ادبیات نظری و پیشینه تجربی الگوها و نظریه های عمل جراحی زیبایی (docx) 57 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 57 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
دانشگاه آزاد اسلامی
285115-74993500علوم و تحقیقات واحد یزد
پایان نامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی (M.A.)
گرایش: بالینی
عنوان:
بررسی اثربخشی آموزش فراشناخت بر میزان اضطراب و افسردگی متقاضیان جراحی زیبایی بینی
استاد راهنما:
دکتر منصوره نصیریان
استاد مشاور:
دکتر ایمانه افخمی
نگارنده:
الهام صفاریان
سال تحصیلی 1394-1393
تقدیم به
پدر و مادرعزیزم
فهرست مطالب
TOC \o \h \z \u چکیده PAGEREF _Toc18345917 \h 6
1-6-1 تعریف مفهومی PAGEREF _Toc18345918 \h 7
1-7-1 تعریف عملیاتی PAGEREF _Toc18345919 \h 7
فصل دوم PAGEREF _Toc18345920 \h 9
ادبیات و پیشینه پژوهش PAGEREF _Toc18345921 \h 9
2-1- مقدمه PAGEREF _Toc18345922 \h 9
2-2- عمل جراحی زیبایی PAGEREF _Toc18345923 \h 9
2-3- تاریخچه جراحی بینی PAGEREF _Toc18345924 \h 10
2-3- تاريخچه جراحی بینی در ايران PAGEREF _Toc18345925 \h 13
2-4- جراحی بینی PAGEREF _Toc18345926 \h 15
2-5- انواع جراحی بینی PAGEREF _Toc18345927 \h 16
2-5-1- جراحی بینی اولیه PAGEREF _Toc18345928 \h 16
2-5-2- جراحی بینی ثانویه (ری ویژن) PAGEREF _Toc18345929 \h 17
2-5-3- جراحی بینی ترمیمی PAGEREF _Toc18345930 \h 17
2-6- مفاهيم جديد رينوپلاستي PAGEREF _Toc18345931 \h 18
2-7- آمارگرایش افراد به عمل جراحی زیبایی PAGEREF _Toc18345932 \h 18
2-8- نظریههای عمل جراحی زیبایی PAGEREF _Toc18345933 \h 19
2-8-1- بدن به مثابه یک نشانه اجتماعی PAGEREF _Toc18345934 \h 19
2-8-2- فمینیستها و عملهای جراحی زیبایی PAGEREF _Toc18345935 \h 23
2-9- علت جراحی زیبایی بینی PAGEREF _Toc18345936 \h 25
2-10- عوارض ناشی از عمل جراحی زیبایی PAGEREF _Toc18345937 \h 26
2-12- مزایای جراحی بینی PAGEREF _Toc18345938 \h 28
2-12-1- جراحی بینی-افزایش اعتماد به نفس PAGEREF _Toc18345939 \h 28
2-13- افرادی که بیشتر از همه به دنبال زیباییاند PAGEREF _Toc18345940 \h 28
2-14-1- عمل جراحی بینی-احساس ناخوشایند PAGEREF _Toc18345941 \h 29
2-15- الگوهای شخصیتی متقاضیان جراحی زیبایی بینی PAGEREF _Toc18345942 \h 30
2-15-1- اختلالات رواني در متقاضيان جراحي زيبايي PAGEREF _Toc18345943 \h 33
2-15-2- تأثیر جراحی زیبایی بینی بر عزت نفس و تصویر منفی فرد از خود PAGEREF _Toc18345944 \h 35
2-16- استرس، اضطراب و افسردگی در متقاضیان جراحی زیبایی PAGEREF _Toc18345945 \h 38
2-24- پیشینهی پژوهشی PAGEREF _Toc18345946 \h 41
2-24-1- پژوهشهای داخلی PAGEREF _Toc18345947 \h 41
2-24-2- پژوهشهای خارجی PAGEREF _Toc18345948 \h 44
منابع فارسی PAGEREF _Toc18345949 \h 48
چکیده
هدف عمده افراد از جراحي زيبايي بيني، دست يابي به شکل تصوری از بيني است كه فکر مي كنند با چهره شان هماهنگي بيشتري دارد تا از اين طريق به تصوير مطلوب تري از تن خود برسند. تحقیقات نشان داده است که بین مؤلفههاي فراشناختی و اقدام به جراحی زیبایی رابطه وجود دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله فراشناختی بر کاهش میزان اضطراب و افسردگی متقاضیان جراحی زیبایی انجام شد. بدین منظور30 نفر از متقاضیان جراحی زیبایی بینی به روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شدند و سپس به روش تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جهت انجام آزمایش گمارده شدند، هر دو گروه پرسشنامه اضطراب داس و افسردگی بک را تکمیل کردند. افراد گروه آزمایش تحت درمان فراشناختی گروهی در 8 جلسه 60 دقیقه ای قرار گرفتند. در نهایت اطلاعات جمع آوری شده بوسیله پرسشنامه، توسط نرم افزار spss، و با استفاده از روش آماری آنکوا تجزیه و تحلیل شد. نتیجه حاصل از تحلیل دادهها نشان داد، آموزش واقعیت درمانی سبب بهبود در میزان اضطراب و افسردگی متقاضیان جراحی زیبایی بصورت معناداری شده است.
کلمات کلیدی: فراشناخت، اضطراب و افسردگی، جراحی بینی
1-6-1 تعریف مفهومی
آموزش فراشناخت
فراشناخت عبارت است از هر نوع دانش یا فرایند شناختی که در آن ارزیابی، نظارت یا کنترل شناختی وجود داشته باشد (Flavell, 1979). از یک نظر، آن را می توان به عنوان یک جنبه ی عمومی از شناخت در نظر گرفت که در تمام فعالیتهای شناختی نقش دارد. برخی از جنبه های خاص فراشناخت با اختلالات روان شناختی رابطه دارد (Wells, Matthews, 1994).
اضطراب
Beck (1978) اضطراب را حالت هیجانی، مبهم، نامطلوب همراه با تظاهرات بیرونی، وحشت و آشفتگی که در اثر تهدید و عدم مقابله صحیح با آن حادث می شود؛ تعریف می کند (خسروجردی،1378).
افسردگی
افسردگی نوعی اختلال خلق است که در آن فرد احساس غم، عدم لذت و دلسردی کرده و قادر نیست مسرت و خوشی را احساس نماید. بدون در نظر گرفتن نژاد و طبقه و موفقیت اجتماعی، اقسردگی میتواند در هر فردی بروز نماید. علائم خاص آن عدم رضایت، از دست دادن انرژی، علایق، اعتماد به نفس پایین، احساس غم و گناه، تغییر در اشتها و الگوی خواب است (Smith, 2003).
1-7-1 تعریف عملیاتی
آموزش فراشناخت
در این پژوهش آموزش فراشناخت، آموزشی است که طی 8 جلسهی 60 دقیقه ای به متقاضیان جراحی بینی داده شده است.
اضطراب
در این پژوهش اضطراب نمرهای است که از پرسشنامهی داس بدست میآید که هرچه نمرهی بدست آمده بالاتر باشد، میزان اضطراب بیشتر است.
افسردگی
در این پژوهش افسردگی نمرهای است که از پرسشنامهی بک بدست میآید که هرچه نمرهی بدست آمده بالاتر باشد، میزان افسردگی بیشتر است.
فصل دوم
ادبیات و پیشینه پژوهش
2-1- مقدمه
ورود به روششناسی یک پژوهش، مستلزم انتخاب یک ساختار نظری است و این امر تنها با در نظر گرفتن مبانی و ادبیات نظری انجام گرفته و موجود پیرامون موضوع مورد بررسی امکان پذیر است. در این فصل کوشیده شده، تا حد امکان به مفاهیم اصلی پژوهش همچون آموزش فراشناخت، اضطراب و افسردگی پرداخته شود.
2-2- عمل جراحی زیبایی
در یک رویکرد کلی، زیبایی امری دنیوی (در برابر مقدس)، نسبی (در برابر مطلق)، جزئی (در برابر کلی) و از همه مهمتر ظاهری (در برابر باطنی) قلمداد شده و به عنوان مجموعهای از مولفههایی چون: تناسب اندام، آرایش و پوشش و جذابیت تعریف می شود (Synnott, 1990). این رویکرد بر جنبه هایی از زیبایی تأکید دارد که قابل کسب کردن، پروراندن و خلق کردن بوده و بر این اساس تأکید از روی «زیبایی طبیعی» برداشت می شود. در حقیقت این تغییر در تلقی از زیبایی همراه با دستاورد های صنعتی و پزشکی باعث شده است زیبایی دیگر تنها یک مشخصه ی طبیعی و زیستی نباشد و ویژگی اکتسابی پیدا کند (Webster and Driskell ، 1983 نقل از کیوان آرا، 1389). این زیبایی کلینیکی و اکتسابی نوعی زیبایی طبقاتی است و رابطه مستقیمی با سرمایه دارد. این زیبایی نه تنها از طریق ثروت کسب می شود بلکه خود یک ثروت و سرمایه به شمار می آید (کیوان آرا، 1389).
2-3- تاریخچه جراحی بینی
گرایش به زیبایی از امیال طبیعی بشر است. نقوش حک شده بر دیواره غارها از نشانههای گرایش بشر اولیه به زیبایی است، تاریخچه عمل جراحی زیبایی به هزاران سال پیش در هند باستان باز میگردد. در آن زمان از این جراحی برای بازسازی بینیهایی که برای مجازات بریده میشدند استفاده گردید .
در آنجا مدارکی از بازسازی بینی به وسیله پوست پیشانی به دست آمده است. در قرن 16 میلادی یک جراح ایتالیایی به نام گاسپارو تاگلیا کزی که توسط بسیاری از جراحان، پدر جراحی زیبایی شناخته میشود. روشی ابداع کرد که برای مدتی پوست بازو به بینی متصل میشد تا وقتی که ناحیه مذکور خون رسانی جدید پیدا میکرد، سپس بازو از بینی جدا میشد و این نخستین عمل رینو پلاستی (عمل جراحی بینی) به حساب می آید (حسنا، 1392).
Diffenbach (1847- 1792) و Jacq Joseph از پیشگامان جراحی بینی به روشهای مدرن بودند که از برشهای خارجی جهت کاهش حجم و اندازه بینی استفاده کردند.
در سال 1973، دکتر Goodman Wilfred کمک کرد تا روش جراحی باز برای بینی جای خود را در جراحی پیدا کند. قبل از این زمان تمام اعمال جراحی بینی با روش جراحی بسته انجام میشد. بدین ترتیب در طول زمان روش جراحی باز بینی محبوبیت پیدا کرد. البته به طور عمده آن را جهت جراحی اولیه بینی مورد استفاده قرار میدادند و در اعمال ترمیمی و ثانویه کاربردی نداشت.
در سال 1987 دکتر جکپیگلنتر باعث افزایش محبوبیت عمل جراحی بینی باز در عملهای ثانویه شد (به نقل از بیات شهبازی، 1392).
نخستین عمل های جراحی پلاستیک پس از پایان جنگ جهانی اوّل برای معالجه مجروحان جنگی که دچار آسیب های جدی در ناحیه صورت شده بودند، انجام گرفته است و از سال 1920 میلادی، بیمارانی که نقص مادرزادی یا عیوب ظاهری داشتند، تحت عمل جراحی زیبایی قرار می گرفتند. در جنگ جهانی دوّم، سربازان چینی برای تغییر چهره خود، تحت عمل جراحی پلاستیک زیبایی قرار گرفتند و با پیشرفت علم پزشکی همزمان باسایر جراحی ها، جراحی ها ی پلاستیک و زیبایی نیز پیشرفت نموده است.
در پاپيروسهاي بدست آمده از مصر باستان در 3500 سال قبل از ميلاد مسيح، شواهدي از بازسازي بيني در افرادي كه به علت تنبيه به قطع اين عضو محكوم شده بودند، ديده ميشود. در حدود 800 قبل از ميلاد سوزروتا در هند بازسازي بيني با فلپ پيشاني را انجام داد. در سال 1600 ميلادي تگلی کوزی بازسازي اين عضو با فلپ حاصل از بازو را توصيف نمود. در حدود سال 1750 ميلادي Quelmatz ايجاد فشار روزانه به تيغهی بيني جهت اصلاح انحراف آن را معرفي كرد، Diffenbach در سال 1845 از انسزيونهاي خارج بيني جهت اصلاح دفورميتي آن استفاده كرد. Roe در سال 1887 اولين، رينوپلاستي زيبائي را در يك بيمار مبتلا دفورميتي انجام داد (حافظی و همکاران، 1388).
جاکویز جوزف را پدر رينوپلاستي ميدانند. وي كه يك ارتوپد آلماني بود درك انقلابي خود را از جراحي بيني در سال 1898 در انجمن پزشكي برلين ارائه نمود. جراحان بيني زيادي از سراسر دنيا براي ديدن اعمال جراحي وي به آلمان سفر كردند. بعضي از مانورهاي جراحي كه امروزه بكار برده ميشوند، در حقيقت همان هائي است كه وي د ر آن سالها توصيف نموده است. تكنيكها و درك وي از رينوپلاستي بعداً توسط جراحاني از قبيل سامول فومن، جوزف سافین، گوستا و آفریچ ، بسط داده شد، فومن كسي بود كه با درك صحيح از اين تكنيكها كمك زيادي به گسترش اين دانش نموده و جراحان رينوپلاستي مدرن مثل ماریک کاتل، ایروینگ گلدمن را تربیت نمود.
