرست منابع و مآخذ منابع فارسی96 منابع انگلیسی101 فهرست جداول عنوان صفحه جدول 4-1 فراوانی و درصد فراوانی دانشجویان به تفکیک جنسیت63 جدول 4-2 فراوانی و درصد فراوانی دانشجویان به تفکیک جنسیت برحسب وضعیت تأهل64 جدول 4-3. شاخص‌های توصیفی سلامت عمومی به تفکیک جنسیت64 جدول 4-4. شاخص‌های توصیفی شادکامی به تفکیک جنسیت65 جدول 4-5. شاخص‌های توصیفی سبک‌های دل‌بستگی و سه زیر مقیاس آن به تفکیک جنسیت65 جدول 4-6. شاخص‌های توصیفی کانون کنترل به تفکیک جنسیت66 جدول 4-7. شاخص‌های توصیفی ایمان مذهبی به تفکیک جنسیت66 جدول 4-8. پیش‌بینی سلامت روانی بر‌اساس ایمان مذهبی با استفاده از رگرسیون گام به گام67 جدول 4-9. ضرایب رگرسیون، پیش‌بینی سلامت روان بر اساس ایمان مذهبی67 جدول‌ 4-10. پیش‌بینی سلامت‌روانی بر‌اساس شادکامی با استفاده از روش رگرسیون گام‌به‌گام68 جدول 4-11. ضرایب رگرسیون، پیش‌بینی سلامت روان بر اساس شادکامی68 جدول 4-12 پیش بینی سلامت روانی بر اساس سبک دلبستگی دوسوگرا با استفاده از روش رگرسیون گام ب69ه گام 69 جدول 4-13. ضرایب رگرسیون، پیش‌بینی سلامت روان بر اساس دل‌بستگی دوسوگرا69 جدول 4-14. پیش بینی شادکامی بر اساس ایمان مذهبی با استفاده از روش رگرسیون گام به گام70 جدول 4-15. ضرایب رگرسیون، پیش‌بینی شادکامی بر اساس ایمان مذهبی70 جدول 4-16. مدل رگرسیون، تحلیل واریانس، شاخص‌های آماری71 جدول 4-17. ضرایب رگرسیون، پیش‌بینی دل‌بستگی دوسوگرا بر اساس ایمان مذهبی71 جدول 4-18. مدل رگرسیون، تحلیل واریانس، شاخص‌های آماری72 جدول 4-19. ضرایب رگرسیون، پیش‌بینی سلامت روان بر اساس منبع کنترل72 جدول 4-20. مدل رگرسیون، تحلیل واریانس، شاخص‌های آماری73 جدول 4-21. ضرایب رگرسیون، پیش‌بینی منبع کنترل بر اساس ایمان مذهبی73 عنوان صفحه جدول 4-22. پارامترهای اندازه‌گیری روابط مستقیم در مدل پیشنهادی75 جدول 4-23. پارامترهای اندازه‌گیری روابط مستقیم در مدل اصلاح شده76 جدول 4-24. ویژگی‌های نیکویی برازش مدل اصلاح شده77 جدول 4-25. ضرایب همبستگی ساده بین سه ایمان مذهبی، شادکامی و سلامت روان78 جدول 4-26. مدل رگرسیون، تحلیل واریانس ایمان مذهبی از طریق شادکامی برسلامت روان79 جدول 4-27. ضرایب رگرسیون،ایمان مذهبی بر سلامت روان از طریق شادکامی79 جدول 4-28. ضرایب همبستگی ساده بین سه متغیر ایمان مذهبی، منبع کنترل و سلامت روان80 جدول 4-29. ضرایب همبستگی ساده بین سه متغیر ایمان مذهبی، دل‌بستگی دوسوگرا و سلامت روان81 جدول 4-30. مدل رگرسیون، تحلیل واریانس ایمان مذهبی از طریق دل‌بستگی دوسوگرا بر سلامت روان82 جدول 4-31. ضرایب رگرسیون، ایمان مذهبی بر سلامت روان از طریق دل‌بستگی دوسوگرا82 جدول 4-32. ضرایب همبستگی ساده بین پنج متغیر ایمان مذهبی، دل‌بستگی دوسوگرا، منبع کنترل، شادکامی و سلامت روان83 جدول 4-33. مدل رگرسیون، تحلیل واریانس، ایمان مذهبی، از طریق دل‌بستگی دوسوگرا، منبع کنترل، شادکامی و سلامت روان 84 جدول 4-34. ضرایب رگرسیون، تأثیر ایمان مذهبی، از طریق دل‌بستگی دوسوگرا، منبع کنترل، شادکامی بر سلامت روان84 فهرست نمودارها عنوان صفحه نمودار 4-1. ضرایب استاندارد مدل پیشنهادی74 نمودار 4-2. ضرایب استاندارد مدل اصلاح شده، تأثیرگذاری ایمان مذهبی بر سلامت روان با میانجی‌گری دل‌بستگی دوسوگرا و شادکامی در دانشجویان76 نمودار 4-3 رابطه‌ی میانجی ایمان مذهبی و سلامت روان از طریق شادکامی78 نمودار 4-4 رابطه‌ی میانجی ایمان مذهبی و سلامت روان از طریق منبع کنترل80 نمودار 4-5 رابطه‌ی میانجی ایمان مذهبی و سلامت روان از طریق دل‌بستگی دوسوگرا81 نمودار 4-6 رابطه‌ی میانجی ایمان مذهبی با سلامت روانی از طریق شادکامی، دل‌بستگی دوسوگرا و منبع کنترل83 فصل اول مقدمه 1-1. کلیات در سال‌های اخیر موضوع سلامت روان بسیار مورد بحث و توجه روانشناسان، روان‌پزشکان و مشاوران قرار گرفته است و توجه به نقش آن در تضمین و بهبود زندگی فردی و اجتماعی از اهمیت به سزایی برخوردار است (توتونچی، سامانی و زندی، 1391). برخی از نظریه‌پردازان مانند آلپورت، اریک فرام، راجرز، مزلو، اریکسون، یونگ و فرانکل به جنبه سالم طبیعت آدمی می‌پردازند و در تلاش‌اند با غنا بخشیدن به شخصیت انسان نگرشی منحصربه‌فرد در مورد رشد روانی و کمال انسانی عرضه کنند. به اعتقاد آنان سلامت روانی بسیار بیش از روان‌نژندی و یا روان‌پریش نبودن است. در مقابل، گروهی دیگر از روانشناسان در تعریف سلامت روان به تعریف رفتار نابهنجار یا بیماری روانی می‌پردازند و سپس نتیجه می‌گیرند که سلامت روان درواقع مساوی با عدم بیماری روانی است (حسینی، 1387؛ به نقل از آزاد). مفهوم سلامت روانی درواقع جنبه‌ای از مفهوم کلی سلامتی است. سازمان بهداشت جهانی سلامتی را چنین تعریف می‌کند: «حالت سلامتی کامل فیزیکی، روانی و اجتماعی است نه صرفاً فقدان بیماری یا ناتوانی». سلامتی یک مفهوم چندبعدی است که علاوه بر بیمار نبودن، احساس شادکامی و بهزیستی را نیز دربر می‌گیرد (پورسردار و همکاران، 1391). بنابراین، برخلاف تصور عده‌ای، نمی‌توان سلامت روانی را نقطه مقابل بیماری جسمی یا روانی دانست. مفهوم سلامت روانی بسیار گسترده‌تر و پیچیده‌تر بوده و متغیرهای بسیاری در آن دخیل می‌باشند که در این پژوهش به برخی از آن‌ها پرداخته خواهد شد. سلامت و اختلالات روانی و متغیرهای اثرگذار در آن‌ها، می‌بایست در همه سنین و اقشار مورد توجه و بررسی قرار گیرد. دانشجویان از اقشار برگزیده جامعه محسوب می‌شوند که در دوران تحصیل ممکن است با مسائل و مشکلاتی از نظر امور آموزشی، اقتصادی، تغییرات فرهنگی و اجتماعی روبه‌رو شوند. این عوامل همراه با ایجاد افسردگی، استرس و اضطراب می‌توانند سلامت روان فرد را تحت تأثیر قرار دهند (قاسمی‌پور و جهانبخش گنجه، 1388). دانشگاه‌ها بنابر ماهیت سازمانی خود در کنار تولید و انتقال دانش، موظف به توجه به سلامت روانی و حل مشکلات رفتاری و روانی دانشجویان هستند. این در حالی است که پژوهش‌های متعددی از وجود مشکلات سلامتی در جهان به‌ویژه در بین دانشجویان حکایت دارد (آزاد، 1391). با توجه به روند رو به رشد قشر دانشجو در جامعه و اهمیت و حساسیت دوره جوانی، توجه محققان را به‌منظور انتخاب این گروه به عنوان جامعه مورد پژوهش جلب می‌نماید. ازاین‌رو، در این بررسی نیز این گروه جهت تحقیق انتخاب شدهاند. 1-2. بیان مسأله الف) بیان منطقی مسأله سلامت روان یکی از مؤلفه‌های مهم بهداشت عمومی است. اصطلاح سلامت روان برای توصیف سطح بهزیستی شناختی، هیجانی و برای نشان دادن مبتلا نبودن به اختلالات روانی به کار می‌رود. به گفته سازمان جهانی بهداشت، هیچ تعریف رسمی برای سلامت روان وجود ندارد و همه‌ی تفاوت‌های فرهنگی، ارزیابی شخصی و نظریه‌های تخصصی رقیب بر شیوه‌ی تعریف این اصطلاح اثر می‌گذارد (سازمان جهانی بهداشت، 2001). از نظر کاپلان و بارون بهداشت روانی حالت خاصی از روان است که سبب بهبود، رشد و کمال شخصیت انسان می‌شود و به فرد کمک می‌کند که با خود و دیگران سازگاری داشته باشد (نادری، 1390). روند شیوع بیماری‌های روانی به صورت سرسام‌آوری رو به افزایش است. بر اساس پیش‌بینی سازمان بهداشت جهانی، انتظار می‌رود که افسردگی تا سال 2020 به عنوان دومین عامل ازکارافتادگی شناخته شود (مورای و لوپز، 1997). بر اساس آمارهای سازمان بهداشت جهانی، یک تغییر جهان‌شمول در همه‌گیرشناسی بیماری‌ها ایجاد خواهد شد، به‌طوری‌که بیماری‌های غیرمسری مثل اختلالات ذهنی جای بیماری‌های عفونی و بیماری‌های مسری را در منجر شدن به ناتوانی و مرگ‌های زودرس خواهند گرفت (مورای و لوپز، 1996). پژوهش‌های متعددی از وجود مشکلات سلامتی در جهان به‌ویژه در بین دانشجویان حکایت دارد. سازمان بهداشت جهانی مشکلات سلامت روانی جهان را 5/11 درصد در سال 1998 عنوان کرده است؛ آمارها نشان می‌دهد که در سال 2020 این اختلالات به 15 درصد خواهد رسید (کاترین، 2007؛ به نقل از آزاد). اختلالات خلقی شایع هستند. در اکثر زمینه‌یابی‌های اخیر، اختلال افسردگی شایع‌ترین اختلال روان‌پزشکی در طول عمر بوده است (تقریبا 17 درصد). اختلالات اضطرابی نیز یکی از شایع‌ترین گروه‌های اختلالات روانی را تشکیل می‌دهند. مطالعه ملی اختلالات توأم گزارش نمود که یکی از هر 4 نفر (آمریکایی) واجد ملاک‌های حداقل یک نوع اختلال اضطرابی است و میزان شیوع 12 ماهه، 7/17 درصد است (سادوک و سادوک، 2007). به این معنی که وجود انسان‌های مضطرب و ناامید بار سنگینی بر دوش جوامع خواهد گذاشت و نشانگر این است که اجتماع جهانی برای بهبود زندگی فردی و اجتماعی کارها و راه‌های ناپیموده فراوانی پیش رو دارد (کاترین، 2007؛ به نقل از آزاد). در ایران نیز بررسی سلامت روانی گروه‌های دانشجویی که توسط سازمان ملی جوانان انجام شده است، نشان می‌دهد که در مجموع 4/53 درصد یعنی بیش از نیمی از دانشجویان در زمره کسانی هستند که نیاز به کمک مشاوره‌ای دارند تا بتوانند به‌عنوان یک جوان نیرومند و قوی مسائل خود و جامعه را حل کنند (سازمان ملی جوانان، 1380؛ همان). در مطالعه همه‌گیرشناسی که در ایران در سال 2004 جهت تعیین شیوع اختلالات روانی با استفاده از پرسشنامه (GHQ-28) انجام گرفته است، اختلال در 18-20% افراد 15-44 ساله تخمین زده شده است. شیوع اختلالات روانی در مناطق روستایی 3/21 درصد و در مناطق شهری 9/20 درصد در کل ایران می‌باشد (نوربالا، 2004). اختلالات روان‌شناختی، مشکلات فراوانی برای دانشجویان که از اقشار مستعد و برگزیده جامعه و سازندگان فردای هر کشور می‌باشند، ایجاد کرده و بر عملکرد تحصیلی آنان به شدت اثر گذاشته و رشد شناختی، عاطفی و اجتماعی آنان را مختل می‌کند. اختلالات غالبا بین سنین 25-18 سال، یعنی زمانی که جوانان وارد دوره بزرگسالی می‌شوند، بروز می‌کنند (توکلی زاده، 1389). گزارش‌های متعدد از سال 1380-1342 نشان می‌دهد، طیف اختلالات روانی در دانشجویان از 7/11 تا 54 درصد در نوسان بوده است (پورشریفی، 1383؛ به نقل از آزاد). هدف اصلی بهداشت روانی کمک به همه‌ی افراد در رسیدن به زندگی کامل‌تر، شادتر، هماهنگ‌تر، شناخت وسیع و پیشگیری از بروز اختلالات خلقی، عاطفی و رفتاری است. مقابله با بیماری روانی برای ایجاد جامعه سالم از وظایف اصلی دولت‌ها و افراد جامعه است و هر اجتماع که خواستار بهزیستی و شادکامی افراد خود است، باید مردم سازگار و هماهنگ پرورش دهد (میلانی فر، 1388). چند برنامه پیشگیری طراحی شده است که به صورت اختصاصی از اضطراب، افسردگی و سایر مشکلات حوزه سلامت روان پیشگیری می‌کند. این برنامه‌ها بر شناسایی عوامل خطر ویژه هر اختلال و انتخاب جمعیت در معرض خطر برای انجام مداخلات مبتنی هستند (دوزویس و دابسون، 2004). عوامل گسترده‌ای می‌توانند در سلامت یا اختلال روانی دخیل باشند که بر اساس نظریه‌ها و تحقیقات پیشین در این پژوهش به تنی چند از مهم‌ترین آن‌ها، بر اساس الگوی ارائه‌شده پرداخته خواهد شد. نقش مذهب در رابطه با بهداشت و شفا از قرون بسیار دور شناخته شده است. در طول هزاران سال مذهب و پزشکی در مداوا و کاهش رنج‌های انسان شریک یکدیگر بوده‌اند (ساچمن و ماتیوز، 2001). بسیاری از صاحب‌نظران در حوزه روانشناسی دین، در رابطه با اثرات مفید یا مضر مذهب بر بهزیستی روانی بزرگسالان، مناقشه می‌کنند. مروری بر تحقیقات تجربی یافته‌های همسانی را دربر ندارد. برخی اقدامات مذهبی گاه با سلامتی مرتبط است و گاه با بیماری (مالتبی، 2000). با وجود این، در سراسر دنیا، نقش مذهب در مورد سلامت جسمی و به‌ویژه روانی، مورد پژوهشهای چندانی واقع نشده است. به اعتقاد لارسون (1998) شاید فقدان بررسی‌های دقیق علمی ناشی از تأثیرات باقی‌مانده انقلاب علمی رنسانس باشد. رشد و اوج‌گیری موفقیت‌های علمی در این دوران تنش جدیدی ایجاد نمود و درنهایت پزشکی و مذهب را جدا کرد و بدین امر منجر گردید که مذهب به مراقبت از روح و پزشکی به مراقبت از بدن و سپس روان بپردازد (شعاع کاظمی، 1388). در سال‌های اخیر روانشناسان به نقش دین در تأمین سلامت روان و درمان بیماری‌های روانی توجه ویژه‌ای داشته‌اند. سازمان بهداشت جهانی در یکی آخرین بیانیه‌های خود که در دهه‌ی گذشته منتشر کرده است و به‌خصوص در مقدمه پروژه 2000 که طی آن برنامه وسیع بهداشتی برای کشورهای درحال‌توسعه در نظر گرفته شده، سلامتی را از چهار بعد اساسی شامل ابعاد جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی مورد بررسی قرار داده است. بنابراین، می‌توان گفت بعد معنویت در سطح جهانی، به‌عنوان یک متغیر اثرگذار مطرح است. بنجامین راش (1745-1813) پدر روان‌پزشکی آمریکا در زمینه اهمیت مذهب اظهار می‌دارد: «مذهب آن‌قدر برای پرورش و سلامت روح آدمی اهمیت دارد که هوا برای تنفس». بدین ترتیب لازم است تحقیقات گسترده‌تری در زمینه ارتباط آن به‌ویژه با حوزه سلامت روانی انجام گیرد تا از این طریق بتوان به‌خصوص در حیطه روانشناسی بالینی و سلامت از آن بهره جست. از دیگر عوامل مؤثر بر سلامت روانی می‌توان به شادکامی اشاره نمود. شادکامی متضاد افسردگی نیست، اما نبود افسردگی شرط لازم برای رسیدن به شادکامی است. به نظر آرجیل و همکاران (1995) اگر شادکامی تنها متضاد افسردگی باشد، نیازی به اندازهگیری و بررسی آن نیست، زیرا افسردگی به‌خوبی شناخته شده است. وی باور دارد که سه جزء اساسی شادکامی عبارت است هیجان مثبت، رضایت از زندگی و نبود هیجانات منفی ازجمله افسردگی و اضطراب (علی پور و نوربالا، 1378). شادی یک فرآیند جدید روان‌شناختی است که متأسفانه کمتر موردبررسی قرار گرفته است. دانشمندان آن‌قدر که دقت خود را صرف آسیب‌های شناختی و روانی از قبیل اضطراب، افسردگی و پدیده‌هایی نظیر آن نموده‌اند، کمتر به اموری چون شادی و نشاط و هیجان‌های مثبت پرداخته‌اند (ایروانی، 1390). گواه این امر، بررسی مقاله‌های منتشرشده بین سال 1990 تا 1995 است که نشان داد اصطلاح افسردگی 18903 بار و واژه شادکامی تنها 515 بار به کار برده شده‌اند (علی پور و نوربالا، 1378). بااین‌حال، مطالعه بر روی شادکامی در دهه اخیر رشد فراوانی داشته است. یکی از دلایل این امر، خودگزارشدهی افراد در رابطه با تأثیر شادکامی در فرآیند روان‌شناختی آن‌ها می‌باشد (کاشدان، 2004). با مطرح شدن روزافزون اهمیت شادی در امر سلامت روان و خوشبختی و همچنین تأثیر آن در تقویت قوای روانی انسان، برای مقابله با پیچیدگی‌ها و مشکلات دنیای امروز، توجه و نظر محققان، اندیشمندان و حتی عوام مردم نسبت به آن تغییر نموده است. کاواماتو (1999) افزایش شادمانی را در تأثیر مستقیم با افزایش وضعیت اشتها، خواب، حافظه، روابط خانوادگی، دوستی و درنهایت سلامت روان می‌داند (عناصری، 1386). به طور کلی، بر اساس مطالعات انجام‌شده ارتباط آماری معنی‌داری بین درجات شادکامی و علائم روان‌شناختی مشاهده شده است (ناتویگ و همکاران، 2003). علاوه بر این، به نظر مي‌رسد مذهب و به‌ویژه جهت‌گيري مذهبي دروني براي افراد، نقش سپر دفاعي را بازي كرده، مجموعه وسيعي از آثار مثبت روان‌شناختي ايجاد مي‌كند. همان‌گونه كه آلپورت نيز مذهب را يكي از عوامل بالقوه براي سلامت روان مي‌دانست و عقيده داشت كه مذهب مي‌تواند به‌عنوان يك اصل وحدت‌بخش و يك نيروي عظيم براي سلامت روان، مفيد و کمک‌کننده باشد (صدیقی ارفعی، 1391). بااین‌حال، علی‌رغم تحقیقات انجام‌شده، شادکامی هنوز در نقطه آغازین و شروع می‌باشد (اسچیمل، 2009). گرچه کارشناسان سلامت روان بر اهمیت و نقش شادکامی واقف می‌باشند، بااین‌حال به نظر می‌رسد شادی، حلقه مفقوده‌ی سلامت روان در جامعه ماست و نیازمند تحقیقات بیشتر و جامع‌تری هست. همچنین، پژوهش‌های متعددی به نقش دین‌داری درر شادکامی اشاره نموده‌اند، بنابراین، بررسی رابطه ایمان با شادکامی، به درک بهتر این الگو منجر خواهد شد. یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار در برآورده شدن سلامت روان افراد، نوع دل‌بستگی است که در افراد شکل گرفته است. دل‌بستگی عبارت است از پیوند عاطفی عمیقی که با افراد خاص در زندگی خود برقرار می‌کنیم. به دنبال پژوهش‌های بالبی و اینزورث، سه سبک دل‌بستگی ایمن، دل‌بستگی ناایمن اجتنابی و دل‌بستگی ناایمن دوسوگرا تشخیص داده شد. افراد ایمن، اجتنابی و دوسوگرا، راهبردهای کاملاً متفاوتی را برای تنظیم عواطف و پردازش اطلاعات هیجانی به کار می‌برند که استفاده از این راهبردها تأثیر متفاوتی بر فرد خواهد گذاشت که به سلامت یا اختلال روانی منجر می‌شود (شیور، 2005). سبک‌های دل‌بستگی از منابع درون فردی هستند که می‌توانند سطوح تنش و ناتوانی را در شرایط ناگوار تعدیل کنند و اثرات منفی تنش را کمرنگ جلوه دهند. بنابر نتایج پژوهش‌ها، سبک‌های دل‌بستگی اهمیت پیش‌بینی‌کننده زیادی در بهداشت روانی دارد (لینلی، 2004). همچنین، پاتریک (1995-1992) معتقد است مذهب می‌تواند به‌عنوان فرآیند دل‌بستگی مفهوم‌سازی گردد که در آن رفتارها و باورهای مذهبی به صورت گستره‌ای از نظام دل‌بستگی در انسان‌ها عمل می‌کنند. پاتریک (1999) معتقد است تصور خدا می‌تواند به صورت جانشینی برای شکست‌های اولیه‌ی تحول دل‌بستگی ایمن باشد (خوانین‌زاده، 1384)؛ بنابراین، کشف ماهیت و چگونگی ارتباط سلامت روان و سبک دل‌بستگی از یک‌سو و ایمان و سبک‌های دل‌بستگی از سوی دیگر، به ما کمک می‌کند تا به درک بهتری از عملکرد آن‌ها و در نهایت ارتقای سلامت روانی برسیم. آخرین متغیر اثرگذار بر سلامت روان در این پژوهش منبع کنترل می‌باشد. منبع کنترل به اعتقاد افراد در مورد چگونگی کنترل محیط اشاره دارد که دو دسته درونی و بیرونی تقسیم می‌گردد. افراد با جهت‌گیری درونی معتقدند مهارت، تلاش و رفتار مسؤولیت پذیر به پیامدهای مثبت منجر می‌شود و بالعکس. افراد با جهت‌گیری بیرونی معتقدند که رویدادها از طریق شانس، قدرت دیگران و عوامل ناشناخته و غیرقابل‌کنترل معین می‌گردند (راتر، 1966). از لحاظ سلامت روانی مشخص شده است که درونی‌ها سازگاری بهتری دارند. اعتقاد بیرونی نشانه‌ای از اختلالات روانی مانند افسردگی و اسکیزوفرنی می‌باشد و افراد درونی برعکس بیرونی‌ها مستقل‌تر و دارای پیشرفت هستند (قاسمی، 1375؛ به نقل از خسروی). بااین‌حال، ارتباط میان مذهب و منبع کنترل ضدونقیض بوده و تحقیقات کمی در این زمینه صورت گرفته است. پیروان ادیان، مشکلات خود را با کنترل و وساطت خدا حل می‌کنند و در ظاهر به نظر می‌رسد این افراد کنترل بیرونی دارند، اما برخی تحقیقات (به‌عنوان مثال رستگار، 2013) نشانگر کنترل درونی بیشتر در میان افراد مذهبی است که برای روشنگری در این پژوهش بدان پرداخته خواهد شد. ب) شرح واضح مسأله مورد مطالعه هدف این پژوهش، بررسی برخی از مهمترین پیشایندهای مهم سلامت روانی در میان دانشجویان است. این پیشایندها شامل: ایمان مذهبی، شادکامی، سبکهای دلبستگی و منبع کنترل میباشد که با توجه به عوامل مؤثر در سلامت روانی و مطالعه مباحث نظری و تحقیقی انتخاب شده و بر اساس پیشینه ی پژوهشی در مدل پیشنهادی جایگذاری شده است. تقدم ایمان بر سایر عوامل، به دلیل پیشینه نیرومندی است که در مطالعات سلامت روان به اثبات رسیده است و نیز تأثیر آن بر سایر متغیرها سبب شد ایمان به عنوان متغیر پیش‌بین انتخاب گردد. از آنجایی که همه متغیرهای تحقیق منجر به سلامت یا عدم سلامت روان می‌گردند، این متغیر در حکم معلول به شمار آمده و در نتیجه به عنوان متغیر ملاک در نظر گرفته شده است. ترتیب متغیرها به صورت مقدم و مؤخر اثرگذار بر سلامت روان و تأثیرپذیر از ایمان مذهبی، به صورت شادکامی، سبک دلبستگی دوسوگرا و منبع کنترل بر اساس پیشینه پژوهشی انتخاب شدهاند. در پژوهش حاضر، ابتدا یک مدل به منظور بیان عوامل مؤثر در سلامت روان میان دانشجویان مطرح و سپس به آزمودن برازش مدل پیشنهادی پرداخته میشود. 1-3. ضرورت و اهمیت پژوهش موضوع سلامتی از بدو پیدایش بشر مطرح بوده است، ما هرگاه از آن سخنی به میان آمده، عموماً بعد جسمانی آن مدنظر قرار گرفته و کمتر به سایر ابعاد سلامتی به‌خصوص بعد روانی توجه شده است. باوجود توجه روانشناسان به سلامت روان در دهه اخیر، تحقیقات در این زمینه هنوز در ابتدای راه است و تا زمانی که بررسی جامع و همهجانبهای از آن به عمل نیاید، نمی‌توان کم و کیف عوامل مؤثر و نیز میزان و نحوه به‌کارگیری از آن‌ها، جهت به حداکثر رساندن سلامت روان افراد جامعه بهره جست. با بررسی علل و متغیرهای دخیل در سلامت روانی، می‌توان به شیوه‌ای علمی و آگاهانه از بروز اختلالات روانی جلوگیری نمود و شیوع آن را کاهش داد. بنابراین، اهمیت و ضرورت پرداختن به سلامت روان صرفاً شامل حیطه پیشگیری نبوده، بلکه از عوامل مؤثر در آن، می‌توان جهت کمک به بهبود جمعیت مبتلا به هرگونه اختلال نیز بهره‌گیری کرد. با وجود پیشینه مطالعاتی در زمینه سلامت روان در دهه‌های اخیر، به علل روان‌شناختی آن به‌عنوان پیشایندهای سلامت روان در یک مدل یا الگوی کلی کمتر توجه شده است. پژوهش حاضر که یک تحقیق کاربردی به شمار می‌رود، از آن جهت حائز اهمیت است که در مسیر شناخت علل و پیشایندهای مهم سلامت روان، می‌تواند درمانگران و نیز پژوهشگران را در نیل به مقصدی یاری رساند که بتوان با آگاهی از این عوامل، در جهت ارتقای سطح سلامت روان جامعه و همچنین بهبود وضعیت و کارکرد مراجعان گام‌های مؤثری برداشت. 1-4. هدف‌های پژوهش با توجه به مدل پیشنهادی، اهداف پژوهش بدین صورت تعریف می‌شوند: اهداف اصلی بررسی اثر ایمان مذهبی بر سلامت روان دانشجویان. بررسی اثر شادکامی بر سلامت روان دانشجویان. بررسی اثر سبک دل‌بستگی دوسوگرا بر سلامت روان دانشجویان. بررسی اثر ایمان مذهبی بر شادکامی دانشجویان. بررسی اثر ایمان مذهبی بر سبک‌ دل‌بستگی دوسوگرا دانشجویان. بررسی اثر منبع کنترل بر سلامت روان دانشجویان. بررسی اثر ایمان مذهبی بر منبع کنترل دانشجویان. بررسی برازش مدل پیشنهادی پژوهش حاضر (پیش‌بینی سلامت روانی دانشجویان بر اساس ایمان مذهبی با واسطهگری شادکامی، سبک دل‌بستگی دوسوگرا و منبع کنترل). اهداف فرعی 1- بررسی اثر ایمان مذهبی بر سلامت روان از طریق شادکامی. 2- بررسی اثر ایمان مذهبی بر سلامت روان از طریق سبک دل‌بستگی دوسوگرا. 3- بررسی اثر ایمان مذهبی بر سلامت روان از طریق منبع کنترل. 4- بررسی اثر ایمان مذهبی بر سلامت روان از طریق شادکامی، سبک دل‌بستگی دوسوگرا و منبع کنترل. 1-5. تعریف بنیادی و عملیاتی متغیرها و اصطلاحات علمی سلامت روانی: تعریف مفهومی: سلامت روان به عنوان حالتی از بهزیستی تعریف می‌شود که هر فرد پتانسیل‌های خود را بشناسد، بتواند از پس استرس‌های معمول زندگی بربیاید، مفید و ثمربخش کار کند و قادر باشد جامعه خویش را یاری رساند. سلامتی یک وضعیت به‌باشی تمام و کمال جسمی، روانی و اجتماعی می‌باشد نه صرفاً فقدان بیماری یا ناتوانی (WHO، 2013). تعریف عملیاتی: در این پژوهش، منظور از سلامت روانی، نمره‌ای است که فرد در مقیاس سلامت عمومی (GHQ) به دست می‌آورد. ایمان مذهبی تعریف مفهومی: ایمان در لغت به معنای تصدیق و در اصطلاح دینی به معنای تصدیق و تسلیم به خدا و پذیرش حقانیت پیامبران الهی و کتب و فرامینی است که خداوند برای هدایت و تربیت انسان‌ها فرستاده است. در گفتاری از امیرالمؤمنین (ع) ایمان شناختن به دل و اقرار به زبان و عمل و بردن فرمان با اندامها و جوارح معرفی شده است (بدخشانی، 1388؛ به نقل از گودرزی). تعریف عملیاتی: در این پژوهش، منظور از ایمان مذهبی، نمره‌ای است که فرد در مقیاس ایمان مذهبی به دست می‌آورد. شادکامی تعریف مفهومی: شادکامی شامل حالت خوشحالی یا سرور (هیجانات مثبت)، راضی بودن از زندگی و فقدان افسردگی و اضطراب (عواطف منفی) است (آرجیل، 2001؛ به نقل از خوش کنش). تعریف عملیاتی: در این پژوهش، منظور از شادکامی، نمره‌ای است که فرد در مقیاس شادکامی آکسفورد به دست می‌آورد. سبک‌ دل‌بستگی دوسوگرا تعریف مفهومی: دل‌بستگی پیوند هیجانی پایدار بین دو فرد است، به‌طوری‌که هر یک از طرفین کوشش می‌کند نزدیکی یا مجاورت با موضوع دل‌بستگی را حفظ و به‌گونه‌ای عمل کند تا مطمئن شود که ارتباط ادامه می‌یابد (فوگل، 1997؛ به نقل از بهادری). افراد با سبک دل‌بستگی دوسوگرا برای برقراری روابط نزدیک تمایل شدیدی دارند، اما در عین حال نگرانی بسیاری از طرد شدن دارند. عمده دغدغه‌ی این افراد پذیرش از طرف دیگران است. این افراد تصویر منفی از خود دارند، ولی نگرش مثبت به خود دارند. تعریف عملیاتی: در این پژوهش، منظور از سبک دل‌بستگی دوسوگرا، نمره‌ای است که فرد در مقیاس سبک دل‌بستگی بزرگسال کولینز و رید، از گویه‌های مربوط به این سبک به دست می‌آورد. منبع کنترل تعریف مفهومی: منبع کنترل عبارت است از باور کلی و پایدار فرد به مهارپذیری نتایج و پیامدهای زندگی (راتر، 1966). راتر این الگوی اعتقادی را به صورت پیوستاری از باور به مهارپذیر بودن نتایج و پیامدها (منبع کنترل درونی) تا باور به مهارناپذیر بودن آن‌ها (منبع کنترل بیرونی) تبیین کرده است. تعریف عملیاتی: در این پژوهش، منظور از منبع کنترل، نمره‌ای است که فرد در مقیاس کنترل راتر (درونی-بیرونی) به دست می‌آورد. فصل دوم مبانی نظری تحقیق 2-1. مقدمه آنچه از دیرباز سهمى از تلاش‌های فکرى اندیشمندان، فیلسوفان، جامعه شناسان و روانشناسان را به خود اختصاص داده، تحقیق و پژوهش در مقوله سلامت روانی است. گذشت قرون و سال‌ها نه تنها از ارج و اعتبار چنین حوزه‌ای نکاسته، بلکه با توجه به الزام‌های خاص خود، بر اهمیت آن افزوده است. اکنون در قرن بیست و یکم، انسان مضطرب، افسرده و بحران‌زده عصر حاضر بیش از هر زمانى دیگرى نیازمند وجود تعاریف و پژوهش‌های علمی در حوزه سلامت روانی می‌باشد تا از این راه بتواند قدم‌های مؤثری در زمینه ارتقای سطح زندگی خویش بردارد. یکی از مهم‌ترین گام‌ها برای شروع یک پژوهش علمی بررسی تعاریف، نظریه‌ها و سایر تحقیقاتی است که در این حیطه صورت گرفته است که در این فصل به آن پرداخته خواهد شد. 2-2. سلامت روانی 2-2-1. تعریف سلامت روانی بر اساس تعریف دانشنامه آزاد ویکی‌پدیا، سلامت روانی یا سلامت رفتاری سطحی از بهزیستی روان‌شناختی یا فقدان بیماری روانی است که گویای حالت روانی شخص به گونهای است که عملکردش در سطح رضایت‌بخشی از سازگاری هیجانی و رفتاری باشد. از دیدگاه روانشناسی مثبت و یا کل‌گرایی، سلامت روان ممکن است شامل توانایی فرد برای لذت بردن از زندگی و ایجاد یک تعادل بین فعالیت‌های زندگی و تلاش برای دستیابی به انعطاف‌پذیری روانی است. به گفته سازمان بهداشت جهانی (WHO) سلامت روان شامل بهزیستی ذهنی، خود کارآمدی ادراک‌شده، خودمختاری، شایستگی، وابستگی بین نسلی و خود شکوفایی معنوی فرد و هیجانی بالقوه، در میان دیگران است. همچنین، WHO بیان می‌کند که بهزیستی فردی در گروی توانایی‌های افراد برای مقابله با استرس‌های روزمره زندگی، کار مولد و کمک به جامعه خود می‌باشد. با این حال، تفاوت‌های فرهنگی، ارزیابی‌های ذهنی و رقابت حرفه‌ای نظریه‌ها همگی بر چگونگی تعریف سلامت روانی اثرگذار می‌باشد. 2-2-2. دیدگاه‌های مربوط به سلامت روان مکتب روان‌پریشی زیگموند فروید به نظر فروید اکثر مردم به درجات مختلف روان‌نژند هستند و سلامت روان‌شناختی یک ایدهآل است نه یک هنجار آماری. به عقیده او، ویژگی‌های خاصی برای سلامت روان‌شناختی ضرورت دارد. نخستین ویژگی هشیاری (خودآگاهی) است؛ یعنی هر آنچه ممکن است در ناهشیاری (ناخودآگاهی) موجب مشکل شود بایستی خودآگاه شود. به عقیده فروید انسان متعارف کسی است که مراحل رشد روان جنسی را با موفقیت گذرانیده باشد و در هیچ‌یک از مراحل بیش از حد تثبیت نشده باشد. به نظر او کمتر انسانی متعارف به حساب می‌آید و هر فردی به نحوی نامتعارف است. فروید انسان نامتعارف را به دو گروه روان‌نژند و روان‌پریش تقسیم می‌کند و هسته مرکزی بیماری روانی را اضطراب می‌داند. به عقیده فروید نوع مکانیزمهای دفاعی مورد استفاده افراد سالم روان‌نژند و روان‌پریش متفاوت است. شخص سالم از مکانیزمهای دفاعی نوعدوستی، پیش‌بینی، شوخ‌طبعی، والایش و سرکوب استفاده می‌کند (نجات، 1378). آلفرد آدلر زندگی به عقیده