در سال1921، Rethi اولين كسي بود كه برش كالوملا را، جهت تغييرات نوك بيني معرفي كرد Sercer در سال 1957 با استفاده از اين برش به تمام عناصر داخل بيني راه يافت و آن را دكورتيكيشن بيني ناميد. اين روش تا 15 سال مورد استفاده قرار نگرفت تا اينكه در سال 1970 پادوان تعدادي بيماران عمل شده با اين روش را معرفي كرد و بالاخره Gunter در اوايل سال 1990 روش باز را به نهايت خود رساند.
امروزه روش باز به عنوان تكنيك استاندارد رينوپلاستي پذيرفته شده است و امكانات وسيعي به جراح ميدهد تا با ديد دو چشمي و فضاي عمل وسيعتر به جراحي دقيقتر و پيچيدهتر بپردازد (حافظی و همکاران، 1388).
2-3- تاريخچه جراحی بینی در ايران
علت علاقمندي ايرانيان به جراحي و تغيير در شكل بيني بيشتر به دليل فرم ژنتيكي صورت و بيني و شاخصهاي قومي و نژادي در منطقه ميباشد. نژاد ايراني اگرچه از نوع کاکاسین محسوب ميگردد، ولي شيوع بيني بزرگ با قوز غضروفي و استخواني در آن زياد است. در بررسي صورت و بيني در نژادهاي مختلف جهان دریافته میشود كه در نقاط مختلف كره زمين از شرق ژاپن تا غرب قاره آمريكا اسكلت استخواني و غضروفي بيني در منطقه خاورميانه بزرگترين حجم را به خود اختصاص داده است. اين وضعيت اسكلت كه در مركز صورت قرار گرفته تغييرات وسيعي در كل صورت، چشمها و لب ايجاد مينمايد و فرد را مسن تر جلوه داده و در خانمها حالت مردانه به چهره خواهد داد. با انجام اين جراحي كل صورت و چهره دستخوش تغييرات وسيعي ميگردد كه با هيچ يك از اعمال ديگر جراحي پلاستيك صورت قابل مقايسه نميباشد.
اگر به بيني مردم در نقاط مختلف جهان دقت شود مشاهده ميشود كه در خاور دور، در نژاد زردپوستهاي شرق و جنوب شرقي آسيا قوز وجود نداشته و عمدتاً بينيها كوچكاند و در اين منطقه جراحان پلاستيك بيشتر به بزرگ كردن بيني مشغول هستند.
در ناحيهی هندوستان و پاكستان بينيها بزرگتر شده اما هنوز داراي قوز نيستند و آفريقائيها داراي بيني پهن با پوست ضخيم و بدون قوز يا فرو رفته ميباشند. در اروپاي شرقي، اسكلت بيني كوچك ولي پرهها عريض ميباشند، و در اروپاي غربي بطور كلي اسكلت غضروفي و استخواني كوچك است. در آمريكاي شمالي و كانادا سرخپوستان كه ساكنين اصلي اين منطقه بودهاند، داراي بيني عقابي و تا حدي شبيه ساكنين خاورميانه هستند. نژاد هيسپانيك به ساكنين آمريكاي جنوبي اطلاق ميگردد كه داراي اسكلت كوچك و پوست ضخيم هستند. اگرچه هر يك از اين شاخصهاي نژادي شيوهی جراحي خاص خود را ميطلبند، اما همانطور كه مشخص است بزرگترين اسكلت بيني مربوط به منطقه خاورميانه بوده كه رينوپلاستي بيشترين تغييرات را در آن ايجاد كرده و با موفقيت بيشتري در ايجاد زيبايي همراه است.
در ایران اولین جراحی زیبایی به معنای امروزی آن سال 1307 در یکی از بیمارستان های تهران انجام شد. با این حساب از عمر جراحی زیبایی پلاستیک در ایران حدود 80 سال می گذرد. اگر چه این نوع جراحی در سال های اولیه ی خود مهجور بود، ولی طی سال های اخیر رشد سر سام آوری پیدا کرده است (خواجه صالحی، 1391). بر اساس آمار غیر رسمی داده شده ایران از نظر تعداد جراحی زیبایی در دنیا در دسته اول قرار گرفته است، بعد از ایران، کشور های آمریکا، انگلستان و تا حدی فرانسه در ردیف های بعدی قرار دارند (عمرانیان، 1391).
تاريخچهی اولين رينوپلاستي در ايران به بيش از 40 سال پيش برميگردد. در آن زمان زنده ياد آقاي دكتر اصانلو پس از ديدن دورههايي در كشورهاي فرانسه و آمريكا به ايران بازگشته و به عنوان اولين جراح پلاستيك با انجام تعداد بسيار زياد اعمال جراحي پلاستيك بخصوص رينوپلاستي در جامعه آن روز ايران، اين عمل را به ديگر همكاران آموزش داده و شاگردان زيادي نيز تربيت نمودند كه در نهايت اين نوع جراحي در ايران مقبوليت عام پيدا كرد و پس از آن كم كم به متخصصين گوش و حلق و بيني نيز منتقل گرديد.
2-4- جراحی بینی
جراحی بینی، عملی است که به منظور بهبود عملکرد و یا ظاهر بینی یک فرد انجام میگیرد. این جراحی میتواند باعث کاهش یا افزایش اندازه بینی، بهبود عملکرد تنفسی و همچنین تغییر شکل و تناسب بیشتر آن با چهره گردد.
جراحی بینی میتواند به تغییر شکل نوک یا پل بینی، تغییر زاویه بین بینی و لب بالایی و یا تغییر اندازه و تنگی سوراخهای بینی منجر شود. همچنین این عمل میتواند نقصهای هنگام تولد، آسیب حاصل از یک حادثه یا مشکلات تنفسی را اصلاح کند.
تمام جراحیهای بینی برای زیبایی نیست و میتواند برای رفع ناهنجاریهای ساختاری نیز انجام پذیرد. یکی از رایجترین دلایلی که عمل بینی انجام میگیرد برای تصحیح انحراف سپتوم یا تیغه بینی میباشد که میتواند منجر به مشکلات تنفسی ، گرفتگی مزمن ، ترشحات پشت بینی و حتی خرخر گردد.
عمل بینی میتواند با اهداف زیبایی (جراحی زیبایی بینی) انجام شود که باعث رفع نقصهای هنگام تولد، مشکلات تنفسی و حتی اصلاح آسیبهای روانی حاصل از مشکلات ذکر شده در بالا خواهد شد. این جراحی را میتوان با روشهای دیگر جراحی به منظور ارتقاء نتایج زیبایی ترکیب کرد. در حال حاضر جراحي زيبايي بيني از جمله متداولترين و در عين حال پرطرفدارترين اعمال جراحي در دنيا و بخصوص در كشور ما ميباشد و نتيجهی آن به مهارت، علم و دانش، دقت نظر، زيبا شناسي، روانشناسي و درايت جراح وابسته است. جراحان ايراني كه در اين رشته فعاليت ميكنند داراي تجربه بالايي بوده و نظرات آنها در دنيا مورد توجه ميباشد.
در جستجوي گوگل در اينترنت، چندين مركز خبرگزاري جهان، ايران را به عنوان پايتخت جراحي بيني جهان معرفي كردهاند. اين عمل حدود 50 سال پيش در ايران شروع شده و روز بروز طرفداران بيشتري در بين مردم و جراحان رشتههاي مختلف بخود جلب كرده است (Mathes, 2006).
2-5- انواع جراحی بینی
2-5-1- جراحی بینی اولیه
عمل جراحی بینی اولیه به عمل جراحیای اشاره دارد که برای اولین بار در یک بیمار و به خاطر زیبایی یا دلایل کارکردی و ترمیمی انجام میپذیرد.
جراحیبینی، عمل جراحی است که میتواند پوشش پوست را بازگرداند، خطوط عادی بینی را دوبارهسازی کند و جریان هوا در بینی را مجدداً برقرار سازد. اکثر افرادی که تحت جراحی بینی قرار میگیرند برای نیل به نتیجه مورد نظر فقط همان یکبار نیاز به جراحی خواهند داشت.
شایعترین علت ناهنجاریهای بعد از عمل بینی بر اثر رعایت نکردن توصیههای مراقبتی بوجود میآیند. مانند استفاده نکردن از چسب بینی که باعث درست جوش نخوردن بینی میگردد (نادر، 1392).
2-5-2- جراحی بینی ثانویه (ری ویژن)
جراحی بینی ثانویه یا (ری ویژن) معمولاً برای اصلاح عمل اولیه و یا تجدید نظر در جراحی جهت نیل به نتیجه رضایتبخش بیمار صورت میگیرد.
از نقطه نظر علمی بین 5% تا 20 % از جراحیهای اولیه ممکن است رضایتبخش نباشند. معولاً دو دلیل اصلی برای انجام جرای بینی ثانویه وجود خواهد داشت که عبارتند از تصحیح ناهنجاریهای زیبایی بینی و یا اصلاح مشکلات عملکردی و تنفسی. البته با توجه به تبحر و تجربه جراح آمار فوق متفاوت خواهند بود که میتواند به حدود 1% الی 3% نیز کاهش یابد. ریویژن یا ویرایش ثانویه بینی روشهای پیچیدهای دارد ولی اغلب متخصصان و جراحان در این عمل نیز از جراحی باز استفاده مینمایند. با پیشرفتهای خارق العاده و بسیاری که امروز ه در تکنیکهای جراحی زیبایی به وقوع پیوسته است نتایج رضایت بخش بسیار بیشتر شدهاند (شهبازی، 1390).
2-5-3- جراحی بینی ترمیمی
منظور از جراحی ترمیم بینی بازگرداندن شکل و عملکرد بینی به حالت طبیعی و برقراری جریان هوا در آن جهت تنفس عادی میباشد.
جراحی ترمیمی ممکن است به خاطر هر کدام از دلایل زیر انجام گیرد:
مصرف مواد مخدر از طریق بینی، ناهنجاری مادرزادی، عمل جراحی قبلی بی خردانه (متاسفانه گاهاً اشخاصی اقدام به جراحی بینی میکنند که هیچ تخصص و تجربهای در این زمینه ندارند)، اختلالات خود ایمنی، ضربههای فیزیکی، مشکلات حاصل از سرطان (شهبازی، 1390).
2-6- مفاهيم جديد رينوپلاستي
رينوپلاستي عمل جراحي است كه در آن با ايجاد تغييراتي در پوست، غضروف و استخوان بيني باعث ايجاد تغييراتي در ظاهر و عملكرد بيني ميگردد. نوع برشهاي بكار رفته در اين جراحي موجب تقسيم بندي آن به انواع «بسته» يا «باز» ميگردد. بي شك رينوپلاستي حتي براي جراحاني كه هر روز اين كار را انجام ميدهند، مشكلترين جراحي پلاستيك است. عوارض رينوپلاستي هر روزه در مجامع علمي به عنوان يك زمينه وسيع و مهم جراحي مورد بحث و بررسي قرار مي گيرد.
جراحان بيني زيادي هستند كه در ابتداي راه يا پس از مدتي از ادامه انجام اين عمل جراحي منصرف شده وآن را كنار گذاشتهاند (Mathes, 2006).
2-7- آمارگرایش افراد به عمل جراحی زیبایی
با توجه به عوارض ناشی از عمل های جراحی زیبایی باز هم روز به روز بر متقاضیان این عمل ها افزوده می شود. طبق گزارش انجمن جراحی پلاستیک و زیبایی آمریکا در سال 2007 بیش از 7/11 میلیون عمل جراحی زیبایی در آمریکا انجام شده است که در مقایسه با سال 1997 رشدی به اندازه 142 درصد داشته است (بلالی و افشار کهن، 1389).
در ایران، سال 1391 حدود 240 هزار عمل جراحی زیبایی انجام شده است که به طور کلی بیش از 90 درصد از مراجعه کنندگان را زنان تشکیل می دهند و سن آن ها بین 15-45 ساله تخمین میزنند (نادر، 1392).
2-8- نظریههای عمل جراحی زیبایی
2-8-1- بدن به مثابه یک نشانه اجتماعی
این رویکرد، مصرف مدار بودن هويت و بدن مدار بودن مصرف در جامعه نوين را دلیل اصلی رفتارهايي چون انجام جراحي زيبايي می داند. در واقع رفتارهاي معطوف به زيبايي و جذابيت بدني به عنوان بخشي از يك سبك زندگي در حال حاضر مي تواند تمايزبخش اقشار مختلف باشد. اهميّت يافتن بدن و متعاقب آن بازتاب شدن هويّت بدني افراد، از پيامدهاي اساسي جامعه مصرفي است كه در آن افراد با تغيير ويژگي هاي ظاهري بدن خود مبادرت به ساخت بدن اجتماعي يعني بدني كه از نظر وضعيت ظاهري، آرايشي و پوششي مقبول نظام اجتماعي است، مي نمايند(خواجه صالحی، 1391).
دلیل اصلی شکل گیری چنین دیدگاهی، در نظر گرفتن اعمال جراحی زیبایی به عنوان یک کنش جمعی است.از این دیدگاه،ﺟﺮاﺣﯽ ﻫﺎي زﯾﺒﺎﯾﯽ در زندگی های امروزه، ﺷﯿﻮه اي ﻋﻘﻼﻧﯽ ﺑﺮاي ﮐﺴﺐ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻧﻤﺎدﯾﻦ و ﺣﺘﯽ ﺗﺒﺪﯾﻞ آن ﺑﻪ اﻧﻮاع دﯾﮕﺮ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ برای زنان اﺳﺖ. ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت اجتماعی ﻣﺆﯾﺪ اﯾﻦ اﻣﺮ است ﮐﻪ ﺟﺮاﺣﯽ ﻫﺎی زﯾﺒﺎﯾﯽ ﺻﻮرت ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾﮏ ﮔﻔﺘﻤﺎن زﻧﺎﻧﻪ ﺑﺮاي ﺷﮑﻞ دﻫﯽ ﺑﻪ ﻗﺪرت زﻧﺎﻧﻪ اﺳﺖ. و در این حالت، بدن برای افراد یک نشانه اجتماعی است و انجام اعمال جراحی نیز در جهت شکل دادن به آن صورت می گیرد. از طرفی دیگر، باید در نظر داشت که همین تأکید بر بدن و اهمیت ویژهای که برای آن در جامعه مصرفی نوین در نظر گرفته شده، میتواند منجر به توجیه هات افراطی و بیمارگونه برخی از زنان برای هم شکلی و همسانی با الگوهای غالب شود (کیوان آرا، 1389).