آدلر «بودن» نیست بلکه «شدن» است. بنابر نظر آدلر فرد برخوردار از سلامت روان‌شناختی توان و شهامت یا جرأت عمل کردن را برای نیل به اهدافش دارد. چنین فردی جذاب و شاداب است و روابط اجتماعی سازنده و مثبتی با دیگران دارد. فرد دارای سلامت روان مطمئن و خوش‌بین است و ضمن پذیرفتن اشکالات خود در حد توان اقدام به رفع آن‌ها می‌کند. سلامت روان به عقیده آدلر یعنی داشتن اهداف مشخص در زندگی، داشتن فلسفه‌ای استوار و مستحکم برای زیستن، مفید بودن برای همنوعان، جرأت و شهامت و قاطعیت، کنترل داشتن بر روی عواطف و احساسات، داشتن هدف نهایی کمال و تحقق نفس، پذیرفتن اشکالات و کوشیدن در حد توان برای حل اشتباهات. فرد سالم به عقیده آدلر از مفاهیم و اهداف خودش آگاهی دارد و عملکرد او مبتنی بر نیرنگ و بهانه نیست. فرد دارای سلامت روان به نظر آدلر روابط خانوادگی صمیمی و مطلوبی دارد و جایگاه خودش را در خانواده و گروه‌های اجتماعی به درستی می‌شناسد. فرد سالم در زندگی هدفمند و غایت مدار است و اعمال او مبتنی بر تعقیب این اهداف است. عالی‌ترین هدف شخصیت سالم به عقیده آدلر تحقق «خویشتن» است. فرد سالم مرتباً به بررسی ماهیت اهداف و ادراکات خویش می‌پردازد و اشتباهاتش را برطرف می‌کند. چنین فردی خالق عواطف خودش است نه قربانی آن‌ها. آفرینش گری و ابتکار فیزیکی از دیگر ویژگی‌های سلامت روان‌شناختی است. فرد سالم از اشتباهات اساسی پرهیز می‌کند. اشتباهات اساسی شامل تعمیم افراطی، اهداف نادرست و غیرممکن، درک نادرست و توقع بی‌مورد از زندگی، تقلیل یا انکار ارزشمندی خود، ارزش‌های و باورهای غلط می‌باشد. فرد سالم دارای علاقه اجتماعی و میل به مشارکت اجتماعی است. چنین فردی سعی در کاستن عقده حقارت خود دارد و به دنبال غلبه و چیرگی بیشتر بر بیجرأتی است (همان). کارل یونگ فرایندی که موجب یکپارچگی شخصیت انسان میشود، فردیت یافتن یا تحقق خود است. این فرایند خود شدن، فرایندی طبیعی است. این کیفیت در واقع گرایشی چنان نیرومند است که یونگ آن را غریزه می‌داند. در انسان فردیت یافته هیچ‌یک از وجوه شخصیت مسلط نیست، نه هشیار و نه ناهشیار، نه یک کنش یا گرایش خاص و نه هیچ‌یک از سنخ‌های کهن، بلکه همه آن‌ها به توازنی هماهنگ رسیده‌اند. اشخاص فردیت یافته باید از همه نیروهای سایه، چه ویرانگر و چه سازنده، آگاه شوند. باید وجه تاریک طبیعت، جوشش‌های حیوانی و ابتدایی خود از قبیل میل به ویرانگری یا خودخواهی را دریابند و بپذیرند. این به معنای تسلیم شدن یا رفتن زیر سلطه آن‌ها نیست، بلکه صرفاً پذیرش وجود آن‌ها است. گام بعدی فرایند فردیت یافتن، ضرورت سازش با دوگانگی جنسی روانی است. مرد باید آنیما (خصوصیات زنانه) و زن نیز آنیموس (خصوصیات مردانه) شان را بیان کنند. ویژگی دیگر، یکپارچگی خود است. همه جنبه‌های شخصیت یکپارچگی و هماهنگی می‌یابند به گونه‌ای که همه آن‌ها بتوانند بیان شوند. پذیرش ناشناخته و مرموز، ویژگی دیگر این افراد است. اشخاص سالم از شخصیتی برخوردارند که یونگ آن را شخصیت مشترک خوانده است. چون دیگر هیچ جنبه شخصیت به تنهایی حاکم نیست، یکتایی فرد ناپدید می‌شود و دیگر چنین اشخاصی را نمی‌توان متعلق به یک سنخ روانی خاص دانست (همان). تفرد یعنی تولید و شکوفایی تمامیت بالقوه ذاتی فرد. تفرد مستلزم این است که فرد به کلیت و یکپارچگی برسد. لذا یونگ معتقد است که تعداد خاصی از افراد هر جامعه ناکامل باقی می‌مانند. تفرد در ساده‌ترین شکل آن عبارت است از تمییز تدریجی «من» یا خودآگاهی از ناخودآگاهی؛ اما یونگ افزایش بیش از حد خودآگاهی را به همان اندازه اندک بودن آن آسیب گونه می‌داند و از این لحاظ وضعیت متعادل‌تری را اتخاذ کرده است. به نظر یونگ سلامت روان‌شناختی و خودشناسی یکسان هستند. تحقق خود با سه معیار مشخص می‌شود: نخست، بایستی واپس‌زنی تخلیه شود، تنش‌های بین کنش‌ها و نگرش‌های ناخودآگاه و خودآگاه به آرامش مبدل شوند تا فرد بتواند از راه معرفت خود به آرامش درونی برسد. دوم، فرد بایستی بیان نمادین ناخودآگاه را درک کند. سوم، شخص بتواند از طریق ایمان شخصی به نماد یا اسطوره خاصی به خودشناسی نزدیک شود. هنری موری به عقیده موری تاریخچه پیشین زندگی فرد به همان اندازه زمان حال و محیط او حائز اهمیت است. موری موضع روان‌شناختی انسانگرایانه و خوش‌بینانه‌ای دارد. به‌علاوه به عقیده وی «من» سرکوبگر و مهارکننده نیست. «من» موجب سازمان‌دهی و یکپارچگی رفتار می‌شود و بخشی از سازمان‌دهی آن نیز برای تسهیل ظهور تکانه‌های «نهاد» است. به عقیده موری «قدرتمندی من» از تعیین‌کننده‌های بااهمیت سازگاری و سلامت روان‌شناختی فرد است. هر چه فاصله بین من ایدهآل و من برتر کمتر باشد، سلامت روان‌شناختی و سازگاری فرد بیشتر خواهد بود. هرگاه که من برتر مسلط شود و من ایدهآل سرکوب شود فرد به بهزیستی جامعه‌اش خواهد اندیشید. به‌علاوه موری عقیده داشت که انسان نیاز به «تخیل و خلاقیت» دارد، انسان تمایل به تجسم و ساختن دارد و در صورت موفقیت در تجسم و آفرینش، انسان سالم خواهد ماند. تخیل و آفرینشگری قوی‌ترین حالات شخصیت هستند و فردی که این‌ها را به خوبی ابراز نماید، از لحاظ روان‌شناختی سالم است. فرد سالم کسی است که در نیازهایش تعارض و کشمکش نداشته باشد. «فشار» نیرویی است که به طرق مختلف بهزیستی و سلامت انسان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. فشار در نظریه موری همان تعیین‌کننده‌های محیطی رفتار است. به نظر وی بایستی بین اهمیت اشیاء محیط آن‌گونه که توسط شخص ادراک و تفسیر می‌شود (فشار بتا) و آن‌گونه که در واقعیت وجود دارند (فشار آلفا) تفاوت قائل شویم. یکی از معیارهای سلامت روان‌شناختی در نظریه موری این است که ادراک از محیط از نوع «آلفا» باشد نه «بتا». به عقیده موری تمام انسان‌ها با شدت و ضعف متفاوت دچار «عقده» هستند؛ اما فقط عقده‌های افراطی و شدید موجب نابهنجاری و بیماری می‌شوند. پس یکی دیگر از معیارهای شخصیت سالم و سلامت روان‌شناختی در نظریه موری این است که شخص سالم از عقده‌های خوشه‌ای (بقایای تجارب و خاطرات پیش از تولد مانند اضطراب از عدم حمایت و بی‌یاوری ...)، عقده مهرطلبی (فعالیت‌های منفعل و وابسته در اعمال کلامی و دهانی)، پرخاشگری مهارشده (نیاز به تعریف و تمجید) و عقده پرخاشگری دهانی (مانند فعالیت‌های دهانی همراه با پرخاشگری مثل گاز گرفتن در هنگام خشم، تمایلات قوی پرخاشگرانه، نگرش دوگانه در مورد مراجع قدرت، فرافکنی پرخاشگری دهانی مانند دیدن محیط به صورت اشیاء و افراد پرخاشگر و ضربه زننده و لکنت زبان)، عقده طرد دهانی (مانند انزجار و نفرت از فعالیت‌های دهانی)، عقده طرد مقعدی (مانند نیاز به پرخاشگری، نیاز به قدرت و استقلال یا جنسیت مقعدی)، عقده نگهداری مقعدی (مانند واکنش دفاعی به دفع و تخلیه)، عقده میزراهی (مانند شهوت میزراهی)، عقده ایکاروس (مانند خودشیفتگی شدید)، عقده اختگی (که عمدتاً نتیجه تخیلات با استناد کودکانه است) مبری است (خدارحیمی، 1374). هری استاک سالیوان نظریه سالیوان با عنوان «نظریه روابط بین فردی» شهرت یافته است. بنابر نظریه سالیوان شخصیت «الگوی نسبتاً پایدار و مکرر موقعیت‌های بین فردی است که زندگی انسان را مشخص می‌کند.» به عقیده وی انسان از بدو تولد تا مرگ تحت تأثیر روابط بین فردی است و افکار و احساسات او نیز متأثر از این امر است. گرچه وی اهمیت وراثت و رشد را انکار نمی‌کند، اما انسان را محصول تکامل اجتماعی می‌داند. ویژگی‌های سلامت روان‌شناختی را از دیدگاه او عنوان می‌کنیم: 1– شخصیت برخوردار از سلامت روان‌شناختی «انعطاف‌پذیر» است و با توجه به موقعیت‌های بین فردی نوین، در روابطش با دیگران به صورت متناسب تغییرپذیر است. 2– فرد سالم قادر به تمایزگذاری بین افزایش و کاهش «تنش» است و رفتار او در جهت کاهش تنش معطوف می‌شود. 3– به گفته سالیوان شخصیت سالم بایستی بنابر گفته چارلز اسپیرمن همیشه در حال «آموزش و فراگیری روابط و ارتباطات» باشد. 4– زندگی شخص برخوردار از سلامت روان، دارای جهت یافتگی است. بدین معنی که امیالش را به خوبی یکپارچه می‌سازد که منجر به رضایتمندی شود یا اضطراب او را نسبتاً کم کند یا از بین ببرد؛ بنابراین شخصیت سالم کسی است که دستگاه روانی او حداقل تنش را داشته باشد و چنین فردی معمولاً روابط اجتماعی انعطاف‌پذیر، واقعی و اعتماد آمیز دارد (سالیوان، 1953). اریک اریکسون به عقیده اریکسون سلامت روان‌شناختی اصولاً نتیجه عملکرد قوی و قدرتمندی «من» است. «من» عنوان و مفهومی است که نشان‌دهنده توانایی یکپارچه‌سازی اعمال و تجارب شخص به صورت انطباقی و سازشی است. «من» تنظیم‌کننده درونی روان است که تجارب فرد را سازمان‌دهی می‌کند و در نتیجه از انسان در مقابل فشارهای نهاد و من برتر حمایت می‌کند. هنگامی‌که رشد انسان و سازمان‌های اجتماعی به نحو متناسب هماهنگ شود، در هرکدام از مراحل رشد روانی-اجتماعی توانایی‌ها و استعدادهای مشخصی ظهور می‌نماید. سلامت روان‌شناختی را می‌توان در قالب این توانایی‌ها و در هر مرحله از رشد روانی – اجتماعی تعریف کرد. توانایی مرتبط با اولین مرحله رشد روانی-اجتماعی (اعتماد در برابر بی‌اعتمادی) در طفولیت «امید» است. مرحله دوم رشد روانی-اجتماعی (خودمختاری در برابر شرم و تردید) «اراده» است. سومین مرحله رشد روانی-اجتماعی (ابتکار در برابر احساس گناه) منجر به بروز توانایی احساس «هدف» می‌شود. چهارمین توانایی بشر در مرحله چهارم (کارایی در برابر احساس حقارت)، «شایستگی» است که در نهایت مشخص‌کننده مهارت و خبرگی فرد است. توانایی و قدرتی که در نوجوانی (مرحله هویت‌یابی در برابر سردرگمی نقش) بروز می‌کند «وفاداری» است. عشق توانایی متمایزکننده ششمین مرحله رشد روانی-اجتماعی (صمیمیت در برابر کناره‌جویی) است که اریکسون آن را بزرگ‌ترین قدرت بشر می‌داند. توانایی و قدرت مرتبط با مرحله ششم (مولد بودن در برابر رکود)، «مراقبت» است. نیروی متناسب با آخرین مرحله رشد روانی – اجتماعی (کمال در برابر ناامیدی)، «خردمندی» است. به عقیده اریکسون سلامت روان‌شناختی هر فرد به همان اندازه‌ای است که توانسته است توانایی متناسب با هرکدام از مراحل زندگی را کسب کرده باشد. تعریفی که اریکسون از سلامت روان‌شناختی ارائه کرده است عبارت است از: فردی که در جامعه زندگی می‌کند بایستی از تعارض عاری باشد، بایستی از استعداد و توانایی بارزی استفاده کند، در کارش ماهر و استاد باشد، ابتکار نامحدود داشته باشد، از انجام لحظه‌به‌لحظه حرفه‌اش پسخوراند بگیرد و در نهایت در مورد فرایند زندگی نظریه معنوی روشن و قابل‌درکی داشته باشد (خدارحیمی، 1374). اریک فرام اریک فرام معتقد است که شخصیت خواه سالم یا ناسالم، به فرهنگ بستگی دارد. جامعه سالم در اعضای خود عشق ورزیدن، باروری و خلاقیت، تعقل، عینیت و نیرومندی را پرورش می‌دهد و با این شیوه کارآمدی انسان کامل را تسهیل می‌کند. شخصیت سالم نیازهایش را با کمک «شیوه‌های مولد، بارور و خلاق» ارضا می‌کند اما انسان ناسالم از طریق شیوه‌های نامعقول نیازهایش را برطرف می‌کند. فرام تصویر روشنی از شخصیت سالم به دست می‌دهد. چنین انسانی عمیقاً عشق می‌ورزد، آفریننده است، قوه تعقلش را کاملاً پرورانده است، جهان خود را به‌طور عینی ادراک می‌کند، حس هویت پایداری دارد، با جهان در پیوند است و در آن ریشه دارد، حاکم و عامل خود و سرنوشت خویش است و از تمایل جنسی نسبت به محارم آزاد است. فرام شخصیت سالم را دارای جهت‌گیری بارور می‌داند. فرام با کاربرد واژه‌ی جهت‌گیری این نکته را می‌گوید که جهت‌گیری گرایش یا نگرش کلی است که همه جنبه‌های زندگی، یعنی پاسخ‌های فکری، عاطفی و حسی به مردم و موضوع‌ها و رویدادها را، خواه در جهان و خواه در خود، دربرمی گیرد. بارور بودن یعنی به کار بستن همه قدرت‌ها و استعدادهای بالقوه خویش. چهار جنبه شخصیت سالم، در روشن ساختن مراد فرام از جهت‌گیری بارور مؤثر است. این چهار جنبه عبارت‌اند از: عشق بارور، تفکر بارور، خوشبختی و وجدان اخلاقی. لازمه عشق بارور رابطه آزاد و برابر بشری است. طرفین رابطه می‌توانند فردیتشان را حفظ کنند. عشق بارور از چهار ویژگی مهم برخوردار است: توجه، احساس مسؤولیت، احترام و شناخت. تفکر بارور مستلزم هوش، عقل و عینیت است. خوشبختی بخشی جدایی‌ناپذیر و پیامد زیستن موافق جهت‌گیری بارور و همراه همه فعالیت‌های زایا است. فرام میان دو نوع وجدان اخلاقی که عبارت‌اند از: وجدان اخلاقی قدرت‌گرا و وجدان اخلاقی انسان‌گرا فرق گذاشته است. وجدان اخلاقی قدرت‌گرا نمایانگر قدرت خارجی درونی شده است که رفتار شخص را هدایت می‌کند. وجدان اخلاقی انسان‌گرا تداعی خود است و از تأثیر عوامل خارجی آزاد است (نجات، 1378). اریک برن نظریه «تحلیل ارتباط محاوره‌ای» اریک برن درواقع سازشی است بین روانکاوی و ارتباط متقابل. مختصر اینکه اریک برن معتقد است که انسان برخوردار از سلامت روان‌شناختی دارای این ویژگی‌ها است: 1– بین حالت‌های من او (من والدینی، من کودکی و من بزرگ‌سالی) تعادل برقرار است و در صورت به هم خوردن این تعادل، توانایی سازمان‌دهی مجدد شخصیتش را دارد. 2– نتیجه‌گیری بین فرد سالم بر اساس وضعیت چهارم (من خوب هستم، تو خوب هستی) است، زیرا سه حالت قبلی به کودکان اختصاص دارند و الگوی شخصیت کودکی و افراد نابالغ هستند. 3- انسان سالم در هر لحظه از نوع حالت نفسانی خودش آگاهی دارد. چون رفتار انسان مبتنی بر مجموعه‌ای از احساسات، اخلاقیات و کنترل آگاهانه است. 4– شخصیت طبیعی و سالم سازمان‌یافته است و مرزهای شخصیتی آن مشخص‌شده و درعین‌حال نفوذپذیر است و در هنگام رویارویی با تعارضات شدید درونی، به‌صورت آگاهانه به‌گونه‌ای از این بخش‌ها استفاده می‌کند که هرکدام نقش متناسب خودشان را انجام دهند. 5– شخصیت سالم در ابعاد مختلف شخصیتش «تعصب و تغییرناپذیری» ندارد و چنین فردی ضمن شناختن الگوهای موفقیت‌آمیز رفتاری و آگاهی از تضادها و تشابهات درونی خودش، آزادی انتخاب بیشتری دارد. 6– فرد سالم مسؤولیت رفتار و تفکرش را می‌پذیرد و رفتار او با دیگران آگاهانه و مبتنی بر صمیمیت و علاقه است. 7– انسان سالم علاوه بر تصمیم‌گیری و انتخاب آگاهانه در زمان حال زندگی می‌کند نه در گذشته یا آینده. 8– مبنای فعالیت در نظریه برن، نیاز به تشخص و منزلت است؛ یعنی اینکه فرد هم مورد احترام دیگران واقع شود و هم برای دیگران احترام قابل شود و شخصیت سالم نیز بایستی چنین خصوصیتی را در تعامل با مردم و جامعه داشته باشد (همان). مکتب انسان‌گرایی گوردن آلپورت به نظر آلپورت روان‌نژندی پیامد «نقصان و کمبود سلامت روانی» است. فرد روان‌نژند پرتوقع، سلطه‌جو، حسود، هیستریک و انفعالی است و دلش به حال خودش می‌سوزد. خودمحوری روان‌نژندی فاقد کنترل است. تا پایان جنگ جهانی دوم تعدادی پژوهش تجربی در مورد ماهیت ـ سلامت شخصی انجام شده است که این مطالعات به نتایج نسبتاً همخوانی دست‌یافته‌اند. آلپورت نتایج این مطالعات را به صورت شش معیار در مورد پختگی و بلوغ روانی خلاصه کرده است: نخستین معیار بلوغ روانی، توانایی گسترش خویشتن است. کودکان نوعاً خودمحور هستند؛ اما علایق افراد بالغ در خارج از خودشان ریشه دارد و از جمله علاقه آن‌ها به سلامتی و بهزیستی دیگران می‌باشد. دومین معیار سلامت و بلوغ به چگونگی ارتباط یا تعامل فرد با دیگران مربوط می‌شود. ارتباط فرد بالغ با دیگران صادقانه و صمیمی است، به‌ویژه با خانواده و دوستانش. سومین معیار سلامت روان‌شناختی را «امنیت عاطفی» می‌نامد. شخص بالغ می‌تواند محرومیت‌ها و تحریکات غیرقابل‌اجتناب زندگانی را بدون از دست دادن وقار و متانت تحمل نماید. این بدین معنی نیست که این افراد راحت و آسوده، بشاش و خوش‌بین و ساده‌انگار هستند، برعکس این افراد برحسب موقعیت خلقی هستند. چهارمین معیار سلامت شخصی در نظریه آلپورت، هوش کنشی یا عقل سلیم است. افکار و ادراک فرد بالغ به‌طور کلی کارآمد و درست است. این مسأله پرسشی را در مورد رابطه بین سلامت روانی و هوش پدید می‌آورد. افراد بالغ معمولاً هوش بالای متوسط دارند ولی هر کسی که هوش بالای متوسط داشته باشد الزاماً بالغ نیست. پنجمین ویژگی افراد بالغ، «بصیرت نسبت به خویشتن» است. هر کسی فکر می‌کند که نسبت به خودش بصیرت و بینش دارد اما در واقع چنین نیست. آلپورت بصیرت به خویشتن را به این صورت تعریف می‌کند. «... رابطه آنچه فرد فکر می‌کند هست و آنچه دیگران در مورد او فکر می‌کنند. بخصوص روانشناسی که فرد را مطالعه و بررسی می‌کند ...» آخرین معیار آلپورت برای سلامت و روان‌شناختی همانند یونگ و مک دوگال جهت‌گیری است که ترجمه اصلاح آلمانی است. جهت‌گیری یعنی اینکه زندگی فرد بالغ به سوی هدف یا اهداف انتخاب‌شده‌ای در حرکت باشد. هر فرد اهداف خاصی برای زندگی دارد که سعی عمده‌اش مصروف رسیدن به آن می‌شود. به عقیده آلپورت جهتگیری نتیجه نوعی فلسفه یکپارچه ساز در زندگی است که تحت نظارت این فلسفه ارزش‌ها، اهداف و ایده‌های فرد سازمان‌دهی می‌شوند. به نظر آلپورت مهم‌ترین فلسفه زندگی مذهب است. آبراهام مزلو او انسان سالم را خودشکوفا می‌نامد و این‌گونه بیان می‌کند که خواستاران تحقق خود، نیازهای سطوح پایین‌تر خود یعنی: نیازهای جسمانی، ایمنی، تعلق، محبت و احترام را برآورده ساخته‌اند. روان‌پریش و روان‌نژند نیستند و سایر اختلال‌های آسیب‌شناختی را ندارند. آن‌ها الگوهای بلوغ، پختگی و سلامت می‌باشند. با حداکثر استفاده از همه قابلیت‌ها و توانایی‌های خود، خویشتن خویش را فعلیت و تحقق می‌بخشند. می‌دانند کیست‌اند و چیست‌اند و به کجا می‌روند. خواستاران تحقق خود، تکاپو نمی‌کنند، بلکه تکامل می‌یابند. ویژگی‌های آن‌ها را می‌توان فهرست‌وار نام برد که عبارت‌اند از: ادراک صحیح واقعیت، پذیرش کلی طبیعت دیگران و خویشتن، خودانگیختگی، سادگی و طبیعی بودن، توجه به مسائل بیرون از خویشتن، نیاز به خلوت و استقلال، تازگی مداوم تجربه‌های زندگی، نوع‌دوستی، کنش مستقل، تجربه‌های عارفانه یا تجربه‌های اوج، روابط متقابل با دیگران، تمایز میان وسیله و هدف و خیر و شر، حس طنز مهربانانه، آفرینندگی و مقاومت در مقابل فرهنگ پذیری. کارل راجرز به عقیده راجرز آفرینندگی مهم‌ترین میل ذاتی انسان سالم است. همچنین، شیوه‌های خاصی که موجب تکامل و سلامت فرد می‌شود و به میزان محبتتی بستگی دارد که کودک در شیرخوارگی دریافت کرده است. ارضای توجه مثبت غیر مشروط و دریافت غیر مشروط محبت و تأیید دیگران برای رشد و تکامل سلامت روانی افراد بااهمیت است. شخصیت‌های سالم فاقد نقاب، ماسک هستند و با خودشان روراست هستند. چنین افرادی آمادگی تجربه را دارند و لذا بسته نیستند، انعطاف‌پذیرند و حالت تدافعی ندارند و از بقیه انسان‌ها عاطفی‌ترند زیرا عواطف مثبت و منفی وسیع‌تر را در مقایسه با انسان‌های تدافعی تجربه می‌کنند. به عقیده راجرز اساسی‌ترین خصوصیت شخصیت سالم، زندگی هستی دار است، یعنی آماده است و در هر تجربه ساختاری را می‌یابد و بر اساس مقتضیات، تجربه لحظه بعدی به سادگی دگرگون شود. انسان سالم به ارگانیزم خودش اعتماد می‌کند. هر چه سلامت روان انسان بیشتر باشد آزادی عمل و انتخاب بیشتری را احساس و تجربه می‌کند، انسان سالم محدودیت فکری نداشته و عمل خویشتن را آزادانه انتخاب می‌کند. انسان سالم آفرینش گری دارد زیرا انسان خلاق با محدودیت‌های اجتماعی و فرهنگی هماهنگی و سازش منفعلانه ندارد، تدافعی نیست و به تمجید وستایش دیگران نیز دلخوش نمی‌کند. مکتب رفتارگرایی بی. اف. اسکینر سلامت روانی و انسان سالم به عقیده اسکینر معادل با رفتار منطبق با قوانین و ضوابط جامعه است و چنین انسانی وقتی با مشکل روبرو شود تا هنگامی‌که از نظر جامعه بهنجار تلقی شود، از طریق شیوه اصلاح رفتار برای بهبودی و بهنجار کردن رفتار خود و اطرافیانش به‌طور متناوب استفاده می‌جوید. بعلاوه انسان بایستی آزاد بودن خودش را نوعی توهم بپندارد و بداند که رفتار او تابعی از محیط است و هر رفتار توسط معدودی از عوامل محیطی مشخص می‌گردد. انسان سالم کسی است که از تأیید اجتماعی بیشتری به خاطر رفتارهای متناسب، از محیط و اطرافیانش دریافت کند. شاید معیار تلویحی دیگر در مورد خصوصیات انسان سالم از دیدگاه اسکینر این باشد که انسان باید از علم، نه برای پیش‌بینی، بلکه برای تسلط بر محیط خویش استفاده کند. در این معنا فرد سالم کسی است که بتواند برای انجام هر روش، بیشتر از اصول علمی استفاده کند و به نتایج سودمند‌تری برسد و مفاهیم ذهنی مثل امیال، هدفمندی، غایت نگری و امثالهم را کنار بگذارد. مکتب شناختی ویلیام گلاسر انسان سالم بنابر نظریه گلاسر کسی است که دارای این ویژگی‌ها باشد. 1- واقعیت را انکار نکند و درد و رنج موقعیت‌ها را با انکار کردن نادیده نگیرد، بلکه با موقعیت‌ها به صورت واقع‌گرایانه روبرو شود. 2- هویت موفق داشته باشد، یعنی عشق و محبت بورزد و هم عشق و محبت دریافت نماید. هم احساس ارزشمندی کند و هم دیگران احساس ارزشمندی او را تأیید کنند. 3- مسؤولیت زندگی و رفتارش را بپذیرد و به شکل مسؤولانه رفتار کند، پذیرش مسؤولیت کامل‌ترین نشانه سلامت روانی است. 4- توجه او به لذات درازمدت‌تر، منطقی‌تر و منطبق با واقعیت باشد. 5- بر زمان حال و آینده تأکید نماید، نه بر گذشته و تأکید او بر آینده نیز جنبه درون‌گرا داشته باشد نه به صورت خیال‌پردازی باشد. واقعیت درمانی گلاسر نیز بر سه اصل قبول واقعیت، قضاوت در درستی رفتار و پذیرش مسؤولیت رفتار و اعمال استوار است و چنآنچه در شخصی این سه اصل تحقق یابد، نشانگر سلامت روانی اوست. آلبرت الیس الیس در پیدایش بیماری عاطفی یا سلامت روان‌شناختی هر سه عامل فیزیولوژیکی، جسمانی و روان‌شناختی را مورد توجه قرار می‌دهد. الیس از لحاظ گرایش‌های انسانی تا حدودی زیاد به مزلو شباهت دارد. به نظر او، عدم سلامت روانی انسان از تمایلات ذاتی و نامطلوب هر انسانی برای نیاز مفرط به برتری از دیگران و همه‌فن‌حریف شدن، توسل به عقاید احمقانه و بدبینانه، پرداختن به تفکرات آرزومندانه و توقع خوش‌رفتاری و خوبی مداوم از دیگران، محکومیت خویشتن و تمایلات عمیق به زودرنجی و آشفتگی ناشی می‌شود. اگر انسان به این تمایلات طبیعی و درعین‌حال ناسالم خودش نرسد، دیگران و دنیای خارج را مورد سرزنش و نکوهش قرار می‌دهد. الیس معتقد است که افکار منطقی و عقلی به عواقب و پیامدهای منطقی منتهی می‌شود و در نتیجه به سلامت روانی فرد ختم می‌شود. به‌طور خلاصه ویژگی‌های سلامت روان‌شناختی از دیدگاه الیس عبارت‌اند از: 1- عشق ورزیدن به دیگران و جویای محبت آنان شدن، البته فرد سالم در جستن محبت دیگران افراط نمی‌کند. 2- انجام دادن کار به خاطر نفس کار نه به خاطر دیگران، لذت بردن از خود فعالیت نه از نتایج آن، فرد سالم با این عمل به سوی کمال حرکت می‌کند. 3- طبیعی بودن ناکام شدن و در صورت عدم توانایی مقابله با ناکامی انسان سالم آن را می‌پذیرد. انسان سالم در هنگام ناکامی موقعیت را تخریب نمی‌کند بلکه سعی دارد آن را به صورت عینی ادراک نماید. 4- نسبت ندادن شکست‌ها به عوامل بیرونی چون موارد بیرونی به‌خودی‌خود موجب اختلال و ناسلامتی نمی‌شوند مگر این‌که فرد تلقین به نفس نماید. 5- عدم ترس شدید از خطرهای بالقوه. انسان سالم سعی می‌نمایند تا حد امکان احتمال خطر را کاهش می‌دهد ولی از آن بیش‌ازحد بیمناک و هراسناک نمی‌شود. 6- تلاش برای کسب استقلال و مسؤولیت و عدم روگردانی از کمک‌های دیگران در صورت لزوم. 7- انجام وظیفه محوله از خصوصیات انسان سالم است. فرد سالم زندگی را همراه با مسؤولیت و حل مشکلات آن لذت می‌داند. 8- فرد سالم بیش از آن‌که به گذشته فکر کند به حال و وضعیت موجود یعنی «اینجا و اکنون» توجه دارد. 9- کمک کردن به دیگران و نگران در مورد مشکلات دیگران و در صورت عدم توفیق در کمک به دیگران وضعیت آن‌ها و مشکل آنان را می‌پذیرد. 10- فرد سالم برای هر مشکل راه‌حل‌های مختلفی را در نظر دارد و سعی دارد که بهترین راه‌حل را در حد توانش انتخاب کند. به نظر فرد سالم راه‌حل‌های موجود نسبی هستند و برحسب موقعیت تغییرپذیر هستند. 11- فرد سالم نگرش‌ها و رفتارش «الزام و اجبار» ندارد و می‌تواند خودش را از قیدوبندها رها نماید و در جهت سلامتی نفس حرکت کند. همان‌طور که مشاهده می‌گردد متغیرهای مختلفی در سلامت روان دخیل‌اند، یکی از متغیرهایی که در این پژوهش به آن پرداخته شده است، ایمان مذهبی می‌باشد که در این فصل به توضیح آن پرداخته شده است. 2-3. ایمان مذهبی 2-3-1. تعریف ایمان ایمان در لغت به معنای تصدیق و در اصطلاح دینی به معنای تصدیق و تسلیم به خدا و پذیرش حقانیت پیامبران الهی و کتب و فرمان‌هایی است که خداوند برای هدایت و تربیت انسان‌ها فرستاده است. در گفتاری از امیرالمؤمنین (ع) ایمان شناختن به دل و اقرار به زبان و عمل و بردن فرمان با اندامها و جوارح معرفی شده است (بدخشانی، 1388). برخی نویسندگان (مثلاً، آذربایجانی، 1387، ص. 131) معتقدند که ایمان يكي از ویژگی‌های تأثيرگذار شخصيت است و از لحاظ سلسله مراتبي در بالاترين سطح و به‌عنوان عامل مرتبه‌ی سوم قلمداد می‌شود. به اعتقاد این نویسندگان ایمان مذهبی تأثیری گسترده بر ابعاد عاطفی، اخلاقی و اجتماعی زندگی انسان می‌گذارد و همه ابعاد این تأثیرات را نمی‌توان با ابزارهای مادیگرایانه اندازه‌گیری کرد. برخي از محققان مانند فولر (1981) ايمان را مفهومي انسجام دهنده قلمداد می‌کنند كه نياز به دين ندارد. در اين ديدگاه، ايمان به‌عنوان عاملي براي انسجام بخشيدن به نيروهاي متعدد و روابطي كه زندگي مردم را تشكيل می‌دهد تعريف می‌شود كه انسان‌ها را به سمت زندگي و زيستن سوق می‌دهد. در اين ديدگاه، ایمان اساسی‌ترین مقوله در تلاش انسان برای ارتباط با تعالی (وجود بالا و فراتر از حدود تجربه ماده) قلمداد شده است (وارن، 2006، به نقل از گودرزی). 2-3-2. دیدگاه‌های مربوط به ایمان و معنویت بهرام دشتکی (1389) در مقاله‌ای به بهترین نحو دیدگاه‌های پیرامون مذهب و معنویت را گرد آورده است. به گفته‌ی وی، نگاهی اجمالی به بازخورد روانشناسان برجسته نشان می‌دهد که دست‌کم در حد نظام‌های بزرگ روان‌شناختی، روانشناسان دیدگاهی بدبینانه به مذهب ارائه کرده‌اند. شاید این برداشت از دین، به فلسفه‌های غالب در آن زمان، حرکت افراطی علوم به‌سوی عینی‌نگری و نیز کنشگری‌های مذهب در آن زمان بازگردد. درمانگران دارای جهت‌گیری روان تحلیلگری، گرایش‌های مذهبی را نشانه‌های انحراف از سلامت می‌دانستند و تحت تأثیر فروید، معتقد بودند که پیوند با خداوند، ادامه‌ی وابستگی دوران کودکی است. بر اساس این نظریه، اعمال مذهبی، تکرار رفتارهای روانآزردهوار کودکی درباره‌ی والدین است. فروید می‌گوید که تا زمانی که دنیا تهدیدآمیز و پیش‌بینی‌نشده باشد، انسان در پی پدری متعالی است تا احساس محافظت و احساس ایمنی را در خود به وجود آورد (جنیا 1995، به نقل از جان بزرگی). مقیاس جهت‌گیری مذهبی آلپورت، مبنای منطقی فراهم کرده است که بر طبق آن، مذهب بهتر درک می‌شود (داناهو، 1985). وی مذهب را به دو صورت درونی و برونی می‌داند و معتقد است که مذهب درونی ساختار معنا دهنده دارد، برحسب اینکه تمام زندگی درک شده است. همچنین، آلپورت دریافت که مذهب درونی، با انعطاف‌پذیری، تساهل، پختگی، یکپارچگی و وحدت در ارتباط است و مذهب بیرونی، مذهب آسودگی، قراردادهای اجتماعی و فردی می‌باشد و در ارتباط با طبقه‌بندی‌ها، تبعیض، استثناسازی، ناپختگی، وابستگی، دیدگاه فایده گرا و تدافعی است (دیلی، 1997). جلال تهرانی (1995) عنوان کرد که مذهب ظاهری در خدمت نیازها و ارزش‌های دیگری از قبیل کسب موفقیت و موقعیت در خانواده یا گروه اجتماعی و مجوز فعالیت‌های به سود فرد است و به جای آنکه روشنی‌بخش ارزش‌ها و زندگی باشد، مانعی در برابر واقعیت است؛ ازاین‌رو، طبیعی است که چنین مذهبی موردانتقاد نظریه‌پردازانی همچون فروید (1964) قرار گیرد که معتقدند مذهب ساختاری رواننژند دارد و موجب ریا و تعصب می‌شود (مایرز، 1994، به نقل از برآبادی، 1383). همان‌گونه که فروید و برخی از دانشمندان دیگر معتقدند، مذهب دست‌کم تا اندازهای در نیاز به امنیت و حمایت ریشه دارد. هود و همکارانش (1996) نتیجه گرفتند که بیشتر مردم در مواقع سختی به خدا روی می‌آورند. مواقعی که سبب ایجاد چنین وضعیتی می‌شود عبارت‌اند از: 1- بیماری، ناتوانی و رویدادهای منفی که سبب ضعف روانی و جسمی می‌شوند؛ 2- انتظار مرگ یا مرگ دوستان و خویشاوندان؛ 3- رویارویی با موقعیت ناخوشایند در زندگی (هان، 1997؛ لاولند، 1968؛ و پارکس، 1972، به نقل از بزرگی، 1383). هرچند فروید دین را توهم، روان آزردگی جهانی و افیون توصیف می‌کند که امید دارد انسان‌ها بر آن چیره شوند (آینده‌ی توهم)، علاقه شدیدی به رفتار مذهبی داشت و مقالات متعدد و سه کتاب مهم درباره این موضوع نگاشته است (کولینز و وودز، به نقل از حیدری، 1382). البته در عصر فروید، قضاوت منصفانه درباره دین غیرممکن بود. افزون بر آن، نتیجه تحلیل روانی محقق، تابع پیش‌فرض‌های اوست. اگر یکی از پیش‌فرض‌ها بیان کند که دین هیچ اختیار عینی ندارد و به‌هیچ‌وجه، حاکی از حقیقتی متعالی نیست، این نتیجه طبیعی خواهد بود که تجربه، اندیشه و مناسک دینی فرد، برخاسته از نیازها و تمایلات اوست (ولف، 1997، به نقل از ناروتی نصرتی، 1380). جینا (1995، به نقل از جان بزرگی، 1378) عنوان می‌کند که در میان روانشناسان رفتار که زیرگروهی از رفتاریگراها به شمار می‌روند نیز مخالفت با مذهب و معنویت به چشم می‌خورد. به دنبال مخالفت الیس، بنیان‌گذار مکتب عقلانی-عاطفی، با مذهب، بسیاری از روان‌درمانگران شناختی معتقد بودند که هرگونه باور مذهبی، غیرمنطقی و ناپخته است. از نظر الیس و پیروانش، دیدگاه مبتنی بر انکار وجود خدا، راه رسیدن به کمال مطلوب سلامتی و خوبی است. یونگ، خدا را در زندگی انسان دخیل می‌داند. به اعتقاد وی، خدا با وجود انسان آمیخته است و انسان با او زندگی، احساس و تجربه می‌نماید. به همین دلیل، منبع آن را تعیین می‌کند (روان انسان)، ولی سخن فلاسفه و کلامی‌ها را در شناخت خدا مبهم می‌داند. همین امر سبب شد که یونگ در کسوت کسی که منبع تجارب دینی و افکار مذهبی را روان آدمی می‌داند، به لاادریگرایی و حتی الحاد متهم شود. یونگ در پاسخ می‌گوید که از دیدگاه روانشناسان، درباره خدا بیش از آنچه در روان آدمی وجود دارد، نمی‌توان اظهارنظر کرد؛ روانشناسان تنها می‌توانند نشانه‌ها و آثار و نه نشانه‌گذار را بشناسد (یونگ، 1938، به نقل از نارویی نصرتی، 1380). به اعتقاد یونگ، محتویات ناخودآگاه، منشأ وضع و حالی برای انسان است که رفتارهای آدمی را تعیین می‌کند. در باورهای دینی، انگیزه‌ی اصلی در مفاهیم کهن نهفته است. باور به مبدأ کل، به‌عنوان مفهوم کهن، زیربنای باور به خداوند را در ادیان می‌سازد. از سوی دیگر، طراحی انسان برای آینده و پویش راه کمال، او را به سوی باور جهان آخرت می‌کشاند. چون انسان می‌خواهد به غایت و اهداف والایی در زندگی خویش دست یابد و نیز چون عمر کوتاه آدمی به او فرصت نمی‌دهد تا به این اهداف نائل گردد، معتقد می‌شود که در عالم پس از مرگ می‌تواند به این کمال مطلوب دست یابد (یونگ، 1938، به نقل از روحانی، 1375). یونگ می‌گوید خدا با من است، خدا همان صدای ناخودآگاه است، خدا احتیاج به باور ندارد و چیزی که از درون احساس می‌شود، دیگر باور نمی‌خواهد. با این بحث، ما به ازای خارجی برای چنین تجربه‌ی روان‌شناختی را از حیطه‌ی روانشناسی که از دانش انسانی بیرون می‌داند؛ بنابراین، آنچه اریک فرام به یونگ نسبت می‌دهد و می‌گوید که میان یونگ و فروید در انکار خدا فرقی نیست، چندان دقیق نیست (جیمز، 1984، به نقل از نارونی نصرتی، 1380). یونگ نوشت که تمام مراجعان و بیماران بالای سه سال او، بدون معنا و استحکامی بودند که دیدگاه مذهبی می‌توانست به آن‌ها اعطا کند، یعنی آنان به سبب نداشتن دیدگاه مذهبی، معنا و استحکام خود را از دست داده و مریض شده بودند (میردریکوندی، 1382). فرام در شش نیاز روان‌شناختی خود، نیاز به تعالی را قرار داده است. ما نیاز داریم که افرادی خلاق و بارور شویم. در قانون آفرینش، چه آفریدن زندگی باشد (مانند بزرگ کردن کودکان) یا آفریدن اشیای مادی، هنر یا اندیشه‌ها، از حالت حیوانی فراتر رفته، به حالت آزادی و هدفمندی وارد می‌شویم و ماهیت متعالی داریم (شولتز و شولتز، 1998، به نقل از محمدی، 1384). آدلر نیز در ابتدا وظایف سه‌گانه زندگی را شامل کار، ارتباط و عشق می‌دانست، سپس وظیفه چهارمی به آن‌ها افزود تحت عنوان سازش یا کنار آمدن با خود؛ و سرانجام وظیفه معنوی یا وجودی را مطرح کرد که به‌عنوان معنادهی به زندگی نامیده می‌شود (منسکر و گلد، 2000). مزلو (به نقل از یزدی، 1375) یافتن معنا در زندگی را نگرانی عمده و اولیه‌ی انسان می‌داند. پیدمنت (1999)، عنوان می‌کند که اگرچه روانشناسی انسان‌گرا، تنها بر معنویت متمرکز نیست، ولی به دلیل اهمیت دادن به رشد، به بعد متعالی نزدیک می‌باشد. وی می‌افزاید به اعتقاد مزلو فرد خودشکوفا به دنبال بالا بردن هستی خویش تا معرفتش را به خود و دیگران گسترش دهد و در هر کاری از شخصیت خود بهره گیرد. این فرایند توسط مجموعه بزرگ‌تری از ارزش‌ها هدایت می‌شود که بر خوبی، زیبایی و زندگی تأکید می‌کند. این مضمون‌ها در روانشناسی وجودی فرانکل بسط و تفصیل می‌یابد؛ کسی که بر بعد درک و فهم انسان تأکید می‌کند: انگیزه‌ی درونی فرد، معنا و هدفی جامع در زندگی او به وجود می‌آورد، به‌گونه‌ای که زندگی او را به سوی هدف اساسی و منزلت فردی سوق می‌دهد. در این جستجو فرد به مسؤولیت خود در قبال زندگی‌اش اعتراف می‌کند. به اعتقاد فرانکل، انسان باید به این موضوع نیز توجه داشته باشد که در برابر پرسشی که او از هستی می‌کند و می‌گوید: «معنای زندگی‌ام چیست؟»، زندگی یا هستی، زیستن وی را زیر سؤال می‌برد و مسؤول است که به این پرسش زندگی پاسخ دهد. زندگی نوعی وظیفه است. انسان مذهبی با انسان غیرمذهبی تنها از این جهت اختلاف دارد که انسان باایمان می‌تواند وجود خود را نه از سر وظیفه که به صورت رسالت تجربه کند، یعنی به وجود آن‌که وظیفه را به او محول کرده است، یعنی از منشأ رسالتش آگاه می‌باشد. سال‌هاست که منشأ این وظیفه را خدا نام نهادند (سیف بهزاد، 1372). از آنجا که دو متغیر اصلی در این پژوهش سلامت روان و ایمان مذهبی می‌باشد، جا دارد توضیح جداگانه‌ای برای نحوه ارتباط میان این دو متغیر در نظر گرفته شود که در این گفتار، بدان پرداخته شده است. 2-4. سلامت روان و ایمان 2-4-1. نظریات و الگوها به طور کلی در زمینه نقش مذهب در بهداشت روانی و جسمانی و نیز مقابله با عوامل فشارزا نظریات و الگوهای گوناگونی ارائه شده است که در اینجا به ذکر دو مورد عمده بسنده می‌شود: الف: نقش مذهب در مقابله با عوامل فشارزا. پارگامنت از جمله پژوهشگرانی است که نظریه‌ی جامعی در زمینه نقش مذهب در مقابله با عوامل فشارزا مطرح کرده است. او به سه شیوه تأثیرگذار مذهب در جریان مقابله با فشارهای گوناگون روانی و محیطی اشاره دارد: نخست آنکه، مذهب می‌تواند به عنوان بخشی از فرایند مقابله تلقی شود و بر نحوه ارزیابی فرد از عامل تهدیدکننده و شدن آن اثر گذارد. دوم آنکه، مذهب می‌تواند در فرایند مقابله مداخله کند. بدین معنی که در تعریف مجدد از مشکل به گونهای قابل‌حل کمک کند. سوم آنکه، مذهب می‌تواند روی نتایج و پیامدهای حاصل از عوامل فشارزا تأثیر گذارد؛ به عبارت دیگر، تفسیر افراد از نتایج و پیامدهای مربوط به رویدادهای زندگی، تحت تأثیر باورهای مذهبی قرار می‌گیرد (ابراهیمی قوام، 1374، به نقل از خدایاری و همکاران). ب: تأثیر مذهب در سلامت از طریق تغییر سبک زندگی. والریت و لاری (1995) الگویی ارائه داده‌اند که باورهای مذهبی را به دستگاه ایمنی عصبی-روانی پیوند می‌دهد. این پژوهشگران دیدگاهی روانی-اجتماعی را برای توجیه رابطه بین مذهب و سلامت روان پیشنهاد می‌کنند. آن‌ها سلامتی را حالتی تعریف می‌کنند که دربردارنده مؤلفه‌هایی همچون عمر طولانی، شادمانی، بهبودی بیماری‌های حاد و بازگشت به سطح سلامتی پیشین است. تأثیر زیادی بر رفتار و نگرش‌های مهم افراد از جمله برنامه‌ریزی، خانواده، کار، سیاست و چگونگی تفسیر رویدادهای زندگی روزانه داشته باشد (خدایاری و همکاران، 1380). 2-4-2. بررسی اصطلاحات قرآنی پیرامون سلامت روان قرآن در سخن گفتن از آدمی، واژه‌ها و مفاهیم معینی را به کار می‌گیرد. در مجموع، آنچه درباره‌ی آیات و شواهد قرآنی، در مورد «سلامت روان» مورد تفحص قرار گرفت، اصطلاحات «رشد»، «قلب سلیم» و «نفس مطمئنه»، نزدیک‌ترین مفاهیم به «سلامت روان» هستند که مورد ارزیابی و مداقه قرار می‌گیرند. رشد «رشد» در لغت، به معنای راه‌یابی، هدایت و ثبات در راه حق است و مقابل کلمه «غی» به معنای ضلالت قرار دارد. رشد، رسیدن به راهی است که آدمی را به هدف می‌رساند (مصطفوی، 1360). - «لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» ﴿البقرة، ۲۵۶﴾ واژه‌ی رشد در فرهنگ قرآنی، از واژه‌های حوزه‌ی عقل و فکر انسان است و به معنای رشد جسمانی نیست. رشد، کمال عقل است. ازاین‌رو، نمی‌توان کسی را که عاقل است، رشید نامد (شاکر، 1378). از دیدگاه صاحب‌نظران روان‌شناسی اسلامی، در ادبیات قرآنی، واژه «رشد» بهترین اصطلاح برای تبیین مفهوم سلامت روان و مسیر حرکت انسان به سوی کمال است (حسینی، 1364). - «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ» ﴿البقرة، ۱۸۶﴾، در این آیه، نتیجه‌ی ایمان به خدا و اجابت دعوت او، رشد و تکامل عنوان شده است. در حقیقت، مقصود از دعوت پیامبران الهی و پذیرش آن توسط مردم، دست‌یابی به تکامل روانی است. دست‌یابی به حداکثر رشد که به طور مترادف با کمال به کار می‌رود، در حقیقت، فلسفه‌ی زندگی از دیدگاه قرآن است. به یقین هیچ عاقلی نمی‌تواند ادعا کند که به حداکثر رشد و تکامل دست یافته و امکان دست‌یابی به مراحل بالاتر و پیشرفته‌تر برای او غیرمقدور است. وقتی جهان‌بینی اسلامی و فلسفه‌ی زندگی از دیدگاه قرآن را در حرکت تکاملی خلاصه نماییم، انسانی که در این مسیر حرکت می‌نماید، از معیار ایدهآل سلامت روان برخوردار است و به هر مقدار که از این مسیر فاصله داشته باشد، از سلامت روان دور است (حسینی، 1364). قلب سلیم در لغت، «سلامه»، به معنای مصون بودن از بیماری ظاهری و باطنی و «قلب سلیم»، به معنای دل و اندیشه‌ای است که از دغل و نادرستی به دور باشد (راغب اصفهانی، 1412). در تفاسیر، قلب سلیم، قلبی است که از شرک و شک و فساد و معاصی در امان باشد (طبرسی، 1372؛ طوسی، - و طیب، 1378). اختصاص قلب به سلامت به این دلیل است که سلامت قلب باعث سلامت باقی اعضا و فساد آن نیز باعث فساد سایر اعضا می‌گردد (بانوی اصفهانی، 1361). درباره اهمیت قلب سلیم همین بس که قرآن مجید آن را تنها سرمایه نجات، در روز قیامت معرفی کرده است: - «يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ» ﴿الشعراء، ۸۸﴾ - «إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ» ﴿الشعراء، ۸۹﴾ در روایتی از حضرت صادق (ع) نقل شده است: «القلب السلیم الذی یلقی ربه و لیس فیه احد سواه» (مجلسی، 1404)، یعنی: قلب سلیم قلبی است که خدا را ملاقات کند در حالی که هیچ‌کس جز او در آن نباشد. حضرت صادق (ع) در روایت دیگری می‌فرمایند: «صاحب النیه الصادقه صاحب القلب السلیم، لان سلامه القلب من هواجس المذکورات تخلص النیه لله فی الامور کلها» (گیلانی، 1377)، یعنی: کسی که نیت صادقی دارد، صاحب قلب سلیم است، چرا که سلامت قلب از شرک و شک، نیت برای خدا را در همه امور، خالص می‌کند. قلب سلیم، قلبی است که از شرک جلی و خفی، اخلاق زشت و آثار گناه و هرگونه تعلق به غیر که توجه انسان را به سوی خدا مختل می‌گرداند و در ایمان و تصدیق او نسبت به خداوند متعال، خلل وارد می‌کند، خالی باشد (طباطبایی، 1417). انسانی که در مسیر رشد و سلامت روان قرار گرفته با اصلاح خویش در دو حوزه اندیشه و رفتار می‌تواند خود را در این مسیر ارتقا داده و به مراتب بالاتر برساند. اصطلاح قلب سلیم، می‌تواند با معنای سلامت روانی، رابطه نزدیکی داشته باشد زیرا فرد دارای قلب سلیم از بیماری‌های فکری و رفتاری نجات یافته و به مرحله بالاتری از سلامت رسیده است. نفس مطمئنه «يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ» ﴿الفجر، ۲۷﴾ «مطمئنه» یکی از صفات نفس است که در این حالت نفس، منقاد عقل می‌گردد. منظور از اطمینان، قوت قلب است، بدین معنا که هیچ‌گونه تزلزل، اضطراب، شک و شبهه در قلب رسوخ نمی‌کند (طیب، 1378). «نفس مطمئنه» نفسی است که با ایمان و یاد خدا سکونت یافته و به مقام رضا رسیده است. خود را بنده‌ای می‌بیند که مالک هیچ خیر و شر و نفع و ضرری برای خود نیست. دنیا را یک زندگی مجازی و نفع و ضرر آن را امتحان الهی می‌داند. در نتیجه، نعمت‌های دنیا او را به طغیان و استکبار نمی‌کشاند و تهیدستی و ناملایمات او را به کفر و ترک شکر وانمی‌دارد؛ بلکه همچنان در عبودیت خود، پابرجاست و با افراط و تفریط از صراط مستقیم منحرف نمی‌شود. (طباطبایی، 1417). وصف نفس انسان به اطمینان، نشانگر انسانی است که در مسیر سلامت روان، آلودگی‌های فکری و رفتاری را از وجود خود پاک نموده به حالت سکون و آرامش روان دست یافته و از ناراحتی‌های روانی مانند تشویش، اندوه، اضطراب و ... به دور است. این توصیف می‌تواند نشانگر انسان دارای مراتب بالایی از سلامت روان باشد. 2-4-3. مفهوم سلامت روان در قرآن با توجه به مبانی ارائه شده درباره ماهیت انسان و اصطلاحات قرآنی پیرامون سلامت روان، می‌توان دریافت مفهوم «سلامت روان» در قرآن عبارت است از: «رشد و استکمال نفسانی انسان موحد، برای رسیدن به مقصد نهایی خلقت انسان یعنی مقام عبودیت و بندگی خداوند متعال». در قرآن سلامت روان بر اساس خدامحوری است. بدین گونه که با ارائه و اصلاح بینش انسان در حوزه‌ی اندیشه، او را به مسیر ایمان و توحید دعوت می‌نماید: «فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ» ﴿التغابن، 8﴾ سپس او را در پیمودن درجات و مراتب این مسیر از طریق اصلاح رفتار و انجام عمل صالح ترغیب می‌نماید: «مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَالَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَكْرُ أُوْلَئِكَ هُوَ يَبُورُ» ﴿فاطر، 10﴾ مراد از «کلم طیب»، عقاید حق از قبیل توحید است و مراد از صعود آن، تقرب به خدای تعالی و مراد از عمل صالح، عملی که بر طبق عقاید حق صادر شود و با آن سازگار باشد (طباطبایی، 1417). ازاین‌رو، محور توحید بر تمام واژه‌ها و مفاهیم قرآنی سایه انداخته است که ارتباط مستقیم با سلامت روان و کمال انسانی دارد. تعابیر مختلف مربوط به صاحبان مقام توحید، در قرآن و روایات این موضوع را تأیید می‌نماید. در مقابل، افرادی که خدا را فراموش کرده و در جرگه‌ی اصحاب المشمئمه و گناهکاران قرار گرفتند، عذاب خدا را درک کرده و در همین دنیا از سلامت روان به معنای حقیقی برخوردار نیستند. از دیدگاه قرآن، عبودیت مقصد نهایی انسان است؛ مقصدی که کانون اصلی و هدف غایی در تربیت قرآنی است. (الغاریات، 56) انسان وقتی در مسیر رسیدن به این مقصد قرار گیرد، در جرگه‌ی انسان‌های رشد یافته و دارای سلامت روان (از دیدگاه قرآن) محسوب می‌شود و می‌تواند درجات و مراحل آن را تا رسیدن به مقصد، طی نماید. در قرآن، واژه‌ها و اصطلاحاتی مانند رشد، قلب سلیم، نفس مطمئنه، مقام قرب و ...، به نحوی با مفهوم عبودیت متناظرند و به شئون مختلف آن اشاره دارند. تجلی عبودیت در وجود انسان، پس از کسب اندیشه‌ی توحیدی و عمل به دستورات شریعت در قالب قلب سلیم و نفس مطمئنه به منصه‌ی ظهور می‌رسد. رابطه‌ی عبودیت با رشد و قرب نیز به همین صورت است. اگر عبودیت را به عنوان مقصد در نظر بگیریم، نیل به رشد، راه‌یابی و راه‌یافتگی به مسیر این مقصد و نیل به قرب، رسیدن به مراتب بالای آن است. بنابر این، صعود به قله‌ی رفیع عبودیت و کمال نفسانی که با رعایت جمیع مراتب نظری، معرفتی و عملی حاصل می‌گردد، غایت سلامت و کمال روان آدمی از دیدگاه قرآن است. بر این اساس، «سلامت روان در قرآن»، طیف گسترده‌ای را دربر می‌گیرد که در آن مراحل و درجات متعددی از «حداقل» تا «ایدهآل» سلامت روان قرار دارد. در واقع، سلامت روان از دیدگاه قرآن یک روند است نه یک «نقطه‌ی ثابت». یک «مسیر» است نه یک «مقصد». بدین معنی که هر اندازه انسان به نقطه‌ی آغازین این مسیر نزدیک باشد، دارای حداقل معیار سلامت روان و هر اندازه متعالی‌تر شود و به نقطه‌ی نهایی نزدیک گردد، از سلامت روانی و کمال بیشتری برخوردار خواهد بود. در قرآن تعابیری وجود دارد که دو مراتب بودن سلامت روانی و رشد انسانی را نشان می‌دهد. - «يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ» ﴿ المجادلة، ۱۱﴾ - «أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَّهُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ» ﴿الأنفال، ۴﴾ - «هُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ اللّهِ واللّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ» ﴿آل عمران، ۱۶۳﴾ در قرآن، «مقربان» با رسیدن به درجه‌ی کمال عبودیت، در مراتب بالای سلامت روان قرار دارند و با وصف «سابقون» خوانده شدهاند. - «فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ ﴿۸﴾ وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ ﴿۹﴾ وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ﴿۱۰﴾ أُوْلَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ ﴿۱۱﴾» ﴿الواقعة، 8-11﴾ کلمه عبودیت، مرحله‌ای است که عبد، تابع محض مولا می‌گردد، آنچه طلب می‌کند و آنچه انجام می‌دهد، همه بر وفق اراده‌ی مولای اوست. در این مرتبه، انسان تحت ولایت خاص خدا و در زمره‌ی اولیاءالله قرار می‌گیرد (طباطبایی، 1417). «اصحاب یمین» در مراتب پایین‌تر از مقربان قرار دارند، اما چون در مسیر رشد و تکامل هستند، اهل سعادت‌اند و می‌توانند با ارتقاء درجه‌ی ایمان و عمل صالح خود را به مراتب بالاتر برسانند. - «قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» ﴿الحجرات، ۱۴﴾ مراتب اسلام و ایمان بر اساس آیه فوق عبارت است از: اسلام با اقرار لسانی که بدون ایمان قلبی است. اقرار لسانی و ایمان قلبی به صورتی که هنوز در قلب رسوخ نکرده است. ایمان با رسوخ در قلب به صورتی که ملکه نشده باشد. ایمان در قلب ملکه شده اما اعمال انسان آلوده به معاصی است. اسلام اخص از ایمان، به معنی تسلیم نسبت به رسیدن به بلاها و سختی‌هاست (طیب، 1378). «اصحاب مشئمه» افرادی هستند که به مرتبه‌ی سلامت روان نرسیده‌اند. زیر اندیشه و رفتار آن‌ها در مسیر ایمان و عمل صالح نیست. از دیدگاه قرآن، این افراد هرچند در زندگی دنیوی از رفاه و امکانات مادی فراوانی بهره‌مند باشند، اما چون به مراتب ایمان و عبودیت نرسیده‌اند از سلامت و آسایش روان، بی‌بهره و اهل شقاوت هستند. - «وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى» ﴿طه، 124﴾ در قرآن، علاوه بر درجات، مصادیق و الگوهایی نیز برای سلامت روان با تعابیری چون «انبیاء»، «صدیقان»، «شهیدان» و «صالحان» مطرح گشته است: «وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا» ﴿النساء، 69﴾ در این آیه، کسانی که مطیع و منقاد اوامر و نواهی خدا و رسول باشند، همراه با کسانی که خداوند به آن‌ها نعمت بخشیده است، قرار می‌گیرد. این افراد نیز در مراحل مختلف تکامل قرار دارند. گروه اول انبیاء هستند که به عنوان مصداق انسان کامل در شکوفا ساختن استعداد بشری و رسیدن به مقام قرب و لقای الهی معرفی شده‌اند. در مرتبه بعد، صدیقان قرار دارند که شاهدان و بینندگان حقایق و اعمال هستند. گروه سوم شهدا هستند که شاهد بر رفتار دیگران‌اند و در آخر صالحان هستند که از طریق اصلاح رفتار خود و استقامت در انجام کارهای شایسته، لیاقت و آمادگی برای دریافت کرامات الهی را دارند، اما در درجه‌ی پایین‌تر از پیامبران، صدیقان و شهیدان قرار گرفته‌اند (طباطبایی، 1417). 2-4-4. ویژگی‌های سلامت روان در قرآن قرآن برای انسان‌هایی که در مسیر سلامت روان قرار گرفته و پیوسته مراحل تکامل را می‌پیمایند، ویژگی‌هایی را مطرح می‌نماید که در زیر به برخی از آنان اشاره می‌گردد. ویژگی‌های اعتقادی ایمان: از دیدگاه قرآن نخستین ویژگی انسان‌های دارای سلامت روان، ایمان است. «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ» ﴿البقرة، 186﴾ ایمان به معنی باور و اعتقادی است که در عمق وجود انسان رسوخ می‌یابد و آثار آن بر اعمال و رفتار آدمی پدیدار می‌گردد. توکل: از دیدگاه قرآن ویژگی دیگر انسان‌های دارای سلامت روان، توکل به خدا و اعتماد به پروردگار متعال است. «إِن يَنصُرْكُمُ اللّهُ فَلاَ غَالِبَ لَكُمْ وَإِن يَخْذُلْكُمْ فَمَن ذَا الَّذِي يَنصُرُكُم مِّن بَعْدِهِ وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكِّلِ الْمُؤْمِنُونَ» ﴿آل عمران، 160﴾ اطمینان و آرامش خاطر: از دیدگاه قرآن ایمان باعث آرامش و طمأنینه در انسان می‌گردد. «الَّذِينَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» ﴿الرعد، 28﴾ مثبت نگری: انسان دارای سلامت روان، نگرشی مثبت نسبت به خود و جهان پیرامون خود دارد. «اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ» ﴿البقرة، 257﴾ امیدواری به رحمت الهی: انسانی که در سایه ایمان، در مسیر سلامت روان قرار گرفته و تمام اسباب و عوامل عالم را به دست خدا می‌بیند، همیشه به او امیدوار است و از رحمت او مأیوس نمی‌گردد. «يَا بَنِيَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلاَ تَيْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ» ﴿یوسف، 87﴾ رضا و تسلیم: رضا یک حالت روانی در انسان است که نسبت به قضا و قدر الهی همواره تسلیم و راضی است و نسبت به سرنوشت خود حالت خشم و نارضایتی ندارد و مقررات عالم را مطابق مصلحت خود می‌داند. ویژگی‌های رفتاری ویژگی‌های فردی تقوا: تقوا و پرهیزکاری از مهم‌ترین و زیربنایی‌ترین ویژگی‌های رفتاری انسان سالم در قرآن است. تقوا یعنی انسان در روح و روان خود حالت و قوتی به وجود آورد که به او مصونیت از گناه و نافرمانی از اوامر الهی بدهد و او را از دچار شدن به معاصی بازدارد. «وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُوْلِي الأَلْبَابِ» ﴿البقرة، 197﴾ صبر: یکی دیگر از ویژگی‌های برجسته رفتاری انسان سالم در قرآن صبر و استقامت است. کمتر موضوعی در قرآن می‌توان یافت که مانند صبر تکرار شده و مورد تأکید قرار گرفته باشد. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ» ﴿البقرة، 153﴾ ذکر: انسان دارای سلامت روان، همواره متذکر و به یاد خداست و هیچ‌گاه مسؤولیت و بندگی خویش را در برابر پروردگار متعال فراموش نمی‌کند. «إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لآيَاتٍ لِّأُوْلِي الألْبَابِ» ﴿آل عمران، 191﴾ شکر: یکی دیگر از ویژگی‌های رفتار انسان سالم، داشتن روحیه شکرگزاری است که نشان‌دهنده‌ی سلامت فرد در قلمرو اندیشه، احساسات و عواطف است. در قرآن گاهی فرمان شکرگزاری از نعمت‌های الهی در کنار ذکر خدا و همتای آن قرار گرفته است و گاه شکرگزاری مؤمنان نشانه یکتاپرستی آنان خوانده شده است.«فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُواْ لِي وَلاَ تَكْفُرُونِ» ﴿البقرة، 152﴾ ویژگی‌های اجتماعی وفای به عهد: از ویژگی‌ها و امتیازات افراد سالم، وفای به عهد و پیمان است. قرآن، انسان‌ها را به وفای به عهد فرامی‌خواند و انسان را در برابر آن مسؤول می‌داند. «وَلاَ تَقْرَبُواْ مَالَ الْيَتِيمِ إِلاَّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُواْ بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْؤُولًا» ﴿الإسراء، 34﴾ امانت‌داری: از ویژگی‌های دیگر انسان‌های متکامل و دارای سلامت روان در قرآن، امانت‌داری است. «وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ» ﴿المؤمنون، 8﴾ امانت‌داری، سبب جلب اعتماد عمومی و ایجاد جامعه‌ای مطمئن و رو به کمال می‌گردد. امانت در منطق قرآن دامنه بسیار وسیع و گسترده دارد و تمام شئون فردی و اجتماعی را دربر میگیرد. احسان به خانواده: از دیگر ویژگی‌های انسان سالم در قرآن، احسان به خانواده است که در سه شاخه‌ی والدین، همسر و فرزندان قرار می‌گیرد و احسان و نیکی به والدین مهم‌ترین عنصر است. «لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا» ﴿البقرة، 83﴾ دوستی و محبت به دیگران: نوع‌دوستی و مهرورزی از جمله صفات انسان سالم در قرآن است. یکی از ویژگی‌های ذاتی انسان در قرآن، «حب» بیان شده که خداوند آن را در انسان به ودیعه گذاشته است.«وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا مَّا أَلَّفَتْ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَكِنَّ اللّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» ﴿المؤمنون، 63﴾ عفو و اغماض: عفو و بخشش در جامعه، سلامت روانی افراد را تأمین می‌کند. تشویش خاطر و نارضایتی را از میان برده و دوستی، صلح و صفا برقرار می‌نماید. «الَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي السَّرَّاء وَالضَّرَّاء وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» ﴿آل عمران، 134﴾ حسن خلق و خوش‌رفتاری با همنوعان: از دیگر ویژگی‌های انسان سالم در قرآن حسن خلق می‌باشند که از فضیلت و سلامت روان نشأت گرفته و دلیل بر بزرگواری و تواضع روح است. «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ» ﴿آل عمران، 159﴾ 2-4-5. ایمان از چه راه‌هایی موجب سلامت می‌شود؟ اینکه معنویت چگونه در تأمین سلامت کمک می‌کند نظریات زیادی مطرح‌ شده است. بااین‌حال، شایع‌ترین تبیین‌ها به این شرح است: معنویت موجب هدایت شدن در تصمیم‌گیری‌ها و فشارها می‌گردد، به داشتن پاسخ برای پرسش‌های بزرگ و فلسفه غایت جهان کمک می‌کند، برای معتقدین خود حمایت اجتماعی را در جنبه‌های انسانی و الهی تأمین می‌کند، مثبت نگری و خوش‌بینی ایجاد کرده، معنا و هدف‌داری در زندگی ایجاد می‌کند، امیدواری و انگیزش در افراد و پیروان خود ایجاد می‌کند، توانمندی فرد را افزایش داده، احساس تسلط داشتن، الگوی پذیرش و تحمل رنج و نیز سازگاری با استرس‌ها و مشکلات را می‌افزاید. همه این‌ها که از پیامد دین‌داری و گرایش به زندگی معنوی است نیاز همه بیماران است و عواملی است که پژوهش‌ها نشان داده است مؤثر در بهبودی، بهزیستی و ارتقای سلامت در ابعاد بیوفیزیولوژیک، ایمونولوژیک و روانی-اجتماعی است (بوالهری، 1389). مهم‌ترین متغیر میانجی در مدل پیشنهادی این پژوهش شادکامی می‌باشد که به همین دلیل ابتدا به آن خواهیم پرداخت. 2-5. شادکامی 2-5-1. تعريف شادکامي ازآنجاکه شادي يکي از هيجانات اساسي بشر است، لذا هر کس به فراخور خود آن را تجربه مي‌نمايد؛ اما تعريف شادي به سادگي تجربه‌ي آن نيست. افلاطون در کتاب جمهوري به سه عنصر در وجود انسان اشاره مي‌کند که عبارت‌اند از: قوه عقل يا استدلال، احساسات و اميال. افلاطون شادي را حالتي از انسان می‌داند که بين اين سه عنصر تعادل و هماهنگي وجود داشته باشد (ديکي، 1999). ارسطو شادي را زندگي معنوي مي‌داند (آيزنک، ترجمه: فارسي 1378). جان لاک و جرمی بنتام معتقدند که شادي مبتني بر تعداد وقايع لذت‌بخش است (آيزنک، ترجمه فارسي 1378). آرجيل و همکاران (1995) شادي را ترکيبي از وجود عاطفه مثبت، فقدان عاطفه منفي و رضايت از زندگي مي‌دانند. جامع‌ترين و درعین‌حال عملياتي‌ترين تعريف شادماني را وينهوون (1988) ارائه مي‌دهد. به نظر او، شادماني به قضاوت فرد از درجه يا ميزان مطلوبيت کيفيت کل زندگی‌اش اطلاق مي‌گردد. به عبارت ديگر، شادماني به اين معناست که فرد چه‌قدر زندگي خود را دوست دارد. 2-5-2. شادکامی و سلامت سلامت و شادماني با یکدیگر ارتباط دارند. برخي از تحقيقات از جمله مطالعات علي‌پور، نوربالا، اژه‌اي و مطيعيان (1379) بيانگر اين نکته هستند که شادي، دستگاه ايمني را تقويت مي‌کند و تقويت دستگاه ايمني، سلامت فرد را بهبود مي‌بخشد. سالوي، راتمن، دتولر، دولر و استوارد (2001) نيز معتقد‌ند که عواطف مثبت،‌ به خصوص شادي، فعاليت‌هاي قلبي عروقي و سيستم ايمني را بهبود مي‌بخشد. وينهوون (1988) نيز ارتباط شادماني با سلامت را چنين بيان مي‌کند که اولاً، فقدان شادماني استرس‌زاست و استرس مي‌تواند بيماري‌هاي خطرناکي توليد کند. ثانياً، فرد شادمان در صورت مواجهه با يک بيماري سخت بهتر مي‌تواند از پس آن برآید و ثالثاً شادماني براي رشد رواني فرد لازم و مفيد است، زيرا شادماني به شخص کمک می‌کند که با فشارهاي روحي مقابله کند. برخي ديگر از صاحب‌نظران از جمله مايرز (1992) معتقدند که وجود سلامت شرط اول شادماني است (میرشاه جعفری، 1381). 