زیبایی به عنوان یکی از مؤلفه های جایگاه اجتماعی در ارزیابی موقعیت اجتماعی افراد جامعه مهم قلمداد می گردد.در قرن بیستم و مخصوصاً در چند دهه اخیر برداشت های نو به نو شونده از زیبایی سرعت گرفته است. بدن افراد از تجربه های اجتماعی، همچنین از هنجارها و ارزش های گروه هایی که به آن ها تعلق دارند، تأثیر ژرفی می گیرد.با توجه به مرور نظریاتی که در باب بدن و جراحی زیبایی انجام شده، بدن فرد در جامعه می تواند به صورت عرصه های گوناگونی از قبیل بدن فرهنگی، بدن اجتماعی، بدن سیاسی و بدن اقتصادی دیده شود (عنایت، 1388).
بدن هنگامی به عنوان متن فرهنگی خوانده می شود که رفتارهای بدن در جامعه نتواند به عنوان رفتاری طبیعی محسوب شود، و آن ها براین باور هستند که رفتار بدنی از سنخ رفتار فرهنگی است و رابطه رفتار درمانی با فرهنگ گویای این مطلب است و بدین واسطه این رفتارها با حیثیت و منزلت هر فرد در سلسله مراتب اجتماعی پیوند داده می شود (ذکایی، 1386).
Bourdieu and Elias بدن را مرکزی برای اکتساب پایگاه، منزلت اجتماعی و دیگر تمایزات ذکر می- کنند، به عنوان مثال، بوردیو بدن زیبا را نشانه ای از شادی و منزلت میداند، بوردیو بر این باور است که طبقات مختلف به اقتضای تحصیلات، آگاهی ها و مهارت های خود از سرمایه های نمادین متنوعی استفاده می کنند تا از طریق آن ها، پایگاه اجتماعی خویش را ابراز دارند (نوغانی، 1390).
ظاهر افراد به عنوان نماد و نشانه منزلت، اهمیت بسزایی می یابد و در ناشناختگی حاصل از این شرایط افراد با طبقات پایین دست و یا طبقات متوسط، از نماد افراد و گروه های دارای پایگاه های بالا برای کسب موقعیت بالاتر و دستیابی به احترام بیشتر استفاده می کنند (کیوان آرا، 1389).
هنگامی که بدن به عنوان بدن اجتماعی دیده می شود به نظر گافمن شخص باید بر حرکات بدن به کنش هایی که در برابر دیگران انجام می دهد از دقت کافی بر خوردار باشد و از هرگونه اهمال در کنترل بدنی خویش به پرهیزد، زیرا حالات چهره و حرکات بدن محتوای اساسی نشانه هایی است که ارتباط روزمره افراد مشروط به آن هاست و بدین ترتیب است که می تواند با دیگران در تولید و باز تولید روابط اجتماعی و هویت شخصی خود شریک شود (نوغانی، 1390).
گیدنز معتقد است نمای ظاهری بدن مشتمل بر همه ویژگی های سطحی پیکر فرد است، زیرا افراد در ارتباط با یکدیگر آن ها را به عنوان نشانه هایی برای تفسیر کنش ها به کار می گیرند (توسلی، 1391).
از نظر وبلن زن زیبا، نمادی منزلتی است نه تنها کاری انجام نمیدهد بلکه نمی تواند کاری هم انجام دهد.موهای بلند، پاشنههای بلند، لباس های بلند و متعلقات این چنینی به منظور نشان دادن این نکته است که او متعلق به این پایگاه اجتماعی بالایی است. از نظر او از آنجا که «در جامعههای متمدن کنونی، مرز جدایی از طبقات اجتماعی مبهم و متغییر است در نتیجه، اعضای هر لایهی اجتماعی آرایش سبک زندگی متداول لایه بالاتری را تقلید میکند.اینها چون از شهرت و احترام لایههای بالایی محروم هستند، میکوشند لااقل در ظاهر با قوانین و هنجارهای پذیرفته شده آنها هم نوایی کنند(کیوان آرا، 1389).
Berger and Luckmann (1996) معتقد هستند جامعه نه تنها بدن را شکل می دهد بلکه رفتارهای بدنی نیز ساخته و پرداخته جامعه هستند (عنایت، 1388). بنابراین بدن دستخوش قدرت وسرکوب اجتماعی میشود و بدن در متن سیاسی شکل می گیرد. این قدرت توسط ساختارها تکنولوژی پزشکی و با به کارگیری ایدئولوژی ها از طریق تحریک و انضباط درونی (نوغانی، 1390)، از سوی ساختار ها و کنترل هایی که از سوی جامعه اعمال میشود و از طریق فشار های بیرونی و درونی که فمینیست ها مطرح کردهاند (استاندار دهای زیبایی، تبلیغات و تصاویر رسانه، نظام مرد سالار، فشارهای درونی از سوی خود زنان و تکنولوژی های پزشکی) به افراد فشار وارد میشود و آنها را به رعایت این قدرتها ملزم می کنند. فشارهای موجود در زمینه همنوایی زنان با استانداردهای زیبایی باعث میشود، زنان به تصویری متفاوت از ظاهر خویش برسند و احساس بیگانه نسبت به بدن خود داشته باشند (دقیقی، 1381).
مورگان و بوردیو نیز معتقد هستند بدین واسطه (فشارهای درونی و بیرونی) زنان در ماشین آلات قدرت گفتار میشوند و تعهدات خود را به تکنولوژیهای زیبایی الزامی میکنند. بنابراین، میتوان گفت زنانی که جراحی زیبایی را تجربه میکنند احساسی از قدرت و کنترل به دست میآورند، ولی از طرف دیگر میتوان گفت این نطقهای قدرت برای اقتصاد مصرفی هستند (Luo ، 2008 به نقل از عنایت، 1388).
گیدنز معتقد است که زنان در قیاس با مردان برای جذّابیت جسمانی خویش اهمیّت بیشتری قائل هستند و امروزه اعتراض خود را با ایجاد تغییرات جدّی و موفقیّت آمیز در نمای ظاهر بدن خود بیان میکنند. او عامل ایجاد این وضعیت را شکل گیری منابع جدید هویّت میداند (توسلی، 1391).
گیدنز معتقد است مدرنیته با پروژههای بدن که به یاری کیستی افراد میآیند پیوند خورده، پزشکی مبدل به فناوری پیشرفته شده، فرهنگ مصرفی به شدت بدن محور شده، رسانهها در مسیر افزایش توانای افراد برای پرداختن به موضوع زیبایی و بدن غیر واقعی قرار گرفته است. در این معنا بدن به محلی برای ایجاد خلق آرزوها و آرمانهای انسان مبدل شده است (توسلی، 1391).
2-8-2- فمینیستها و عملهای جراحی زیبایی
فمینیستها عموماً مخالف جراحي زیبایياند. برخي از آنها به ویژه از فرهنگي انتقاد میكنند كه اثرات آن زنان را تشــویق میكند تا خود را به نام زیبایي در معرض جراحي قرار دهند و جراحي زیبایي را براي زنان بســیار آســیب پذیر می بینند. برخــي دیگر علي رغم انتقاد کلي، به جراحــي زیبایي دیدگاهي معتدلتر داشته و بر این، استدلال میکنند كه بیماران جراحي زیبایي قادر به بروز عاملیت و عقلانیت و خودكنترلي بر تصمیم هاي معالجه شان هستند(خواجه صالحی، 1391).
فمینیســتهاي مخالف بر ماهیت پدرسالارانه پزشكي، پزشكي شدن تصمیم در مورد سالمندي، قدرت كلینیكها و حمایت قانوني از این پزشكان تأكید ميكنند. برخي فمینیستهای منتقد بر اثرات فشارهاي فرهنگي مردسالار بر زنان براي تطابق با آرمان هاي جنسیتي كلیشه اي از زیبایي تأكید کرده و معتقدند این گرایش به اعمال جراحی زیبایی، از فرهنگ غالبي كه حاوي فشــار پدرســالاري و پزشكي است و باعث ایجاد محدودیت در توانایي كنترل زنان بر بدن هایشان می شود، نشأت گرفته است. و در نتیجه با جراحي زیبایي في نفسه مخالفاند. آن ها همچنین به ویژگی بدن زنان در جریان اعمال جراحی زیبایی اشاره میکنند. برای مثال فمینیستهای برســاخت گرایی اجتماعي، چنین استدلال ميکنند که تیپهاي آرماني بدنها همه محصول ایدئولوژي و اعمال و نظام قشربندي جامعه جنسیتي هستند. همچنین فمینیستهای مارکسیست نیز سرمایهداری و سود هنگفتی را که از طریق سوق دادن زنان به اعمال جراحی و استفاده از لوازم آرایش نسیب سرمایه داران میشود، از دلایل مهم تبلیغات و رواج این گونه اعمال در جامعه میدانند (بلالی و افشار کهن، 1389).
دســته دیگری از فمینیســتها، رویکردي معتدلتر اتخاذ کرده اند. آن ها چنین استدلال می كنند كه در جراحــي زیبایي، زنان به واســطه انتخاب هاي فردي در مقابل فشــارهاي فرهنگي پدرسالارانه، مقاومت بهتري مي کنند.فمینیست های لیبرال از عاملیت افرادي كه به جراحي زیبایي روي می آورند ســخن می گویند و آن را نشــانه اي از كنترل بر خود و استقلال و انتخاب فردي مي دانند. این دسته از فمینیست ها در اقدام به جراحي زیبایي، قــدرت انتخاب زنان را به عنوان یک عامل در نظر مي گیرند و بر این اســاس معتقدند اگرچه زنان ممکن است تحت فشارهاي فرهنگي به جراحي زیبایي روي بیاورند، امّا در این اقدام حسي از رضایت، عینیت بخشي و مبارزه آنان براي کنترل بدنشان است که باید در تحلیل ها به آن نیز توجه نمود. از این دیدگاه، زنان خطر و درد را تحمل می كنند تا به قدرتي برســند كــه آن ها را در هر جاي دیگري مصون می كند. انتخاب نحوه تغییر شكل بدن، به آن ها حداقل میزان متوسطي از خود تعیین كنندگي می دهد. چنین زني احساس می كند كه خود، هویّت خود را انتخاب كرده است (بلالی و افشار کهن، 1389).
فمنیست ها بدن را مرکز اصلی تحلیل و انتقاد فرهنگی می داندکه یک جنبه از آن استبداد مردانه است.فمنیست های رادیکال اهمیّت عمده ای برای بدن به عنوان پایه برای ظلم و ستم قائل هستند و با هر وسیله ای مبارزه می کنند که مظهر زنانگی و عامل تفکیک زن و مرد باشد. از دید فمنیستها، زنان به بدنهای خود رسیدگی بیشتری میکنند تا دیگری مهم ایشان که احتمالاً همسران آن ها است خوشنودی بیشتری داشته باشند (کیوان آرا، 1389).
2-9- علت جراحی زیبایی بینی
جراحی بینی، از شایعترین اعمال جراحی زیبایی و مرسومترین نوع جراحی پلاستیک در صورت است. با دقت به اعمال جراحی زیبایی مرسوم در کشور آمریکا میتوان دریافت که جراحی زیباییبینی دومین عمل جراحی پرطرفدار و محبوب در کشور آمریکا میباشد. با توجه به موقعیت خاص بینی در مرکز صورت و تأثیر بسیار زیادی که تناسب و زیبایی آن بر روی چهره افراد میگذارد و با در نظر گرفتن آمار جامعه جراحان پلاستیک و زیبایی آمریکا در سال 2004 که نشان میدهد در طی دو سال حدود 600.000 نفر در این کشور جراحی زیبایی بینی را انجام دادهاند میتوان به محبوبیت بالای این نوع از جراحی زیبایی در جهان پیبرد. در ایران عزیز ما نیز به خاطر نوع پوشش جامعه و بالاخص پوشش خاص بانوان ایرانی معمولاً اشخاصی که به دنبال تعادل و زیبایی در چهره خود هستند از این عمل استقبال میکنند.
عدهاي نداشتن ديد كافي 2 چشمي را علت آن ميدانند (در رينوپلاستي بسته)، عدهاي آناتومي پيچيده و سه بعدي اين عضو و عدهاي حاشيه باريك خطاي مجاز در اين عمل را علت دشواريها ميدانند، عدهاي نيز جراحي بيني را مانند يك واكنش ايديوسينكراتيك ميدانند كه پيرو قوانين معمول فيزيولوژيك نيست. ولي هيچ كدام از اين مطالب نميتواند به تنهايي صحيح باشد. رينوپلاستي دشوار است، چون طرز تفكر در مورد شكلدهي و عملكرد آن صحيح نبوده است. به عقيده جوزف (در اوايل قرن بيستم)، رينوپلاستي بايد با استثناءهاي كمي حاصل كوچك كردن باشد.