2-5-3. شادکامی و اعتقادات مذهبي يکي از عوامل مؤثر در ايجاد شادماني،‌ ايمان مذهبي است. از آنجا که فردِ باایمان داراي ارتباطات و اعتقادات معنوي است، کم‌تر احساس رهاشدگي، پوچي و تنهايي مي‌کند. مايرز (2000) معتقد است ايمان مذهبي تأثير زيادي بر ميزان شادماني دارد. ايمان موردنظر مايرز ايماني است که حمايت اجتماعي، هدفمندی، ‌احساس پذيرفته شدن و اميدواري را براي فرد به ارمغان مي‌آورد. از نظر گريلي (1975) فعاليت‌‌هاي مذهبي داراي کارکردهايي هستند که نهايتاً موجب افزايش شادماني فردي مي‌گردد. هيلز و آرجيل (1998) در بيان اين کارکردها به مواردي از جمله احساس اتصال با معبودي بسيار قدرتمند و مقدس، عشق، برابري و احساس در جمع بودن اشاره مي‌کنند. هم‌چنين در مذاهب مختلف، تصورهايي مثل آب، گرما، نور و آتش ديده مي‌شود که به نظر هيلز و آرجيل توجه پيروان اين مذاهب به اين ايماژ‌ها و عناصر ياد شده موجب افزايش شادماني آنان مي‌گردد. در زمينه تأثير ايمان و فعاليت‌هاي مذهبي بر ميزان شادماني افراد، تحقيقات متعددي شده است. هاي (1982) در تحقيق خود گزارش کرده است که 61 درصد کساني که در مراسم مذهبي شرکت مي‌کنند، احساس آرامش و شادماني مي‌کنند. در پژوهش ديگري که توسط هالمان، هونک و دمور (1987) انجام شد، اين نتيجه به دست آمد که فعاليت‌هاي مذهبي از جمله حضور در کليسا بر شادماني آن‌ها افراد مي‌افزايد (میرشاه جعفری، 1381). 2-5-4. سایر عوامل مؤثر بر شادکامی دیگر عوامل مؤثر در شادکامی که توسط میرشاه جعفری گرد آمده به اختصار در زیر آورده شده است: 1- شخصيت مطالعات مختلف نشان مي‌دهد که ابعاد شخصيتي افراد بر شادماني آن‌‌ها تأثير زيادي دارد. به نظر برخي از کارشناسان، دو بعد شخصيت انسان در تعيين ميزان شادماني از اهميت بيش‌تري برخوردارند. آيزنک (ترجمه فارسي 1378) يکي از اين دو بعد را برونگرايي و آرامش و ديگري را درون‌گرایی و عصبانيت ناميد. او معتقد است که اکثر مردم شخصيتي تک‌بعدی و افراطي ندارند، يعني فرد طبيعي کسي است که نه کاملاً درون‌گراست و نه کاملاً برونگرا؛ نه عصباني و خشن است و نه کاملاً‌ آرام و خونسرد. بااین‌حال، شخصيت بسياري از افراد در يک بعد نسبت به بعد ديگر پيشرفته‌تر است و به همين جهت برخي را برونگرا و برخي را درون‌گرا مي‌ناميم. داينر (1984) معتقد است که شادماني حداقل داراي سه جزء است که عبارت‌اند از: عاطفه مثبت، عاطفه منفي و متغيرهايي مانند رضايت از زندگي. عاطفه‌ي مثبت داراي ارتباط قوي با برونگرايي و عاطفه منفي دارای ارتباط قوی با روانرنجوری است. روان‌شناسان درباره‌ي تأثير شخصيت بر ميزان شادماني مطالعات زيادي کرده‌اند که همگي رابطه‌ مثبت برونگرايي با شادي را تأييد مي‌کنند. 2- عزت‌نفس عزت‌نفس نيز يکي از عواملي است که بر میزان شادماني افراد تأثير زيادي دارد. وارت (2001) عزت‌نفس را اساسي‌ترين عامل شادماني مي‌داند. ويلسون (1967) گزارش کرده است که تأثیر عزت‌نفس در ایجاد شادماني به حدي است که برخي از صاحب‌نظران و پژوهشگران روان‌شناسي شادي، از جمله آرجيل (2001) آن را جزء جدايي‌ناپذير شادماني مي‌دانند. شباهت زياد پرسش‌نامه‌هاي سنجش شادي و پرسش‌نامه‌هاي سنجش عزت‌نفس گواهي بر اين ادعاست. 3- سرمايه اجتماعي يکي از مفاهيمي که در سال‌هاي اخير وارد حوزه علوم اجتماعي و اقتصادي شده است،‌ مفهوم «سرمايه اجتماعي» است. ريچاردز (2000) سرمايه اجتماعي يا همبستگي اجتماعي را چگونگي شبکه روابط اجتماعي، دوستي‌ها، احساس کنترل شخصي و اعتماد اجتماعی مي‌داند. به عقيده‌ي او سرمايه اجتماعي بيش از سرمايه انساني (سطح تحصيلات، درآمد، موقعيت اجتماعي فرد و ...) بر ميزان شادماني افراد جامعه اثر مي‌گذارد. 4- فعاليت‌هاي اوقات فراغت فعاليت‌هاي اوقات فراغت منبع بسيار خوبي براي ايجاد شادماني هستند. شادی‌آفرینی فعاليت‌هاي اوقات را با استفاده از دو نظریه مي‌توان توضيح داد. نظریه اول مربوط به انتخاب‌گر بودن انسان است. از آنجا که فعاليت‌هاي اوقات فراغت، فعاليت‌هايي هستند که فرد با توجه به علاقه خود و با آزادي عمل در مورد آن‌ها تصميم‌گيري مي‌کند؛ اين‌گونه فعاليت‌ها حتي وقتي که فرد را از نظر جسماني آزار مي‌دهند نيز موجب شادماني او مي‌شوند. به عنوان مثال، مي‌توان به ورزش بوکس و دوي ماراتون اشاره کرد. (هيلز و آرجيل، 1998). نظریه ديگر که نشاط انگيزي فعاليت‌هاي اوقات فراغت را تبيين مي‌کند، نظریه انگيزش اجتماعي است. زيرا تمام فعاليت‌هاي اوقات فراغت با وجود تنوع و تفاوت‌هايي که با هم دارند،‌ به نحوي نيازهاي اجتماعي را برآورده مي‌سازند. به عنوان مثال، شرکت در مسابقات ورزشي حمايت اعضاي تيم و طرفداران آن‌ها را به دنبال دارد. بندورا (1977) علاوه بر حمايت اجتماعي، شادی‌بخش بودن فعاليت اوقات فراغت را اين‌گونه تفسير مي‌کند که وقتي افراد به اين نوع فعاليت‌ها مي‌پردازند، در حال انجام کاري هستند که مي‌توانند آن را به خوبي انجام دهند يا لااقل تصور مي‌کنند که توانايي انجام آن را دارند. بنابر اين، سعي مي‌کنند هر چه بيش‌تر به اين فعاليت‌ها بپردازند و نهايتاً بر ميزان شادماني آن‌ها افزوده مي‌شود. 5- وضعيت اقتصادي به‌نظر مي‌رسد شادماني انسان با افزايش ثروت افزايش مي‌يابد و کاهش ثروت، شادي را مي‌کاهد. برخي از صاحب‌نظران نيز همين عقيده را دارند. برخي از تحقيقات از جمله داينر، سو، لوکاس و اسميت (1999) چنين گزارش کرده‌اند که مردم کشورهاي ثروتمند از مردم کشورهاي فقير بسيار شادترند. آرجيل (1999) معتقد است بين درآمد و شادماني ارتباط مثبت وجود دارد، اما پژوهش‌هاي وي نشان می‌دهد که اين ارتباط در بين اقشار کم‌درآمد بيش‌تر است. يعني درآمد تا اندازه‌اي که نيازهاي مادي افراد را برطرف مي‌سازد بر شادماني تأثير دارد، ولي درآمد بيش ‌از حد موردنياز شادماني را افزايش نمي‌دهد. در سطح ملي و بين‌المللي نيز، درباره وضعيت اقتصادي کشورها و ميزان شادماني مردم آن‌ها تحقيقاتي شده است. از جمله، کلارک و اسوالد (1994) در اين زمينه نتايج قابل‌توجهي به دست آورده‌اند. آن‌ها گزارش کرده‌اند که شواهدي وجود دارد که نشان مي‌دهد سرانه تولید ناخالص ملي با ميزان شادماني افراد جامعه رابطه مستقيم دارد و افزايش درآمد ملي شادماني مردم را افزايش مي‌دهد. 6- رضايت شغلي رضايت شغلي يکي از عوامل تأثيرگذار بر شادماني افراد است. تايت و پاجت (1989) پس از بررسي 34 پژوهش، گزارش کردند که ميزان همبستگي ميان رضايت شغلي و شادماني 46/0 است. سيکزنت ميهالايي (1997) اين همبستگي را به خوبي توضيح داده است. سيکزنت مفهوم «فلو» را براي اولين بار وارد ادبيات شادماني کرده است. «‌فلو» به معناي لحظات فوق‌العاده نشاط‌انگيزي است که «آنچه فرد تجربه مي‌کند، آنچه آرزو مي‌کند آنچه فکر مي‌کند باهم هماهنگ هستند.» (سيکزنت ميهالايي، 1997). سيکزنت معتقد است که مردم «فلو» را بيش‌تر هنگام کار تجربه مي‌کنند و به نظر میرسد که رضايت شغلي يکي از مهم‌ترين پيش‌بيني‌کننده‌هاي شادماني باشد. 7- وضعيت تأهل شادماني در بزرگسالان ارتباط زيادي با وضعيت تأهل دارد. لوپري و فرايدرس (1981) روند زندگي زناشويي و ارتباط آن با ميزان شادماني را به شکل (U) تصور مي‌کنند. آن‌ها معتقدند که وقتي فرد تصميم مي‌گيرد ازدواج کند، شادي او افزايش مي‌يابد، وقتي که ازدواج صورت مي‌گيرد از شادي ايجاد شده کم مي‌شود و اين کاهش تا زمان رسيدن فرزندان به سن نوجواني، ادامه مي‌يابد. بعد از اين دوره، شادماني مجدداً سير صعودي پيدا مي‌کند تا به سطح اوليه خود مي‌رسد. دانيز و همکاران (1999) معتقدند که افراد متأهل نسبت به کساني که هرگز ازدواج نکرده‌ يا جدا شده‌اند و يا همسر خود را از دست داده‌اند، بيش‌تر احساس شادي و شادماني مي‌کنند. علاوه بر اين، افرادي که هنوز ازدواج نکرده‌اند اما با نامزد موردعلاقه خود زندگي مي‌کنند، از کساني که تنها زندگي مي‌کنند خيلي شادمان‌ترند. البته اين امر به ارزش‌هاي فرهنگي موردقبول جوامع بستگي دارد. 8- جنسيت جنسیت نيز موضوع تحقيقات زيادي در ارتباط با شادماني بوده است. داينر و همکاران (1999) معتقدند که ميزان شادماني زنان و مردان برابر است، اما هنگامي که افسردگي را در نظر مي‌گيريم، موضوع تا حدودي پيچيده مي‌شود. به اين صورت که با وجود شادي يکسان زنان و مردان، افسردگي در زنان بيش‌تر از مردان است. توضيح اين امر توسط داينر و همکاران اين است که زنان نسبت به مردان هم عاطفه منفي بيش‌تري و هم عاطفه مثبت بيش‌تري را تجربه مي‌کنند و برآيند اين دو عاطفه، شادي زنان و مردان را يکسان مي‌سازد. فوجيتا، دايز و ساندويچ (1991) نيز بر همين اعتقاد هستند (میرشاه جعفری و همکاران، 1381). دومین متغیر واسطه‌ای در این پژوهش سبک دل‌بستگی دوسوگرا می‌باشد که برای فهم بهتر آن به توضیح سایر سبک‌های دل‌بستگی نیز پرداخته شده است. 2-6. سبک‌های دل‌بستگی 2-6-1. تعریف دل‌بستگی دل‌بستگی از یک مفهوم یونانی (Storage) که نوعی عشق بین والدین و کودک می‌باشد گرفته شده است. (اپسنسر، 1979، به نقل از گلی نژاد، 1380) به طور کلی، دل‌بستگی را می‌توان جو هیجانی حاکم بر روابط کودک با مراقبش تعریف کرد. اینکه کودک مراقب خود را که معمولاً مادر اوست، می‌جوید و به او می‌چسبد، مؤید وجود دل‌بستگی میان آن‌هاست. در روانشناسی تحولی، پیوند عاطفی‌ای که بین نوزاد و مادر پدید می‌آید، دل‌بستگی نامیده می‌شود. برک (1387) دل‌بستگی را برقراری پیوند عاطفی عمیق با افرادی خاص در زندگی به نحوی که تعامل با آن‌ها باعث احساس نشاط و شعف شود و وجود آن‌ها به هنگام تنش، مایه آرامش باشد، می‌داند. نوزادان معمولاً تا پایان ماه اول عمر خود شروع به نشان دادن چنین رفتاری می‌کنند و این رفتار برای تسریع نزدیکی به فرد مطلوب طراحی شده است. نظریه‌ی دل‌بستگی بر این باور است که دل‌بستگی، پیوندی جهان‌شمول است و در تمام انسان‌ها وجود دارد. بدین معنی که انسان‌ها تحت تأثیر پیوندهای دل‌بستگی‌شان هستند. بالبی معتقد است که یک شخص برای رشد سالم نیاز به پیوند عاطفی دارد. والدین حساس به عواطف و نیز احساس امنیت، در کودک پایه‌ای برای سلامت روانی وی می‌باشند (گروسمان و گروسمان، 1990). 2-6-2. نظریه دل‌بستگی بالبی بالبی در سال 1969 نظریه دل‌بستگی را مطرح کرد. به نظر او روابط اجتماعی طی پاسخ به نیازهای زیست‌شناختی و روان‌شناختی مادر و کودک پدید می‌آیند. از نوزاد انسان رفتارهایی سر میزند که باعث می‌شود اطرافیان از او مراقبت کنند و در کنارش بمانند. این رفتارها شامل گریستن، خندیدن و سینه‌خیز رفتن به طرف دیگران است. از نظر تکاملی، این الگوها ارزش انطباقی دارند؛ زیرا باعث می‌شوند از کودک مراقبت لازم به عمل آید تا زنده بماند (بالبی، 1969). نتیجه عمده‌ی کنش متقابل مراقب (مادر) و کودک، به وجود آمدن نوعی دل‌بستگی عاطفی بین فرزند و مادر است. این دل‌بستگی و ارتباط عاطفی با مادر است که سبب می‌شود کودک به دنبال آسایش حاصل از وجود مادر باشد، به‌خصوص هنگامی‌که احساس ترس و عدم اطمینان پیدا می‌کنند و دل‌بستگی شدید، شالوده‌ی رشد عاطفی و اجتماعی سالم را در دوران بزرگسالی پی‌ریزی می‌کند. در واقع، دل‌بستگی‌های انسان نقش حیاتی در زندگی وی ایفا می‌کند. اینسورث (1987) مشاهدات بالبی را بسط داد و دریافت که تعامل مادر با کودک در دوره‌ی دل‌بستگی تأثیر چشم‌گیری بر رفتار فعلی و آتی کودک دارد. نحوه و میزان این تعامل الگوهای مختلف دل‌بستگی در کودکان را به وجود می‌آورد. مثلاً برخی از بچه‌ها کمتر از بقیه پیام می‌فرستند یا گریه می‌کنند. پاسخ‌دهی توأم با حساسیت به نشانه‌های نوزاد، نظیر بغل کردن کودکی که دارد گریه می‌کند به جای آنکه موجب تقریب رفتار گریستن شود، باعث می‌شود که نوزاد در ماه‌های بعد کمتر گریه کند. وقتی کودکی پیامی برای مادر می‌فرستند، تماس نزدیک بدنی او با مادر باعث می‌شود که در عین رشد به جای وابستگی و چسبندگی بیشتر به مادر، اتکا به نفس بیشتری پیدا کند. مادرانی که پاسخ‌دهی به پیام‌های ارسال‌شده از طرف کودک نمی‌دهند، موجب مضطرب شدن کودک می‌شوند. به طور کلی، می‌توان چنین نتیجه گرفت که نظریه‌ی دل‌بستگی کار مشترکی از بالبی و اینسورث (1991) است. اینسورث با ابداع روش‌هایی برای آزمون تجربی نظریه بالبی، توانست به گسترش نظریه‌ی او کمک به سزایی بنماید. 2-6-3. طبقه‌بندی کیفیت دل‌بستگی نوزاد اینسورث و همکاران (1987) با اجرای موقعیت ناآشنا و ثبت واکنش‌های کودکان و تحلیل این واکنش‌ها سه دسته از کودکان را از هم متمایز ساختند و در سه سبک دل‌بستگی جای دادند که در ادامه بیان می‌شود. دل‌بستگی «ایمن» نوباوگان از والد خود به عنوان تکیه‌گاه امن استفاده می‌کنند. وقتی که آن‌ها جدا می‌شوند، ممکن است گریه کنند یا نکنند، اما اگر گریه کنند، علت آن این است که والد غایب است و او را به فرد غریبه ترجیح می‌دهند. وقتی که والد برمی‌گردد، آن‌ها به طور فعال به دنبال تماس با او هستند و گریه آن‌ها فوراً کاهش می‌یابد. هنگامی‌که اینسورث مشاهدات اولیه‌ی خود را در مورد شیوه‌ی رفتار با این کودکان در خانه‌هایشان بررسی کرد، دریافت که مادران آن‌ها معمولاً به عنوان فردی حساس و پاسخ‌دهنده به گریه‌ها و سایر علائم کودک درجه‌بندی‌شده بودند. هر زمان که این کودکان به آرامش بخشی مادرانشان نیاز داشتند، آن‌ها بامحبت و عشق، به نیازهای آنان رسیدگی کرده بودند. کودکان نیز در خانه خیلی کم گریه می‌کردند و برای کاوش محیط اطراف خود، مادر را به عنوان پایگاه امین مورد استفاده قرار می‌دادند. اینسورث (1987) بر این باور بود که این نوزادان، الگویی سالم از رفتار دل‌بستگی را نشان می‌دهند. پاسخ‌دهی همواره‌ی مادر به این کودکان، در آن‌ها این اعتقاد را ایجاد کرده بود که مادر حامی آن‌هاست. حضور او در موقعیت ناآشنا، به آن‌ها جرأت کشف فعالانه‌ی محیط اطراف را می‌داد. ضمن آن‌که پاسخ‌های آنان به جدایی و برگشت مادر در این محیط جدید نیز نشان‌دهنده‌ی نیاز آن‌ها به نزدیکی به مادرشان بود؛ نیازی که ارزش عظیمی از نظر بقا در طول تکامل انسان داشته است. این الگو، ویژگی 65 تا 70 درصد از کودکان یک ساله‌ای بود که در موقعیت ناآشنا در نمونه‌هایی از کودکان خردسال آمریکایی، ارزیابی شدند (کرین،1389).بالبی معتقد بود کودکانی که دل‌بستگی ایمن به مادران خود دارند، شاد و سازگارند، آسان‌تر از وی جدا شده و فردیت خود را می‌یابند (گلدارد و گلدارد، 1382). مشخصه‌ی دل‌بستگی ایمن، از لحاظ رشد، توازن مناسب بین بررسی مراقبت پرستار و جستجوی نزدیکی به پرستار در هنگام خطر یا تهدید ادراک شده، نزد کودک است (دویل، موریتی، برنجن و باکوسکی، 2003). به طور کلی پژوهشگران عقیده دارند که دل‌بستگی توأم با ایمنی، اثرات قدرتمند، بادوام و مفیدی دارد. این عامل می‌تواند شالوده‌ای برای کشف محیط فیزیکی و اجتماعی فراهم نماید (زیمباردو، فیلیپ و ریچارد، 1380). به طور کلی، به کودکانی که پس از رفتن مادر کمی ناراحتی نشان می‌دهند و پس از بازگشت او به طرفش می‌روند و زود آرام می‌شوند، کودکان دل‌بسته‌ی ایمن می‌گویند. (ماسن، کیگان، هوستون و کانچر، 1384). دل‌بستگی ناایمن «اجتنابی» این نوباوگان نسبت به والد، هنگامی که حضور دارد، بی‌اعتنا هستند. وقتی که او آن‌ها را ترک می‌کند، معمولاً ناراحت نمی‌شوند و به فرد غریبه‌ی خیلی شبیه به والد خود واکنش نشان می‌دهند. آن‌ها هنگام پیوستن مجدد، از والد خود استقبال نمی‌کنند و یا به کندی این کار را انجام می‌دهند و وقتی والد آن‌ها را بلند می‌کند، اغلب به او نمی‌چسبند. الگوی اجتنابی در تقریباً 20 درصد از نمونه‌ها دیده شده است (برک، 1387). در آزمایش موقعیت ناآشنا در کل به کودکانی که از رفتن مادر شکایتی نمی‌کنند و به هنگام بازگشت مادر با رضایت به بازی خود ادامه می‌دهند، می‌گویند کودکان دل‌بسته غیر ایمنی که از مادر خود اجتناب می‌کنند (ماسن و همکاران، 1384). بالبی معتقد است که دل‌بستگی ناایمن کودک احتمال ناسازگاری عاطفی و اجتماعی را فراهم می‌کند (گلدارد و همکاران، 1382). مشخصه‌ی دل‌بستگی اجتنابی تمایل به رها شدن از دل‌بستگی و بی‌ارزش شمردن اهمیت دل‌بستگی و احساسات مربوط به آن می‌باشد (دویل و همکاران، 2003). اینسورث مشاهده کرد که مادران این نوباوگان در خانه به عنوان افرادی نسبتاً بی‌توجه، مداخله کننده و طرد کننده بودند. اگرچه برخی از این نوزادان در منزل بسیار مستقل بودند، بسیاری نیز نگران حضور مادر بودند و هنگامی که وی اتاق را ترک می‌کرد، به شدت گریه می‌کردند. وقتی این کودکان به موقعیت ناآشنا وارد شدند، بر این گمان بودند که نمی‌توانند بر حمایت مادر تکیه کنند و بنابراین به شیوه‌ای دفاعی واکنش نشان دادند. آن‌ها برای دفاع از خود موضعی بی‌تفاوت و متکی‌به‌خود اتخاذ کردند. به این علت که در گذشته از طرد شدن‌های بسیاری رنج‌برده بودند، سعی کردند نیاز خود را به مادر مهار کنند تا از نومیدی‌های بیشتر اجتناب کرده باشند و هنگامی که مادر پس از دوره‌های جدایی بازمی‌گشت، از نگاه کردن به او اجتناب می‌کردند. بالبی (1973) تصور می‌کرد این رفتار دفاعی ممکن است به یک بخش تثبیت شده و فراگیر شخصیت تبدیل شود. کودک، بزرگسالی می‌شود که بیش از حد متکی به خود و غیر وابسته است؛ شخصی که هرگز از بدگمانی خویش دست بر‌نمی‌دارد و به دیگران آن‌قدر اعتماد نمی‌کند که بتواند روابطی صمیمانه با آن‌ها برقرار نماید. دل‌بستگی ناایمن «دوسوگرا» این کودکان به هنگام ترک مادر کاملاً افسرده و مضطرب می‌شوند و در بازگشت مادر راحت به نظر نمی‌رسند. از خود خشم و مقاومت نشان می‌دهند و هم‌زمان با آن درخواست تماس را ابراز می‌دارند (زیمباردو و همکاران، 1380). کودک دوسوگرا (بی‌توجه)، کاوش در محیط و روابط اجتماعی جدید را محدود کرده و هشیاری تشدید شده و ترس از ترک شدن توسط پرستار خود را نشان می‌دهد (دویل و همکاران، 2003). در موقعیت ناآشنا این نوزادان چنان نگران حضور مادر بودند و به او چسبیده بودند که اصلاً به کاوش در محیط اطراف خود نمی‌پرداختند. هنگامی که مادر اتاق را ترک می‌کرد بسیار آشفته می‌شدند و هنگام برگشت مادر آشکارا رفتاری دوسویه با او در پیش می‌گرفتند؛ لحظاتی به او نزدیک می‌شدند و لحظاتی بعد او را با خشم از خود می‌راندند. در خانه، این مادران معمولاً با نوزادان خود به شیوه‌ای متناقض رفتار می‌کردند. در برخی موقعیت‌ها صمیمی و پاسخ‌ده بودند و در موقعیت‌های دیگر رفتاری مغایر با آن داشتند. این تناقض ظاهراً کودکان را از حضور مادرشان، هنگامی که به او نیاز پیدا می‌کردند، نامطمئن می‌ساخت. در نتیجه، آن‌ها معمولاً می‌خواستند مادرانشان را نزدیک خود نگه دارند، تمایلی که در موقعیت ناآشنا بسیار شدت یافت. این نوزادان هنگامی که مادر اتاق بازی را ترک می‌کرد بسیار ناراحت می‌شدند و هنگام بازگشت مادر، تلاش می‌کردند به سرعت، دوباره به او نزدیک شوند، اگرچه خشم خود را نیز به او بروز می‌دادند. سبک دوسوگرا را گاه مقاومت نیز نامیده‌اند، زیرا کودکان نه‌تنها با نومیدی درصدد برقرار کردن تماس با مادر بودند، بلکه در برابر آن مقاومت نیز می‌کردند. این سبک معمولاً ویژگی 10 تا 15 درصد کودکان یک ساله در گروه نمونه بود (گلدبرگ، 1999). بالاخره به کودکانی که در غیاب مادرشان به شدت مضطرب می‌شوند و پس از بازگشت مادر مدام به او می‌چسبند یا او را از خود می‌رانند، کودکان وابسته‌ی غیر ایمن می‌گویند که در غیاب مادر بی‌تابی زیاد می‌کنند (ماسن و همکاران، 1382). با تثبیت مفهوم سبک‌های دل‌بستگی در مجامع علمی، گروهی از پژوهشگران تلاش نمودند تا بر اساس آن، دل‌بستگی بزرگسالی را مفهوم‌سازی کنند. تلاش‌های این پژوهشگران علی‌رغم تفاوت‌هایی که در ساختارهای نظری و علمی دارد، اما چارچوب کلی نظریه‌ی بالبی را پذیرفته و آن را مبنایی برای پژوهش قرار داده‌اند. 2-6-4. سبک‌های دل‌بستگی در بزرگسالان بالبی (1969) اعتقاد داشت سبک و الگوی دل‌بستگی در گستره‌ی زندگی نسبتاً پایدار می‌ماند و به صورت عامل مهمی برای ساخت دهی شخصیت فرد درمی‌آید. پژوهش‌های بسیاری نشان داده است که هر الگویی از دل‌بستگی مجموعه ویژگی‌های رفتاری خاص را در افراد برمی‌انگیزد و روابط نزدیک و تجارب هیجانی آن‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد و مبنای تعاملات و چارچوب‌های فکری و عاطفی آنان را در نوجوانی و دوران بزرگسالی شکل می‌دهد (مریث، اونزورث و استرانگ، 2008). پژوهش‌های متأثر از نظریه‌ی بالبی و بر اساس اطلاعات جمع‌آوری‌شده از افراد بزرگسال، چهار سبک دل‌بستگی را در این گروه سنی نشان دادند. ایمن، مضطرب-نگران، اجتنابی-تحقیر کننده و اجتنابی همراه با ترس. سبک دل‌بستگی ایمن در بزرگسالان مشابه سبک دل‌بستگی مضطرب دوسوگرا در کودکان است، اما سبک دل‌بستگی اجتنابی-تحقیر کننده و سبک دل‌بستگی اجتنابی همراه با ترس که مختص بزرگسالان است، مشابه سبک دل‌بستگی اجتنابی در کودکان می‌باشد (ابوحمزه و خوشابی، 1386). نوزادی، هازان و شاور (1987) سبک‌های دل‌بستگی بزرگسالی را در سه طبقه ارائه دادند که به تفکیک بیان می‌شوند. دل‌بستگی ایمن: افراد در برقراری روابط صمیمی راحت هستند، تمایل دارند برای دریافت حمایت به دیگران وابسته باشند و اطمینان دارند که دیگران آن‌ها را دوست دارند. افرادی گرم هستند و تصویری مثبت از خود دارند و از دیگران توقعات و انتظارات مثبت دارند. دل‌بستگی ناایمن مضطرب-دوسوگرا: این افراد برای برقراری روابط نزدیک تمایل شدیدی دارند، اما در عین حال نگرانی بسیاری از طرد شدن دارند. عمده دغدغه‌ی این افراد پذیرش از طرف دیگران است. این افراد تصویر منفی از خود دارند، ولی نگرش مثبت به خود دارند. دل‌بستگی ناایمن اجتنابی: برای این گروه از افراد مسأله حائز اهمیت، خوداتکایی و استقلال است. اگر احتمال طرد از طرف دیگران پیش آید با انکار نیاز به دل‌بستگی‌شان در حفظ تصویر مثبت از خود تلاش می‌کنند. افراد اجتنابی از دیگران انتظارات و نگرش منفی دارند. امروزه با اثبات تداوم سبک‌های دل‌بستگی در سنین بزرگسالی، پژوهشگران با پی گیری کارهای بالبی و همکارانش، بر اهمیت این متغیر در شکل‌دهی به روابط بین فردی تأکید داشته و تلاش بر شناسایی نحوه‌ی اثرگذاری در بسیاری از اختلالات هیجانی و رفتاری و نهایتاً ارتقای سلامت روانی را دارند (دیویس، 2004؛ بشارت 1385). مطالعه‌ی تأثیر سبک‌های دل‌بستگی بر ارتقای سلامت در کنار متغیرهای دیگری که بهزیستی روانی را متأثر می‌سازند، زمینه‌ای جامع برای شناسایی عوامل ارتقای سلامت فراهم می‌سازد. آخرین متغیری که در این پژوهش به عنوان متغیر واسطه‌ای در نظر گرفته شده است، منبع کنترل می‌باشد که در اینجا بدان پرداخته خواهد شد. 2-7. منبع کنترل 2-7-1. تعریف منبع کنترل مفهوم منبع کنترل به این مربوط است که شخص تا چه اندازه باور دارد که بر شرایط خود مؤثر بوده و کنترل دارد. منبع کنترل اولین بار در نظریه یادگیری راتر در سال 1965 مطرح شد. راتر مفهوم منبع کنترل را برای انکار نمودن تفاوت‌های شخصیت در عقاید ما نسبت به منبع تقویمان معرفی نمود. پژوهش راتر نشان داده است که برخی از مردم معتقدند تقویت وابسته به رفتار خود آن‌هاست. دیگران فکر می‌کنند که تقویت توسط نیروهای بیرونی کنترل شده است. منبع کنترل به میزان اعتقاد فرد در مورد کسب پاداش از طریق کوشش شخصی اطلاق می‌شود (راتر، 1966). 2-7-2. منبع کنترل درونی افرادی که دارای متغیرهای شخصیتی موسوم به منبع کنترل درونی هستند، خود را حاکم بر سرنوشت خود می‌بینید. این افراد به توانایی خود در مهار کردن رویدادهای زندگی یعنی منبع داخلی نظارت و کنترل باور دارند. افراد دارای منبع کنترل درونی، اعتقاد دارند که کنترل کافی بر زندگی خود و رویدادهای آن داشته و مطابق همین باور رفتار می‌کنند. تحقیق نشان داده است که آن‌ها در تکالیف خود عملکرد بهتری دارند. کمتر تحت نفوذ دیگران قرار می‌گیرند و برای مهارت‌ها و پیشرفت‌های خود ارزش والاتری قائل هستند. آن‌ها بیشتر از افراد دارای منبع کنترلی بیرونی برای قبول مسؤولیت اعمال خود آمادگی دارند. تحقیقات مقدماتی حاکی از آن است که افراد دارای منبع کنترل درونی از بهداشت روانی بهتری برخوردار هستند. همچنین، این افراد در تکالیف آزمایشگاهی در سطح بالاتری عمل نمودند. آن‌ها اضطراب کمتر و عزت‌نفس بیشتری گزارش می‌کنند، آمادگی بیشتری برای پذیرفتن مسؤولیت جهت اعمالشان دارند و از سلامت روانی بیشتری برخوردارند (کریمی، 1389). آیا منبع کنترل درونی همیشه مطلوب است؟ پژوهشگران حوزه منبع کنترل نگران آن هستند که تمایز درونی – بیرونی صرفاً به عنوان اصطلاحی برای بیان خوب و بد یا باکفایت و بی‌کفایت به کار برود. با وجود این، در بسیاری از تحقیقات معلوم شده است که درونی‌ها کارکرد بهتری نسبت به بیرونی‌ها دارند. شاید یک علت آن باشد که بسیاری از پژوهش‌ها در زمینه‌هایی انجام شده که فرد بر آنچه برایش اتفاق افتاده تا حدودی کنترل دارد (مثلاً دانشجویان می‌توانند با تغییر عادات مطالعه خود بر نمره‌هایشان اثر بگذارند). در چنین موقعیت‌هایی، اعتقاد به مهار شخص می‌تواند درست و انطباقی باشد، اما موقعیت‌هایی نیز هستند که فرد کنترل اندکی بر آن‌ها دارد. در برخی مشاغل خاص، کسانی که سخت کار می‌کنند به همان میزانی حقوق دریافت می‌کنند که افراد فراری از کار دریافت می‌کنند. در یک حکومت استبدادی، در اکثر موارد امکان آن وجود ندارد که به حکومت و دولت تأثیر گذاشت. در چنین موقعیت‌هایی، اعتقاد به مهار شخص ممکن است موجب پریشانی فرد شود (ساپینگتون، ترجمه حسین شاهی، 1388). 2-7-3. منبع کنترل بیرونی افرادی که دارای متغیرهای شخصیتی موسوم به منبع کنترل بیرونی هستند تصور می‌کنند که دریافت تقویت آن‌ها وابسته به مردم دیگر، تقدیر و یا شانس است این افراد معتقدند که بر آنچه بر ایشان روی می‌دهد کنترل ندارند و رویدادها را به منابع بیرونی از خود مثل شانس، سرنوشت و صاحبان قدرت نسبت می‌دهند. در واقع، این افراد فکر می‌کنند که دریافت تقویت آن‌ها وابسته به لطف دیگران و یا شانس است. مردم دارای منبع کنترل بیرونی معتقدند که تقویت توسط مردم دیگر کنترل شده و آن‌ها در مقابل این نیروهای بیرونی ناتوان‌اند. (شولتز، ترجمه سیدمحمدی، 1388). منبع کنترل ما تأثیر مهمی بر رفتارمان خواهد داشت. اشخاصی دارای منبع کنترل بیرونی هستند که معتقدند رفتارها یا مهارت‌های آن‌ها در تقویت‌هایی که دریافت می‌دارند اثری ندارد، در نتیجه در کوشش برای بهبود موقعیت خود فایده‌ای نمی‌بینند. آن‌ها به منبع کنترل زندگی خود در زمان حال یا آینده باور چندانی ندارند. (کریمی، 1389). افراد معتقد به منبع کنترل بیرونی ارزش ناچیزی برای هرگونه تلاش جهت بهبود بخشیدن به شرایط خود قائل می‌باشند. برای این افراد زندگی بیشتر نوعی بازی شانس است و به نظر آن‌ها موفقیت بیشتر به شانس یا لطف دیگران بستگی دارد (گنجی، 1391). بنابراین درمی‌یابیم که منبع کنترل درونی – بیرونی یک بعد شخصیتی است و به‌طور کلی بیشتر مردم بین این دو حد افراطی قرار می‌گیرند. میزان درونی یا بیرونی بودن فرد یک رشته پیامدهای رفتاری خواهد داشت. انتظار می‌رود که درونی‌ها در انواع بسیاری از فعالیت‌ها سلطه‌جویی و کارآمدی نشان دهند. در حالی که بیرونی‌ها بیشتر منفعل هستند. (کریمی، 1389). 2-7-4. ویژگی‌های افراد با منبع کنترل درونی اشخاص با منبع کنترل درونی از لحاظ رفتاری و شخصیتی دارای ویژگی‌های زیر می‌باشند: کنترل کافی بر زندگی خود دارند، یعنی به توانایی خود در مهار کردن رویدادهای زندگی باور دارند. در تکالیف خود عملکرد بهتری دارند و در انواع بسیاری از فعالیت‌ها سلطه‌جویی و کارآمدی نشان می‌دهند. کمتر تحت نفوذ دیگران قرار می‌گیرند و حس انتخاب شخصی بیشتری را تجربه می‌کنند. برای مهارت‌ها و پیشرفت‌های شخصی خود ارزش والاتری قائل‌اند. نسبت به تقویت های محیطی که می‌توانند برای هدایت رفتار خود از آن‌ها استفاده کنند هشیارترند. بیشتر افراد دارای کنترل بیرونی برای قبول مسؤولیت اعمال خود آمادگی دارند. با احتمال بیشتری درگیر خیال‌پردازی‌های زیادتری درباره پیشرفت می‌باشند و خیال‌پردازی‌های کمتری درباره شکست دارند. اطلاعات بیشتری را در موقعیت‌های متفاوت کسب نموده و پردازش می‌نمایند. احتمال کمتری دارد که مشکلات هیجانی داشته باشند و الکلی بشوند. 10- در کنار آمدن با ناراحتی‌های روانی توانایی بهتری دارند. 11- عزت‌نفس بیشتری دارند و به شیوه‌های ماهرانه اجتماعی‌تری عمل می‌کنند. 12- با همسالانشان مردمی‌ترند و جذب مردمی می‌شوند که می‌توان آن‌ها را دستکاری کرد. 13- این افراد گرایش به کسب نمرات بیشتری در مدرسه دارند در آزمون‌های پیشرفت تحصیلی استاندارد نمرات بالاتری به دست می‌آورند. 14- در تلاش برای قانع سازی و زورگویی مقاوم‌تر، زیرک‌تر و کنجکاوترند. 15- احتمال دارد این اشخاص از نظر جسمانی سالم‌تر از افراد بیرونی باشند و نیز گرایش کمتری به بیماری‌های فشار خون، حملات قلبی دارند. 16- افراد دارای منبع کنترل درونی به ورزش کردن علاقهمندتر بوده و احتمال ترک سیگار در آنها بیشتر است. 2-7-5. ویژگی‌های افراد با منبع کنترل بیرونی اشخاص با منبع کنترل بیرونی از نظر رفتاری و شخصیتی دارای ویژگی‌های زیر می‌باشند. این افراد به امکان کنترل زندگی خود در زمان حال و آینده باور چندانی ندارند. در کوشش برای بهبود موقعیت خود فایده‌ای نمی‌بینند. احساس فشار روانی در این افراد بیشتر است. افراد بیرونی محیط را تهدیدکننده می‌بینند، یعنی اعتقاد آن‌ها این است که کنترلی بر آن ندارند. از نظر جسمانی نسبت به افراد درونی ضعیف‌ترند، یعنی درونی‌ها به نظر می‌رسد سالم‌تر باشند. بیشتر از درونی‌ها به شانس اعتقاد دارند و در واقع برای افراد زندگی بیشتر نوعی بازی شانس است. موفقیت‌هایشان را به لطف دیگران و یا شانس نسبت می‌دهند. برای قبول مسؤولیت آمادگی کمتری دارند. این افراد به طور کلی حس کنترلی را احساس نمی‌کنند. بیشتر منفعل هستند و احتمال رفتار فعال در آن‌ها کمتر است (همان). 2-8. پیشینه تحقیق شیوع اختلالات روانی بسیار بالا است و پیش‌بینی شده است تا سال 2020، دومین عامل از کار افتادگی در دنیا افسردگی باشد که عامل بسیار نگران کننده‌ای است (مورای و لوپز، 1997). همچنین، بررسی‌ها از سال 1380-1342 در ایران نشان می‌دهد بیش از نیمی از دانشجویان نیازمند مراجعه به روان‌شناس می‌باشند که رسیدگی به وضعیت جوانان را بیش از پیش بااهمیت می‌سازد (پورشریفی، 1383؛ به نقل از آزاد). محققان زیادی بر تأثیر مذهب، شادکامی، سبک‌های دل‌بستگی و منبع کنترل، هر یک به صورت جداگانه بر سلامت روان تأکید دارند و در این زمینه بررسی‌های متعددی صورت گرفته است که در این بخش به چند مورد از آن‌ها اشاره خواهد شد. گرچه سهم بررسی ایمان بسیار اندک است و یک متغیر نوین در عرصه روان‌شناسی به شمار می‌آید که از نظر علمی، میان مذهب و اخلاقیات، پیوند برقرار می‌کند و از این حیث جای کار بسیاری دارد. 2-8-1. سلامت روان و ایمان نسبت به میزان اهمیت این دو حوزه پژوهشی، مطالعات کمی در زمینه رابطه مذهب و سلامت روانی در سطح جهانی انجام گرفته است. سهم معنویت و سلامت روان اندکی بیشتر است. گرچه نتایج تحقیقات در رابطه با اثر مثبت یا منفی ایمان، معنویت و مذهب بر سلامت روان گاه ضد و نقیض به نظر می‌رسد، اما اثر مثبت آن به وضوح در تحقیقات بیشتری به اثبات رسیده است. در پژوهشی ارتباط میان ایمان (نگرش‌ها در برابر رفتارها) و سلامت روان در جمعیت بیماران مبتلا به سرطان و بازماندگان مورد بررسی قرار گرفت. سلامت روان به نحو مثبتی با مفهوم خدای مهربان و به نحو منفی با مفهوم خدای سخت‌گیر مرتبط بود. سلامت روان با هدف درمانی (درمان در مقابل شیمی‌درمانی / تسکین)، فراوانی عبادت و نماز، انگیزه ایمان درونی، یا درد فیزیکی غیرمرتبط بود. عقیده به خدا به عنوان دوست به طرز نیرومندی با سلامت روان بالاتر در ارتباط بود، حتی با وجود پیش‌آگهی ضعیف یا درد (میسن‌هلدر و همکاران، 2013). در یک مطالعه که توسط ریپنتروپ و همکاران انجام گرفت، رابطه مذهب-معنویت و سلامت جسمانی، سلامت روانی و درد در جمعیت مبتلا به درد مزمن مورد بررسی قرار گرفت. این تحقیق روی 122 بیمار مبتلا به درد مزمن عضلانی-اسکلتی اجرا شد. بیماران مذهبی دردمند یا دارای عقاید معنوی، متفاوت از جمعیت عمومی (مانند بیماران دردمندی که احساس تمایل کمتری به کاهش درد در جهان داشته و بیشتر احساس می‌کردند توسط خدا رها شده‌اند) ظاهر شدند. تحلیل رگرسیون چندگانه رابطه معنی‌داری میان مذهب-معنویت و سلامت جسمی و روانی آشکار کرد. تجارب، حمایت مذهبی، خودارزیابی از مذهب-معنویت، قویاً به صورت معنی‌داری سلامت روانی را پیش‌بینی می‌کرد (ریپنتروپ و همکاران، 2005). در پژوهشی رابطه میان معنویت، اعمال مذهبی، عامل‌های شخصیت و سلامتی در میان پنج آیین معنوی-ایمانی مختلف (بودایی، کاتولیک‌ها، یهودیان، مسلمانان و پروتستان) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحلیل آنووا نشان داد که سلامتی بسته به درجه ایمان متفاوت است. همبستگی پیرسون برای کل نمونه مورد بررسی نشان داد که سلامت روانی بالاتر به طور معناداری با افزایش معنویت مرتبط است (جانستون و همکاران، 2012). در تحقیق دیگری که توسط جانسین و همکاران (2005) انجام گرفت، با استفاده از اندازه‌گیری‌های متعدد مذهب اثر آن بر روی سلامت روان بررسی شد. نتایج نشان داد میزان سلامت روان به باورهای فرد (شمول در برابر محرومیت از تعالی) و نحوه‌ای که فرد معتقد است (لفظی در برابر نمادین) بستگی دارد. افراد مذهبی نگرش نمادین به دین داشتند و نمرات بالاتری در ابعاد مثبت سلامت روان (بهزیستی) به دست آوردند. هیچ نتیجه معناداری مبنی بر تأثیر منفی مذهب بر سلامت روان مشاهده نشد. در مطالعهای ارتباط میان جهت‌گیری مذهبی و سلامت روان در کرمانشاه مورد بررسی قرار گرفت و بدین منظور 720 نفر از دانشجویان به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای انتخاب شدند. نتایج نشان داد بین جهت‌گیری مذهبی و سلامت روان افراد رابطه مستقیم معنادار وجود دارد (عارفی و محسن زاده، 1390). در تحقیق دیگری که توسط صولتی و همکاران (1390) انجام گرفت، رابطه بین جهت‌گیری مذهبی و سلامت روان بررسی شد. 200 دانشجو به شیوه نمونه‌گیری تصادفی انتخاب شدند. نتایج بیانگر همبستگی معنی‌داری میان این دو متغیر بود. به عبارت دیگر، با بالا رفتن جهت‌گیری مذهبی، سلامت روان افزایش می‌یابد. محقق در ادامه بیان می‌دارد که تنها مذهب با بعد درونی است که سلامت روانی را بهبود می‌بخشد (صولتی، 1390). جان بزرگی (1386) نیز در تحقیق دیگری ارتباط جهت‌گیری مذهبی با سلامت روان را مورد بررسی قرار داد. نتایج نشان داد که بین مذهبی بودن و سلامت روانی رابطه مستقیمی وجود دارد. هرچه جهت‌گیری مذهبی درونی‌تر می‌شود سلامت روانی بالاتر می‌رود. هرچه جهت‌گیری فرد در زمینه مذهبی بیرونی‌تر می‌شود احساس خستگی و نشانه‌های بدنی، میزان اضطراب و بی‌خوابی فرد بیشتر می‌شود. اوکانر و همکاران (2003) در پژوهشی که بر روی 177 دانشجو برای بررسی رابطه مذهب با استرس و فشار روانی انجام دادند گزارش دادند که قادر نبوده‌اند رابطه‌ای میان مذهب با سلامت جسمانی یا روانی پیدا کنند. 2-8-2. ارتباط سلامت روان با شادکامی، سبک‌های دل‌بستگی و منبع کنترل برای بررسی ارتباط شادکامی خود گزارش شده با سلامت روانی جسمانی در میان بزرگسالان جوان پرنگار و همکاران (2004) تحقیق گسترده‌ای را بر روی 1257 دانشجو در سوئد به انجام دادند. تجزیه و تحلیل چندمتغیره نشان داد احساس شادکامی تمام یا بیشتر مواقع به نحو نیرومندی با سلامت روان بالاتر مرتبط است. بر اساس این پژوهش سلامت جسمی با شادکامی رابطه ضعیف و از نظر آماری غیرمعناداری دارد. ینگپروگساون و همکاران (2012)، در مطالعه‌ای روی شادکامی، سلامت روانی، اجتماعی و جمعیت شناختی به بررسی اثر آن‌ها روی یکدیگر پرداختند. نتایج مرتبط با پژوهش حاضر مطرح خواهد شد. در این تحقیق که در انجمن‌های میان گروه ملی بزرگسالان تایلند انجام شد، 60569 نفر از بزرگسالان آموزش از راه دور تایلندی برای تحقیق انتخاب شدند. در این تحقیق نشان داده شد که وضعیت روانی و شادکامی قویاً در ارتباطند. (2012). در پژوهشی در اراک ارتباط شادکامی و سلامت روانی در میان دانشجویان مورد بررسی قرار گرفت و نتایج حاکی از همبستگی معنا‌داری بین نمرات شادکامی و سلامت روانی بود (رفیعی و همکاران، 1390). خوش کنش و کشاورز (1378) نیز در تحقیق دیگری ارتباط میان شادکامی و سلامت روانی را بررسی کردند و نتایج پژوهش حاکی از آن بود که بین احساس شادکامی با مشکلات روانی، علائم جسمانی، اضطراب و افسردگی در دانشجویان دختر و پسر رابطه منفی معناداری وجود دارد. در مطالعه‌ای دیگر ارتباط میان سبک‌های دل‌بستگی و سلامت روان در استرس شدید زندگی واقعی در میان جوانان اسرائیلی بررسی شد. سبک دل‌بستگی اجتنابی و دوسوگرا به طور معناداری به صورت منفی سلامت روان را پیش‌بینی می‌کرد (نریا و همکاران، 2001). در تحقیقی که توسط راکو-باگدن و همکاران (2011) صورت گرفت، دل‌بستگی و سلامت روانی با واسطه‌گری دلسوزی نسبت به خود و اهمیت دادن مورد بررسی قرار گرفت. 208 دانشجو برای این مطالعه انتخاب شدند. نتایج حاکی از ارتباط میان آن‌ها بود و توانایی‌های افراد برای مهربان بودن نسبت به خود و احساسشان و اهمیت قائل شدن برای دیگران تعیین‌کننده جهت‌گیری دل‌بستگی و سلامت روانی بود و علاوه بر این، میان جهت‌گیری دل‌بستگی و سلامت روان ارتباط وجود داشت. در مطالعه دیگری که بر روی 186 نوجوان در چین انجام گرفت، مشخص گردید دل‌بستگی دوسوگرا و اجتنابی همبستگی منفی معنی‌داری با سلامت روان دارند (چن، 2009). در پژوهشی که به منظور بررسی رابطه سبک دل‌بستگی با سلامت روان بزرگسالان بازمانده در مناطق زلزله‌زده شهرستان بم انجام شد، 314 بزرگسال به شیوه داوطلبانه‌ی در دسترس انتخاب شدند. نتایج حاکی از این بود که بین سبک دل‌بستگی ایمن با سلامت روان رابطه مثبت معنادار و بین سبک‌های دل‌بستگی اجتنابی و دوسوگرا با سلامت روان رابطه منفی معناداری وجود دارد. به علاوه، نتایج نشان داد که سبک دل‌بستگی ایمن، سبک دل‌بستگی اجتنابی و سبک دل‌بستگی دوسوگرا قادرند به طور معناداری سلامت روان را پیش‌بینی کنند و نیز این سه سبک قادرند میزان بالایی از تغییرپذیری سلامت روان را در شرایط ناگوار تبیین کنند (رحیمیان و همکاران، 1387). جوز باتیستا و همکاران (2008)، در تحقیقی رابطه بین سلامت ذهنی (SWB) و ابعاد مختلف منبع کنترل درونی، بیرونی و وابسته را در دانشجویان برزیلی بررسی کردند. نتایج نشان داد که منبع کنترل می‌تواند سلامت ذهنی دانشجویان را پیش‌بینی کند، با این حال این همبستگی ضعیف بود. به عبارت دیگر، صاحبان منبع کنترل درونی از سلامت ذهنی به نسبت بهینه‌تری برخوردار بودند (به نقل از شعبانی و همکاران، 1389). تحلیل نتایج در مطالعه‌ای دیگر نشان داد که منبع کنترل بیرونی برای سلامت روان‌شناختی و سلامت فرد مضر می‌باشد (توماس و استیتز، 2003؛ به نقل از یاریاری و همکاران). در تحقیق دیگری وضعیت سلامت روانی و منبع کنترل نوجوانان دختر خانواده‌های معتاد و غیرمعتاد بررسی گردید و بدین منظور 120 نفر به روش تصادفی انتخاب شدند. نتایج نشان داد نوجوانان دختر دارای منبع کنترل درونی از سلامت روانی بالاتری برخوردارند. رشد و تقویت منبع کنترل درونی یکی از روش‌های مناسب برای پیشگیری و کاهش آسیب‌پذیری است (اعتمادی و فراهانی، 1390). در تحقیقی نیز تحلیل نتایج نشان داد بین سلامت روانی و منبع کنترل ارتباط مثبت و معناداری وجود ندارد (خسروی و آقاجانی، 1382). 2-8-3. ارتباط ایمان با شادکامی، سبک‌های دل‌بستگی و منبع کنترل تحقیقات تجربی به نحو گسترده‌ای بیانگر اثر مثبت دین‌داری بر شادکامی است، به نحوی که به عنوان مدرکی دال بر اثبات تأثیر سودمند بودن دین در سطح جهانی دیده می‌شود. با این حال، اکثر مطالعات در ایالات متحده آمریکا انجام شده است. برای بررسی اثر دین‌داری بر ایمان در دیگر نقاط جهان مطالعه‌ای به طور همزمان در آمریکا، هلند و دانمارک انجام گرفت. ارتباط میان مذهب و شادکامی معنادار و مثبت بود. ارتباط میان این دو متغیر در آمریکا به طور قابل توجهی نیرومندتر از هلند و دانمارک بود (اسنپ، 2008). در تحقیق گسترده‌ای ارتباط میان دین و مذهب با شادکامی در 60 کشور مختلف بررسی شد. نتایج نشان داد که مذهب نقش مهمی در احساس شادکامی و خوشبختی ایفا می‌کند (موکرجی و بارون، 2005). رزمارین و همکاران (2009)، در پژوهشی در میان یهودیان که بر روی 565 نفر انجام شد به این نتیجه رسیدند که سطوح بالاتر اعتماد به خدا با اضطراب و افسردگی کمتر و شادکامی شخصی بالاتر در ارتباط بود. در تحقیقی ارتباط میان دین‌داری و شادکامی در میان دانشجویان مقطع لیسانس مسلمان مورد بررسی قرار گرفت و تحلیل نتایج بیانگر ارتباط قابل توجه این دو متغیر با یکدیگر بود. بدین نحو که نمره بالاتر در باورهای دینی به طور معناداری با نمره بالاتر در متغیر شادکامی همراه بود. نتیجه مؤید آن بود که افراد با نگرش مذهبی‌تر سطوح شادکامی بالاتری را تجربه می‌کنند (صحرائیان و همکاران، 2013). در پژوهشی که بر روی 756 دانشجو انجام شد ارتباط میان دین‌داری و شادکامی مثبت و معنادار گزارش شد (قمری، 1389). در مطالعه‌ای دیگر نیز تحلیل نتایج نشان داد بین دین‌داری با شادکامی همبستگی مثبت معناداری وجود دارد (روحانی و معنوی پور، 1387). کرک پاتریک (1992، 1995) معتقد است مذهب می‌تواند به عنوان فرآیند دل‌بستگی، مفهوم‌سازی گردد که در آن رفتارها و باورهای مذهبی به صورت گستره‌ای از نظام دل‌بستگی در انسان‌ها عمل می‌کنند و تأثیر میگذارند. این نظام رفتاری زیستی رابطه‌ی بین فردی میان نوزاد و مراقبین را شکل می‌دهد. این نظام کودکان را قادر می‌سازد تا در حضور تصویر دل‌بستگی احساس ایمنی کنند و همچنین به اندازه کافی در امنیت باشند تا به کشف محیط پیرامونشان بپردازند. کودک بر پایه‌ی تجارب اولیه دل‌بستگی روانبنه‌های هیجانی-شناختی مربوط به روابط بین فردی را گسترش می‌دهد که این تحول بعدها می‌تواند با یک تصویر دل‌بستگی فوق طبیعی همراه شود. در حقیقت، اعتقاد مذهبی به نوعی می‌تواند دریچه‌ای منحصربه‌فرد به فرآیندهای دل‌بستگی بزرگسالی بگشاید (به نقل از مک فادن و لوین، 1996). کرک پاتریک (1999) معتقد است تصور خدا می‌تواند به صورت جانشینی برای شکست‌های اولیه تحول دل‌بستگی ایمن باشد (خوانین‌زاده، 1384). در پژوهشی ارتباط میان سبک‌های دل‌بستگی با باورها و رفتارهای مذهبی با انتخاب 213 بزرگسال مورد بررسی قرار گرفت. داده‌ها نشان داد که دل‌بستگی ایمن با تعهد مذهبی بیشتر و تصاویر مثبت‌تر از خدا همراه است. دل‌بستگی اجتنابی حالت غیرمتعهد و شکاکانه‌ای نسبت به خدا داشته و در دل‌بستگی دوسوگرا افراد تجارب غریبه مانندی نسبت به خدا گزارش کردند. دل‌بستگی ایمن به خدا به طور مثبت با دل‌بستگی ایمن بزرگسالی مربوط بود (کرک پاتریک، 1992). گرانکویست و هانگکولی (2000)، در تحقیقی به بررسی ارتباط میان سبک‌های دل‌بستگی بزرگسالی با شاخص‌های مختلف مذهبی پرداختند. نتایج نشان داد ارتباط مثبت متوسطی میان دل‌بستگی ایمن بزرگسالی با متغیرهای دین‌داری مرتبط با ارتباط با خدا برقرار است. در پژوهش خوانین‌زاده و همکاران (1384)، تحلیل نتایج نشان داد که دل‌بستگی ایمن در دانشجویانی که دارای جهت‌گیری مذهبی درونی هستند بیش از دانشجویان دارای جهت‌گیری مذهبی بیرونی است و سبک دل‌بستگی دوسوگرا در جهت‌گیری مذهبی بیرونی به طور معناداری بیش از گروهی است که جهت‌گیری مذهبی درونی دارند (1384). تحلیل نتایج بررسی ارتباط میان این دو متغیر در تحقیق دیگری نشان داد که بین سبک دل‌بستگی ایمن با تجربیات معنوی و اعمال مذهبی در بزرگسالی رابطه مثبت معنادار وجود دارد (زرین کلک و طباطبایی، 1391). در تحقیقی ارتباط میان دین‌داری درونی و منبع کنترل درونی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از یک تأثیر متوسط بود که با وجود بالا بودن، از نظر آماری معنادار بود که نشان‌دهنده ارتباط مثبت بین مذهب درونی و منبع کنترل درونی می‌باشد (کورسی، 2013). در مطالعه‌ای که توسط کرهینلیوگلو و همکاران (2012) انجام گرفت، ارتباط میان جهت‌گیری مذهبی درونی و بیرونی با سطوح منبع کنترل بررسی شد. برای این تحقیق 430 دانشجوی مسلمان ترکیه انتخاب شدند. نتایج نشان داد میان ابعاد منبع کنترل و ابعاد جهت‌گیری مذهبی رابطه معناداری وجود دارد. در پژوهشی رابطه بین نگرش مذهبی و منبع کنترل بررسی شد و رابطه معناداری میان نوع نگرش مذهبی و منبع کنترل به دست آمد. در مجموع، نتایج حکایت از آن داشت که افراد دارای نگرش مذهبی درونی بیشتر منبع کنترل درونی و کسانی که گرایش مذهبی بیرونی دارند منبع کنترل بیرونی دارند (اصغری و همکاران، 1392). تحلیل نتایج در تحقیق دیگری نشان داد نگرش مذهبی 8/10 درصد از تغییرات منبع کنترل را تبیین می‌کند (کوشکی و خلیلی فر، 1388). در تحقیقی که توسط میرهاشمیان انجام گرفت، بین اعتقادات مذهبی و منبع کنترل رابطه معناداری مشاهده نگردید (1378). 2-8-4. تحقیقات ترکیبی در مطالعه‌ای که توسط عبدل خالک (2007) بر روی 6339 نوجوانان مسلمان کویتی (18-15 ساله) انجام گرفت، رابطه مثبت معنی‌داری میان خودارزشیابی در مقیاس‌های دین‌داری، شادکامی، سلامت روانی و نیز سلامت جسمانی به دست آمد. همچنین، یک رابطه منفی معنادار میان این چهار متغیر با اضطراب و افسردگی نمایان شد که خالک بر این روابط کشف‌شده، برچسبی تحت عنوان دین‌داری و بهزیستی در برابر آسیب‌شناسی روانی می‌زند (عبدل-خالک، 2007). این محقق همین محقق، رابطه شادکامی، سلامت و مذهب را در دو کشور دیگر نیز بررسی کرد. نمونه این دو پژوهش نیز شامل نوجوانان بود. تحقیق دوم بر روی 372 نوجوان از قطر انجام گرفت و پسران نمره بالاتری نسبت به همتایان دختر کسب کردند. رابطه میان سه متغیر مثبت و معنی‌دار بود. تحلیل گام به گام رگرسیون چندگانه آشکار کرد که پیش‌بین‌های مذهبی در پسران، رضایت از زندگی و شادکامی و در دختران رضایت از زندگی و سلامت جسمی بود. نتایج کلی این تحقیق نشان داد افراد مذهبی‌تر خوشحال‌ترند، رضایت بیشتری از زندگی داشته و سالم‌ترند (عبدل-خالک، 2013). در تحقیق سوم که بر روی 239 نوجوانان لبنانی انجام گرفت، نتایج مشابهی تکرار شد. پسران نمره بالاتری در سلامت روان به دست آوردند. رابطه میان سه متغیر مثبت و معنی‌دار بود. در پایان این موضوع بیان شد که کسانی که خودشان را در حال لذت بردن از شادکامی در نظر بگیرند، سلامت ذهنی و روانی و نیز دین‌داری بیشتری را تجربه می‌کنند (عبدل-خالک، 2014). در تحقیق دیگری که توسط گلزاری بر روی 234 دانشجوی زائر انجام شد، تأثیر عمره مفرده بر سلامت روان، شادکامی و عمل به باورهای دینی دانشجویان مورد بررسی قرار گرفت. دو کاروان دانشجویی از میان کلیه کاروان‌های دانشجویی زیارت حج عمره در سال 83 به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای انتخاب شدند. نتایج پژوهش نشان داد که شرکت در حج عمره دانشجویی موجب افزایش شادکامی و کاهش اختلال در سلامت روانی، نشانه‌های بدنی، اضطراب، اختلال عملکرد اجتماعی و افسردگی وخیم گردیده است (گلزاری، 1389). در مقاله‌ای که توسط فلانلی و گالک (2010) نوشته شد، نقش سبک‌های دل‌بستگی در مذهب و سلامت روان مورد بررسی قرار گرفت. فلانلی و گالک مروری دارند بر ریشه‌های تاریخی و نیز تحقیقات مربوط به این متغیرها و نتیجه می‌گیرند دل‌بستگی ایمن به خدا، سلامت روانی را پیش‌بینی می‌کند و بیان می‌دارند که اعتقادات مربوط به خطرناک بودن جهان، علائم روانی را مستقیماً تحت تأثیر قرار می‌دهند و از این حیث عقاید مذهبی نقش محافظت کننده دارند (فلانلی و گالک، 2010). غباری بناب و حدادی (1390) در تحقیقی، رابطه سلامت روان با تصویر ذهنی از خدا و کیفیت دل‌بستگی در نوجوانان را بررسی کردند و بدین منظور 100 نوجوان بزهکار را به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب نمودند. نتایج تحلیل داده‌ها نشان داد بزهکارانی که تصویر پذیرنده و مثبتی از خدا داشتند، از سلامت روانی بالا و کیفیت دل‌بستگی ایمن‌تری برخوردار بودند (غباری بناب و حدادی، 1390). در پژوهشی که بر روی مسیحیان استرالیا انجام گرفت، نتایج حاکی از این بود که آگاهی از خدا و منبع کنترل درونی با سلامت بالاتر رابطه دارند و منبع کنترل بیرونی با سلامت پایین‌تر در ارتباط است (رایان و فرانسیس، 2012). در یک تحقیق دیگر رابطه عملکرد مذهبی و منبع کنترل تأثیر مثبت و مستقیم داشت و توجه به تأثیر مثبت باورها و اعمال مذهبی در سلامت روان مورد تأکید قرار گرفت (صالحی و همکاران، 1386). 2-8-5. فرضیه‌های پژوهش فرضیه‌های مستقیم شدت ایمان مذهبی، سلامت روانی را در دانشجویان به طور مثبت پیش‌بینی می‌کند. شدت شادکامی، سلامت روانی را در دانشجویان به طور مثبت پیش‌بینی می‌کند. سبک دل‌بستگی دوسوگرا، سلامت روانی را در دانشجویان به طور منفی پیش‌بینی می‌کند. شدت ایمان مذهبی، شادکامی را در دانشجویان به طور مثبت پیش‌بینی می‌کند. شدت ایمان مذهبی، سبک دل‌بستگی دوسوگرا را در دانشجویان به طور منفی پیش‌بینی می‌کند. جهت‌گیری کنترل، سلامت روانی را در دانشجویان پیش‌بینی می‌کند. شدت ایمان مذهبی، جهت‌گیری کنترل را در دانشجویان پیش‌بینی می‌کند. در مدل پیش‌بینی سلامت روانی بر اساس ایمان مذهبی، شادکامی، سبک دل‌بستگی دوسوگرا و منبع کنترل نقش واسطه را ایفا می‌کنند. فرضیه‌های غیرمستقیم 1- ایمان مذهبی از طریق شادکامی سلامت روانی را پیش‌بینی می‌کند. 2- ایمان مذهبی از طریق سبک دل‌بستگی دوسوگرا سلامت روانی را پیش‌بینی می‌کند. 3- ایمان مذهبی از طریق منبع کنترل سلامت روانی را پیش‌بینی می‌کند. فصل سوم روش تحقیق 3-1. مقدمه در این فصل، نخست طرح پژوهش و سپس جامعه آماری و روش نمونه‌گیری معرفی می‌شود. ابزارهای به کار برده شده جهت گردآوری داده‌های پژوهش به همراه روش‌ها و ویژگی روان‌سنجی آن‌ها نیز به طور کامل معرفی گردیده و در پایان، مراحل اجرای پژوهش حاضر و روش آماری مورد استفاده جهت تحلیل داده‌ها مورد بررسی قرار گرفته‌اند. 3-2. طرح پژوهش پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. در این پژوهش به منظور ارزیابی متغیرهای اندازه‌گیری شده، در مدل مفهومی که طراحی گردیده است، از رگرسیون چندگانه، روش تحلیل مسیر و مدل‌سازی معادلات ساختاری استفاده شده است. روش تحلیل مسیر گسترش مدل‌های رگرسیونی است که یک ماتریس همبستگی را در مقایسه با مدل‌های مفروض علی که پژوهشگر تنظیم می‌کند می‌آزماید. همچنین، تحلیل مسیر به عنوان مدل یابی علی شناخته می‌شود که به آزمودن شبکه‌ای از روابط میان متغیرهای اندازه‌گیری توجه دارد. در مدل پیشنهادی پژوهش حاضر (نمودار 1-3)، متغیر وابسته (سلامت روان) به صورت متغیر درون‌زا تعریف و متغیر مستقل (ایمان مذهبی) به عنوان متغیر برون‌زا در نظر گرفته شده است. همچنین، متغیرهای شادکامی، سبک‌های دل‌بستگی و منبع کنترل به عنوان متغیرهای میانجی در مدل پیشنهادی قرار داده شده‌اند. 3-3. جامعه آماری، حجم نمونه و روش نمونه‌گیری پژوهش جامعه پژوهش حاضر، تمامی دانشجویان دانشگاه شیراز می‌باشند که در سال 93-92 مشغول به تحصیل بودند. برای انجام این پژوهش، 240 دانشجو از جامعه‌ی پژوهش به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب گردیدند. تعداد اعضای نمونه‌ی پژوهش بر اساس پیشنهاد استیونس (به نقل از هومن، 1390) مبنی بر وجود دست‌کم 15 عضو در نمونه‌ی پژوهش به ازای هر مسیر مستقیم مشخص شد. 3-4. ابزارهای پژوهش ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر به منظور گردآوری داده‌ها عبارت‌اند از: پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) 2- پرسشنامه ایمان مذهبی 3- پرسشنامه شادکامی آکسفورد 4- پرسشنامه دل‌بستگی کولینز و رید 5- مقیاس منبع کنترل راتر 3-4-1. ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﺳﻼﻣﺖ ﻋﻤﻮﻣﻲ (GHQ-28) ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﺳﻼﻣﺖ ﻋﻤﻮﻣﻲ توسط گلدبرگ و هیلر، از ابزارهای غربالگری شناخته شده روان‌پزشکی در جمعیت عمومی است. فرم اصلی آن دارای 60 گویه است و برگه‌های کوتاه آن از 12 تا 28 گویه نیز تهیه شده است. در ایران فرم 28 گویه آن هنجاریابی شده و مورد استفاده قرار می‌گیرد. به 38 زبان ترجمه شده و مطالعات روان‌سنجی بر روی آن در 70 کشور جهان به انجام رسیده است. از این پرسشنامه برای شناسایی اختلال‌های روانی غیر روان‌پریشی در شرایط گوناگون در سطح گسترده‌ای استفاده شده است. پرسشنامه GHQ-28 دارای چهار مقیاس فرعی و هر مقیاس دارای هفت گویه است: الف) علائم جسمانی ب) اضطراب و اختلال خواب ج) اختلال در کارکرد اجتماعی د) علائم افسردگی گویههای هر خرده آزمون به ترتیب پشت سر هم آمده است، به نحوی که از گویه 1 تا 7 مربوط به خرده آزمون نشانه‌های جسمانی، از گویه 8 تا 14 مربوط به خرده آزمون اضطراب و بی‌خوابی، گویه 15 تا 21 مربوط به خرده آزمون اختلال در کارکرد اجتماعی و از گویه 22 تا 28 مربوط به خرده آزمون افسردگی می‌باشد. در خرده آزمون نشانه‌های جسمانی، وضعیت سلامت عمومی و علائم جسمانی که فرد در یک ماه گذشته تجربه کرده است مورد بررسی قرار می‌گیرد. در خرده آزمون اضطراب و بی‌خوابی، از علائم و نشانه‌های بالینی اضطراب شدید، تحت فشار بودن، عصبانیت و دل‌شوره، بی‌خوابی و داشتن وحشت و هراس ارزیابی به عمل می‌آید. در خرده آزمون اختلال در کارکرد اجتماعی، توانایی فرد در انجام کارهای روزمره، داشتن قدرت تصمیم‌گیری، احساس رضایت در انجام وظایف، احساس مفید بودن در زندگی و لذت بردن از فعالیت‌های روزمره مورد بررسی قرار می‌گیرد و بالاخره، در خرده آزمون افسردگی، علائم ویژه افسردگی از جمله احساس ناامیدی، احساس بی‌ارزش بودن زندگی، داشتن افکار خودکشی و آرزوی مردن، احساس بی‌ارزشی و ناتوانی در انجام کارها مورد ارزیابی قرار می‌گیرد (تقوی، 1380). این پرسشنامه دارای گویههای ساده‌ای پیرامون وضعیت روانی فرد است. برای نمونه: «آیا این روزها دچار حواس‌پرتی شده‌اید؟» که با طیف چهار درجه‌ای لیکرت شامل گزینه خیر (0 نمره)، خیلی کم (1 نمره)، کم (2 نمره) و زیاد (3 نمره) مشخص می‌شود. در نتیجه، نمره کل یک فرد از صفر تا 84 متغیر خواهد بود. هرچه نمره فرد در این آزمون بیشتر باشد سلامت عمومی کمتر است. یعقوبی و همکاران (1374) نیز برای این پرسشنامه نقطه برش 23، حساسیت 86/0 و ویژگی 82/0 را گزارش نمودند. ویژگیهای روان‌سنجی پرسشنامه ﺳﻼﻣﺖ ﻋﻤﻮﻣﻲ (GHQ-28) پایایی فرم 28 گویهای این پرسشنامه توسط پالاهنگ، نصر اصفهانی و براهنی (1375)، 91/0 محاسبه شده است. ضریب پایایی بازآزمایی و آلفای کرونباخ در بررسی یعقوبی و همکاران (1374)، برابر با 88/0 به دست آمده است (پورسردار و همکاران، 1391). تقوی نیز در مطالعه‌ای پایایی و روایی این پرسش‌نامه را به صورت جامع مورد مطالعه قرار داد. پایایی پرسشنامه مزبور از سه روش دوباره سنجی، تنصیفی و آلفای کرونباخ بررسی گردید که به ترتیب ضرایب پایایی 70/0، 93/0 و 90/0 حاصل گردید. برای مطالعه روایی پرسشنامه سلامت عمومی از سه روش روایی همزمان، همبستگی خرده آزمون‌های این پرسشنامه با نمره کل و تحلیل عوامل استفاده شد. روایی همزمان این پرسشنامه از طریق اجرای همزمان با پرسشنامه بیمارستان میدلسکس (M.H.Q) انجام گردید که ضریب همبستگی حاصل 55/0 بود. ضرایب همبستگی بین خرده آزمون‌های این پرسشنامه با نمره کل در حد رضایت‌بخش و بین 72/0 تا 87/0 متغیر بود. نتیجه تحلیل عوامل، بیانگر وجود عوامل افسردگی، اضطراب، اختلال در کارکرد اجتماعی و علائم جسمانی در این پرسشنامه بود که در مجموع بیش از 50 درصد واریانس کل آزمون را تبیین می‌نمودند. بنابراین، بر اساس نتایج این تحقیق، فرم 28 گویهای پرسشنامه سلامت عمومی واجد شرایط لازم برای کاربرد در پژوهش‌های روان‌شناختی و فعالیت‌های بالینی شناخته شده است (تقوی، 1380). 