در صورت پيش گرفتن چنين دركي از جراحي بيني ميزان عوارض زياد بوده و دفورميتيهاي متعددي ر ا با اين مفهوم نميتوان درمان كرد. در حدود سال 1970 جراحان زيادي خصوصاً جک شین مفهوم جديدي از رينوپلاستي را ارائه كردند كه پايه اين مفاهيم ايجاد بالانس و تعادل بين اجزاي آناتوميك بيني و ايجاد تقويت نسوج بيني ميباشد. در اين مفهوم مسلماً از اصطلاح "کاهش برجستگی" به ميزان لازم بهره گرفته ميشود (Sheen and Sheen, 1987).
ولي اساس آن بر فرم دادن بجاي رزكسيون اسكلت بيني بنا نهاده شده است. پس رينوپلاستي مدرن تنها بر كوچك كردن استوار نيست. از آنجايي كه پوست بيني آن چنان كه قبلاً تصور مي رفت تابع تمام تغييرات اسكلتي نيست لذا تركيبي از كوچك كردن و بزرگ كردن و تغييرشكل غضروف براي ايجاد تعادل، ضروري است تا به اين ترتيب عملكرد و دوام لازم براي بيني بدست آمده و براي ساليان دراز تغير در شكل و كارآيي آن ايجاد نگردد (Tardy, 1997)
2-10- عوارض ناشی از عمل جراحی زیبایی
جراحان عوارض و آسیبهای زیادی برای عملهای زیبایی ذکر میکنند. از جملهی این آسیبها میتوان به آسیب های ناشی از عمل رینو پلاستی اشاره کرد: مشکلات تنفسی، سرد درد، سرما خوردگی های طولانی مدت، بی حالی، خواب آلودگی، کسالت و بی حوصله گی، عصبی بودن، سنگینی و فشار در ناحیه سر و صورت، مشکلات تنفسی در حین خواب و مشکلات روانی از جمله افسردگی که مهمترین عارضه به شمار میآید. همچنین آسیب های ناشی از عمل لیپوساکشن شامل: ریسک بیهوشی، تجمع خون در زیر پوست و گاهی مرگ بیمار را باعث می شود (خواجه صالحی، 1391).
انگيزه تمامي بيماران براي اين عمل جراحي در همه جا داراي مشتركات زيادي بوده ولي بسته به خصوصيات اجتماعي، فرهنگي و جغرافيايي ميتواند خاستگاههاي متفاوتي داشته و در نتيجه انتظارات و توقعات گاه متفاوتي را ايجاد نمايد كه در نظر داشتن آنها چه از طرف بيمار و چه از منظر پزشك ميتواند در نگاه به نتيجة نهايي عمل، مؤثر باشد. هدف جراحي زيبايي بيني بايد قبل از عمل تا حدي مشخص بوده و بيمار و پزشك به درك متقابلي از خواستهها و امكانات موجود رسيده و انتظارات يكديگر را درك كنند. جراحي زيبايي بيني يكي از مشكلترين، متداولترين، پرچالشترين و در عين حال جالبترين اعمال جراحي زيبايي است و هرگز نميتوان دربارهی نتيجه آن قاطعانه اظهار نظر نمود چون پويايي بافت بيني در نتيجهی نهايي آن دخالت مستقيم دارد و بگفته يكي از جراحان شبيه بازي شطرنج بين بيمار و پزشك است. از مسايل بسيار مهم در اين عمل، انتخاب صحيح بيمار بوده و نكتهی مهم ديگر سعي در ايجاد بيني با ظاهر طبيعي و هماهنگ با ديگر اجزا صورت ميباشد. عوارض احتمالي اين جراحي را بايد با بيمار در ميان گذاشت كه اين عوارض تا حدي بسته به عملكرد پزشك ميباشد. اين عوارض ميتواند شامل موارد زير باشد:
اكيموز پلك و خونريزي زير ملتحمه، ورم بيني، بيحسي نوك بيني، بيحسي دندانها، خونريزي شديد از بيني، عفونت محل زخم، اختلالات بويايي، آبريزش بيني، عدم تقارن در بيني، اسكار در محل برشها، سوراخ شدن تيغهی بيني، انسداد بيني، انحراف بيني، بينيزيني شكل و فرورفته، فرو رفتگي در ديواره هاي طرفي بيني، افتادگي نوك بيني، دفرميتي بالاي نوك بيني، سينوزيت، ترشح پشت حلق، ينيت آتروفيك و خشكي بيني، نشت مايع مغزي نخاعي و بندرت مرگ
2-12- مزایای جراحی بینی
هنگامی که جراحی بینی باعث بهبود و تناسب ظاهر فیزیکی شخص گردد میتواند اعتماد به نفس او را چه در تعاملات اجتماعی و چه در مسیرهای شغلی هم برای زن و هم برای مرد به شدت افزایش دهد. جراحی زیبایی بینی میتواند نگاه کلی یک فرد و همچنین تصورات دیگران در مورد وی را کاملاً دگرگون کرده و بهبود بخشد.
2-12-1- جراحی بینی-افزایش اعتماد به نفس
در بعضی افراد که بینی بزرگ یا ناموزون دارند، عمل جراحی به افزایش اعتماد به نفس کمک میکند ولی تقریباً دربیماران نتیجه خوبی ندارد. یک سوم این بیماران خانه نشین میشوند، زیرا نگراناند که از سوی دیگران مورد تمسخر قرار گیرند و حتی حدود یک پنجم آنها نیز اقدام به خودکشی میکنند. ولی به جرات میتوان گفت که بخش عظیمی از این بیماران از رویارویی اجتماعی و شغلی دوری میجویند و عملکرد اجتماعی آنها کاهش مییابد.
2-13- افرادی که بیشتر از همه به دنبال زیباییاند
با توجه به بررسیهای انجام شده که اغلب در کشورهای اروپایی و آمریکا بوده است، حدود 20 درصد افرادی که جراحی زیبایی بینی انجام میدهند، مبتلا به اختلالات روان نژندی مانند اضطراب، وسواس و افسردگی و حدود 70 درصد نیز مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته و اختلال شخصیت وسواسی هستند و فقط 10 درصد اعمال جراحی ناشی از حالت واقعاً غیرطبیعی بینی است. از نظر سنی، اعمال جراحی زیبایی بینی بیشتر در سنین 15 تا 25 سال انجام میشود و در میان تحصیلکردهها و افراد مرفه فراوانتر است. هر چند طبقات اجتماعی متوسط و پایین هم با وجود هزینه بالای این قبیل اعمال، با تحت فشار قرار دادن خود و خانواده به این امر اقدام میکنند (مظاهری، 1388).
2-14-1- عمل جراحی بینی-احساس ناخوشایند
بیمارانی وجود دارند که عمل جراحی بینی را انجام میدهند اما هنوز احساس ناخوشایندی دارند. زیرا در روانپزشکی اختلالی به نام بدشکلی بدن وجود دارد که نوعی اختلال شبه جسمی (سوماتوفرم) است و یک احساس ذهنی مداوم درباره زشت بودن برخی از جنبههای ظاهر یا چهره در افراد وجود دارد، با وجود اینکه ظاهر آنها طبیعی و یا تقریباً طبیعی است. اساس این اختلال، باور یا ترس قوی بیمارگونه است از اینکه ظاهر جذابی ندارد و یا حتی نفرت انگیز است. این افراد بیشتر به متخصصان پوست یا جراحان پلاستیک مراجعه میکنند تا به روان پزشکان. علایم این بیماری عبارتند از باور یا هذیان واضح انتساب (اغلب درباره توجه دیگران به عیب ادعایی بدن، (اجتناب از آینه و سطوح شفاف و یا برعکس، نگاه کردن بیش از حد در آینه و کوشش برای پنهان کردن نقص فرضی (با آرایش یا تغییر لباس). درمان از طریق روشهای جراحی یا درمانهای پوستی تقریباً بدون استثنا ناموفق است. به همین علل، چنین افرادی پس از عمل نیز دچار مشکل خواهند بود و چه بسا پس از عمل جراحی، بینی آنها وضعیتی بدتر از قبل پیدا میکند، سپس استرس و افسردگی آنها را افزایش میدهد (مظاهری، 1386).
2-15- الگوهای شخصیتی متقاضیان جراحی زیبایی بینی
هر سال دهها هزار نفر عمل جراحی زیبایی انجام میدهند تا نمای اندامهای خود را زیباتر کنند. برای نمونه در سال 1994 انجمن جراحی پلاستیک و ترمیمی آمریکا گزارش داد که اعضای آن بیش از 390000 جراحی زیبایی از جمله لیپوساکشن (برداشتن چربی از نواحی مختلف بدن )، بزرگ کردن پستان، جراحی بینی و کشیدن صورت انجام دادهاند. این جراحیها بیشتر برای از میان، بردن ناخشنودی افراد از ظاهر خود و گاهی افزایش عزت نفس انجام میشود. برخی از دانشمندان علوم اجتماعی در سهدههی اخیر دریافتهاند که مردم جذابیت ظاهری را با ویژگیهای شخصیتی پسندیده که شامل هوش، لیاقت و پذیرش اجتماعی میشود همراه می دانند (Smith and Mackie, 2000).
ارزشیابیهای روانپزشکی بر روی کسانی که خواهان جراحی زیبایی بودند نخستین بار در دهههای 1940 و 1950 گزارش شدند. این گزارشها بیشتر بازتاب دهندهی گرایشهای روانکاوی در روانپزشکی آمریکا بودند و این افراد را رواننژند و یا خودشیفته میپنداشتند (Hill and Silver, 1950).
در دهههای 1970 و 1980 ارزیابیهای روانشناختی پیش از جراحی زیبایی بیماران و پس از آن مورد توجه قرار گرفت. پژوهشهایی که به بررسی وضعیت روان شناختی پیش از جراحی زیبایی پرداختهاند، یا به مصاحبهی بالینی بسنده کرده و یا از مقیاسهای روان شناختی برای ارزیابی آسیب شناسی روانی بهره بردهاند. بیشتر بررسیهایی که به مصاحبهی بالینی بسنده کردهاند آسیب شناسی روانی چشمگیری را در بیماران جراحی زیبایی گزارش نمودهاند. در یکی از این بررسیها 70% افراد دارای یک اختلال روانپزشکی تشخیص داده شده بودند که متداولترین آنها افسردگی رواننژند و شخصیت پرخاشگر-منفعل بود (Edgerton et al., 1960).
در گروهی از افراد داوطلب کشیدن صورت، درخواست کنندهی جراحی بینی، داوطلب بزرگ کردن پستان، و داوطلب جراحی تغییر اندازهی صورت و شکل جمجمه، ویژگیهای آسیب شناختی، یکسانی همچون افسردگی روان نژند و شخصیت پرخاشگر-منفعل گزارش شده است (Sarwer et al., 1988).
Napoleon (1993)، گزارش داد که 70 % از بیماران جراحی زیبایی یک اختلال شخصیت در محور II داشتند و 5/19 % آنها یک اختلال در محور I داشتند. اگرچه تحقیق ناپلئون دارای ملاکهای تشخیصی کاملاً پذیرفته شده و بهتر از بررسیهای اولیه بود، به کارگرفتن مصاحبهی بالینی غیراختصاصی و نبود پایایی تشخیصی بین مصاحبه کنندگان، میتوانست علت شیوع بالای اختلال های محور II در این نمونه باشد. پژوهشهایی که آزمونهای استاندارد شده را برای ارزیابی آسیبشناسی روانی در داوطلبان جراحی زیبایی به کار بردهاند، در مقایسه با یافتههای سایرین، آسیب شناسی روانی کمتری را گزارش نمودهاند.
پرکاربردترین مقیاس آسیب شناسی روانی پرسشنامهی ام ام پی آی بوده است. در یک بررسی با استفاده از ام ام پی آی هیچ آسیب شناسی روانی معنی داری برای 50 بیمار داوطلب کشیدن صورت پیش از عمل گزارش نشد، همچنین نیمرخهای بالینی ام ام پی آی 10 داوطلب بزرگ کردن پستان و یافتههای دو بررسی دربارهی داوطلبان جراحی بینی با، یافتهی بالا هم سو بود.
در دو بررسی که به کمک مجموعهای از آزمونها از جمله پرسشنامهی شخصیتی آیسنک داوطلبان جراحی بینی و یک گروه گواه مورد ارزیابی قرار گرفتند، گروه نخست بیش از گروه گواه علایم رواننژندی و وسواسی از خود نشان دادند (Phillips et al., 1997).
نارسایی مهم این بررسیها به کار بردن آزمونهایی بود که برای ارزیابی این افراد ساخته نشده بودند. این بررسیها نشان میدهند که بیشتر افراد داوطلب جراحی زیبایی دچار اختلال روانپزشکی جدی در در محور I (در اس ام) نمی باشند.
علمدارساروی، (1382)، متقاضیان جراحی زیبایی با بهرهگیری از مقیاسهای اختلال شخصیت ام ام پی آی
را مورد بررسی قرار داد، نتایج پژوهش نشان داد که الگوهای شخصیتی وسواسی-خودشیفته فراوان ترین
الگوی شخصیتی درخواست کنندگان جراحی زیبایی بینی میباشد.
Andreasen and Bardach (1977) نیز به همراهی ویژگیهای خودشیفتگی با کمال گرایی وسواسی در این افراد اشاره کردهاند. به باور آنها کمال گرایی این افراد متمرکز بر خود و با هدف افزایش زیبایی یا هوش است . برخی از پژوهشگران بر این باورند که این بیماران بیشتر عزت نفسشان را از ظاهر خود به دست میآورند و هنگامی که عزت نفس آنها پایین بیاید درصدد جراحی بر میآیند (Rosen et al., 1995).