3-4-2. پرسشنامه ایمان مذهبی این مقیاس به نحوی طراحی شده است که به طور خاص ایمان مذهبی را بر مبنای مفاهیم مطرح شده در آیات قرآن و احادیث اندازه‌گیری کند. این پرسشنامه شامل 25 گویه می‌باشد که در ساخت آن از چند ابزار شامل مقیاس ایمان مذهبی، مقیاس نومیدی و افسردگی بک و آزمون جهت‌گیری مذهبی با تکیه بر اسلام استفاده شده است. این پرسشنامه دارای 4 مقیاس فرعی می‌باشد: الف) تسلط بر نفس ب) ایمان افعالی ج) خویشتن‌داری د) خیرخواهی و هدفمندی روش نمرهگذاری در این مقیاس به شکل پنج مرحلهای از کاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم درجهبندی شده و به ترتیب دارای ارزش 0 تا 4 میباشد. در این آزمون سؤالات 1،2، 3، 4، 5، 6، 7،8،9،10، 11،13،14،15،20،21، 22 و 25 دارای نمره‌گذاری معکوس هستند. نمره کلی از طریق جمع کردن نمره‌ی 4 زیرمقیاس به دست می‌آید؛ بنابراین، نمره کلی آزمون از 0 تا 100 متغیر خواهد بود. ویژگیهای روان‌سنجی پرسشنامه ایمان مذهبی ضرایب همسانی درونی پرسشنامه ایمان مذهبی و خرده مقیاس‌های آن بین 67/0 تا 86/0 گزارش شده است. بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت که پایایی پرسشنامه ایمان مذهبی و خرده مقیاس‌های آن مطلوب است. در بحث روایی، این مقیاس با پرسشنامه افسردگی بک همبستگی 49/0- و با پرسشنامه نومیدی بک همبستگی 53/0- داشته است. در همین زمینه، همبستگی مقیاس ایمان مذهبی سنتاکلارا با پرسشنامه افسردگی بک 20/0- و با پرسشنامه امیدواری اسنایدر (1995) 21/0 گزارش شده است (پلانته و بوکاسینی، 1997). مقایسه این دو نتیجه نشان می‌دهد که مقیاس ایمان مذهبی ایرانی با قوت بیشتری می‌تواند افسردگی و ناامیدی را پیش‌بینی کند و این امر نشان‌دهنده روایی واگرای قوی‌تر این پرسشنامه است. همبستگی بسیار بالای پرسشنامه ایمان مذهبی و خرده مقیاس‌های آن با دو مؤلفه آزمون جهت‌گیری مذهبی با تکیه بر اسلام نیز حاکی از این است که مقیاس ایمان مذهبی روایی همگرای مطلوبی دارد (گودرزی و نوری، 1392). 3-4-3. پرسشنامه شادکامی آکسفورد آزمون شادکامی آکسفورد دارای 29 گویه است و میزان شادکامی فردی را می‌سنجد. پایه نظری این پرسشنامه تعریف آرگایل وکراسلند از شادکامی است (آن‌ها به منظور ارائه یک تعریف عملیاتی از شادکامی آن را سازه‌ای دارای سه بخش مهم دانسته‌اند: فراوانی و درجه عاطفه مثبت، میانگین سطح رضایت در طول یک دوره و نداشتن احساس منفی). این آزمون در سال 1989 توسط مایکل آرگایل و بر اساس پرسشنامه افسردگی بک (BDI،1976) ساخته شده است. امروزه به طور گسترده‌ای از این آزمون در پژوهش‌های مربوط به شادکامی استفاده می‌شود. این پرسشنامه شامل 5 عامل شامل می‌باشد: الف)رضايت از زندگي ب) حرمت خود ج) بهزيستي فاعلي د) رضايت خاطر و) خلق مثبت اين آزمون شامل 29 گویه چهار گزینه‌ای است كه نمره‌گذاری گزینه‌های هر گویه به ترتيب عبارت است از: الف (0)، ب (1)، ج (2)، د (3). هرچه نمره فرد بالاتر باشد از میزان شادکامی بالاتری برخوردار است و نمرات بین 0 تا 87 خواهد بود. ویژگیهای روان‌سنجی پرسشنامه شادکامی آکسفورد آرگایل و همکاران (2001) پایایی پرسشنامه آکسفورد را با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 90/0 و پایایی بازآزمایی آن را طی هفت هفته 78/0 گزارش کرده‌اند. روایی همزمان این پرسشنامه با استفاده از ارزیابی دوستان افراد درباره آن‌ها 43/0 محاسبه شد. علی پور و آگاه هریس (1386) در بررسی روایی و پایایی مقیاس شادکامی آکسفورد نشان دادند که تمام 29 گویه این مقیاس با نمره کل همبستگی بالایی داشتند. آلفای کرونباخ برای کل مقیاس برابر با 91/0 بود. همبستگی پیرسون بین مقیاس شادکامی آکسفورد با مقیاس افسردگی بک و زیر مقیاس‌های برون‌گرایی و نورزگرایی پرسشنامه شخصيتي آيزنگ به ترتيب برابر با 48/0-، 45/0 و 39/0- بود كه روايي همگرا و واگراي مقیاس شادكامي آكسفورد را تأیید می‌کرد. به طور کلی، یافته‌های پژوهش‌های مختلف نشان دادند كه OHI براي اندازه‌گیری شادكامي در جامعه ايراني از پايايي مناسبی برخوردار است. 3-4-4. پرسشنامه دل‌بستگی کولینز و رید این مقیاس شامل خودارزیابی از مهارت‌های ایجاد روابط و خود توصیفی شیوه شکل‌دهی روابط دل‌بستگی نسبت به چهره‌های دل‌بستگی نزدیک است و مشتمل بر 18 گویه می‌باشد که از طریق علامت‌گذاری روی یک مقیاس 5 درجه‌ای (از نوع لیکرت) که از «به هیچ وجه با خصوصیات من تطابق ندارد» (1)، «تا کاملاً با خصوصیات من تطابق دارد» (5)، تشکیل می‌گردد، سنجیده می‌شود. با تحلیل عوامل، 3 زیر مقیاس که هر مقیاس شامل 6 گویه است، برای این مقیاس استخراج شده است: الف) وابستگی (D) : اندازه‌گیری میزان اعتماد به دیگران، تکیه به آن‌ها و قابل دسترسی بودنشان در صورت لزوم. ب) نزدیک بودن (C): اندازه‌گیری میزان آسایش در رابطه با صمیمیت و نزدیکی هیجانی. ج) اضطراب (A): سنجش ترس از داشتن رابطه. زیرمقیاس اضطراب (A) با دل‌بستگی اضطرابی-دوسوگرا مطابقت دارد و زیرمقیاس نزدیک بودن (C) یک بعد دوقطبی است که توصیف‌های ایمن و اجتنابی را در مقابل هم قرار می‌دهد. بنابراین، نزدیک بودن در تطابق با دل‌بستگی ایمن می‌باشد و زیر مقیاس وابستگی (D) را می‌توان تقریباً عکس دل‌بستگی اجتنابی قرار داد. مدت اجرای پرسشنامه کولینز و رید بر اساس زمینه‌یابی انجام شده حداکثر 10 دقیقه در نظر گرفته شده است. بر اساس دستورالعمل پرسشنامه، 6 گویه مربوط به هر زیر مقیاس مشخص می‌شود و با توجه به اینکه در مورد هر جمله در پاسخنامه، آزمودنی علامت خود را روی کدام دایره زده است نمره وی برای هر زیر مقیاس مشخص می‌شود. برای گزینه‌های 1 تا 5 به ترتیب نمرات 0 تا 4 در نظر گرفته می‌شود. گویههای 1، 6، 8، 12، 13، 17 دل‌بستگی ایمن را می‌سنجند. گویههای 2، 5، 7، 14، 16، 18 دل‌بستگی اجتنابی را مورد ارزیابی قرار می‌دهد و سرانجام گویههای 3، 4، 10، 11، 15 دل‌بستگی دوسوگرا / اضطرابی را می‌سنجد. گویههای 5، 6، 8، 16، 17، 18 به صورت معکوس نمره‌گذاری می‌شوند. نمرات 6 گویه هر مقیاس با هم جمع شده و نمره زیرمقیاس به دست می‌آید. ویژگیهای روان‌سنجی پرسشنامه دل‌بستگی کولینز و رید هازن و شیور (1987) روایی بازآزمایی کل این مقیاس را 81/0 و آلفای کرونباخ مقیاس را 78/0 به دست آوردند. روایی درونی این ابزار در پژوهش رحیمیان، بوگر، نوری، عریضی، مولوی و فروغی مبارکه (1386) برای کل آزمون، سبک اضطرابی، دوری جو و ایمن به ترتیب 75/0، 83/. 81/0 و 77/0 به دست آمد که روایی مطلوبی را نشان می‌دهد (صفایی و همکاران، 1390). 3-4-5. مقیاس منبع کنترل راتر این مقیاس دارای 29 گویه است که توسط راتر در سال 1966 تدوین گردیده است و با استفاده از آن می‌توان به منبع کنترل درونی یا بیرونی پی برد. هر گویه دارای دو جمله به صورت الف و ب می‌باشد و نمره‌گذاری آن به صورت صفر و یک است. در این پرسشنامه 6 گویه انحرافی وجود دارد که آزمودنی را از مسیر اصلی آزمون بازمی‌دارد تا به هدف آزمون پی نبرد که این گویهها عبارت‌اند از: 1، 8، 14، 19، 24، 28. از این رو، ابتدا می‌بایست هنگام نمره‌گذاری این گویهها را حذف نمود و سپس، هرچه نمره فرد بیشتر شود، بیانگر گرایش آزمودنی به سمت منبع کنترل بیرونی خواهد بود. لذا نمرات بالاتر از میانگین به معنای منبع کنترل بیرونی و نمرات پایین‌تر از میانگین به معنای منبع کنترل درونی آزمودنی‌ها در نظر گرفته می‌شود. میانگین این مقیاس 84/8 می‌باشد؛ بنابراین، تنها آزمودنی‌هایی که نمره 9 یا بیشتر بگیرند واجد منبع کنترل بیرونی و افرادی که نمره کمتر بگیرند دارای منبع کنترل درونی خواهند بود. ویژگیهای روان‌سنجی پرسشنامه منبع کنترل راتر ضریب پایایی اولیه‌ی مقیاس منبع کنترل با استفاده از روش تنصیف برابر با 65/0، به روش کودر ریچاردسون 73/0 و با روش بازآزمایی با فاصلهی زمانی یک ماه 72/0 به دست آمده است. در ایران، ضریب پایایی بازآزمایی 75/0 و ضریب آلفای آن برابر با 70/0 گزارش شده است. ضریب آلفای کرونباخ برابر با 84/0 و ضریب روایی همزمان این مقیاس با مقیاس عزت‌نفس کوپر اسمیت و خودپندارهی پیرز-هاریس به ترتیب 61/0 و 72/0 به دست آمده است (فدایی و همکاران، 1390). 3-5. روش تحلیل داده‌ها برای تحلیل داده‌ها از روشهای آمار توصیفی و استنباطی (میانگین، انحراف معیار و همبستگی) استفاده شد. جهت ارزیابی برازندگی مدل پیشنهادی، تحلیل‌های مربوط به مفروضه‌های زیربنایی الگویابی معادلات ساختاری و همچنین تحلیل‌های گسترده‌تری انجام شد که همگی از طریق تحلیل مسیر و الگویابی معادلات ساختاری (SEM)، اعمال گردید. بررسی روابط غیرمستقیم مسیرها از روش بوت استراپ ماکرو پیشنهادی توسط پریچر و هیز (2008؛ به نقل از یاوری، 1391) استفاده شده است. تمام تحلیل‌ها با استفاده از نرم‌افزارهای بسته‌ی آماری برای علوم اجتماعی (SPSS) ویراست 22 و تحلیل ساختارهای گشتاوری (AMOS) ویراست 22 انجام گرفت. فصل چهارم یافته‌های پژوهش 4-1. مقدمه هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه‌ی ایمان مذهبی با سلامت روان با واسطه‌گری شادکامی، منبع کنترل و سبک دل‌بستگی دوسوگرا است. بدین منظور، فرضیاتی مطرح و دادههایی در رابطه با هر یک از متغیرها جمع‌آوری گشته است. در این فصل، ابتدا ویژگیهای جمعیت شناختی نمونه پژوهش حاضر توصیف میشود؛ سپس اطلاعات جمع‌آوری شده با استفاده از روشهای آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد و ضریب همبستگی)، آمار استنباطی (رگرسیون چندگانه به روش گام به گام)، تحلیل مسیر و مدلسازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت. 4-2. ویژگی جمعیت شناختی نمونهی پژوهش در این قسمت، نمونه‌ی پژوهش حاضر بنابر برخی از ویژگی‌های جمعیت شناختی توصیف می‌شود. در جدول 4-1، فراوانی و درصد فراوانی دانشجویان برحسب جنسیت درج شده است. جدول 4-1 فراوانی و درصد فراوانی دانشجویان به تفکیک جنسیت مردانزناندرصد فراوانیفراوانیدرصد فراوانیفراوانی6/60974/39149 همان‌گونه که در جدول 4-1 دیده می‌شود، در پژوهش حاضر میزان فراوانی زنان بیش‌تر از مردان است. در جدول 4-2، فراوانی و درصد فراوانی دانشجویان برحسب وضعیت تأهل آمده است. جدول 4-2 فراوانی و درصد فراوانی دانشجویان به تفکیک جنسیت برحسب وضعیت تأهل246n= متأهلمجردوضعیت تأهلدرصد فراوانیفراوانیدرصد فراوانیفراوانیآماره66/164190/43108دخترانجنسیت82/0262/3695پسران48/174352/82203کل همان‌گونه که در جدول 4-2 مشاهده می‌شود، بیش‌ترین اعضاء نمونه‌ی پژوهش حاضر (52/82) مجرد هستند. 4-3 . یافته‌های توصیفی در جدول 4-3 میانگین، انحراف معیار، بیشینه و کمینه نمره‌ی سلامت عمومی به تفکیک جنسیت درج شده است. جدول 4-3. شاخص‌های توصیفی سلامت عمومی به تفکیک جنسیافسردگیاختلال در کارکرد اجتماعیاضطراب و اختلال خوابعلائم جسمانیسلامت عمومیعاملآماره06/1122/1625/1301/1374/53میانگینزنان80/482/393/340/393/9انحراف معیار7107835کمینه2630242593بیشینه149149149149149تعداد21/1104/1500/1448/1354/53میانگینمردان63/453/352/444/351/9انحراف معیار777736کمینه2728282582بیشنه9797979797تعداد15/1151/1570/1330/1366/53میانگینکل دانشجویان69/469/331/443/374/9انحراف معیار777735کمینه2730282593بیشینه246246246246246تعداد همان‌گونه که در جدول 4-3 مشاهده می‌شود، میانگین نمره‌ی سلامت عمومی در زنان و مردان و کل دانشجویان به ترتیب 74/53، 54/53 و 66/53 می‌باشد. در جدول 4-4 میانگین، انحراف معیار، بیشینه و کمینه نمرهی شادکامی به تفکیک جنسیت درج شده است. جدول 4-4. شاخص‌های توصیفی شادکامی به تفکیک جنسیت جنسیتزنانمردانکل دانشجویان آمارهعامل میانگینانحراف معیارکمینهبیشینهتعدادمیانگینانحراف معیارکمینهبیشینهتعدادمیانگینانحراف معیارکمینهبیشینهتعدادشادکامی67/6055/1311642014983/6662/1339989705/6850/1339116246 همان‌گونه که در جدول 4-4 مشاهده می‌شود، میانگین نمره‌ی شادکامی در زنان و مردان و کل دانشجویان به ترتیب 60/67، 83/66 و 05/68 می‌باشد. جدول 4-5. شاخص‌های توصیفی سبک‌های دل‌بستگی و سه زیر مقیاس آن به تفکیک جنسیتدل‌بستگی دوسوگرادل‌بستگی اجتنابیدل‌بستگی ایمنسبک‌های دل‌بستگیعامل آماره37/1738/1863/1838/54میانگیندانشجویان دختر02/666/259/259/5انحراف معیار6101140کمینه29242470بیشینه149149149149تعداد99/1675/1835/1810/54میانگیندانشجویان پسر68/453/277/280/4انحراف معیار612738کمینه29242466بیشنه97979797تعداد18/1755/1851/1824/54میانگینکل دانشجویان52/561/265/229/5انحراف معیار610738کمینه29242470بیشینه246246246246تعداد همان‌گونه که در جدول 4-5 مشاهده می‌شود، میانگین نمره‌ی سبک‌های دل‌بستگی در دختران و پسران و کل دانشجویان به ترتیب 38/54، 10/54 و24/54 می‌باشد. در جدول 4-6 میانگین، انحراف معیار، بیشینه و کمینه نمرهی کانون کنترل به تفکیک جنسیت درج شده است. جدول 4-6. شاخص‌های توصیفی کانون کنترل به تفکیک جنسیت جنسیتزنانمردانکل دانشجویان آمارهعامل میانگینانحراف معیارکمینهبیشینهتعدادمیانگینانحراف معیارکمینهبیشینهتعدادمیانگینانحراف معیارکمینهبیشینهتعدادکانون کنترل31/3554/2274414921/3551/227469730/3553/22746246 همان‌گونه که در جدول 4-6 مشاهده می‌شود، میانگین نمره‌ی کانون کنترل در زنان و مردان و کل دانشجویان به ترتیب 31/35، 21/35 و 30/35 می‌باشد. در جدول 4-7 میانگین، انحراف معیار، بیشینه و کمینه نمره‌های ایمان مذهبی در دختران و پسران درج شده است. جدول 4-7. شاخص‌های توصیفی ایمان مذهبی به تفکیک جنسیت خیرخواهیخویشتن‌ داریایمان افعالیتسلط بر نفسایمان مذهبی عاملآماره34/1541/1907/2582/3220/79میانگیندانشجویان دختر08/316/487/489/419/11انحراف معیار59111748کمینه25333544109بیشینه149149149149149تعداد50/1555/3048/2454/3267/79میانگیندانشجویان پسر86/258/307/588/462/11انحراف معیار913111958کمینه22303442112بیشنه9797979797تعداد39/1591/1985/2473/32444/79میانگینکل دانشجویان98/399/393/487/439/15انحراف معیار5911175کمینه2533354425بیشینه246246246246246تعداد همان‌گونه که در جدول 4-7 مشاهده می‌شود، میانگین نمره‌ی ایمان مذهبی در دختران و پسران و کل دانشجویان به ترتیب 20/79، 67/79 و 44/79 می‌باشد. 4-4. یافتههای مربوط به فرضیه‌های مستقیم پژوهش بر اساس رگرسیون گام به گام پیش‌بینی سلامت روان بر اساس ایمان مذهبی فرضیه 1- شدت ایمان مذهبی، سلامت روانی را در دانشجویان به طور مثبت پیش‌بینی می‌کند. به منظور بررسی پیش‌بینی سلامت روان بر اساس ایمان مذهبی از تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. بدین صورت که ایمان مذهبی به عنوان متغیر پیش‌بین و سلامت روان به عنوان متغیر ملاک در نظر گرفته شد. نتایج حاصل در جداول 4-8 و 4-9 قابل مشاهده‌اند. جدول 4-8. پیش بینی سلامت روانی بر اساس ایمان مذهبی با استفاده از رگرسیون گام به گام گاممتغیرهامدلمجموع مجذور‌هادرجه آزادیمیانگین مجذور‌هاFسطح معناداری1ایمان مذهبیرگرسیون87/1950187/195032/220001/0باقی‌مانده35/2131924437/87کل22/23270245 نتایج جدول 4-8 حاکی از معنادار بودن پیش بینی سلامت روانی بر اساس ایمان مذهبی (32/22F =، 0001/0 > ρ). به این مفهوم که این پیش‌بینی از نظر آماری صحیح است. جدول 4-9. ضرایب رگرسیون، پیش‌بینی سلامت روان بر اساس ایمان مذهبی گاممتغیرهاRR2BβTρ1ایمان مذهبی29/008/025/029/072/40001/0 نتایج جدول 4-9 حاکی از آن است که ایمان مذهبی به صورت مثبت سلامت روان را پیش‌بینی می‌کند. در متغیر ایمان مذهبی (29/0= β، 0001/0= ρ) به دست آمده است. همچنین با توجه به ضریب تعیین (08/0=R2)، می‌توان نتیجه گرفت که 8 درصد از واریانس سلامت روان را ایمان مذهبی تعیین می‌کند. به این معنی که 8 درصد از تغییرات سلامت روان مربوط به ایمان مذهبی است. پیش‌بینی سلامت روان بر اساس شادکامی فرضیه 2- شدت شادکامی، سلامت روانی را در دانشجویان به طور مثبت پیش‌بینی می‌کند. به منظور بررسی پیش‌بینی سلامت روان بر اساس شادکامی از تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. بدین صورت که شادکامی به عنوان متغیر پیش‌بین و سلامت روان به عنوان متغیر ملاک در نظر گرفته شده است. نتایج حاصل در جداول 4-10 و 4-11 قابل مشاهده‌اند. جدول 4-10. پیش بینی سلامت روانی بر اساس شادکامی با استفاده از روش رگرسیون گام به گام گاممتغیرهامدلمجموع مجذور‌هادرجه آزادیمیانگین مجذور‌هاFسطح معناداری1شادکامیرگرسیون00/3209100/320903/390001/0باقی‌مانده122/2006124421/82کل22/23270245 نتایج جدول 4-10 حاکی از معنادار بودن پیش بینی سلامت روانی بر اساس شادکامی است (03/39F =، 0001/0 > ρ). به این مفهوم که این پیش‌بینی از نظر آماری صحیح و همبستگی بین متغیرها خطی است. جدول 4-11. ضرایب رگرسیون، پیش‌بینی سلامت روان بر اساس شادکامی گاممتغیرهاRR2BβTρ1شادکامی37/014/027/037/025/60001/0 نتایج جدول 4-11 حاکی از آن است که شادکامی به صورت مثبت سلامت روان را پیش‌بینی می‌کند. در متغیر شادکامی (37/0= β، 0001/0= ρ) به دست آمده است. همچنین با توجه به ضریب تعیین (14/0=R2)، می‌توان نتیجه گرفت که 14 درصد از واریانس سلامت روان را شادکامی تعیین می‌کند. به این معنی که 14 درصد از تغییرات سلامت روان مربوط به شادکامی است. پیش‌بینی سلامت روان بر اساس سبک دل‌بستگی دوسوگرا فرضیه 3- سبک دل‌بستگی دوسوگرا، سلامت روانی را در دانشجویان به طور منفی پیش‌بینی می‌کند. به منظور پیش‌بینی سلامت روان بر اساس سبک دل‌بستگی دوسوگرا از تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. بدین صورت که سبک دل‌بستگی دوسوگرا به‌عنوان متغیر پیش‌بین و سلامت روان به عنوان متغیر ملاک در نظر گرفته شد. نتایج حاصل در جداول 4-12 و 4-13 قابل مشاهده‌اند. جدول 4-12 پیش بینی سلامت روانی بر اساس سبک دلبستگی دوسوگرا با استفاده از روش رگرسیون گام به گام گاممتغیرهامدلمجموع مجذور‌هادرجه آزادیمیانگین مجذور‌هاFسطح معناداری1دل‌بستگی دوسوگرارگرسیون82/1897182/189766/210001/0باقی‌مانده40/2137224459/87کل23/23270245 نتایج جدول 4-12 حاکی از معنادار بودن معادله رگرسیون(66/21F =، 0001/0 > ρ) میباشد. به این مفهوم که این پیش‌بینی از نظر آماری صحیح و رابطه بین متغیرها خطی است. جدول 4-13. ضرایب رگرسیون، پیش‌بینی سلامت روان بر اساس دل‌بستگی دوسوگرا گاممتغیرهاRR2BβTρ1دل‌بستگی دوسوگرا29/008/050/029/065/40001/0 نتایج جدول 4-13 حاکی از آن است که دل‌بستگی دوسوگرا می‌تواند سلامت روان را پیش‌بینی ‌کند. در متغیر دل‌بستگی دوسوگرا (29/0= β، 0001/0= ρ) به دست آمده است. همچنین با توجه به ضریب تعیین (08/0=R2)، می‌توان نتیجه گرفت که 8 درصد از واریانس سلامت روان را دل‌بستگی دوسوگرا تعیین می‌کند. به این معنی که 8 درصد از تغییرات سلامت روان مربوط به دل‌بستگی دوسوگرا است. پیش‌بینی شادکامی بر اساس ایمان مذهبی فرضیه 4- شدت ایمان مذهبی، شادکامی را در دانشجویان به طور مثبت پیش‌بینی می‌کند. به منظور بررسی پیش‌بینی شادکامی بر اساس ایمان مذهبی از تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. بدین صورت که ایمان مذهبی به عنوان متغیر پیش‌بین و شادکامی به عنوان متغیر ملاک در نظر گرفته شده است. نتایج حاصل در جداول 4-14 و 4-15 قابل مشاهده‌اند. جدول 4-14. پیش بینی شادکامی بر اساس ایمان مذهبی با استفاده از روش رگرسیون گام به گام گاممتغیرهامدلمجموع مجذور‌هادرجه آزادیمیانگین مجذور‌هاFسطح معناداری1ایمان مذهبیرگرسیون89/12944189/1294451/990001/0باقی‌مانده83/3174024408/130کل72/44685245 نتایج جدول 4-14 حاکی از معنادار بودن معادله رگرسیون(51/99F =، 0001/0 > ρ) می باشد. به این مفهوم که این پیش‌بینی از نظر آماری صحیح و رابطه بین متغیرها خطی است. جدول 4-15. ضرایب رگرسیون، پیش‌بینی شادکامی بر اساس ایمان مذهبی گاممتغیرهاRR2BβTρ1ایمان مذهبی54/029/064/054/098/90001/0 نتایج جدول 4-15 حاکی از آن است که ایمان مذهبی به صورت مثبت شادکامی را پیش‌بینی می‌کند. در متغیر ایمان مذهبی (54/0= β، 0001/0= ρ) به دست آمده است. همچنین با توجه به ضریب تعیین (29/0=R2)، می‌توان نتیجه گرفت که 29 درصد از واریانس شادکامی را ایمان مذهبی تعیین می‌کند. به این معنی که 29 درصد از تغییرات شادکامی مربوط به ایمان مذهبی است. پیش‌بینی دل‌بستگی دوسوگرا بر اساس ایمان مذهبی فرضیه 5- شدت ایمان مذهبی، سبک دل‌بستگی دوسوگرا را در دانشجویان به طور منفی پیش‌بینی می‌کند. به منظور بررسی پیش‌بینی دل‌بستگی دوسوگرا بر اساس ایمان مذهبی از تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. بدین صورت که ایمان مذهبی به عنوان متغیر پیش‌بین و دل‌بستگی دوسوگرا به عنوان متغیر ملاک در نظر گرفته شده است. نتایج حاصل در جداول 4-16 و 4-17 قابل مشاهده‌اند. جدول 4-16. پیش‌بینی دل‌بستگی دوسوگرا بر اساس ایمان مذهبی با استفاده از روش رگرسیون گام به گام گاممتغیرهامدلمجموع مجذور‌هادرجه آزادیمیانگین مجذور‌هاFسطح معناداری1ایمان مذهبیرگرسیون93/1340193/134019/530001/0باقی‌مانده91/615024421/25کل85/7491245 نتایج جدول 4-16 حاکی از معنادار بودن معادله رگرسیون (19/53F =، 0001/0 > ρ) میباشد. به این مفهوم که این پیش‌بینی از نظر آماری صحیح و رابطه بین متغیرها خطی است. جدول 4-17. ضرایب رگرسیون، پیش‌بینی دل‌بستگی دوسوگرا بر اساس ایمان مذهبی گاممتغیرهاRR2BβTρ1ایمان مذهبی42/018/021/0-42/0-29/7-0001/0 نتایج جدول 4-17 حاکی از آن است که ایمان مذهبی به صورت منفی دل‌بستگی دوسوگرا را پیش‌بینی می‌کند. در متغیر ایمان مذهبی (21/0-= β، 0001/0= ρ) به دست آمده است. همچنین با توجه به ضریب تعیین (18/0=R2)، می‌توان نتیجه گرفت که 18 درصد از واریانس دل‌بستگی دوسوگرا را ایمان مذهبی تعیین می‌کند. به این معنی که 18 درصد از تغییرات دل‌بستگی دوسوگرا مربوط به ایمان مذهبی است. پیش‌بینی سلامت روان بر اساس منبع کنترل فرضیه 6- جهت‌گیری کنترل، سلامت روانی را در دانشجویان پیش‌بینی می‌کند. به منظور بررسی پیش‌بینی سلامت روان بر اساس منبع کنترل از تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. بدین صورت که منبع کنترل به عنوان متغیر پیش‌بین و سلامت روان به عنوان متغیر ملاک در نظر گرفته شده است. نتایج حاصل در جداول 4-18 و 4-19 قابل مشاهده‌اند. جدول 4-18. پیش‌بینی سلامت روان بر اساس منبع کنترل با روش رگرسیون گام به گام گاممتغیرهامدلمجموع مجذور‌هادرجه آزادیمیانگین مجذور‌هاFسطح معناداری1منبع کنترلرگرسیون44/132144/13240/124/0باقی‌مانده78/2313724483/94کل22/23270245 نتایج جدول 4-18 حاکی از معنادار نبودن معادله رگرسیون(40/1F =، 24/0 > ρ) می باشد. به این مفهوم که این پیش‌بینی از نظر آماری صحیح نیست. جدول 4-19. ضرایب رگرسیون، پیش‌بینی سلامت روان بر اساس منبع کنترل گاممتغیرهاRR2BβTρ1منبع کنترل07/0006/029/007/018/124/0 نتایج جدول 4-19 حاکی از آن است که منبع کنترل نمی‌تواند سلامت روان را پیش‌بینی ‌کند. در متغیر منبع کنترل (07/0= β، 24/0= ρ) به دست آمده است. همچنین با توجه به ضریب تعیین (006/0=R2)، می‌توان نتیجه گرفت که این فرضیه تأیید نشده است. پیش‌بینی منبع کنترل بر اساس ایمان مذهبی فرضیه 7- شدت ایمان مذهبی، جهت‌گیری کنترل را در دانشجویان پیش‌بینی می‌کند. به منظور بررسی پیش‌بینی منبع کنترل بر اساس ایمان مذهبی از تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. بدین صورت که ایمان مذهبی به عنوان متغیر پیش‌بین و منبع کنترل به عنوان متغیر ملاک در نظر گرفته شده است. نتایج حاصل در جداول 4-20 و 4-21 قابل مشاهده‌اند. جدول 4-20. پیش‌بینی منبع کنترل بر اساس ایمان مذهبی با روش رگرسیون گام به گام گاممتغیرهامدلمجموع مجذور‌هادرجه آزادیمیانگین مجذور‌هاFسطح معناداری1ایمان مذهبیرگرسیون14/4114/464/042/0باقی‌مانده79/156824442/6کل94/1572245 نتایج جدول 4-20 حاکی از معنادار نبودن معادله رگرسیون (64/0F =، 42/0 > ρ) می‌باشد. به این مفهوم که این پیش‌بینی از نظر آماری صحیح نیست. جدول 4-21. ضرایب رگرسیون، پیش‌بینی منبع کنترل بر اساس ایمان مذهبی گاممتغیرهاRR2BβTρ1ایمان مذهبی05/0003/001/005/080/042/0 نتایج جدول 4-21 حاکی از آن است که ایمان مذهبی نمی‌تواند منبع کنترل را پیش‌بینی ‌کند. در متغیر ایمان مذهبی (05/0= β، 42/0= ρ) به دست آمده است؛ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که این فرضیه تأیید نشده است. 4-5. یافتههای مربوط به آزمون مدل پیشنهادی فرضیههای مربوط به مدل پیشنهادی فرضیه کلی در مدل پیش‌بینی سلامت روانی بر اساس ایمان مذهبی، شادکامی، سبک دل‌بستگی دوسوگرا و منبع کنترل نقش واسطه را ایفا می‌کنند. ضرایب مسیر روابط مستقیم در مدل پیشنهادی مدل مطرح شده دربردارنده‌ی پنج متغیر است. یک متغیر برونزا (ایمان مذهبی)، سه متغیر میانجیگر (سبک دل‌بستگی دوسوگرا، کانون کنترل و شادکامی) و یک متغیر درون‌زا (سلامت روان). 