Cash and Labarge، (1996) مدلی شناختی رفتاری از ارتباط بین تصویر بدنی و عزت نفس ارایه کردهاند که نظریهی «طرحواره شناختی» نامیده میشود. در این مدل عزت نفس با احساسات دربارهی ظاهر جسمانی دارای ارتباط تنگاتنگی دانسته شده و اهمیت طرحوارهی تصویر بدنی با کل عزت نفس در خودپنداره زنان مهمتر از مردان گزارش شده است که موجب میشود زنان بیشتر از مردان خو اهان جراحی زیبایی باشند (زنان چهاربرابر مردان). شاید بتوان گفت که دلیل این امر پذیرش تغییرات ظاهر در زنان از نظر فرهنگی باشد، زیرا جراحی زیبایی در زنان عادی و بهنجار و در مردان نوعی ”تحقق نیافتن جنسیت“ و اختلال شمرده میشود.
2-15-1- اختلالات رواني در متقاضيان جراحي زيبايي
در جامعه به شدت پويا و پرشتاب كنوني كه اولين برداشتها و تأثيرات در طرف مقابل مهم هستند، ظاهر افراد، نمادها و نشانههاي خارجي، منزلت و اهميت بسزايي مييابند. زيبايي بر اين اساس به عنوان يكي از مؤلفههاي جايگاه اجتماعي در ارزيابي موقعيتهاي اجتماعي افراد جامعه مهم قلمداد ميگردد. شكلگيري پديدهاي به نام جراحي پلاستيك، شايد بزرگترين كمك ممكن را به كساني كرد كه از قيافه و ظاهر خود ناراضي بودند (کیوانآرا، 1389).
در طي 20 سال اخير تحولاتي در روشها و جزئيات جراحي زيبايي بدست آمده که باعث فوايد چشمگيري براي جراح و بيمار شده است. امروزه جراحي زيبايي به عنوان يكي از شايعترين اعمال جراحي در سطح جهان مطرح است كه ميزان بهره گيري از آن ، رو به فزوني است. از زمانيكه پيشرفتهاي علم پزشكي، توانايي بشر را در دستكاري و تغيير ظاهر افراد ممكن ساخته طالبيني بسيار زياد از مردم براي جراحي زيبايي به وجود آمد. از سوي ديگر وضعيت رواني و شخصيتي متقاضيان نيز در انجام اين اقدام تأثير گذار بوده است (عزیزی، 1387).
Ishigooka (1998)، درپژوهشي روي 415 بيمار متقاضي جراحي زيبايي به منظور مشخص نمودن ويژگيهاي روانپزشكي، دريافت كه وجود اختلالات نوروتيك، افسردگي، فوبيا و ناسازگاريهاي اجتماعي در بين آنها چشمگيرتر از ساير اختلالات است. دراين ارتباط Moss در سال 2009 دريافتند كه پيش از انجام عمل زيبايي، سطح اضطراب و افسردگي متقاضيان جراحي زيبايي نسبت به گروه كنترل، به ترتیب 4/7 و 6/7 درصد بيشتر بوده است، همچنين اين افراد در ساير جنبه هاي اجتماعي و روابط نيز دچار ناسازگاري و اختلال بودند.
Marsh در سال 2000 در پژوهشي به ارتباط نارضايتي از بدن در متقاضيان جراحي زيبايي با اضطراب، افسردگي، انزواي اجتماعي، اختلالات روان پريشي، وسواس، تضعيف خودپنداره و اعتماد به نفس پرداخت.
همچنين Green and Pritchard در سال 2003 در مطالعه خود بيان كردند كه نارضايتي و نگراني نسبت به بدن و اشتغال ذهني به تغيير دادن آن در بين جوانان داوطلب جراحي زيبايي بيشتر مشاهده ميشود.
در مطالعهاي افراد متقاضي جراحي زيبايي پس از عمل بهبودي بيشتري در حساسيت بين فردي، وسواس و نگراني نسبت به ظاهر، جرأت ورزي، اعتماد به نفس و سازگاريهاي اجتماعي از خود نشان دادند (De Sousa, 2007).
همانند ديگر تخصصها در پزشكي، مداخلههاي جراحي زيبايي نيز بايد قبل از آنكه بر روي بيماران اعمال شوند، تحت كارآزماييهاي باليني دقيقي قرار بگيرند. مرز بين نوآوري در جراحي و آزمايش بر روي انسان مرز مبهمي است و هميشه بايد تأكيد بر حفاظت از سلامت و تندرستي بيماران باشد.
در اين باره، وضعيت رواني سالم نيز در ميزان رضايت بعد از عمل جراحي زيبايي، محوري تعيين كننده است كه مهمتر از تكنيك جراحي ميباشد، در بررسي كه بر روي 151 نفر داوطلب جراحي زيبايي با استفاده از پرسشنامه 90- SCL انجام گرفت، مشاهده شد كه 1/70 % از متقاضيان داراي علايم روانشناختي مثبتي بودند، 8/27 % اختلال شكايات جسماني، 9/13 % اختلالات پارانوئید، 9/9 % پرخاشگری، 3/7 % فوبی، 6 % روانپریشی، 6/2 % وسواس، 1/3 % اضطراب، 1/3 % دچار نقض در روابط بین فردی بودند (توتونچی و همکاران، 1386).
مسعودزاده و همكاران در سال (1388)، روي 50 فرد متقاضي جراحي زيبايي بيني با استفاده از پرسشنامه پنج عاملی شخصیت و سلامت عمومي مشاهده شد كه در اين افراد، الگوي شخصيتي باز بودن و برونگرايي بيشتر و بيثباتي هيجاني و توافق كمتر است و در وضعيت سلامت عمومي شكايتهاي جسماني، اضطراب، افسردگي و اختلال خواب وجود داشت.
اقدام به جراحي زيبايي در جامعه مدرن امروزي آنچنان همه گير شده است كه ميتوان آن را حتي يك اپيدمي دانست.
2-15-2- تأثیر جراحی زیبایی بینی بر عزت نفس و تصویر منفی فرد از خود
جراحی زیبایی یکی از مسایل مهم در حوزه پزشکی، فرهنگی و در زمره موضوعات مورد بررسی در جامعه شناسی بدن است. مطالعات قبلی نشان داده است که جراحی زیبایی در جامعه ایران، طی سالهای اخیر افزایش یافته است و سالیانه 160 میلیارد ریال صرف انجام اعمال زیبایی میشود (مظلوم خراسانی، 1390). ایران همچنین رتبه اول را از نظر تعداد جراحیهای زیبایی انجام شده در جهان دارا میباشد، این جراحی بیشتر برای از میان بردن ناخشنودی افراد از ظاهر خود و در پارهای از موارد جهت افزایش عزت نفس انجام میشود (قعلهبندی و افخم ابراهیمی، 1383).
بدن افراد از تجربههای اجتماعی، به خصوص از هنجارها و ارزشهای گروههایی که به آن تعلق دارند، تأثیر میپذیرد. یکی از جنبههای روانشناختی مورد بررسی در ارتباط با جراحیهای زیبایی، تصویر منفی فرد از خود است. ویژگی اصلی آن، عبارت از اشتغال ذهنی فرد با نوعی ناهنجاری جسمی جزیی مرتبط باشد و دلواپسی بیمار در مورد آن افراطی و عذابآور است. افرادی برای بهبود تصویر ذهنی از ظاهر خود در جستجوی تغییراتی، از طریق رژیمهای غذایی، ورزش یا جراحی زیبایی هستند، دامنه تصویر ذهنی منفی و نگرانی از آن بسیار گسترده است و بیشتر افراد جوان را درگیر میکند. بیشترین اشتغال ذهنی مربوط به پوست، مو، بینی، چشمها، دهان، لبها، فک و چانه است، اما اشتغال ذهنی ممکن است به طور همزمان مربوط به چندین قسمت بدن باشد (Phillips, 2009).
تصویر بدنی برای اولین بار به وسیله Shilder در سال 1950 با چشماندازی روانشناسانه، به صورت «تصویری از بدنمان که ما در ذهنمان شکل میدهیم و شیوههایی که بدن برایمان آشکار میشود» تعریف شده است. این اشتغال ذهنی باعث میشود که افراد، زمان و هزینه زیادی را صرف تغییر در ظاهر خود کنند نارضایتی از تصویر بدنی پیامدهایی چون اضطراب، افسردگی، انزوای اجتماعی، اختلالات روانی، تضعیف خودپنداره و عزت نفس را در پی دارد. فشارهای هنجاری که از سوی چامعه به ویژه جامعه غربی، افراد بسیار نزدیک و رسانهها به خصوص به زنان تحمیل میشود بر تصویر آنها از بدن خودشان تأثیر میگذارد و این تصویر نامطلوب، موجب به اقدام جراحی زیبایی میشود. به این ترتیب، اگر آنها از بدن خود احساس منفی نداشته باشند و از بدن و ظاهر خود راضی باشند، به احتمال کمتری دست به جراحی زیبایی میزنند (عنایت و مختاری، 1388).
مطالعات قبلی در زمینه تحلیل ارتباط بین تصویر منفی نسبت به بدن خود، بیشتر تمایل به تغییراتی در بدن خود از طریق جراحی زیبایی دارند. از این گذشته، با توجه به این که یکی از ابعاد عزت نفس، میزان احساس رضایت فرد از ویژگیهای جسمانی خود است، زنانی که اعتماد به نفس بالایی دارند کمتر تمایل به جراحی زیبایی دارند و از سوی دیگر، زنانی که تصویر منفی از بدن خود دارند، اعتماد به نفس کمتری دارند و سایر مطالعات نشان دادهاند که جراحی زیبایی، اثر مثبت و قابل توجهی در اعتماد به نفس، رضایت از خود، هویت خود جسمی، خود خانوادگی و خود اجتماعی دارد (توسلی و مدیری، 1391).
دیگر مطالعات پیگیرانه به برسی اثرات طولانی مدت جراحیهای زیبایی پرداختهاند. برای نمونه نشان داده شده است که جراحیهای زیبایی پش از دورههای پیگیری چند ساله بر بهبود تصویر فرد از خود و بهبود عزت نفس موثر بوده. و منجر به تغییراتی در وضعیت روانی (افسردگی و عزت نفس) افراد شده است، همچنین در افرادی که اقدام به جراحی بینی میکنند، ارتباط مثبت و معنیداری بین سلامت روانی و تصویر فرد از خود قبل و بعد از جراحی زیبایی وجود دارد (مظلوم خراسانی و همکاران، 1390).
به طور خلاصه، مطالعات قبلی نشان دادهاند که جراحیهای زیبایی میتوانند عامل تغییرات روانشناختی باشند که در زمره این تغییرات، میتوان از احساس شایستگی و عزت نفس نام برد. از سوی دیگر، تغییرات روانشناختی (برای نمونه داشتن تصویر منفی فرد از خود) نیز میتواند افراد را به سوی انجام جراحیهای زیبایی شوق دهند و یا این که به واسطهی جراحی زیبایی کاهش یابند. محققان نشان دادهاند که بیشترین بهبود پس از جراحی زیبایی، در مورد رضایت از ظاهر و اعتماد به نفس است. دیگر مطالعات نیز میزان بالایی از بهبود تصویر بدن و بهبود قابل توجهی در کیفیت زندگی و تصویر فرد از خود به دنبال عمل جراحی را گزارش نمودهاند (Smith, 2007).
مطالعات انجام شده در داخل کشور نشان دادهاند بین افسردگی و ارزیابی از ظاهر بعد از جراحی زیبایی رابطه منفی و همچنین بین سلامت روانی، مشکلات جسمانی و توجه به ظاهر، همبستگی منفی وجود دارد (خواجه صالحی، 1391).
پژوهشگران معتقدند که بهبود تصور فرد از ظاهر بعد از جراحی زیبایی، اثر قابل توجهی بر افزایش عزت نفس افراد اقدام کننده به جراحی زیبایی را فراهم میکند. جراحی، به طور معمول برای کاهش نارضایتی از ظاهر و افزایش عزت نفس صورت میگیرد. جراحی زیبایی، بیشتر برای از بین بردن ناخشنودی افراد از ظاهر خود انجام میشود (Hrabosky et al., 2009).
یکی از تبیینهای احتمالی برای تأثیر مشاهده شده جراحی زیبایی بر تصویر منفی فرد از خود، این است که افراد داوطلب جراحی زیبایی به طور معمول، ظاهر بیرونی خود را منفیتر از افراد غیر داوطلب ارزیابی و تصور میکنند (Henderson-King, 2005).
Crerand and Sarwer (2004)، جراحی زیبایی را به عنوان وسیلهای برای بهبود ظاهر فیزیکی و سلامت روانی گزارش کردند.
2-16- استرس، اضطراب و افسردگی در متقاضیان جراحی زیبایی
براي رسيدن به يك زندگي سالم و رضايت بخش و ايجاد سازگاري با خود و ديگران، داشتن يك تصوير ذهني واقعبينانه و شايسته ضروري است و چنان چه فرد از نظر فيزيكي احساس خوبي نسبت به خودش داشته باشد، شانس بيشتري دارد كه تصوير بدني مثبتي نيز داشته باشد. اما گاهي استرس و اضطراب، ديدگاههاي خودانتقادي يا پايين بودن ميزان ارزشمندي فرد، بر اينكه چه حسي نسبت به بدن خودش داشته باشد تأثير ميگذارد كه باعث ميشود بسياري از مردم به تغيير در ظاهر اندام خود بپردازند و اقدام به عمل جراحي پلاستيك بنمايند (Stwart, 2006).
در سالهاي اخير در ، بيشتر كشورهاي پيشرفته فشار اجتماعي بر تصوير بدني به ميزان قابل توجهي در ارتباط با وزن و شكل بدن مطرح است و براي بسياري از زنان يك بدن ايدهآل و زيبا مطابق با معيارهاي اجتماعي روز، داشتن بدني لاغر يا كمتر عضلاني است در حالي كه براي مردان داشتن بدني با ماهيچههاي بزرگتر، ايدهآل محسوب ميشود (Wright and Wright, 1975).
تصوير بدني به ارتباط شخصي فرد با بدنش به خصوص باورها، افكار، ادراكات، احساسات و فعاليتهاي فرد كه با ظاهر فيزيكي او ارتباط دارد مربوط ميشود (Kelly et al, 2001).
بر اساس تحقيقات Ivarsson و همكارانش (2005)، كه به بررسي ارتباط ميان خودپندارهي بدني، افسردگي، استرس و اضطراب در گروهي از نوجوانان سوئدي پرداختند، مشخص گرديد كه تفاوت ارزيابيهاي فرد از خودش با معيارهاي ايدهآلش در مورد وضع ظاهري بدني پايين بود و نمره افراد در تصوير از بدن با نگرش مثبت نسبت به لاغري، خلق و خوي منفي، علائم استرس و اضطراب و ترسهاي اجتماعي و همچنين اضطراب فيزيكي همبستگي زيادي نشان داد.
تصوير ذهني از بدن، يكي از ابعاد مهم خودظاهري و خودارزيابي در طي دورهي نوجواني است و غالباً به صورت درجهاي از رضايت از ظاهر فيزيكي (اندازه، شكل و ظاهر عمومي) تعريف ميشود كه در سنين نوجواني به علت اين كه اثرات پيچيدهي رواني بر روي تمام مفهوم خود، تأثير ميگذارد، در اين سن، مهم تلقي ميشود.
بر اساس تحقيقات Gullone (1998) در امریکا كساني كه رضايت بيشتري از تصوير ذهني بدن خود داشتند، از سلامت رواني (عدم وجود اضطراب و افسردگي) بالاتري برخوردار بودند.
تحقيقات Dishman و همكارانش (2006)، مشخص گرديد كه يك رابطهي قوي و مثبت بين تصوير بدني به طور كلي و عزت نفس و نيز يك رابطهي معكوس متوسط بين عزت نفس و نشانههاي افسردگي وجود دارد.
همچنین مشخص گرديد كه تغيير در آشفتگي تصوير ذهني از بدن به طور معناداري با تغييرات در عزت نفس و عواطف منفي فرد پيرامون تصوير ذهنياش از بدن همبستگي نشان ميدهد (قلعه بندی و افخم ابراهیمی، 1383).
بر اساس نتايج حاصل از پژوهشهاي Ivarsson و همكارانش (2005)، نيز مشخص گرديد كه تفاوت ارزيابيهاي فرد از خودش با معيارهاي ايدهآلش در مورد وضع ظاهري بدني و پايين بودن نمرهي افراد در تصور از بدن با نگرش مثبت نسبت به لاغري، خلق و خوي منفي و علائم استرس و اضطراب و ترسهاي اجتماعي و همچنين اضطراب فيزيكي همبستگي زيادي را نشان داد.
نتايج حاصل از تحقيقات Jennifer (2006)، در آمريكا نشان داد افرادي كه داراي علائم معناداري در اختلال تصور بدني بودند سطح بالاي افسردگي، استرس، اضطراب و خودكشي را نشان داده و به علاوه، گروهي كه علائمي از مشكلات وزن و بدشكلي بدن داشتند، به طور معناداري علائم (استرس پس از حادثه)، ناسازگاري اجتماعي و مشكلات جنسي از خود نشان دادند. بر اساس تحقيقات مشخص گرديد اختلال در تصوير بدني منجر به ايجاد ابعادي از مشكلات شناختي، رفتاري و سلامتي ميشود.
استرس به عنوان يكي از مشكلات رواني ميتواند با عدم رضايت از تصوير ذهني ارتباط داشته باشد و انسانها، زيبايي ظاهري را با ويژگيهاي شخصيتي پسنديده همچون شايستگي، و پذيرش اجتماعي ربط ميدهند (. Castle and Honigman, 2002).
2-24- پیشینهی پژوهشی
2-24-1- پژوهشهای داخلی
در بررسی خانجاني و همکاران (1391)، که با عنوان مقايسه اختلالات رواني در متقاضيان جراحي زيبايي با افراد غيرمتقاضي انجام داد، نتایج نشان داد که از بين نه بعد اختلالات رواني، دو گروه متقاضي و غير متقاضي جراحي زيبايي در همه ابعاد بجز دو بعد افكار پارانوئيدي و روان پريشي تفاوت معني داري با يكديگر داشتند.
در بررسی که سالاریفر و پوراعتماد (1390)، با عنوان رابطه باورهاي فراشناختی با اختلال افسردگی و اضطراب انجام دادند، نتایج نشان داد که باورهاي فراشناختی با اختلال افسردگی و اضطراب رابطهاي مثبت دارد. میزان همبستگی باورهاي فراشناختی با اضطراب 59/0 و با افسردگی 67/0 است. مؤلفههاي باور در مورد غیرقابل کنترل بودن و باور درمورد کفایت شناختی میتواند، 40 درصد از واریانس اضطراب و 50 درصد درصداز واریانس افسردگی را پیشبینی کند. علاوه براین، مؤلفههاي باور در مورد غیرقابل کنترل بودن و باور در مورد کفایت شناختی با «اضطراب صفت» و مؤلفه باور در مورد غیرقابل کنترل بودن با"اضطراب حالت" رابطهاي مثبت دارد.
در بررسی که قلعهبندی، افخم ابراهیمی (1381)، با عنوان الگوهای شخصیتی متقاضیان جراحی زیبایی بینی انجام دادند، نتایج نشان داد که فراوانی الگوهای شخصیتی وسواسی- خودشیفته در درخواست کنندگان جراحی بینی به طور معنیداری بیشتر از سایر الگوهای شخصیتی است.
در بررسی که زمانی و فضیلیتپور (1391)، با عنوان تأثیر جراحی زیبایی بینی بر عزت نفس و تصویر منفی فرد از خود انجام دادند، نتایج نشان داد که میتوان جراحیهای زیبایی را عامل تغییرات روانشناختی از جمله احساس شایستگی و عزت نفس و بهبود تصویر منفی فرد از خود دانست.
در بررسی که هاشمی و همکاران (1389)، با عنوان اثربخشی درمان فراشناختی بر اختلال افسردگی اساسی: گزارش موردي انجام دادند، نتایج نشان داد که درمان فراشناختی که به جاي محتواي شناخت بر کنترل فرآیندهاي حاکم بر آن تمرکز میکند، میتواند در درمان بیماران مبتلا به اختلال افسردگی مؤثر باشد. به طوري که درمان موجب تغییرات معنادار در علائم هر سه بیمار شود و بهرههاي درمانی تا زمان دورهي پیگیري ادامه یافتند.
در بررسی که حسینی و همکاران (1385)، با عنوان مقايسه ميزان استرس و تصور از بدن خود در بين افراد 20 تا 30 ساله داراي سابقه عمل جراحي زيبايي و افراد عادي در شهر اهواز انجام دادند، نتایج نشان داد عدم وجود تفاوت معناداری بين ميزان استرس و تصور از بدن در بين افراد با سابقه جراحي زيبايي و افراد عادي بود. همچنين نتايج به دست آمده از اين تحقيق نشان داد كه بين ميزان استرس و تصور از بدن خود رابطهي معناداري وجود دارد. افراد با سابقه جراحي زيبايي از نظر ميزان استرس و تصور از بدن خود با افراد فاقد سابقه جراحي زيبايي تفاوت معناداري ندارند ولي با توجه به رابطه منفي بين استرس و تصور از بدن خود ميتوان نتيجه گرفت كه استرس بالا ميتواند در تصور فرد از بدن خود تأثير منفي گذارد.
در بررسی که طهور و همکاران (1390)، با عنوان بررسي اثربخشي مداخلهي فراشناختي بر علايم مولفههاي فراشناختي در بيماران مبتلا به اختلال بدشكلي بدن انجام دادند، نتایج نشان داد مداخلهي فراشناختي دركاهش علايم مربوط به مولفههاي فراشناختي (باورهاي مثبت دربارهي نگراني، كنترلناپذيري و خطر، نياز به كنترل افكار و ...) در بيماران مبتلا به اختلال بدشكلي بدن در مراحل پسآزمون و پيگيري تاثير معنيداري دارد (01/0>p).
در بررسی که ربیعی و همکاران (1391)، با عنوان اثربخشی مداخلهي فراشناختی بر علایم درآمیختگی افکار در بیماران مبتلا به اختلال بدشکلی بدن انجام دادند نتایج نشان داد، درمان فراشناختی در مهار علائم درآمیختگی افکار در بیماران مبتلا به اختلال بدشکلی بدن تاثیر معناداري دارد. میزان بهبودي یا اندازه اثر درمان بر روي این علائم در پس آزمون 65 درصد و در پیگیري سه ماه 56 درصد بود (0001/0>p).
در مطالعهی شفیعی سنگ آتش، رفیعی نیا و نجفی (1391) بر روی اثربخشي درمان فراشناختي بر اضطراب و مؤلفههاي فراشناختي مبتلايان به اختلال اضطراب فراگير نشان داد كه ميانگين اضطراب، فرانگراني و مؤلفههاي باورهاي فراشناختي در گروه آزمايش، پس از مداخله درماني فراشناختي در مقايسه با گروه گواه به طور معناداري كاهش پيدا كرده است.
در تحقیق سالاری فرد و پور اعتماد (1390)، با عنوان رابطه باورهاي فراشناختی با اختلال افسردگی و اضطراب بر روی 140 نفر از افراد که بصورت خوشه اي انتخاب شدند. آنان سه پرسشنامه" باورهاي فراشناختی کار-ترایت-هاتون، اضطراب کتل و افسردگی بک" را تکمیل کردند. نتایج نشان داد که باورهاي فراشناختی با اختلال افسردگی و اضطراب رابطه اي مثبت دارد. میزان همبستگی باورهاي فراشناخت با اضطراب 59/0 و با افسردگی 67/0 است.
در پژوهش خرم دل و همکاران (1389) با عنوان اثر درمان فراشناختي «ولز» بر درآميختگي افكار بيماران مبتلا به اختلال وسواسي جبري، بر روی 24 نفر به روش نمونه گيري هدفمند انتخاب و به صورت تصادفي در دو گروه مساوي آزمون و شاهد قرار گرفتند، نشان داد الگوي فراشناختي ولز در بيماران مبتلا به اختلال وسواسي جبري در كاهش علايم درآميختگي افكار آنان موثر است.
2-24-2- پژوهشهای خارجی
در مطالعه Witaker در سال (2005)، ميزان افسردگي در متقاضيان جراحي زيبايي با افراد غيرمتقاضي تفاوت معني داري نداشت.
در مطالعهاي كه توسط Gabouri و همكاران (2003) بر روي 133 بيمار خواستار جراحي زيبايي صورت با استفاده از آزمون شخصیت چند وجهی مینهسوتا انجام شد، نشان داده شد هفتاد درصد از اين بيماران داراي اضطراب و نيمي هم داراي افسردگي ميباشند.
در مطالعه Moss و همکاران (2009) وGabouri و همكاران (2003) در ميزان افسردگي در متقاضيان جراحي زيبايي نسبت به افراد عادي بيشتر بود.
مطالعات Gabouri and Devon (2003)، تمایل برای عمل جراحی صورت ممکن است یک اختلال شخصیتی را منعکس کند با حجم نمونه 133 نفر از متقاضیان عمل جراحی زیبایی صورت در دانشگاه تولئان انجام گرفت، نشان داد، 29 درصد افراد هیچ اختلال شخصیتی نداشته و در افراد باقیمانده، 25 درصد اختلال شخصیت خود شیفته، بعد از آن 12 درصد اختلال شخصیت وابسته و 10 درصد اختلال نمایشی داشته اند.
مطالعه Cash و همکاران (1996)، بررسی توسعه پرسشنامه طرحواره ظاهر در ارزیابی تصویر بدنی شناختی جدید با نمونه ای به حجم 274 نفر از دانش آموزان دختر نشان داد افرادی که تصویر بدنی نامطلوبی از خودشان دارند در روابطشان احساس حقارت فردی می کنند.
Sclafani (2003)، در پژوهش خود نشان داد، افرادی که دارای اختلالات روانی مزمن هستد کاندیدای مناسبی برای جراحی زیبایی نمیباشند.
Pecorari و همکاران (2010)، در بررسی دو گروه کسانی که جراحی زیبایی انجام داده بودند و گروهی که جراحی زیبایی انجام نداده بودند، گزارش کردند در افرادی که اقدام به جراحی زیبایی نکرده بودند، نمره تصویر ذهنی منفی از خود به نسبت گروه دیگر کمتر و میزان عزت نفس بیشتر بود.
در پژوهش Alves و همکاران (2007) در مقایسه اضطراب در بین افرادی که عمل جراحی زیبایی پستان انجام داده بودند و بیماران مبتلا به سرطان پستان، که بر روی 114 نفر از بیمارانی که به دو گروه تقسیم شدند، گروه شامل متقاضیان جراحی زیبایی پستان و افراد دارای سرطان بودند، که نتیجه نشان داد هر دو گروه سطح و میزان شیوع اضطراب یکسانی را تجربه کردند.
در پژوهش Sarwer (1998) بر روی ویژگی زنان که تحت عمل جراحی زیبایی متعدد بودند، در نمونه 85 نفری، که 36 نفر گروه آزمایش و 49 نفر گروه شاهد بودند نشان داد، افرادی که تحت عمل جراحی زیبایی متعدد قرار میگیرند، وابسته تر، خودشفتهتر است ولی از نظر اعتماد به نفس و اضطراب اجتماعی با گروه شاهد تفاوتی ندارد.