13/0شادکامی62/081/0کانون کنترل1ایمان مذهبیسلامت رواندل‌بستگی دوسوگرا234124364/064/055/0-67/006/0-03/058/081/056/050/066/007/0 نمودار4-1. ضرایب استاندارد مدل پیشنهادی (متغیر مکنون در بیضی و متغیرهای مشاهده شده در مربع‌ها نشان داده شده است) ضرایب مسیر روابط مستقیم متغیرهای پژوهش در این مدل مورد بررسی قرار گرفتند. در جدول 4-30 ضرایب مسیر روابط مستقیم و دیگر پارامترهای اندازه‌گیری متغیرهای مدل پیشنهادی آمده است. جدول 4-22. پارامترهای اندازه‌گیری روابط مستقیم در مدل پیشنهادی مسیربرآورد استانداربرآورد غیراستانداردخطای معیارنسبت بحرانیسطح معنیداری (P)ایمان مذهبی به دوسوگرا57/1-55/0-23/097/6-ایمان مذهبی به کانون کنترل08/006/009/093/035/0ایمان مذهبی به شادکامی46/466/058/008/8دوسوگرا به سلامت روان02/0-06/0-03/080/0-42/0کانون کنترل به سلامت روان03/003/004/057/059/0شادکامی به سلامت روان08/056/002/062/5ایمان مذهبی به سلامت روان13/013/011/013/126/0ایمان مذهبی به تسلط بر نفس57/162/020/068/7ایمان مذهبی به ایمان افعالی65/164/021/091/7ایمان مذهبی به خویشتن‌داری40/167/017/018/8ایمان مذهبی به خیرخواهی164/0سلامت روان به جسمانی158/0سلامت روان به اضطراب75/181/020/072/8سلامت روان به اجتماعی90/050/0-14/040/6سلامت روان به افسردگی92/181/022/074/8 همان گونه که در جدول 4-22. مشاهده میشود، با توجه به ضرایب برآورد استاندارد، مسیرهای «ایمان مذهبی به کانون کنترل»، «کانون کنترل به سلامت روان»،«ایمان مذهبی به سلامت روان» و «دل‌بستگی دوسوگرا به سلامت روان» ضریب برآورد استاندارد نسبتاً نامناسبی (کمتر 3/0) را دارند. برای بهبود ضرایب برآورد استاندارد مدل پیشنهادی، به ترتیب و طی چهار مرحله، چهار مسیر «ایمان مذهبی به کانون کنترل»، «کانون کنترل به سلامت روان»«ایمان مذهبی به سلامت روان» و «دل‌بستگی دوسوگرا به سلامت روان» که ضریب برآورد استاندارد کمتری داشته و حذف آن‌ها کمترین تغییر را در کلیّت مدل به وجود میآورد، از مدل پیشنهادی نخستین حذف گردیدند. مدل اصلاح شده که با حذف چهار مسیر مذکور ارائه شده است، در نمودار 4-2 آمده است. شادکامی62/091/01ایمان مذهبیسلامت رواندل‌بستگی دوسوگرا234124377/058/047/0-79/047/072/065/085/060/0 نمودار 4-2. ضرایب استاندارد مدل اصلاح شده، تأثیرگذاری ایمان مذهبی بر سلامت روان با میانجیگری دل‌بستگی دوسوگرا و شادکامی در دانشجویان همان‌گونه که در نمودار 4-2 مشاهده می‌شود، با حذف مسیرهای مذکور، برخی از ضرایب استاندارد مسیرهای مستقیم مدل اصلاح شده نسبت به مدل پیشنهادی بهبود یافتند. پیش از بررسی ویژگی‌های برازندگی مدل اصلاح شده‌، مجدداً ضرایب مسیر روابط مستقیم متغیرها و دیگر پارامترهای اندازه‌گیری متغیرهای اصلاح شده‌ی در جدول 4-23 آمده است. جدول 4-23. پارامترهای اندازه‌گیری روابط مستقیم در مدل اصلاح شده مسیربرآورد استانداربرآورد غیراستانداردخطای معیارنسبت بحرانیسطح معنیداری (P)ایمان مذهبی به شادکامی59/460/058/088/70001/0شادکامی به سلامت روان08/065/001/093/50001/0ایمان مذهبی به تسلط نفس71/162/021/010/80001/0ایمان مذهبی به ایمان افعالی14/277/027/090/70001/0ایمان مذهبی به خویشتن‌داری75/177/022/002/80001/0ایمان مذهبی به خیرخواهی159/00001/0ایمان مذهبی به دل‌بستگی دوسوگرا47/1-47/0-22/055/6-0001/0سلامت روان به جسمانی147/00001/0سلامت روان به اضطراب92/172/022/062/80001/0سلامت روان به اجتماعی89/185/033/055/50001/0سلامت روان به افسردگی64/291/038/074/60001/0 همان‌گونه که از ضرایب استاندارد و مقادیر بحرانی متناظر مندرج در جدول 4-23 برمی‌آید، تمامی مسیرهای مستقیم در مدل اصلاح شده‌ معنادار است. - ارزیابی مدل اصلاح شده‌ با توجه به معنی‌داری مسیرهای مستقیم مدل اصلاح شده‌ی که در جدول 4-24 آمده است، به منظور ارزیابی این مدل، بخش ساختاری آن با استفاده از شاخص‌های برازندگی بررسی می‌شوند. در جدول 4-24 ویژگی‌های نیکویی برازش مدل اصلاح شده‌ بیان شده است. جدول 4-24. ویژگی‌های نیکویی برازش مدل اصلاح شده ویژگی‌های برازندگیمقدارآزمون نیکویی برازش مجذور کای (x2)61/65سطح معناداری005/0درجه آزادی (df)38نسبت مجذور کای به درجه آزادی (df/x2)72/1شاخص نیکویی برازش (GFI)96/0شاخص نیکویی برازش تعدیل یافته (AGFI)92/0شاخص برازندگی هنجار شده (NFI)93/0شاخص برازندگی تطبیقی (CFI)97/0شاخص برازندگی افزایشی (IFI)97/0شاخص توکر-لویس (TLI)96/0جذر میانگین مجذور خطای تقریب (RMSEA)05/0 همان‌گونه که در جدول 4-24 مشاهده می‌شود، مقدار شاخص نیکویی برازش مجذور کای برابر با درجه آزادی 3 و در سطح معناداری 05/0 می‌باشد که مقدار مناسبی است. سایر ویژگی‌های نیکویی برازش مدل اصلاح شده‌ نیز که در جدول 4-24 ارائه شده است، دارای مقدار مناسبی بوده و در واقع می‌توان بیان داشت که مدل اصلاح شده‌ برازنده‌ی داده‌ها است و در نتیجه فرضیه‌ی مربوط به مدل اصلاح شده‌ به این صورت که ایمان مذهبی بر سلامت روان، با میانجی‌گری شادکامی تأثیر دارد، تأیید می‌شود. 4-6- بررسی روابط غیرمستقیم با استفاده از رویکرد گام‌های علّی در پژوهش حاضر، برای آزمون روابط میانجی متغیرهای پژوهش، از روش بارون و کنی، با بررسی الگوهای رگرسیونی آزموده شدند. همچنین، از آزمون سوبل نیز برای تعیین معناداری مسیرهای غیرمستقیم استفاده شد. ایمان مذهبی از طریق شادکامی بر سلامت روان تأثیر دارد. نمودار 4-3 رابطهی بین ایمان مذهبی و سلامت روان، از طریق شادکامی را نشان میدهد. شادکامیسلامت روانایمان مذهبی نمودار 4-3 رابطهی میانجی ایمان مذهبی و سلامت روان از طریق شادکامی با توجه به جدول 4-9 زمانی که ایمان مذهبی به عنوان پیش‌بین سلامت روان در نظر گرفته می‌شود، ضریب مسیر ایمان مذهبی به سلامت روان معنی‌دار است (29/0= β، 0001/0= ρ). جدول 4-25- ضرایب همبستگی ساده بین سه متغیر ایمان مذهبی، شادکامی و سلامت روان را برای بررسی شرایط بارون و کنی نشان می‌دهد. جدول4-25. ضرایب همبستگی ساده بین سه ایمان مذهبی، شادکامی و سلامت روان متغیرایمان مذهبیشادکامیسلامت روانایمان مذهبی1شادکامی54/0**1سلامت روان28/0**37/0**1 **p≤01/0 نتایج مندرج در جدول 4-25 نشان می‌دهد که روابط ساده بین متغیرها در سطح مطلوبی معنی‌دار است. بنابراین، در گام بعدی شادکامی به عنوان متغیر پیشبین سلامت روان وارد رگرسیون شد. جدول 4-26. مدل رگرسیون، تحلیل واریانس ایمان مذهبی از طریق شادکامی برسلامت روان گاممتغیرهامدلمجموع مجذور‌هادرجه آزادیمیانگین مجذور‌هاFسطح معناداری1شادکامیرگرسیون13/3204113/320426/390001/0باقی‌مانده26/1983024361/81کل38/23034244 نتایج جدول 4-26 حاکی از آن است که مقدار F معنادار است (26/39F =، 0001/0 > ρ). به این مفهوم که این پیش‌بینی از نظر آماری صحیح است. جدول 4-27. ضرایب رگرسیون،ایمان مذهبی بر سلامت روان از طریق شادکامی گاممتغیرهاRR2BβTρ1شادکامی37/014/027/037/026/60001/0 نتایج جدول 4-26 حاکی از آن است که تنها شادکامی وارد معادله رگرسیون شده است. در متغیر شادکامی (37/0= β، 0001/0= ρ) به دست آمده است. به این معنی که میانجی‌گری متغیر شادکامی به طور کامل مورد تأیید قرار می‌گیرد. از این رو، رابطه بین ایمان مذهبی و سلامت روان از طریق شادکامی مورد تأیید قرار می‌گیرد. ایمان مذهبی از طریق منبع کنترل بر سلامت روان تأثیر دارد. منبع کنترلسلامت روانایمان مذهبینمودار 4-4 رابطهی بین ایمان مذهبی و سلامت روان، از طریق منبع کنترل را نشان می‌دهد. نمودار 4-4 رابطهی میانجی ایمان مذهبی و سلامت روان از طریق منبع کنترل با توجه به جدول 4-9 زمانی که ایمان مذهبی به عنوان پیش‌بین سلامت روان در نظر گرفته می‌شود، ضریب مسیر ایمان مذهبی به سلامت روان معنی‌دار است (29/0= β، 0001/0= ρ). جدول 4-27- ضرایب همبستگی ساده بین سه متغیر ایمان مذهبی، منبع کنترل و سلامت روان را برای بررسی شرایط بارون و کنی نشان می‌دهد. جدول4-28. ضرایب همبستگی ساده بین سه متغیر ایمان مذهبی، منبع کنترل و سلامت روان متغیرایمان مذهبیمنبع کنترلسلامت روانایمان مذهبی1منبع کنترل05/01سلامت روان28/0**07/01 **p≤01/0 نتایج مندرج در جدول 4-27 نشان می‌دهد که روابط ساده بین متغیرها در سطح مطلوبی معنی‌دار نیست. به عبارت دیگر، منبع کنترل با ایمان مذهبی و سلامت روان رابطه معناداری ندارد. بنابراین، بر اساس شرایط بارون و کنی منبع کنترل نمی‌تواند میانجی رابطه ایمان مذهبی با سلامت روان باشد. ایمان مذهبی از طریق دل‌بستگی دوسوگرا بر سلامت روان تأثیر دارد. دل‌بستگی دوسوگراسلامت روانایمان مذهبینمودار 4-5 رابطهی بین ایمان مذهبی و سلامت روان، از طریق دل‌بستگی دوسوگرا را نشان میدهد. نمودار 4-5 رابطهی میانجی ایمان مذهبی و سلامت روان از طریق دل‌بستگی دوسوگرا با توجه به جدول 4-9 زمانی که ایمان مذهبی به عنوان پیش‌بین سلامت روان در نظر گرفته می‌شود، ضریب مسیر ایمان مذهبی به سلامت روان معنی‌دار است (29/0= β، 0001/0= ρ). جدول 4-28- ضرایب همبستگی ساده بین سه متغیر ایمان مذهبی، دل‌بستگی دوسوگرا و سلامت روان را برای بررسی شرایط بارون و کنی نشان می‌دهد. جدول4-29. ضرایب همبستگی ساده بین سه ایمان مذهبی، دل‌بستگی دوسوگرا و سلامت روان متغیرایمان مذهبیدلبستگی دو سوگراسلامت روانایمان مذهبی1دل‌بستگی دوسوگرا42/0-**1سلامت روان28/0**29/0-**1 **p≤01/0 نتایج مندرج در جدول 4-28 نشان می‌دهد که روابط ساده بین متغیرها در سطح مطلوبی معنی‌دار است. بنابراین، در گام بعدی دل‌بستگی دوسوگرا به عنوان متغیر پیشبین سلامت روان وارد رگرسیون شد. جدول 4-30. مدل رگرسیون، تحلیل واریانس ایمان مذهبی از طریق دل‌بستگی دوسوگرا بر سلامت روان گاممتغیرهامدلمجموع مجذور‌هادرجه آزادیمیانگین مجذور‌هاFسطح معناداری1دل‌بستگی دوسوگرارگرسیون63/1997163/199707/230001/0باقی‌مانده77/2103624357/86کل38/23034244ایمان مذهبیرگرسیون17/2689258/134499/150001/0باقی‌مانده21/2034524207/84کل38/23034244 نتایج جدول 4-29 حاکی از آن است که مقدار F در هر دو گام معنادار است (07/23F =، 0001/0 > ρ، در گام اول و99/15F = ، 0001/0 > ρ، در گام دوم). به این مفهوم که این پیش‌بینی از نظر آماری صحیح است. جدول 4-31. ضرایب رگرسیون، ایمان مذهبی بر سلامت روان از طریق دل‌بستگی دوسوگرا گاممتغیرهاRR2BβTρ1دل‌بستگی دوسوگرا29/009/037/0-21/0-20/3-002/02ایمان مذهبی34/012/016/019/087/2004/0 نتایج جدول 4-30 حاکی از آن است که ابتدا در گام اول دل‌بستگی دوسوگرا و در گام دوم ایمان مذهبی وارد معادله شده است. در متغیر دل‌بستگی دوسوگرا (21/0-= β، 0001/0= ρ) و در متغیر ایمان مذهبی (19/0= β، 0001/0= ρ) به دست آمده است. هنگامی‌که دل‌بستگی دوسوگرا به عنوان متغیر پیش‌بین وارد معادله رگرسیون شده، مقدار ضریب رگرسیون متغیر پیش‌بین اول (ایمان مذهبی) از 29/0 به 19/0 کاهش یافت؛ اما با این وجود هنوز معنی‌دار است؛ بنابراین، میانجی‌گری ناکامل سبک دلبستگی دوسوگرا مورد تأیید قرار می‌گیرد. یافتههای مربوط به فرضیههای غیرمستقیم مدل پیشنهادی (با سه متغیر میانجی) 14-ایمان مذهبی از طریق شادکامی، دل‌بستگی دوسوگرا و منبع کنترل بر سلامت روان تأثیر دارد. نمودار 4-6 رابطهی بین ایمان مذهبی و سلامت روان، از طریق راهبرد شادکامی، دل‌بستگی دوسوگرا و منبع کنترل را نشان میدهد. دل‌بستگی دوسوگراشادکامیسلامت روانیایمان مذهبیمنبع کنترل نمودار 4-6 رابطهی میانجی ایمان مذهبی با سلامت روانی از طریق شادکامی، دل‌بستگی دوسوگرا و منبع کنترل با توجه به جدول 4-9 زمانی که ایمان مذهبی به عنوان پیش‌بین سلامت روان در نظر گرفته می‌شود، ضریب مسیر ایمان مذهبی به سلامت روان معنی‌دار است (29/0= β، 0001/0= ρ). در جدول 4-31 ضرایب همبستگی ساده بین پنج متغیر ایمان مذهبی، دل‌بستگی دوسوگرا، منبع کنترل، شادکامی و سلامت روان را برای بررسی شرایط بارون و کنی نشان می‌دهد. جدول 4-32. ضرایب همبستگی ساده بین پنج متغیر ایمان مذهبی، دل‌بستگی دوسوگرا، منبع کنترل، شادکامی و سلامت روان متغیرایمان مذهبیدل‌بستگی دوسوگرامنبع کنترلشادکامیسلامت روانایمان مذهبی1----دل‌بستگی دوسوگرا42/0-**1---منبع کنترل05/004/0-1--شادکامی54/0**46/0**09/01-سلامت روان29/0-**29/0**07/0-37/0-**1 **p≤0.01 نتایج مندرج در جدول 4-31 نشان می‌دهد که به غیر از منبع کنترل که رابطه معناداری با سایر متغیرها ندارد روابط ساده بین متغیرهای دیگر در سطح مطلوبی معنی‌دار است. همان طور که در جدول 4-32 آمده است. بنابراین، در گام بعدی دل‌بستگی دوسوگرا، منبع کنترل و شادکامی به عنوان متغیر پیشبین سلامت روان وارد رگرسیون شدند. جدول 4-33. مدل رگرسیون، تحلیل واریانس، ایمان مذهبی، از طریق دل‌بستگی دوسوگرا، منبع کنترل، شادکامی و سلامت روان گاممتغیرهامدلمجموع مجذور‌هادرجه آزادیمیانگین مجذور‌هاFسطح معناداری1شادکامیرگرسیون00/32091005/320903/390001/0باقی‌مانده22/2006124422/82کل22/232702452دل‌بستگی دوسوگرارگرسیون08/3604204/180226/220001/0باقی‌مانده14/1966624393/80کل22/23270245 نتایج جدول 4-32 حاکی از آن است که مقدار F در هر دو گام معنادار است (03/39F =، 0001/0 > ρ، در گام اول و 26/22F =، 0001/0 > ρ، در گام دوم). به این مفهوم که این پیش‌بینی از نظر آماری صحیح است. جدول 4-34. ضرایب رگرسیون، تأثیر ایمان مذهبی، از طریق دل‌بستگی دوسوگرا، منبع کنترل، شادکامی بر سلامت روان گاممتغیرهاRR2BβTρ1شادکامی37/014/022/030/059/40001/02دوسوگرا39/015/026/0-15/0-21/-2028/0 نتایج جدول 4-33 حاکی از آن است که ابتدا در گام اول شادکامی و در گام دوم دل‌بستگی دوسوگرا وارد معادله شده است. در متغیر شادکامی (30/0= β، 0001/0= ρ) و در متغیر دل‌بستگی دوسوگرا (15/0-= β، 028/0= ρ) به دست آمده است. همان‌گونه که مندرجات جدول 4-33 نشان میدهد منبع کنترل وارد معادله رگرسیون نشده است بنابراین میانجی‌گری ناکامل شادکامی و سبک دل‌بستگی دوسوگرا مورد تأیید قرار می‌گیرد. فصل پنجم بحث و نتیجه گیری 5-1. مقدمه در این فصل، نخست به بررسی برازش مدل پیشنهادی پرداخته خواهد شد و سپس فرضیه‌های پژوهش تبیین می‌شوند. در پایان نیز محدودیت‌ها و پیشنهادهای پژوهش ارائه می‌شود. 5-2. بررسی برازش مدل پیشنهادی در پژوهش حاضر، جهت بررسی تأثیر ایمان مذهبی بر سلامت روانی دانشجویان، مدل پیشنهادی با میانجی‌گری سه متغیر اساسی شادکامی، سبک دل‌بستگی دوسوگرا و منبع کنترل، از اصلی‌ترین مکاتب روانشناسی –به ترتیب، رویکردهای انسان‌گرا، روانکاوی و رفتاری-یادگیری- انتخاب و در طراحی مدل گنجانده شد. فرض پژوهش حاضر بر این بود که ایمان مذهبی نه تنها مستقیماً بر سلامت روان تأثیر می‌گذارد، بلکه از طریق میانجی‌هایی مانند شادکامی، سبک دل‌بستگی دوسوگرا و منبع کنترل نیز می‌تواند بر آن مؤثر باشد. در مدل پیشنهادی، ایمان مذهبی به عنوان متغیر برون‌زا و سلامت روان به عنوان متغیر درون‌زا در نظر گرفته شده است. شادکامی، سبک دل‌بستگی دوسوگرا و منبع کنترل، به ترتیب نقش متغیرهای میانجی‌گر را در این مدل ایفا می‌کنند. در پژوهش حاضر، کلیت مدل پیشنهادی قابل قبول بود، اما به منظور برازش بهتر مدل پیشنهادی، بنابر پیشنهاد نرم‌افزار آماری AMOS، چهار مسیر مستقیم در مدل پیشنهادی که ضرایب برآورد استاندارد پایین‌تری داشتند و حذف آن‌ها کمترین تغییر را در کلیت مدل به وجود می‌آورد، کنار گذاشته شده و مدل اصلاح گردید و ضرایب استاندارد مسیرهای مستقیم مدل اصلاح شده نسبت به مدل پیشنهادی بهبود یافتند. در مدل اصلاح شده نه تنها تمامی مسیرهای باقیمانده معنادار بودند، بلکه مدل اصلاح شده از برازش مناسبی برخوردار بود. مدل اصلاح شده بر نقش میانجی گری شادکامی در رابطه بین ایمان مذهبی و سلامت روانی تمرکز دارد. به منظور تحلیل دقیق تر مدل به دست آمده، ابتدا به بحث و نتیجه گیری در مورد مؤلفه های آن و مؤلفه هایی که از مدل خارج شده اند می پردازیم. 5-3. بررسی یافته‌های مربوط به فرضیه‌های پژوهش در این بخش تبیین فرضیه‌های مستقیم، بر اساس نتایج تجزیه و تحلیل متغیرها از طریق رگرسیون گام به گام و مدل اصلاح شده انجام میگیرد. به دلیل اصلاح مدل پیشنهادی به منظور بهبود ویژگی‌های برازش مدل، تبیین فرضیه‌های غیرمستقیم نیز بر اساس مدل اصلاح شده صورت می‌گیرد. فرضیه 1: شدت ایمان مذهبی، سلامت روانی را در دانشجویان به طور مثبت پیش‌بینی می‌کند. همان‌گونه که در جدولهای 4-8 و 4-9 مشاهده می‌شود، نتایج حاکی از معنادار بودن این فرضیه بوده و این فرضیه تأیید شده است. این نتایج با یافته‌های پژوهش میسن هیلدر و همکاران (2013)، ریپنتروپ و همکاران (2005)، جانستون و همکاران (2012)، جانسین و همکاران (2005)، عارفی و محسن زاده (1390)، صولتی (1390)، جان بزرگی (1386)، همسو بوده و با پژوهش اوکانر و همکاران (2003) ناهمخوان می‌باشد. در تبیین این یافته میتوان گفت بر اساس مدل شناختی، مذهب، باورها و نگرشهای مذهبی و معنوی بر مؤلفههای شناختی افراد، از جمله تفسیر وقایع، خوشبینی یا بدبینی و نوع تفکرات آنها تأثیر گذاشته و این مؤلفهها نیز از طریق سیستم ایمنی عصبی و روانی بر سلامت و بهداشت جسم و روان انسانها تأثیر میگذارند. توضیح دیگری که در تبیین این نتایج می‌توان ارائه داد، بر اساس رابطه بین معناجویی و هدفمندی زندگی، به عنوان زیربنا و رکن اصلی معنویت، با سلامت روانی میباشد. به عبارت دیگر، محور اصلی معنویت و ایمان، احساس هدفمند بودن و معنادار بودن زندگی است و از آنجایی که بین هدفمند بودن و معنادار بودن زندگی با سلامت روان ارتباط مثبتی وجود دارد، میتوان نتیجه گرفت که فعال شدن مفاهیم معنادار بودن و هدفمندی زندگی از طریق ایمان، میتواند منجر به بهبود سلامت روان شود. بنابراین، ایمان مبتنی بر فهم مسائل مذهبی و علاقه قلبی به این مسائل (ایمان باطنی)، باعث کاهش ناراحتیهای روانی میشود، نه صرف تبعیت ناآگاهانه از دستورات دینی (خیدانی، 1390). کونیگ و همکاران (1992) در یک بررسی فراتحلیلی که بر روی مطالعات انجام شده پیرامون «ارتباط میان باورها و اعمال مذهبی با بهداشت روان و کارکرد اجتماعی» انجام دادند گزارش نمودند مذهب از طریق بالا بردن توانایی در مقابله با استرس، ایجاد فضای حمایت اجتماعی، ایجاد امید و خوشبینی، در جهت کمک به ایجاد هیجانهای مثبت مثل زندگی کردن بهتر، رضایت از زندگی و شادکامی، اثر خود را بر سلامت روان میگذارد (بهرامی و رمضانی، 1384). فرضیه 2: شدت شادکامی، سلامت روانی را در دانشجویان به طور مثبت پیش‌بینی می‌کند. همان‌گونه که در جدولهای 4-10 و 4-11 مشاهده شد، شادکامی اثر مثبت مستقیمی بر سلامت روانی دارد. این نتیجه با پژوهش پرنگار و همکاران (2004)، ینگپروگساون و همکاران (2012)، رفیعی و همکاران (1390)، خوش کنش و کشاورز (1387)، عبدل خالک (2007) و (2014) و گلزاری (1389) هماهنگ است. در تبیین اثرگذاری شادکامی بر سلامت روانی می‌توان گفت که معمولاً انسان‌ها به دنبال شادمانی هستند و شادمانی اهمیت ویژه‌ای در زندگی مردم دارد (کینگ و ناپا، 1998؛ اسکو وینگتون، مک آرتور و سامرست، 1997)، در حالی که تجربه‌ی استرس، احساس شادکامی را به طور معناداری کاهش می‌دهد. یعنی هرچه فرد استرس بیشتری را تجربه نماید از میزان شادکامی او کاسته می‌شود و سلامت روانی، مورد تهدید قرار می‌گیرد. با افزایش سلامت روان، سطوح خودکارآمدی عمومی و احساس خوشحالی، افزایش می‌یابد (آلبرکتسن، 2003؛ به نقل از عناصری، 1386). علی‌رغم تفاوت‌هایی که در تبیین رابطه سلامتی و شادمانی وجود دارد، فیست و همکاران (1995) نشان دادند که رابطه سلامت و شادمانی امری دووجهی است و نه تنها سلامتی بر شادکامی می‌افزاید، بلکه افزون بر آن، شادکامی سیستم ایمنی بدن را فعال ساخته و تحت تأثیر فرایندهای شناختی به ابعاد سلامتی می‌افزاید. در نتیجه، علاوه بر تبیین شناختی که بیان می‌دارد افراد شادکام نگاه مثبت‌تری به دنیا و اتفاقات رخ داده در زندگی دارند و به همین علت بهزیستی روانی بالاتری را تجربه می‌کنند می‌توان از نظر تبیین زیستی نیز عنوان داشت که شادکامی سیستم ایمنی بدن را تقویت می‌نماید که به نوبه‌ی خود در سلامت جسمانی که یکی از مؤلفه‌های سلامت روانی است تأثیر به سزایی به جای بگذارد. فرضیه 3: سبک دل‌بستگی دوسوگرا، سلامت روانی را در دانشجویان به طور منفی پیش‌بینی می‌کند. همان‌گونه که در جدولهای 4-12 و 4-13 مشاهده می‌شود، نتایج حاکی از معنادار بودن این فرضیه بوده و این فرضیه تأیید شده است. این نتایج با یافته‌های پژوهش نریا و همکاران (2001)، راکو-باگدن و همکاران (2011)، چن (2009)، رحیمیان و همکاران (1387)، فلانلی و گالک (2010) و غباری بناب و حدادی (1390) هماهنگ است. رابرتز و همکاران (1996) در توجیه این رابطه بر این عقیدهاند که پیامد روان‌شناختی سبک‌های دلبستگی ناایمن در شرایط استرسزا اضطراب و افسردگی است و پیامد روان‌شناختی سبک دلبستگی ایمن، آرامش روانی است. میکولینسر و همکاران (1999) و میکولینسر و فلورین (1998) معتقدند که سبکهای دلبستگی ناایمن، منبع ایمنیبخشی برای مواجهه و مقابله با استرس فراهم نمینمایند و فرد را در برابر استرسها تنها، درمانده و آواره میسازند (رحیمیان، 1387). سروفو واترز (1983) و کسیدی (1988) معتقدند افراد با سبک دلبستگی دوسوگرا دارای مدلهای درونروانی منفی و نسبتاً انعطافناپذیر هستند که موجب ضعف فرد در عملکردهای مختلف میشود و در نتیجه فرد راهبردهای ناکارآمد و غیرواقع‌بینانه‌ای را برای پردازش افکار و احساسات و ارزیابیهای خود به کار می‌برد که میتواند مانع از انعطاف فرد هنگام بروز مشکلات شود و زمینه ایجاد و استمرار آسیب‌پذیریهای روانی را فراهم سازد (پیوستهگر و همکاران، 1391). فرضیه 4: شدت ایمان مذهبی، شادکامی را در دانشجویان به طور مثبت پیش‌بینی می‌کند. همان‌گونه که در جدولهای 4-14 و 4-15 مشاهده شد، شادکامی اثر مثبت مستقیمی بر ایمان مذهبی دارد. این نتیجه با پژوهش‌های اسنپ (2008)، موکرجی و بارون، (2005)، رزمارین و همکاران (2009)، صحرائیان و همکاران، (2013)، قمری (1389)، روحانی و معنوی پور، (1387)، عبدل خالک (2007) و (2014) و گلزاری (1389) هماهنگ می‌باشد. در تبیین این یافته می‌توان بیان کرد باور به اینکه خدایی هست که موقعیت‌ها را کنترل می‌کند و ناظر بر بندگان خویش است تا حد زیادی اضطراب را کاهش می‌دهد، به گونه‌ای که اغلب افراد مؤمن، رابطه خود با خداوند را مانند یک دوست بسیار صمیمی، توصیف می‌کنند و معتقدند که می‌توان از طریق اتکا و توسل به خداوند، موقعیت‌های غیرقابل کنترل را به طریقی کنترل نمود. به نظر می‌رسد که جهت‌گیری مذهبی می‌تواند موجب احساس شادکامی گردد، در واقع رابطه شخصی با وجودی برتر، سبب چشم‌انداز مثبتی در زندگی می‌شود (کیووما هانکانن و همکاران، 2001). گذشته از این، در میان مفاهیم مربوط به مذهب، نزدیک‌ترین معنا به ایمان را می‌توان جهت‌گیری مذهبی درونی قلمداد کرد. در این تعبیر، مذهب درونی مذهبی است که به شخص در زندگی معنا و هدف می‌دهد و معنا در زندگی از مهم‌ترین عناصر شادکامی به شمار می‌رود. در نتیجه ایمان و شادکامی از ارتباط تنگاتنگی برخوردارند (دینر و مایرز، 1995). فرضیه 5: شدت ایمان مذهبی، سبک دل‌بستگی دوسوگرا را در دانشجویان به طور منفی پیش‌بینی می‌کند. همان‌گونه که در جدولهای 4-16 و 4-17 مشاهده شد، سبک دل‌بستگی دوسوگرا به طور منفی بر ایمان مذهبی اثرگذار است. این نتیجه با یافته‌های کرک پاتریک (1992)، گرانکویست و هانگکولی (2000)، (زرین کلک و طباطبایی، 1391)، خوانین‌زاده و همکاران (1384)، فلانلی و گالک (2010) و غباری بناب و حدادی (1390) هماهنگ می‌باشد. در تبیین اثرگذاری سبک دل‌بستگی دوسوگرا بر ایمان مذهبی می‌توان گفت طبق نظریه دل‌بستگی، دوسوگرایی و اجتناب گری (دل‌بستگی‌های ناایمن) انواع راهبردهایی هستند که برای تعدیل اضطراب مرتبط با دل‌بستگی به کار می‌روند، اما از آنجایی که این راهبردها، راه‌حل ثمربخشی محسوب نمی‌شوند، فرد نمی‌تواند صمیمیت حقیقی را با نزدیکان خویش تجربه نماید. از همین حیث افراد با دل‌بستگی ناایمن در حوزه دینی، ملحد محسوب می‌شوند و یا خدا را دور از دسترس می‌پندارند (کرک پاتریک، 1999). این موضوع به روشنی بیان می‌کند که افراد با سبک دل‌بستگی دوسوگرا، شدت ایمان کمتری را تجربه خواهند کرد چرا که خدا را به عنوان وجودی حمایت گر و مأمن نمی‌شناسند. این نتایج نمایانگر مرکزیت خانواده و به‌ویژه نقش مادر (جانشین مادر) در آموزش مذهب از منظر دل‌بستگی می‌باشد و تأکید می‌دارد تجربه دل‌بستگی ناایمن می‌تواند باعث دوری فرد از خداوند گردد و بر سایر جنبه‌های اعتقادی و ارتباطی اثرگذار باشد. فرضیه 6: جهت‌گیری کنترل، سلامت روانی را در دانشجویان پیش‌بینی می‌کند. بر اساس جدولهای 4-18 و 4-19 منبع کنترل نتوانست پیش‌بینی کننده مناسبی برای سلامت روان محسوب گردد. این نتایج با تحقیقات جوز باتیستا و همکاران (2008)، توماس و استیتز، (2003)، اعتمادی و فراهانی (1390) ناهماهنگ و با پژوهش خسروی و آقاجانی (1382) همسو می‌باشد. در تبیین این تناقض و ناهماهنگی به چند نکته می‌توان اشاره داشت: اول، ابهام گویه‌های پرسشنامه منبع کنترل راتر برای شرکت‌کنندگان در این پژوهش می‌باشد، به گونه‌ای که مکرراً از محقق در مورد برخی گویهها سؤال می‌پرسیدند که نشان‌دهنده عدم وضوح گویهها میباشد و در نتیجه آزمودنی را از مسیر اصلی آزمون دور می‌سازد. همچنین، برای بسیاری از آزمودنی‌ها انتخاب یکی از دو قطب به صورت الف یا ب دشوار می‌نمود و گاه علی‌رغم توضیحات محقق برخی از آزمودنی‌ها هر دو گزینه را علامت زده بودند که به این موضوع اشاره دارد که اغلب انسان‌ها در زندگی به تناسب شرایط و موقعیت‌ها بین کنترل درونی و بیرونی در حرکت‌اند. دوم، اینکه در تحقیقاتی که نشان‌دهنده ارتباط میان این دو متغیر بود، اغلب این ارتباط نسبی و نسبتاً ضعیف گزارش شده بود که تغییرپذیری در نتایج تحقیقات را منطقی می‌سازد. فرضیه 7: شدت ایمان مذهبی، جهت‌گیری کنترل را در دانشجویان پیش‌بینی می‌کند. بر اساس جدولهای 4-20 و 4-21 ایمان مذهبی قادر به پیش‌بینی جهت‌گیری کنترل نبود. این نتایج با تحقیقات کورسی (2013)، کرهینلیوگلو و همکاران (2012)، اصغری و همکاران (1392)، کوشکی و خلیلی فر (1388)، رایان و فرانسیس (2012) و صالحی و همکاران (1386) مغایر و با پژوهش میرهاشمیان (1378) هماهنگ می‌باشد. در تبیین این نتایج ناهماهنگ در رابطه با منبع کنترل، می‌توان به تبیینی که در فرضیه چهارم نگاشته شد اشاره نمود. همچنین، ممکن است این مغایرت به دلیل نکته ظریفی که در مفهوم توکل وجود دارد ایجاد شده باشد. به این معنی که گرچه افراد باایمان برای حل مشکلات خویش شخصاً تلاش میکنند (کنترل درونی)، با این وجود تدبیر نهایی امور را به دست خداوند میسپارند (کنترل بیرونی). از این گذشته، علل جامعه‌شناختی نیز می‌تواند در این امر دخیل باشد. از جمله گویهی «نسبت به افرادی که برای حل مسائل‌شان پارتی دارند غبطه می‌خورم.» که نشان‌دهنده ایمان کمتر می‌باشد، الزاماً مربوط به اشخاص با کنترل بیرونی نمی‌باشد و می‌تواند به دلیل شرایط حاکم در جامعه افراد چه با کنترل درونی و چه بیرونی این گویه را تأیید نمایند. فرضیه 8: در مدل پیش‌بینی سلامت روانی بر اساس ایمان مذهبی، شادکامی، سبک دل‌بستگی دوسوگرا و منبع کنترل نقش واسطه را ایفا می‌کنند. همانگونه که در نمودار 4-2 و جدول 4-23 مشاهده شد، مسیر بیانگر تأثیرگذاری ایمان بر سلامت روان در مدل اصلاح شده حذف و در نتیجه فرضیه اول که حاکی از تأثیر مستقیم ایمان بر سلامت روان میباشد تایید نشده است. در تبیین این عدم همسویی و تناقض بین نتایج، می‌توان این تبیین آماری را مطرح ساخت که برقراری یک مسیر موازی دیگر در مدل پیشنهادی، بین ایمان مذهبی و سلامت روان با میانجی‌گری شادکامی حجم زیادی از واریانس از طریق این مسیر تبیین شده است. به عبارت دیگر، ایمان مذهبی به واسطه شادکامی بر سلامت روان تأثیر می‌گذارد و در نتیجه اثرگذاری مستقیم ایمان بر سلامت روان در مدل پیشنهادی به عنوان یک مسیر معنادار جلوه‌گر نشده است. این نتایج بدین نکته بسیار مهم اشاره دارد که در سایر تحقیقات نیز می‌بایست به سهم عمده‌ی متغیرهای میانجی دخیل در ارتباط میان دو متغیر توجه ویژه‌ای مبذول داشت. به عبارت دیگر، ارتباط میان دو متغیر ممکن است به علت متغیر سوم و پنهانی ایجاد شده باشد که در صورت در نظر گرفتن آن نه تنها می‌توان به درک بهتری از عوامل مؤثر در یک متغیر رسید، بلکه از ایجاد یک ارتباط کاذب میان دو متغیر جلوگیری خواهد شد. همچنان که در این تحقیق با حذف تأثیر شادکامی بر سلامت روان، اثر ایمان کاهش یافت. همچنین، مسیر بیانگر تأثیرگذاری سبک دل‌بستگی دوسوگرا بر سلامت روان در مدل اصلاح شده حذف و فرضیه سوم نیز که به تأثیر مستقیم سبک دلبستگی دوسوگرا بر سلامت روان اشاره دارد، تأیید نشد. در تبیین این عدم همسویی و تناقض بین نتایج، می‌توان این تبیین آماری را مطرح ساخت که برقراری یک مسیر موازی دیگر در مدل پیشنهادی بین ایمان مذهبی و سلامت روان با میانجی‌گری سبک دل‌بستگی دوسوگرا حجم زیادی از واریانس از طریق تأثیر ایمان بر سبک دل‌بستگی تبیین شده است؛ به عبارت دیگر سبک دل‌بستگی دوسوگرا به واسطه تأثیر ایمان بر آن، بر سلامت روان تأثیر می‌گذارد و در نتیجه اثرگذاری مستقیم سبک دل‌بستگی دوسوگرا بر سلامت روان در مدل پیشنهادی به عنوان یک مسیر معنادار جلوه‌گر نشده است. از آنجا که هیچ‌یک از مسیرهای مستقیم از منبع کنترل به سلامت روان و از ایمان مذهبی به منبع کنترل معنادار نگردیده و این دو فرضیه رد شده است، طبیعی است که مسیر بیانگر تأثیر ایمان مذهبی بر سلامت روان از طریق منبع کنترل نیز حذف شده و تأیید نگردد. در تبیین این یافته به نکات اشاره شده در فرضیه 6 و 7 توجه گردد. در نتیجه، بر اساس توضیحات ارائه شده مدل پیشنهادی به صورت تأثیر ایمان مذهبی بر سلامت روان با واسطهگری شادکامی درمیآید که توضیح و تبیین آن در زیر فرضیه غیرمستقیم 1 آورده شده است. فرضیه غیرمستقیم 1: ایمان مذهبی از طریق شادکامی بر سلامت روان تأثیر دارد. بر اساس روش بارون و کنی، فرضیه غیرمستقیم 1 تأیید میشود (جدول 25-4). همچنین، تحلیل مسیرهای غیرمستقیم در مدل اصلاح شده نیز، حاکی از تأثیرگذاری ایمان مذهبی از طریق شادکامی بر سلامت روان میباشد. همان‌گونه که در تبیین مسیرهای مستقیم سلامت روان و شادکامی، همچنین ایمان مذهبی و شادکامی آورده شد این سه متغیر ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. باور به اینکه خدایی هست که موقعیت‌ها را کنترل می‌کند و ناظر بر بندگان خویش است تا حد زیادی اضطراب را کاهش می‌دهد (کاهش اضطراب از اصلی‌ترین مؤلفه‌های