در مطالعه Wells و همکاران (2012) در مورد درمان فراشناختی در افراد مقاوم به درمان نشان داد، این درمان برای بیماران افسرده مفید بوده اند و بوسیله مقیاس BDI سبب کاهش 66 درصدی افسردگی در بین بیماران و همچنین کاهش 58 درصدی در دوره پیگیری شده است.
در پژوهشTeasdale و همکاران (2002) آگاهی فراشناختی و پیشگیری از عود در افسردگی: شواهد تجربی، نشان داد افراد گروه سالم نسبت به گروه افسرده از نوع تفکر راشناختی بهتری استفاده میکنند (ب) عدم تفکر فراشناختی سبب افزایش عود افسردگی در بیماران افسرده میشود. (ج) شناخت درمانی سبب کاهش میزان عود افسردگی در بیماران افسرده میشود (د) حضور ذهن سبب کاهش برگشت در میزان عود در افراد افسرده میشود، شناخت درمانی و حضور ذهن عود و تغییر روابط به افکار منفی و نه با تغییر اعتقاد به محتوای فکر را کاهش میدهد.
منابع
منابع فارسی
ابن سينا اع، (1296). القانون في الطب. ج 4. تهران، ايران: چاپ سنگي؛ ص 71-70.
ابوالقاسمی، ا. ابراهیمزاده، س. نریمانی، م. عهدی، ب. (1387). مقايسه باورهای فراشناختی با اختلال استرس پس از سانحه در تعامل با عدم قطعیت، شماره 12(1)، ص 35-20.
احمدی طهور، م. ربیعی، م. کاملی، پ. بهرامی، ف. صفاییراد، ا. (1390). بررسی اثربخشي مداخلهي فراشناختي بر علايم مولفههاي فراشناختي در بيماران مبتلا به اختلال بدشكلي بدن، مجلهي اصول بهداشت رواني، سال 13(3)، پاییز، ص 270.
ادبی، ر. (1379). بررسی رابطه پایگاه هویت و سلامت روانی در اوایل و اواسط نوجوانی. پایا ن نامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه علوم بهزیستی تهران.
اسلامی، ر. هاشمیان، پ. جراحی، ل. مدرس غروي، م. (1392). اثربخشی رویکرد واقعیت درمانی گروهی بر شادکامی و کیفیت زندگی نوجوانان بد سرپرست در مشهد، مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال 56، شماره 5، آذر-دی، ص 306-300.
امیری، م. آقا محمدیان شعرباف، ح ر. کیمیایی، ع. (1391). اثربخشي رويكرد واقعيت درماني گروهي بر منبع كنترل و راهبردهاي مقابلهاي، اندیشه و رفتار، دوره ي ششم، شماره ي 24 ، ص 68-59.
براندن، ن. (1382). روانشناسی عزت نفس، ترجمه، مهدي قراچه داغی، انتشارات نخستین. تهران.
بلالی، الف. و افشار کهن، ج. (1390). زیبایی و پول: آرایش و جراحی، فصلنامه شورای فرهنگی اجتماعی زنان، شماره 47
بهرامی، ف. رضوانی، ش. (1386). رابطه افکار اضطرابى با باورهاى فراشناختى در دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب ایران از ديدگاه روانپزشکان و درمانگاه، شماره 13(3)، ص 255-249.
بیابانگرد، ا. (1373). روشهاي افزایش عزت نفس درکودکان و نوجوانان تهران: انتشارات انجمن اولیا و مربیان.
بیابانگرد، اسماعیل (1373). روشهاي افزایش عزت نفس درکودکان و نوجوانان، تهران: انتشارات
بیات شهبازی، م ع. (1392). نگاهی کلی به جراحی بینی، مجله جراحی پلاستیک و زیبایی، ص 6-1.
بیانی، ع ا. گودرزی، ح. محمد کوچکی، ع. (1387). رابطة ابعاد بهزيستي روان شناختي و سلامت عمومي در دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحد آزاد شهر (86-1385)، دانش و پژوهش در روانشناسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد خوراسگان (اصفهان)، شمارة سي وپنجم و سي وششم ، ص 164-153.
توتونچی، س ج. فخاری، ا. کلاهی، ف. (1386). ارتباط بین علائم روانی و رضايت بعد از عمل جراحی زیبایی بینی ، مجله پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز، شماره 29(2). ص 71-6.
توسلی، ج ا. مدیری، ف. (1391). تمایل زنان به جراحی های زیبایی در تهران، مطالعات اجتماعی روانشناسی زنان، شماره 10 (1). ص 82-61.
حافظي، ف. كوچك زاده، ک. نقيب زاده، ب. (1388). تاريخچه و جايگاه جراحي بيني، نشريه جراحي ايران، دوره 17، شماره 2.
حسینپور، م. درویشی، ط. سودانی، م. (1389). اثربخشی آموزش مسئولیتپذیری به شیوه واقعیت درمانی گلاسر بر کاهش بحران هویت دانشآموزان، یافتههای نو در روانشناسی، ص 106-97.
حسینی، س ا. قاسمی، ن. ملایی گنبدی، گ. رضایی، ل. (1389). مقايسه ميزان استرس و تصور از بدن خود در بين افراد 20 تا 30 ساله داراي سابقه عمل جراحي زيبايي و افراد عادي در شهر اهواز، فصلنامه تازههاي روانشناسي صنعتي/سازماني، سال اول.شماره سوم، ص 84-75.
خرم دل، ك. طاهر نشاط دوست، ح. مولوي، ح. اميري، ش. (1389). اثر درمان فراشناختي « ولز » بر درآميختگي افكار بيماران مبتلا به اختلال وسواسي جبري. مجله ي اصول بهداشت رواني. سال 12. صفخه 409-400 .
خواجه صالحی، ز. (1391). جراحی زیبایی، هفته نامه خبری-تحلیلی نیروی انتظامی، شماره 238، صفحه24.
رازي م، (1961). الحاوي الكبير في الطب. ج 10. چاپ اول. دكن، هندوستان: موسسه دائره المعارف عثماني حيدرآباد.
رازي م، (1962). الحاوي الكبير في الطب. ج 13. چاپ اول. دكن، هندوستان: موسسه دائره المعارف عثماني حيدرآباد؛ ص 35-3.
رازي م، (2002). الحاوي الكبير في الطب. ج 6. چاپ دوم. بيروت، لبنان: انتشارات دار احياء التراث العربي؛ ص 133
رازي، م، (2002). الحاوي الكبير في الطب. ج 3 . چاپ دوم. بيروت، لبنان: انتشارات دار احياء التراث العربي، صفحات 407.
ربیعی، م. صلاحیان، ا. کجباف، م ب. پالاهنگ، ح. (1391). اثر بخشی مداخلهي فراشناختی بر علایم درآمیختگی افکار در بیماران مبتلا به اختلال بدشکلی بدن، افق دانش، فصلنامهي دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی گناباد (دوره ي 18، شمارهی 1، ص 60-53.
سالاریفر، م ح. پوراعتماد، ح ر. (1390). رابطه باورهاي فراشناختی با اختلال افسردگی و اضطراب، فصلنامه علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی لرستان، یافته، دوره سیزدهم، شماره 4، زمستان ، مسلسل 50. ص 38-29.
شفیع آبادی، ع. غلامحسین قشقایی، ف. (1390). اثر بخشی مقایسهای مشاور گروهی واقعیت درمانی و فمینستی بر هویت زنان سرپرست خانوار، زن در توسعه و سیاست، دورهی 9، شماره 4، ص 113-93.
شفیع آبادي، ع. (1384)، نظریههاي مشاوره و رواندرمانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی.
شفيعي سنگ آتش، س. رفيعي نيا، پ. نجفي، م. (1391). اثربخشي درمان فراشناختي بر اضطراب و مؤلفههاي فراشناختي مبتلايان به اختلال اضطراب فراگير. مجله روان شناسي باليني - سال چهارم، شماره 4 (پياپي 16 ). صفحه 30-19.
شیخ نژاد، غ ر. (1389). سرطان چیست؟، نشر دریافت.
صاحبدل، ح. خوش کنش، ا. تقیپور، ا. (1390). بررسي تأثير واقعيت درماني گروهي بر سلامت رواني سالمندان مقيم آسايشگاه شهيد هاشمي نژاد كهريزك، (مجله سالمندي ايران)، سال هفتم، شماره بيست و چهارم، ص 24-16.
صاحبی، ع. (1391). نظریه انتخاب واقعیت درمانی (بخش دوم)، روانشناسی، رشد مشاور مدرسه، شماره 28، ص 14-10.
طباطبائي، س م. (1388). خلاصه كتاب الحاوي رازي. ج 1. چاپ اول. مشهد، ايران: انتشارات دانشگاه علوم پزشكي مشهد؛. صفحات 94 تا 51.
طباطبائي، س م، كلانترهرمزي، ع. (1388). چشم پزشكي از كتاب الحاوي رازي و مقايسه آن با دانش نوين پزشكي. مجله پژوهش در پزشكي، دوره 33 ، شماره 2، ص 59 تا 63.
طباطبائي، س م، كلانترهرمزي، ع. (1388). مطالعه تطبيقي سردرد از كتاب الحاوي و اصول نوين پزشكي. مجله پژوهش در پزشكي. دوره 33 ، شماره 1: صفحه 1 تا 4.
طباطبايي، م. كلانتر هرمزي، ع ج. (1389). آشنايي رازي، ابن سينا و ديگر مفاخر پزشكي ايران با بيماري سرطان از تشخيص تا درمان، پژوهش درپزشكي (مجله پژوهشي دانشكده پزشكي)، دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني شهيد بهشتي، دوره 34 ، شماره 3، پاييز، صفحات 151-147.
طبري، ع. (2002). فردوس الحكمة في الطب. بيروت. چاپ اول. لبنان: انتشارات دار الكتب العلمية،. ص 227
عبادی، پ. بهاری، ف. میرزایی، ح ر. (1392). اثربخشی رویکرد واقعیت درمانی بر امید افزایی بیماران سرطان پستان داکتال مرحله دو، فصلنامهی بیماریهای پستان ایران، سال ششم، شماره دوم.
عزیزی، م. مهرآزاده، س. نیکروند فرد، ن. (1387). ملاحظات اخلاقی در عمل جراحی زیبایی. مجله اخلاق پزشکی، شماره 1(3)، ص 33-25.
عنایت، ح. مختاری، م.(1388).نظریه مبنایی جامعه پذیری دوران کودکی و تصویر بدنی زنان بررسی زنان تحت عمل جراحی زیبایی بینی در شهر شیراز، مطالعات زنان، شماره ی 1.
قلعه بندی، م. افخم ابراهیمی، ع.(1383). الگوهای شخصیتی متقاضیان جراحی زیبایی بینی، اندیشه و رفتار، شماره4.
کیوان آرا، م. ربانی، ر. ژیان پور، م.(1389). قشربندی اجتماعی و اصلاح بدن، فصلنامه شورای فرهنگی اجتماعی زنان، شماره 47.
محمد خانی، ش. (1379)، مترجم نوشته ولز، آ. راهنماي عملی درمان فراشناختی اضطراب و افسردگی، تهران: انتشارات وراي دانش.
مسعودزاده، ا. یوسفی، م. (1388). مقايسه الگوی شخصیتی و وضعیت سلامت عمومی بین افراد به دنبال جراحی زیبایی بینی ماهانه دانشور پزشکی - دانشگاه شاهد، شماره 16 (82)، ص 58-53.
مظاهری، پ. (1388). روانشناسی جراحی زیبایی بینی، مجله سلامت، شماره 159.
مظلوم خراسانی، م. (1390)، عوامل اجتماعی مؤثر بر زنان عمل جراحی زیبایی. مطالعات اجتماعی روانشناسی زنان، شماره 8(4)، ص 101-75.
ملکیان، آ. علیزاده، ا. احمدزاده، غ ح. (1386). افسردگی و اضطراب در بیماران مبتلا به سرطان، تحقیقات علوم رفتاری، شماره 10، ص 120-115.
میکائیلی منیع، ف. (1389). بررسی وضعیت بهزیستی روانشناختی دانشجویان دورهي کارشناسی دانشگاه ارومیه، افق دانش، فصلنامهي دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی گناباد، دورهي 16، شمارهي 4، ص 72-65.
نصري، م. (1382). بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاري بر میزان عزت نفس، پایان نامه ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه فردوسی.
یوسفی، ز. بهرامی، ف. مهرابی، ح ا. (1387). نشخوار فکری، آغاز و دوام افسردگی، شماره 2 (1)، ص 73-67.
Alves, M. L., Pimentel, A. J., Guaratini, A. A., Marcolino, J. A., Gozzani, J. L., & Mathias, L. A. (2007). [Preoperative anxiety in surgeries of the breast: a comparative study between patients with suspected breast cancer and that undergoing cosmetic surgery.]. Rev Bras Anestesiol, 57(2), 147-156.
Arrindell, A.W., Heesink, J., & Fei, J. (1999). The satisfaction with life scale (SWLs): Appraisal with 1700 healthy young adults in the Netherlands. Personality and Individuals Differences. 26, 815 − 826.
Baron, R. (1991). A: Self concept and academic achievement, Investig ating their improvement as discriminator of academic track membership in high school. Canadian Journal of Education.
Bedner, R, L. & Peterson, S.R. (1996): self – esteem: paradox and innovations in clinical theory and practice. Washington: American psychology Association.
Blascovich, J. &Tomaka. J. (1991), Measure of self esteem. In J. P.Robinson, p, r. Shaver & L.S.Wrightsman (Eds). Measure of personality &social psychology attitude .Vol 1.
Bohne A, Wilhelm S, Keuthen NJ, Florin I, Baer L, Junkie M. (2002). Prevalence of body dysmorphic disorder in a German college student sample. Psychiatr Res, 109: 101-4.
Boyle P, Levin B, eds. World Cancer Report, (2008). Lyon, France: International Agency for Research on Cancer.
Brickell, J. (2007). Purpose of behavior: Language and levels of commitment. International Journal of Reality Therapy, 25(1), 39–41.
Cadena Christine (2007). Choice therapy & reality therapy: Innovative approach to managing ADHD.
Cash, T.F. Labarge,A.S. (1996). Development of the appearance schema inventory: A new cognitive body-image assessment. Cognitive Therapy and Research, 20, 37-50.
Castle, D.J., Honigman, R.J. (2002). Does cosmetic surgery improve psychological wellbeing? Medical Journal of Australia, 176, 601-604.
Caterin, l. C. (2008). The effect of reality therapy based group counseling on the self esteem.
Cheng, S., & Chan, A. (2005). Measuring Psychological well–being in the Chinese Personality and Individual Differences. 38, 1307 −1316 .
Comiskey, D.E. (1993). Using reality therapy group training with at-risk high school. Journal of Rreality Therapy, 12(2), 59-64.
Cooper M, Osman DS. (2007). Metacognition in body dysmorphic disorder: A preliminary exploration. J Cogn Psychother, 2: 1-20.
Cooper M, Osman S. (2007). Metacognition in body dysmorphic disorder: a preliminary exploration. J Cognit Psych: An Intl Quart; 21(2): 148- 55.
Coopersmith, S, (1967). The antecedent of self-esteem. New Yourk: W. H. Freeman.
Davey CL, Wells A. (2006). Worry and its Psychological Disorder, Theory, Assessment and Treatment, Copyright by Wiley & Sons Ltd, PP: 3-121.
Deb, Sibnath (2009). Self esteem of depressive patients. Journal of the India academy of applied psychology. Vol 35.no 2-239-244.
Dieffenbach JF. (1845). Die Operative Chirurgie. Liepzig, Germany: F.A. Brokhaus.
Dierendonck, D. (2005). The construct validity of Ryff’ Scales of psychological well-being and its extension with spiritual well – being. Personality and Individual Differences. 36, 629 − 643.
Edgerton, M.T. Jacobson, W.E. Meyer, E. (1960). Surgical psychiatric study of patients seeking plastic surgery, British Journal of Plastic Surgery, 13, 136-145.
Flavell JH. (1979). Metacognition and cognitive monitoring: A new area of cognitive–developmental inquiry. Am Psychologistو 34: 906-11.
Gabouri, H., Devon, H. (2003). The desire for cosmetic facial surgery may reflect a personality disorder .science of mental health .Language Testing, 6, 80-90.
Goin, M.K. ,Burgoyne,R.W.,& Goin,J.M.(1980). A prospective psychological study of 50 female facelift patients. Plastic and Reconstructive Surgery, 65, 436-442.
Gullone, E. (1998). Adolescent body-image dissatisfaction: Relationships with self-esteem, anxiety and depression. Journal of child psychology and psychiatry. 39, Issue: 2, P.255.
Hamoleh M, Roozilallab M, Ehteram E. (2011). Psychology and cancer: The FUMS j; 1(1):53-8.
Hayes N, Joseph S. (2003). Big 5 correlate of three measures of subjective well-being. Personal Individ Differ; 34:723-727.
Hill, G. and Silver, A.G. (1950). Psychodynamic and esthetic motivation for plastic surgery. Psychosomatic Medicine, 12, 345-352.
Ivarsson, Ivalander, Litlere, Nevonen. (2005). Weight concerns, body-image, depression and anxiety in Swedish adolescents. Department of child and adolescent psychiatry center, Sweden.
Jahoda, M. (1985). Current Concepts of Positive Mental Health. New York: Basic Books.
Jennifer, D. (2006). Body dimorphic disorder and other clinically significant, body image concerns in adolescent psychiatric inpatients. Child psychiatry hum Journal, Brown medical school, USA.
John, D & Catherien, T. mac, A. (2004). Research net work on socie economic status &Health self esteem.
Jones DC. (2001). Social comparison and body image: attractiveness comparisons to models and peers among adolescent girls and boys. Journal of Research: Vol: 68; P.236.
Jones, DC, Vigfusdottir, T.H., Lee, Y. (2004). Body-Image and the Appearance Culture among adolescent girls and boys: An Examination of friend conversations, peer Criticism, Appearance magazines, and the Internalization of appearance Ideals. Journal of Adolescent Research, Vol.19, No.3, P.323-339.
Kaplan, H.I., & Sadock, B.J. (1998). Synopsis of psychiatry: behavioral Science/ clinical Psychiatry. NewYourk: Williams & Wilkins.
Kelly, Small and EGallery. (2001). Addressing body image, Self- esteem and Eating disorder. A Peer Reviewed Journal, Vol.2, N.2.
Keyes CLM, Shmotkin D, Ryff CD. (2002). Optimizing well-being: the empirical encounter of two traditions. J Perso and Soci Psych; 82: 1007–1022.
Kim, H. (2002). The effect of a reality Herapy program an the responsibility for elementary school children in korea/international journal of reality therapy. vol: xyII number J.
Kim, Jeongsoon. (2009). Effectivness of reality therapy program for schizophrenic pationet.
Lareson, J.S. (1991). The measurement of health: Concepts and indicators. New York: Green Wood Press.
Lazarus, R. S., & Folkman, S. (1984). Stress, appraisal and coping. NewYork: Springer.
Lazarus, R.S., & Folkman, S. (1984b). Stress, appraisal, and coping. New York: Speinger.
Lengua LJ. Stormshak E. (2000). Gender, gender roles and personality: Gender differences in the prediction of coping and psychological symptoms. Sex Roles; 43: 787–820.
Markus HR, Ryff CD, Curhan KB, Palmersheim KA. (2004). In their own words: Wellbeing at midlife among high school and college educated adults. In O.G. Brim, C.D. Ryff CD. & Kessler RC. (Eds.), How healthy are we? A national study of well-being at midlife. Chicago: University of Chicago Press: 273-319.
Mc manus, Ferda(2009). Cognitive- behaviour therapy for low self esteem; A case example. Association for behaviour and cognitive therapies publish by Elsevier.
Nauert, Rick (2009). Reality therapy for PTSD. Reviewed by John M Grohal.
Newton, T.J., & Keenan, A.(1990). The Moderating Effect of the Type A Behavior Pattern and Locus of Control upon the Relationship Between Change in Job Demands and Change in Psychological Strain. Journal of Human Relations, 43(12), 1229-1255.
Neziroglu F, Khemlani-Patel S. (2002). A review of cognitive and behavioral treatment for body dysmorphic disorder. CNS Spectr 2002; 7: 464-71.
Otto MW, Wilhelm S, Cohen LS, Harlow B. (2001). Prevalence of body dysmorphic disorder in a community sample of women. Am J Psychiatry, 158: 2061-3.
Papageorigiou C, Wells A. (2000). An Empirical Test of a Clinical Meta-cognitive Model of Rumination and depression. Cogn Ther Res. (27): 261-273.
Paradise, W.A., Kernis, H.M. (2002) . Self esteem and psychological well–being. Journal of Social and Clinical Psychology. 4, 345 − 361.
Parkes, K. (1991). Locus of control as a moderator. The British Journal of Psychology, 82, 291-312.
Pecorari G, Gramaglia C, Garzaro M, Abbate-Daga G, Cavallo GP, Giordano C, et al. Self-esteem and personality in subjects with and without body dysmorphic disorder traits undergoing cosmetic rhinoplasty: preliminary data. J Plast Reconstr Aesthet Surg 2010; 63(3): 493-8.
Philips KA. (2009). Understanding body dysmorphic disorder. London: Oxford press; 54-87.
Phillips KA, Diaz SF. (1997). Gender differences in body dysmorphic disorder. J Nerv Mental Dis, 185: 570-7.
Roini, C., Ottolini, F., Raffanelli. C, Tossani, E., Ryff, CD., & Fave, A.G. (2003). The Relationship of psychological well–being distress and personality. Psychotherapy Psychosomatics. 72, 268 − 375.
Rosen, J.C. Reiter, J. Oroson, p. (1995). Cognitive behavioral body image therapy for body dysmophic disorder.Journal of Consulting and Clinical Psychology, 63, 263-269.
Ross KE, Van K. (2008). An open trail of group metacognitive therapy for obsessive-compulsive disorder. J Behav Ther Exp Psychiatr, 39: 451-8.
Ryan RM, Deci EL. (2001). On happiness and human potentials: a review of research on hedonic and eudaimonic well-being. Ann Rev Psych; 52: 141–166.
Ryff CD, Keyes CL. (1995). The structure of psychological well-being revisited. J Perso and Soci Psych; 69: 719–727.
Ryff CD, Keyes CLM, Hughes DL. (2003). Status inequalities, perceived discrimination, and eudaimonic well-being: Do the challenges of minority life hone purpose and growth? J Hea Soc Beh; 44: 275-291.
Ryff CD, Singer B. (1998). The contours of positive human health. Psych Inqu; 9: 1–28.
Ryff CD, Singer BH, Love GD. (2004). Positive health: Connecting well-being with biology. Philosophical Transactions of the Royal Society of London; 359: 1383-1394.
Ryff CD. (1989). Happiness is everything, or is it? Explorations on the meaning of psychological well-being. J Perso and Soci Psych; 57: 1069–1081.
Ryff CD. (1995). Psychological well-being in adult life. Cur Dir Psych Sci; 4: 99–104.
Ryff, CD. (1989). Happiness is everything or is it? Exploration on the meaning of psychological well–being. Journal of Personality and Social Psychology. 6, 1069 −1081.
Ryff, CD., & Keyes, C.L. (1995). The structure of psychological well- being revisited. Journal of Personality and Social Psychology. 69, 719 − 727.
Ryff, CD., & Singer, B. (1996). Psychological well – being: Meaning measurement and implication for psychotherapy. Psychotherapy Psychosomatics. 65, 14 − 23.
Ryff, CD., & Singer, B. (1998). Human health: New directions for the next millennium. Psychological Inquiry. 9, 69 − 85.
Ryff, CD., & Singer, B. (1998). The contours of Positive human health. Psychological Inquiry. 9, 1− 28.
Salkovskis P M. (1998). Cognitive-behavioural factors and the persistence of intrusive thoughts in obsessional problems. Behav Res Ther; 27(2): 677-682.
Sarwer DB, Wadden TA, Pertschuk MJ, Whitaker LA. (1998). Body image dissatisfaction and body dysmorphic disorder in 100 cosmetic surgery patients. Plast Reconstr Surg, 101: 1644-9.
Schwartz, K. (2007). Remembering the forgotten: psychotherapy groups for the nursing home. Int J Group Psychothe; 57(4):497-514.
Sclafani AP, Choe KS. (2003). Psychological aspects of plastic surgery, in Otolaryngology-Facial Plastic Surgery, AM (ed.), eMedine from WebMD.
Seligman APM, Rauich K, Gecax L, Gilham G. (2004). Optimistic child. Roshd publications; Tehran.
Seligman, M.P. (2003). Positive psychology: Fundamental assumption. The psychologist.16, 126 −127.
Sheldon KM, Elliot AJ. (1999). Goal striving, needsatisfaction, and longitudinal well-being: The self-concordance model. J Perso and Soci Psych; 76: 482-497.
Smith, E.R. Mackie, D.M. (2000). Social psychology. Philadelphia. Psychology Press.
Spector, P.E., & O’Connell, B.J. (1994). "The contribution of personality traits, negative affectivity, locus of control and Type A to the subsequent reports of job stressors and job strains". Journal of Occupational and OrganizationalPsychology, 67, 1-11.
Stwart. (2006). Work on the Anxiety associated with Negative body image, Simmonds publcations, Vancover Available: treatment. J Behav Ther, 35: 307-18.
Teasdale JD, Barnard PJ. (1993). Affect cognition and change: Remodeling Depressive Thought .Hove: Erlbaum.
Teasdale, J. D., Moore, R. G., Hayhurst, H., Pope, M., Williams, S., & Segal, Z. V. (2002). Metacognitive awareness and prevention of relapse in depression: empirical evidence. J Consult Clin Psychol, 70(2), 275-287.
Wells A, Fisher PL. (2008). Metacognitive therapy for obsessive compulsive disorder: A case series. J Behav Ther Exp Psychiatr, 43: 117-32
Wells A, King P. (2006). Metacognitive therapy for generalized anxiety disorder: An open trial. J Behav Ther Exp Psychiatr, 37: 206-12.
Wells A, Matthews G. (1994). Attention and Emotion: A clinical perspective. Erlbaum: Hove, 24-36.
Wells A, Simbi S. (2004). Metcognitive therapy for PTSD: A preliminary investigation of a new brief.
Wells A. (2000). Emotional disorders and metacognition: Innovative cognitive therapy. Chi Chester, UK: Wiley, 187-95.
Wells, A., Fisher, P., Myers, S., Wheatley, J., Patel, T., & Brewin, C. R. (2012). Metacognitive therapy in treatment-resistant depression: a platform trial. Behav Res Ther, 50(6), 367-373. Doi 10.1016/j.brat.02.004.
Wright, M.R., & Wright, W.K. (1975). A psychological study of patients undergoing cosmetic surgery. Archives of Otolaryngology, 101, P.145-151.
Wubbolding RE, Brickell J. (2004). Reality therapy, a global perspective. International Journal for the Advancement of Counseling; 26(3):56-67.
Zeighami H, Hooshman Sh, Kooshyar Y, Esmaiili MM. (2009). Assesment of quality of life in cancer. Nursing and Midwifery journal of Hamedan; 16.
Zekovic B, Renwick R. (2003). Quality of life the children and adolescents with developmental disabilities: Review of conceptual and methodological issues relevant to public policy. Disabl Soc; 18:19-34.