سلامت روانی است)، به گونه‌ای که اغلب افراد مؤمن، رابطه خود با خداوند را مانند یک دوست بسیار صمیمی، توصیف می‌کنند و معتقدند که می‌توان از طریق اتکا و توسل به خداوند، موقعیت‌های غیرقابل کنترل را به طریقی کنترل نمود (احساس داشتن حامی، دوست و کنترل بر امور، همگی بر سلامت روانی تأثیر بسزایی دارند). به نظر می‌رسد که جهت‌گیری مذهبی می‌تواند موجب احساس شادکامی گردد. در واقع، رابطه شخصی با وجودی برتر، سبب چشم‌انداز مثبتی در زندگی می‌شود (کیووما هانکانن و همکاران، 2001). تمامی این مؤلفهها به سلامت روانی بالاتر منجر می‌گردد. داشتن چشم‌انداز مثبتی در زندگی، معنا و هدفمندی، همگی سلامت روانی بالاتری را به ارمغان می‌آورند. ایمان می‌تواند به عنوان سپری در برابر سختی‌ها و عاملی در جهت شادکامی به شمار رود. مذهبی که به زندگی فرد معنا و هدف ببخشد، نه تنها مخل سلامت روانی نیست، بلکه عامل مؤثری در ایجاد بهزیستی روان‌شناختی به شمار می‌رود (داینر و مایرز، 1995)؛ و همان‌گونه که در پژوهش حاضر دیده شد، شادکامی می‌تواند به عنوان یک متغیر میانجی بین سلامت روان و ایمان باشد. از این یافته می‌توان نتیجه گرفت نوعی از ایمان که با شادکامی همراه باشد منجر به سلامت روان می‌شود، نه الزاماً هر نوع از مذهب و ایمان. فرضیه غیرمستقیم 2: ایمان مذهبی از طریق سبک دل‌بستگی دوسوگرا بر سلامت روان تأثیر دارد. با توجه به نتایج تحلیل مسیرهای غیرمستقیم در مدل اصلاح شده، ایمان مذهبی بر سلامت روانی از طریق سبک دلبستگی دوسوگرا تاثیر ندارد. در تبیین این عدم تأثیر می توان این تبیین را مطرح کرد که گرچه سبک دلبستگی دوسوگرا با ایمان مذهبی همبستگی معکوس دارد، اما از آنجا که تأثیرگذاری مستقیم ایمان بر سلامت روان، و نیز تأثیرگذاری معکوس سبک دلبستگی دوسوگرا بر سلامت روان ناکافی می‌نمود، این مسیر آماری معنادار نگردیده است. بنابراین، در مدل اصلاح شده واسطه‌گری سبک دلبستگی دوسوگرا در رابطه بین ایمان مذهبی و سلامت روانی مورد تأیید قرار نگرفت. فرضیه غیرمستقیم 3: ایمان مذهبی از طریق منبع کنترل بر سلامت روان تأثیر دارد. از آنجا که هیچ‌یک از مسیرهای مستقیم از منبع کنترل به سلامت روان و از ایمان مذهبی به منبع کنترل معنادار نگردیده و این دو فرضیه رد شده است، طبیعی است که فرضیه مربوط به تأثیر ایمان مذهبی بر سلامت روان از طریق منبع کنترل نیز حذف شده و تأیید نگردد (جدول 27-4). در تبیین این یافته به نکات اشاره شده در فرضیه 6 و 7 توجه گردد. 5-4. محدودیت‌های پژوهش به طور کلی، تأمین شرایط مطلوب برای اجرای پژوهش به دشواری میسر است. در این تحقیق نیز پژوهشگر با محدودیت‌هایی مواجه بوده که به بیان برخی از آن‌ها پرداخته می‌شود. 1- در این پژوهش، از روش نمونه‌گیری در دسترس استفاده شده است و لازم است پژوهش‌های دیگری در این حیطه انجام گیرد تا قدرت تعمیم‌پذیری نتایج افزایش یابد. 2- این پژوهش به دانشجویان دانشگاه شیراز محدود شده است. بنابراین، در تعمیم نتایج آن به سایر افراد و در دیگر گروه‌های سنی می‌بایست جانب احتیاط را رعایت کرد. 3- تنها منبع گردآوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه‌ بوده که جنبه‌ی خودگزارشی دارد. به همین دلیل، ممکن است در اطلاعات به دست آمده، سوگیری تک روشی ایجاد شده باشد. 4- با توجه به اینکه برای ارزیابی برازندگی مدل‌های پیشنهادی از روش تحلیل مسیر و مدل‌سازی معادلات ساختاری (SEM) استفاده شده است از استنباطهای علی در مورد روابط بین متغیرها بایدخودداری شود. 5-5. پیشنهادات پژوهشی 1- این پژوهش نشان داد متغیر ایمان مذهبی، میتواند از طریق متغیر واسطهای شادکامی، سلامت روانی را پیشبینی کند. لذا پیشنهاد میشود نقش میانجیگری متغیرهای دیگری نیز در این مدل مورد بررسی قرار گیرد. 2- این پژوهش نشان داد متغیر ایمان مذهبی، نمیتواند از طریق متغیر واسطهای سبک دل‌بستگی دوسوگرا، سلامت روانی را پیشبینی کند. لذا پیشنهاد می‌شود این مدل با دو سبک دل‌بستگی ایمن و اجتنابی در پژوهش‌های دیگری مورد بررسی قرار گیرد و نیز سبک دل‌بستگی دوسوگرا نیز در تحقیقات دیگری با جامعه آماری متفاوتی مورد بررسی واقع شود. 3- فرضیه‌های مربوط به منبع کنترل (اثرگذاری مستقیم آن بر سلامت روان و ایمان مذهبی) با پرسشنامه منبع کنترل راتر که برای دانشجویان مبهم می‌نمود مورد تأیید قرار نگرفتند. پیشنهاد می‌شود این پژوهش با پرسشنامه دیگری که منبع کنترل را می‌سنجد تکرار گردد. 4- با توجه به کاربرد ابزارهای خودگزارش دهی در پژوهش حاضر، پیشنهاد می‌شود که در پژوهش‌های آتی، از شیوه‌های دیگر سنجش نیز استفاده شود. 5- توصیه می‌گردد این پژوهش بر روی نمونه‌های بالینی نیز انجام گیرد. 6- برای اطمینان از تعمیم‌پذیری نتایج، مدل اصلاح شده بر روی نمونه‌های مستقل در سایر اقشار و گروه‌های سنی در پژوهشی دیگر اجرا گردد. 5-6. دلالت های ضمنی پژوهش 1- از آنجا که جامعهی ما یک جامعه مذهبی است و ارتقای سطح سلامت روان فرد و نیز جامعه از مهمترین اهداف روانشناسی میباشد، شناسایی عوامل و متغیرهای میان این دو که باعث کشف تأثیر متغیرهای پنهان اما کلیدی میگردد گام مؤثری در پی بردن به نحوه ارتقای سطح زندگی افراد جامعه به شمار میرود. بنابراین، پیشنهاد می‌شود روانشناسان به اهمیت متغیر شادکامی، به عنوان یک عامل مهم که نقش پلی از ایمان مذهبی به سلامت روانی را به عهده دارد، توجه بیشتری داشته باشند. 2- با پی بردن به عوامل مؤثر بر ایمان مذهبی، که سطح بالاتری از صرفا مذهبی بودن به شمار میرود، میتوان با شناخت علمی این مؤلفهها، و نقش توأم آن با بهبود سلامت روان، فرهنگسازی بهتر و صحیحتری در جهت ارتقای سطح ایمان در پیش گرفت و بدین وسیله از کجروی‌های موجود در جامعه و برخوردهای تدافعی نسبت به دین جلوگیری نمود. نیاز است به متغیر شادکامی که گاه به غلط، مغایر با دین پنداشته میشود، در سطح جامعه و نیز رسانهای توجه بیشتری مبذول گردد. 3- شناخت عوامل دخیل در سلامت روان، نه تنها در افزایش سطح سلامت روان جامعه مؤثر است، بلکه این متغیرها نقش اساسی در حوزه پیشگیری و نیز درمان اختلالات روانی و مشکلات سازگاری به عهده دارند. بنابراین، توصیه میگردد روانشناسان در برنامههای پیشگیری و درمانی خود، به تأثیر ایمان مذهبی با میانجیگری شادکامی واقف باشند. همچنین، بهتر است در کار با افراد مذهبی به متغیر شادکامی و سبکهای دلبستگی آنها توجه شود. فهرست منابع و مآخذ منابع فارسی آزاد، حسین و آزادی، سارا. (1390). بررسی رابطه حمایت اجتماعی، تاب‌آوری و سلامت روانی دانشجویان شاهد و ایثارگر دانشگاه‌های شهر ایلام. مجله علمی-پژوهشی طب جانباز، شماره جلد 3، صص 48-58. اصغری، فرهاد.، کردمیرزا، عزت اله و احمدی، لیلا. (1392). رابطه نگرش مذهبی، منبع کنترل و گرایش به سوءمصرف مواد در دانشجویان. نشریه اعتیاد پژوهی، سال هفتم، شماره جلد 1، صص 116-106. اعتمادی، احمد و ماستری فراهانی، فاطمه. (1390). مقایسه وضعیت سلامت روانی و منبع کنترل نوجوانان دختر خانواده‌های معتاد و غیرمعتاد. فصلنامه علوم تربیتی، شماره جلد 4، صص 152-137. ایروانی، محمدرضا. (1390). بررسی تأثیر برنامه‌های شادی‌آفرین بر کاهش افسردگی شهروندان ساکن شهر اصفهان. فصلنامه فرهنگ در دانشگاه اسلامی، شماره جلد 15، صص 83-64. باقری یزدی، سید عباس. (1385). سلامت روان کاربردی. تهران، انتشارات آرامش. بوالهری، جعفر. (1389). نهادینه‌سازی معنویت در مفهوم سلامت معنوی. فصلنامه اخلاق پزشکی، سال چهارم، شماره جلد 14، صص 112-105. بهادری خسروشاهی، جعفر و هاشمی نصرت‌آباد، تورج. (1390). رابطه سبک‌های دل‌بستگی، راهبردهای مقابله‌ای و سلامت روانی با اعتیاد به اینترنت. مجله روانشناسی تحولی روانشناسان ایرانی، شماره جلد 8، صص 188-177. بهرامی، فاضل و رمضانی فرانی، عباس. (1384). نقش باورهای مذهبی درونی و بیرونی در سلامت روان و میزان افسردگی سالمندان. مجله توانبخشی، دوره ششم، شماره جلد 1، صص 47-42. بهرامی دشتکی، هاجر. (1389). معنا و معنویت از دیدگاه روانشناسان. نشریه راه تربیت، فصلنامه در عرصه فرهنگ و تربیت اسلامی، شماره جلد 10، صص 160-143. پرچم، اعظم و قوه عود، منصوره. (1389). سلامت روان از منظر مکتب اسلام و روانشناسی. فصلنامه منهاج، سال ششم، شماره جلد 11، صص 77-49. پورسردار، نوراله.، پورسردار، فیض اله.، پناهنده، عباس.، سنگری، علی اکبر و عبدی زرین، سهراب. (1391). تأثیر خوش‌بینی (تفکر مثبت) بر سلامت روانی و رضایت از زندگی: یک مدل روان‌شناختی از بهزیستی. مجله پژوهشی حکیم، شماره جلد 16، صص 49-42. پیوستهگر، مهرانگیز.، بشارت، محمدعلی.، پژوهی‌نیا، شیما و سیفی، محمدیاسین. (1391). تبیین آسیب‌پذیری روانی بر اساس سبکهای دلبستگی در دانشجویان دانشگاه‌های مختلط دولتی تهران. مجله دانش و پژوهش در روانشناسی کاربردی، سال سیزدهم، شماره جلد 1، صص 29-38. تقوی، محمدرضا (1380). بررسی روایی و اعتبار پرسشنامه سلامت عمومی (G.H.Q). مجله روانشناسی، شماره جلد 20، صص 398-381. توتونچی، مریم.، سامانی، سیامک و زندی قشقایی، کرامت اله. (1391). نقش واسطه‌گری خودپنداره برای کمال‌گرایی و سلامت روان در نوجوانان شهر شیراز. مجله دانشگاه علوم پزشکی فسا، شماره جلد 2، صص 217-210. تورسن، کارل ای.، هریس، الکس اچ. اس.، اومن، داگ. (1383). معنویت، دین و بهداشت؛ شواهد، موضوعات و علائق. (ترجمه جلیلی، احمدرضا). مجله نقد و نظر، شماره جلد 9، صص 216-166. توکلی زاده، جهانشیر و خدادادی، زهره. (1389). بررسی سلامت روانی دانشجویان ورودی نیمسال اول سال تحصیلی 89-1388 دانشگاه علوم پزشکی گناباد. افق دانش: فصلنامه‌ی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی گناباد، شماره جلد 16، صص 52-45. جان بزرگی، مسعود. (1386). جهت‌گیری مذهبی و سلامت روان. مجله پژوهش در پزشکی، دوره 31، شماره 4، 350-345. خدارحیمی، سیامک. (1374). مفهوم سلامت روان‌شناختی. مشهد، انتشارات جاودان خرد. خدایاری فرد، محمد.، غباری بناب، باقر و شکوهی یکتا، محسن. (1380). گستره پژوهش‌های روان‌شناختی در حوزه دین. مجله اندیشه و رفتار. سال ششم، شماره 4، صص 53-45. خسروی، زهره و آقاجانی، مریم. (1382). بررسی رابطه بین سلامت روان، منبع کنترل و شیوه مقابله‌ای دانش آموزان دختر سال اول مقطع متوسطه شهر تهران. مجله‌ی مطالعات علوم اجتماعی روان‌شناختی زنان، بهار 82، شماره جلد 1، صص 54-19. خوانین‌زاده، مرجان.، اژه‌ای، جواد و مظاهری، محمدعلی. (1384). مقایسه سبک دل‌بستگی دانشجویان دارای جهت‌گیری مذهبی درونی و بیرونی. مجله‌ی روانشناسی، شماره جلد 9، صص 247-227. خوش کنش، ابوالقاسم و کشاورز افشار، حسین. (1387). رابطه شادکامی و سلامت روانی دانشجویان. مجله اندیشه و رفتار، شماره جلد 2، صص 52-41. خیدانی، لیلا. (1390). بررسی نقش مذهب بر سلامت روانی دانشجویان دانشگاه‌های استان ایلام. فصلنامه اندیشه‌های تازه در علوم تربیتی، سال ششم، شماره جلد 3، صص 82-63. رحیمیان بوگر، اسحق.، اصغر نژاد فرید، علی اصغر و رحیمی نژاد، عباس. (1387). رابطه سبک دل‌بستگی با سلامت روان در بزرگسالان زلزله‌زده شهرستان بم. نشریه پژوهش‌های روان‌شناختی، شماره جلد 21. صص 40-27. رفیعی، محمد.، موسویپور، سعید و آقاجانی، مریم. (1390). بررسی شادکامی، سلامت روانی و ارتباط بین آنها در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اراک. مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک، سال پانزدهم، شماره جلد 3، صص 25-15. روحانی، عباس و معنوی پور، داوود. (1387). رابطه عمل به باورهای دینی با شادکامی و رضایت زناشویی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد مبارکه. مجله دانش و پژوهش در روانشناسی، شماره جلد 35 و 36، صص 206-189. زرین کلک، حمید رضا و طباطبایی برزوکی، سعید. (1391). رابطه سبک دل‌بستگی و شیوه‌های والدگری ادراک‌شده با تجربیات معنوی و اعمال مذهبی. نشریه روانشناسی تحولی، شماره جلد 31، صص 313-305. ساپینگتون، اِ. (1388). بهداشت روانی. ترجمه:حمید رضا حسین شاهی برواتی، تهران، انتشارات روان. سادوک، بنیامین و سادوک، ویرجینیا. (2007). خلاصه روان‌پزشکی. ترجمه نصرت‌الله پورافکاری. تهران، انتشارات شهرآب-آینده سازان. شعاع کاظمی، مهرانگیز. (1388). رابطه مقابله مذهبی و سلامت روان در بیماران مبتلا به تصلب چندگانه بافت (MS). فصلنامه‌ی روانشناسی کاربردی، شماره جلد 3، صص 66-57. شعبانی بهار، غلامرضا.، یلفانی، علی و قارلقی، سجاد. (1389). تعیین ارتباط بین منبع کنترل و سلامت عمومی دانشجویان ورزشکار و غیرورزشکار دانشگاه تهران. نشریه مدیریت ورزشی، شماره جلد 7، صص 59-23. شولتز، دوان. پی و شولتز، سیدنی الن. (1388) نظریه‌های شخصیت. ترجمه یحیی سید محمدی. تهران، انتشارات ویرایش. صالحی، لیلی.، سلیمانی زاده، لاله.، باقری یزدی، سید عباس و عباس زاده، عباس. (1386). رابطه بین اعتقادهای مذهبی و منبع کنترل با سلامت روان در دانشجویان. مجله علوم پزشکی قزوین، شماره 11، صص 55-50. صدیقی ارفعی، فریبرز.، تمنایی فر، محمدرضا و عابدین آبادی، عاطفه. (1391). رابطه جهت‌گیری مذهبی سبک‌های مقابله و شادکامی در دانشجویان. مجله روانشناسی و دین، شماره جلد 5، صص 136-163. صفایی، صدیقه.، بیگدلی، ایمان اله و طالع پسند، سیاوش. (1390). رابطه خودپنداره ی مادر با سبک دل‌بستگی و خودپنداره ی فرزند. مجله پژوهش‌های روانشناسی بالینی، شماره جلد 1، صص 52-39. عارفی، مختار و محسن زاده، فرشاد. (1390).  ارتباط بين جهت‌گیری مذهبي، سلامت روان و جنسيت. مجله زن: حقوق و توسعه (تحقیقات زنان)، سال پنجم، شماره 3، صص 141-126. علی پور، احمد و نوربالا، احمدعلی. (1378). بررسی مقدماتی پایایی و روایی پرسشنامه شادکامی آکسفورد در دانشجویان دانشگاه‌های تهران. مجله اندیشه و رفتار، شماره جلد 5، صص 65-55. عناصری، مهریار (1386). رابطه بین سلامت روان و شادکامی دانشجویان دختر و پسر. مجله اندیشه و رفتار، شماره جلد 2، سال 84-75. غباری بناب، باقر و حدادی کوهسار، علی اکبر. (1390). رابطه سلامت روان با تصویر ذهنی از خدا و کیفیت دل‌بستگی در نوجوانان بزهکار. مجله اندیشه و رفتار، شماره جلد 6، صص 16-7. فدایی، زهرا.، عاشوری، احمد.، هوشیاری، زهرا و ایزانلو. (1390). تحلیل مسیر منبع کنترل، نشانگان افسردگی و پیشرفت تحصیلی بر افکار خودکشی: نقش تعدیل‌کنندگی جنس. مجله اصول بهداشت روانی، شماره جلد 13، صص 59-148. قاسمی پور، مریم و جهانبخش گنجه، سحر. (1388). رابطه حمایت اجتماعی و سلامت روان در دانشجویان شهرستان خرم‌آباد. فصلنامه علمی-پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی لرستان، شماره جلد12، صص 64-57. قمری، محمد. (1389). بررسي رابطه دين‌داري و ميزان شادماني در بين دانشجويان به تفكيك جنسيت و وضيعت تأهل. مجله روانشناسی و دین، سال سوم، شماره جلد 3، صص 91-75. کریمی، یوسف. (1389). روان‌شناسی شخصیت. انتشارات ویرایش. گلزاری، محمود. (1389). تأثیر عمره مفرده بر سلامت روان، شادکامی و عمل به باورهای دینی دانشجویان. دو فصلنامه علمی-تخصصی مطالعات اسلام و روانشناسی، سال چهارم، شماره جلد 7، صص 126-111. گنجی، حمزه. (1391). روانشناسی عمومی. انتشارات سالاوان. گودرزی، محمدعلی. (در دست چاپ). ساخت و اعتباریابی مقدماتی مقیاس ایمان مذهبی در بین دانشجویان دانشگاه شیراز. میرشاه جعفری، ابراهیم.، عابدی، محمدرضا و دریکوندی، هدایت الله. (1381). شادمانی و عوامل مؤثر بر آن. نشریه تازه‌های علوم شناختی. سال چهارم، شماره 3، صص 58-50. میرهاشمیان، حمیرا. (1378). اعتقادات مذهبی در شکل‌گیری منبع کنترل و نیمرخ روانی دانشجویان دانشگاه‌های تهران. نشریه مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی، شماره جلد 8، صص 80-69. نادری، فرح و صفوی، سید آسیه. (1390). رابطه سبک‌های تفکر و انعطاف‌پذیری کنشی با اختلال در سلامت روان زنان آسیب‌دیده شهر اهواز. فصلنامه یافته‌های نو در روانشناسی، شماره جلد 5، صص 126-111. ناصری، وحید. (1384). اصول سلامت در محیط کار. تهران، انتشارات آسمان. نجات، حمید و ایروانی، محمود (1378). مفهوم سلامت روان در مکاتب روانشناسی. فصلنامه اصول بهداشت روانی، شماره جلد 1، صص 166-160. میرشاه جعفری، ابراهیم.، عابدی، محمدرضا.، دریکوندی، هدایت اله. (1381). شادمانی و عوامل مؤثر بر آن. مجله تازه‌های علوم شناختی، شماره جلد 4، صص 58-50. میلانی فر، بهروز. (1388)، بهداشت روانی. تهران، انتشارات قومس. یاریاری، فریدون.، مرادی، علیرضا و یحیی زاده، سلیمان. (1386). رابطه‌ی هوش هیجانی و منبع کنترل با سلامت روان‌شناختی در بین دانشجویان دانشگاه مازندران. نشریه مطالعات روان‌شناختی، سال سوم، شماره جلد 1، صص 40-21. منابع انگلیسی Abdel-Khalek, M. (2014). Happiness, health and religiosity: significant associations among Lebanese adolescents. Mental Health, Religion & Culture, 17(1): 30-38. Abdel-Khalek, M. (2007). Religiosity, happiness, health, and psychopathology in a probability sample of Muslim adolescents. Mental Health, Religion & Culture, 10(6): 571-583. Abdel-Khalek, M. (2013). Religiosity, health and happiness: Significant relations in adolescents from Qatar. Published online Dec, 16, 2013. Bekker, M. H. J. and Croon, M. A. (2010). The roles of autonomy-connectedness and attachment styles in depression and anxiety. Journal of Social and Personal Relationships, 27.7, 908-923. Chen, E. (2009). A study on the relation among attachment, perfectionism and mental health of adolescents. Chinese Journal of Clinical Psychology, 17(2): 240-242. Cirhinlioglu, F. G. and Ozdikmenli-Demir, G. (2012). Religious orientation and its relation to locus of control and depression. Archive for the Psychology of Religions, 34(3), 341-362. Coursey L. E., Kenworthy, J. B. and Jones, J. R. (2013). A meta-analysis of the relationship between intrinsic religiosity and locus of control. Archive for the Psychology of Religions, 35(3), 347-368. Currier, J. M., Holland, J. M. and Allen, D. (2012). Attachment and mental health symptoms among U.S. Afghanistan and Iraq veterans seeking health care services. Journal of Traumatic Stress, 25(6), 633-640. Diener, E., Wolsic, B. and Fujita, F. (1995). Physical attractiveness and subjective well-being. Journal of Personality and Social Psychology, 69(1), 120-129. Dozois, D. J. A, & Dobson, K. S, (Eds). (2004). The prevention of anxiety and depression: Theory, research, and practice. Whashington. Dc: American Psychological Association. Feist, G. J., Bodner, T. E., Jacobs, J. F., Miles, M. and Tan, V. (1995). Integrating top-down and bottom-up structural models of subjective well-being: A longitudinal investigation. Journal of Personality and Social Psychology, 68(1), 138-150. Flannelly, J. K. and Galek, K. (2010). Religion, Evolution, and Mental Health: Attachment Theory and ETAS Theory. Religion Health, 49, 337-350. Granqvist, P. and Hagekull, B. (2000). Religiosity, adult attachment, and why "singles" are more religious. International Journal for the Psychology of Religion, 10(2), 111-123. Janssen, F., Banziger, S., Denzutter, J. and Hutsebaut, D. (2005). Religion and mental health: Aspects of the relation between religious measures and positive and negative mental health. Archive for the Psychology of Religions, 27, 19-44. Johnstone, B., Yoon, D. P., Cohen, D., Schopp, L. H. and McCormack, G. (2012). Relationships among spirituality, religious practices, personality factors, and health for five different faith traditions. Journal of Religion and Health, 51(4), 1017-1041. Kashdan TB. (2004). The assessment of subjective well-being (issues raised by the Oxford Happiness Questionnaire). Personality and Individual Differences, 36, 1225-32. Keller, H. (2013). Attachment and Culture. Cross-Cultural Psychology, 44, 175-194. Kirkpatrick, L. A.and Shaver, Ph. R. (1992). An attachment-theoretical approach to romantic love and religious belief. Personality and Social Psychology Bulletin 18(3), 266-275. Linley P. A., Joseph S. (2004). Positive change following trauma and adversity: A review . Journal of Trauma Stress, 17, 11-21. Maltby J. Day L. (2000). Depressive Symptoms and Religious Orientation: Examining the Relationship Between Religiosity and Depression Within the Context of Oter Correlates of Depression. Personality Individual Differences, 28(2): 383-93. Meisenhelder, J. B., Schaeffer, N. J., Younger, J. and Lauria, M. (2013). Faith and mental health in an oncology population. Journal of Religion and Health, 52(2), 505-513. Mookerjee, R. and Beron, K. (2005). Gender, religion and happiness. The Journal of Socio-Economics, 34(5), 674-685. Murray, C. and Lopez, A. (1997). Alternative projections of mortality and disability by cause 1990-2020: Global Burden of Disease Study. Lancet, 349: 1498-1504. Murray, C. and Lopez, A. (1996). Global Burden of Disease: A comprehensive assessment of mortality and disability from diseases, injuries, and risk factors in 1990 and projected to 2020. Geneva: WHO. Natvig G. K., Albrektsen G., Qvarnstrom U.( 2003). Associations between psychosocial factors and happiness among school adolescents. International Journal of Nusrsing Practice, 9 (3), 75-166. Noorbala A. A., Bagheri Yazdi S. A., Yasami M. T., Mohammad, K. (2004). Mental health survey of the adult population in Iran. British Journal of Psychiatry, 184, 70-73. O'Connor, D. B., Cobb, J. and O'Connor, R. C. (2003) Religiosity, stress and psychological distress: No evidence for an association among undergraduate students. Personality & Individual Differences, 34(2): 211-217. Pernegar, T. V., Hudelson, P. M., Bovier, P. A. (2004). Health and happiness in young Swiss adults. Quality of Life Research: An International Journal of Quality of Life Aspects of Treatment, Care & Rehabilitation, 13.1, 171-178. Raque-Bogdan, T. L., Ericson, S. K., Jackson, J., Martin, H. M., and Bryan, N. (2011). Counseling Psychology, 58(2): 272-278. Rastegar, M., and Heidari, N. (2013). The Relationship between Locus of Control, Test Anxiety, and Religious Orientation among Iranian EFL Students. Open Journal of Modern Linguistics, 3(1): 73-78. Ratter, J.B. (1966). Generalized expectancies for internal versus external control of reinforcement. Psychological monographs: General and Applied, 80: 1-28. Rosmarin, D. H., Pargament, K. I. and Mahoney, A. (2009) The role of religiousness in anxiety, depression, and happiness in a Jewish community sample: A preliminary investigation. Mental Health, Religion & Culture, 12(2), 97-113. Ryan, E. M., and Francis, J. A. (2012). Locus of Control Beliefs Mediate the Relationship Between Religious Functioning and Psychological Health. Religion Health, 51, 774-785. Rippentrop, A., Altmaaier, M., Chen, J., Found, M. and Keffala, J. (2005). The Relationship between religion/spirituality and physical health, mental health, and pain in a chronic pain population. Pain, 116, 311-321. Roberts JE, Gotlib IH, Kassel JD. (1996). Adult attachment security and symptoms of depression: The mediating roles of dysfunctional attitudes and low self-esteem. Journal of Personality and Social Psychology Bulletin, 59, 981-6. Sahraian, A., Gholami, A., Javadpour, A. and Omidvar, B. (2013). Association between religiosity and happiness among a group of Muslim undergraduate students. Journal of Religion and Health, 52(2), 450-453. Schimmel, J. (2009). Development as happiness: the subjective perception of happiness and UNDP's analysis of poverty, wealth and development. Journal of Happiness Studies, 10(1), 93-111. Shaver, P. R., Schachner, D. A., & Mikulincer, M. (2005). Attachment style, excessive reassurance seeking, relationship processes, and depression. Personality and Social Psychology Bulletin, 31, 343-359. Snoep, L. (2008). Religiousness and happiness in three nations: A research note. Journal of Happiness Studies, 9.2, 207-211. Synder, D. K., Simpson, J. A. & Hughes, J. N. (2006). Emotion regulation in families: Pathway to dysfunction and health. Whashington, DC: American Psychological Association. WHO. (2013). Mental health: a state of well-being. Available from: http://www.who.int/features/factfiles/mental_health/en. Accessed February 5,2014 Wikipedia. (?).Mental health. Available from: http://en.wikipedia.org/wiki/Mental_health . Accessed June, 24, 2014. Abstract Assessment of a model for prediction of students' mental health based on religious faith mediated by happiness, ambivalent attachment style and locus of control By Sara Kamjou The present study was designed to examine the student's mental health predication model based on religious faith mediated by happiness, ambivalent attachment style and ‎locus of control. The method of study was correlational. The statistical population included all students of the Shiraz University in the academic year of 2013-2014. The sample included 240 students selected by convenience sampling method. Measures included the General Health Questionnaire (GHQ-28), the Religious Faith Scale, the Oxford Happiness Scale, the Collins and Read Attachment Scale, and the Rotter’s Locus of Control Scale. The data were analyzed by multiple regression, path analysis and structural equation modeling methods. Results indicated that religious faith and ambivalent attachment style were inversely correlated, but the the mediating role of ambivalent attachment was not confirmed in the model. The modified model confirmed the mediating role of happiness between religious faith and mental health. Therefore, those components of faith that lead to happiness might be a protective marker for mental health. Key words: Mental Health, Religious Faith, Happiness, Ambivalent Attachment Style, Locus of Control Shiraz University Faculty of Education & Psychology M. A. Thesis in Clinical Psychology ASSESSMENT OF A MODEL FOR PREDICTION OF STUDENT'S MENTAL HEALTH BASED ON RELIGIOUS FAITH MEDIATED BY HAPPINESS, AMBIVALENT ATTACHMENT STYLE AND LOCUS OF CONTROL By Sara Kamjou Supervised by Dr. M. A. Goodarzi September 2014

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

فروشگاه فایل صدرا دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید