صفحه محصول - مبانی نظری و پیشینه تحقیق عزت نفس 2

مبانی نظری و پیشینه تحقیق عزت نفس 2 (docx) 49 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 49 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی پایان‌نامه کارشناسی ارشد در رشته روانشناسی بالینی بررسی اثربخشی برنامه اصلاح عزت نفس ضمنی بر افزایش عزت نفس ضمنی و کاهش ترس از ارزیابی منفی ضمنی در افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی به کوشش شادی شایان استاد راهنما دکتر سید محمدرضا تقوی 155956018986500 174625032194500 129921017272000 سپاسگزاری سپاس و ستایش بر خدای جل و جلاله که آثار قدرت او بر چهره روز روشن تابان است و انوار حکمت او در دل شب تار، درخشان. آفریدگاری که خویشتن را به ما شناساند و درهای علم را بر ما گشود؛ عمر و مرحمتی عطا فرمود تا بدان بنده ضعیف خویش را در طریق علم و معرفت بیازماید. هم اکنون که با لطف ایزد منان نگارش این رساله به پایان انجامیده است بر خود واجب می‌دانم از همراهی دکتر محمدرضا تقوی که با نکته‌سنجی و ریزبینی ایشان راهنمایی اینجانب را بر عهده داشتند کمال تشکر را بجا آورم. همچنین از تشویق‌های انرژی بخش دکتر محمدعلی گودرزی در این مسیر پرفراز و نشیب به عنوان استاد مشاور نیز سپاسگزارم. از پدرم که لطف و حمایت عاطفی‌شان بر من در مسیر این پژوهش، حجت شد؛ از مادرم که مشوق نیرومندی در امر تسریع اتمام کار بود صمیمانه قدردانی می‌کنم. در پایان از تمامی دوستانی که با همکاری خویش به فرایند اجرای پژوهش کمک کردند، نیز تشکر می‌کنم. 1756410295783000 فهرست مطالب 1-5- تعریف مفهومی اصطلاحات و متغیرها 10 1-5-2- عزت نفس ضمنی 10 11 1-5-6- عزت نفس 12 1-6-2- عزت نفس ضمنی 13 1-6-3- ترس از ارزیابی منفی ضمنی 14 1-6-4- عزت نفس آشکار 14 فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه 2-1- مبانی نظری 2-1-2-عزت نفس44 2-1-2-1-نظریاتی در باب نگرش خود 44 2-1-2-1-1- دسترس‌پذیری و نیروی تداعی 44 2-1-2-1-2- دیدگاه دسترس پذیری نگرش 45 2-1-2-1-3- الگوی MODE فازیو 46 2-1-2-1-4- یادگیری تداعی‌گرایانه 46 2-2- پیشینه عملی 65 2-3- سوالات پژوهش 78 فهرست منابع و مآخذ منابع فارسی 116 منابع انگلیسی 120 1-5- تعریف مفهومی اصطلاحات و متغیرها 1-5-2- عزت نفس ضمنی عزت نفس ضمنی مولفه ناآگاهانه و خودکار عزت نفس و نوعی ارزیابی خود در حوزه‌های خاص نگرش به خود بوده که بدون قصد اتفاق افتاده و اغلب خارج از آگاهی است (فارنهام، گرین‌والد و باناجی، 1999). مفهوم عزت نفس ضمنی یک جزء از مفهوم کلی خودپنداره بوده و دربرگیرنده ارزیابی‌های ناآگاهانه و خودکار از خود است که خارج از پردازش‌های آگاهانه اتفاق می‌افتد و می‌تواند بر نگرش به موضوعات مرتبط با خود تاثیرگذار باشد (بوسون، سوآن و پنبیکر، 2000؛ گرین والد و باناجی، 1995؛ به نقل از پناهنده، 1391). 1-5-6- عزت نفس عزت نفس یک سازه ارزیابی کننده از خود پنداره، معرف گستره خود بوده که شامل جنبه‌های شناختی، رفتاری و عاطفی است و در واقع میزان ارزشی است که افراد برای خویشتن قائل‌اند (رجبی و بهلول، 1386). 1-6- تعریف عملیاتی متغیرها 1-6-2- عزت نفس ضمنی از آنجا که به این متغیر به طور ضمنی پرداخته می‌شود لازم است تداعی‌های ضمنی مربوط به خود را از طریق آزمون تداعی ضمنی (IAT) مورد سنجش قرار داده شود. نمرات عزت نفس ضمنی فرد از کسر میانگین نمرات بلوک هفت از چهار در این آزمون، محاسبه می‌گردد. توضیحات بیشتری در خصوص نحوه سازوکار آزمون IAT در فصل سوم همین پژوهش به طور دقیق‌تری ارائه شده است. 1-6-4- عزت نفس آشکار نمره‌ای که از مقیاس عزت نفس روزنبرگ (1987) بدست می‌آید. فصل دوم مبانی نظری و پیشینه 2-1- مبانی نظری 2-1-2-عزت نفس عزت نفس یکی از پرکاربردترین عناوین پژوهشی در روان‌شناسی است که نیاز به آن دغدغه اصلی هر انسانی در نظر گرفته می‌شود (سدیکیدز و گرگ، 2003؛ سوان، چانگ- اشنایدر، مک کلارتی، 2007) و عبارتست از نگرش نسبت به خود که در آن مولفه‌های شناختی و عاطفی وجود دارد (روزنبرگ، 1965؛ به نقل از پناهنده، 1391). عزت نفس ارزیابی خود در پرتو عقاید دیگران بوده و بر اساس فرایندهای عاطفی، به ویژه احساس مثبت و منفی درباره خود بنا شده است (سانتراک، 2001). زمانی‌که افراد مطلع می‌شوند که در ایده‌آل‌های خود شکست خورده‌اند، عزت نفس آن‌ها می‌تواند کاهش یابد (باورن، بیرن و نرسکامپ، 2006؛ به نقل از سانتراک،2001). راجرز (1961) معتقد است دلیل اصلی عزت نفس پایین در افراد این است که به آن‌ها حمایت عاطفی کافی و تایید اجتماعی داده نمی‌شود و در طول دوران رشد به صورت مستمر ارزیابی منفی از جانب دیگران دریافت می‌کنند (سانتراک، 2001). مفهوم عزت نفس بالا از نظر بیشتر نظریه‌های معاصر احساس کلی دوست داشتن خود، ارزشمندی خود، احترام و پذیرش است (به عنوان مثال، براون، 1993؛ روزنبرگ، 1965؛ به نقل از پناهنده، 1391). به طور سنتی، عزت نفس به ارزیابی فرد اشاره داشته (روزنبرگ، 1965) و به بیان دیگر، عزت نفس جنبه ارزیابانهٔ دانش خود بوده که منعکس کنندهٔ دوست داشتن خود است (زیگلر هیل و جوردن، 2010). عزت نفس بالا که ایمن و به خوبی تحکیم شده، نه به تصدیق مستمر دائمی و نه میزان بالایی آسیب پذیر به تهدیدهاست (تایس، 1991). از آنجا که اغلب نیاز به عزت نفس، دغدغه‌ای محوری در انسان‌ها است به میزان زیادی برای فرد سودمند بوده (بائومیستر، 1998؛ به نقل از پناهنده، 1391) و نقشی حیاتی در زندگی هیجانی افراد ایفا کرده و هیجانات رایجی مانند گناه، شرم و غم تنها در ارتباط با خود برانگیخته می‌شوند (تانگنی و دیرینگ، 2002؛ سدیکیدس، وایلدچات و بدن، 2004؛ به نقل از پناهنده، 1391). در این راستا نظریه‌ها و الگوهای گوناگونی اشاره به اهمیت و مزیت‌های فراوان عزت نفس بالا دارند (بائومیستر، 1998). فرض نظریه تصدیق خود (استیل، 1998) این بوده که عزت نفس بالا، مانعی در برابر فشار روانی و تجارب شکست است. مشابه این نظر، تیلور و براون (1988) بیان نموده‌اند که دیدگاهی مثبت درباره خود، شادی و سلامت روانی کلی برای شخص به ارمغان می‌آورد. فرض نظریه مدیریت وحشت (گرینبرگ، سولومون، سازنسکی، روزنبلت، بورلینگ و همکاران، 1992)، برآن است که عزت نفس بالا کمکی در جهت سازگاری با تهدیدهای وجودی به افراد می‌کند. در کل، سطح عزت نفس متوسط یا بالا، پیش‌نیاز عملکرد سالم بوده و تعجبی ندارد که ترجیح اکثریت مردم، مثبت نشان دادن خود (عزت نفس متوسط و بالا) باشد (تیلور و براون، 1988). برخی از افراد علاقه به پذیرفته شدن از جانب دیگران دارند، در پذیرفتن احساسات منفی مرتبط با خود بی‌تمایل هستند. این افراد ترس از این را دارند که به دلیل وانمود مثبت خود از سوی دیگران، طرد شوند. پژوهشگران قدیمی، ترکیب عزت نفس آشکار بالا و ضمنی پایین را عزت نفس بالای دفاعی نامیده‌اند (اشنایدر، تورکات، 1975؛ هورنای، 1950؛ به نقل از پناهنده، 1391) که فرض بر آن است که عزت نفس بالای دفاعی، تلاش‌های زیاد در جهت تحلیل بردن اطلاعات تهدیدکننده خود می‌باشد (اشنایدر، تورکات، 1975). عزت نفس پایین با پدیده‌هایی چون افسردگی، اضطراب، پرخاشگری، سوء مصرف دارو و الکل و ناخشنودی کلی در ارتباطات است (بائومیستر، هیترتون و تاس، 1993). اثرات مولفهٔ ناآگاهانه عزت نفس، عزت نفس ضمنی نامیده می‌شود. بیشتر پژوهش‌ها بر روی عزت نفس، متمرکز بر خود ارزیابی‌های آشکار (در نظر گرفتن آگاهانه و نسبتاً کنترل شده) است، با این حال در طول چند سال اخیر، پژوهش‌های بسیاری متمرکز بر عزت نفس ضمنی (ناآگاهانه، فراتر از یادگیری و خودکار) شده‌اند (بکاس و همکاران، 2004؛ دیجکسترهوویس، 2004). اعتقاد بر اینست که عقاید ضمنی افراد در مورد خود، در مقایسه با عقاید آشکار، زودتر ایجاد شده و عزت نفس ضمنی در مقایسه با عزت نفس آشکار، بسیار آهسته‌تر تغییر می‌یابد (هتز و همکاران، 1999؛ به نقل از پناهنده، 1391). عقیده وجود احساسات ارزشمندی خودناآگاهانه، جدید نیست (فروید، 1957). با این حال با ورود روش‌هایی کامپیوتری توجه واقعی به این موضوع آغاز شده است (فارنهام و همکاران، 1999). در واقع شواهد حمایت‌کننده از وجود عزت نفس ضمنی رو به افزایش بوده که مهم‌ترین مسئله، تمایز و تشخیص بین عزت نفس ضمنی از آشکار در این پژوهش‌هاست. اسپالدینگ و هاردین (1999، به نقل از پناهنده، 1391) تفاوت‌های فردی در عزت نفس ضمنی و آشکار را در مورد سنجش و آزمون قرار داده‌اند. نتایج پژوهش آن‌ها، حاکی از آن بود، از آنجایی‌که عزت نفس ضمنی پیش‌بینی کننده اضطراب غیر کلامی افراد است، عزت نفس آشکار، اضطراب خود گزارشی آن‌ها را پیش‌بینی کرد. هتز و همکاران (1991) تفاوت‌های فردی در عزت نفس ضمنی و آشکار را برای آزمون تاثیرگذاری هویت فرهنگی بر روی هر کدام از آن‌ها اندازه‌گیری کردند. نتایج آن‌ها نشان داد که عزت نفس ضمنی با اجتماعی شدن فرهنگی قبلی آزمودنی‌ها و عزت نفس آشکار با بافت فرهنگی کنونی آن‌ها تحت تاثیر قرار گرفته است. در پژوهش‌های دیگری کول، دیجکسترهوویس و ون‌نیپنبرگ (2001) رابطهٔ بین عزت نفس ضمنی و خودکاری را آزمون کرده و گزارش کردند که افراد، حروف تشکیل دهنده اسم خود را نسبت به دیگر حروف و مثبت‌تر ارزیابی کرده که بیان‌کننده وجود نوعی سوگیری مثبت نگری کلی در عزت نفس ضمنی است. اپستین و مورلینگ (1995، به نقل از پناهنده، 1391) دو سیستم روانشناختی جداگانه برای افراد متصور شده‌اند. سیستمی که شناختی یا منطقی، بر پایه اصول منطقی و زبانی بوده و در سطح آگاهانه عمل می‌کند و عزت نفس آشکار در این سیستم قرار گرفته و منعکس کننده احساسات خود ارزشی آگاهانه بوده که با استفاده از مقیاس‌های عزت نفس استاندارد همچون مقیاس روزنبرگ سنجیده می‌شود. سیستم دیگر تجربی نامیده می‌شود که در سطح ناآگاهانه عمل کرده و بخش بزرگی از آن با تجارب هیجانی مهم، هدایت شده و عزت نفس ضمنی در این سیستم تجربی جای داشته و منعکس کننده احساسات خود ارزشی ناآگاهانه، اما تاثیرگذار بر افکار، هیجانات و رفتارهای افراد است. در نتیجه نمی‌توان، عزت نفس ضمنی را با پرسش مستقیم از افراد درباره احساس خود سنجید و مقیاس‌های ضمنی ابزار مناسبی خواهند بود. 2-1-2-1-نظریاتی در باب نگرش خود 2-1-2-1-1- دسترس‌پذیری و نیروی تداعی فرض می‌شود واحدها یا عناصری که شامل طرحواره خود فرد است، درجه‌های متفاوتی در نیرومندی تداعی با یکدیگر را دارا هستند (سگالو اینگرام،1994؛ به نقل از پناهنده، 1391). ممکن است اختلالات هیجانی، عناصر طرحواره مرتبط با خود، تداعی پایین در حوزه‌های مثبت و تداعی بالا در حوزه‌های منفی داشته باشند. اگر اطلاعات مرتبط به خود منفی با طرحواره، تداعی نیرومندی داشته باشند؛ مواجهه فرد با هر عنصر خاص مرتبط با طرحواره، دسترس‌پذیری دیگر عناصر مرتبط با طرحواره را افزایش خواهد داد؛ بنابراین در رویدادی که چنین عنصری فعال شده است، ارتباطات تداعی با دیگر محرک‌های نسبت به خود منفی متشابه آن ایجاد خواهد شد و احتمال فعال‌سازی کامل طرحواره خود افزایش می‌یابد (کالین و لوفتوس، 1975). فازیو و ویلیامز (1986) همبستگی قوی میان دسترس‌پذیری یک طرحواره و درجه ادراک اطلاعات همخوان با آن را (سوگیری همخوان با طرحواره) نشان داده‌اند. به این طریق، فرض شده است که تفاوت‌ها در تعبیر و ادراک محیطی نشات گرفته از تفاوت‌هایی در دسترس پذیری طرحواره‌های مربوطه است. 2-1-2-1-2- دیدگاه دسترس پذیری نگرش از نظر این دیدگاه (فازیو، پاول و هر، 1983)، نگرش‌ها به عنوان تداعی‌های ارزیابی‌های شی در حافظه نشان داده شده‌اند که نیروی تداعی‌ها دسترس پذیری نگرش‌ها را تعیین می‌کند. علاوه بر این، تداعی‌های ارزیابی شی نیرومندتر (یعنی دسترس پذیرتر)، به احتمال بیشتری از طریق مواجه شدن با موضوع نگرش به طور خودبخودی فعال می‌شوند (فازیو و ویلیامز، 1986). مهم‌تر اینکه نگرش‌های دسترس پذیرتر (در مقایسه با نگرش‌های کمتر دسترس پذیر)، "پیش‌بینی کننده قوی‌تری برای ادراکات بعدی موضوع نگرش و رفتار بعدی به سمت موضوع نگرش" هستند (فازیو و ویلیامز، 1986). از این دیدگاه، زمان واکنش به سوالات نگرشی، منعکس کنندهٔ دسترس‌پذیری نگرش بر پایهٔ شواهد مطالعات گوناگون است که نشان می‌دهد (الف) بیان مکرر نگرش‌ها سرعت را افزایش می‌دهد که با آن افراد به تصدیق‌های نگرشی پاسخ می‌دهند و (ب) تصدیق‌های نگرشی سریع به احتمال بیشتر همخوان با نگرش‌های فعال شده خودکار در مقایسه با تصدیق‌های نگرشی آهسته هستند. با این مطالعات ارزشمند، فازیو، ویلیامز و پاول (2000) بیان کرده‌اند که اندازه‌گیری دسترس‌پذیری نگرش، به علاوهی پاسخ‌های نگرشی، راهبرد بسیار مفیدی برای افزایش پیش‌بینی نگرش‌ها، عقاید و رفتارهاست. 2-1-2-1-3- الگوی MODE فازیو این دیدگاه (فازیو و اولسون، 2003) از نظر مفهومی با دیدگاه دسترس پذیری نگرش مرتبط بوده، بیان می‌کند که تداعی‌های ارزیابانه از موضوع دسترس پذیر به محض مواجهه با موضوع نگرش، به طور خود به خودی فعال شده (به عنوان مثال، در طی یک قضاوت نگرشی) و بر قضاوت نگرشی مربوط تاثیر می‌گذارد؛ بنابراین، مورد انتظار است که تداعی‌های خودارزیابانه خودکار به احتمال بیشتری به طور خودبخودی برای نگرش‌های خود بسیار دسترس پذیر در طی قضاوت‌های خودارزشی فعال شود؛ بنابراین تداعی‌های ارزیابانه خودکار به میزان نیرومندتری با قضاوت‌های خودگزارشی برای نگرش‌های خود بسیار دسترس پذیر، در مقایسه با کمتر دسترس پذیر مطابق باشد. 2-1-2-1-4- یادگیری تداعی‌گرایانه یادگیری تداعی‌گرایانه به عنوان پدیده‌ای در یادگیری تعریف شده است که تغییر در رفتار و عقاید به تغییراتی در روابط جهان منجر می‌شود (دی هائر، 2009). برای تاکید و روشن سازی بیشتر می‌توان گفت اثرات یادگیری تداعی‌گرایانه از فرایندهای گوناگونی ریشه می‌گیرند. به عنوان مثال، اثرات یادگیری تداعی‌گرایانه، تغییرات در رفتار (مانند اثرات شرطی سازی کلاسیک) و تغییراتی در علاقه به محرک (مانند اثرات شرطی سازی ارزشی) به دلیل تکرار مکرر محرک‌های خاص هستند. پژوهش‌ها در مورد اثرات این دو روش می‌توانند نسبت به فرایندهای گوناگون تاثیرگذار در آن روشن‌گر باشند (دی هائر، 2007). فرض شده که دو فرایند شایع باعث اثرات یادگیری تداعی‌گرایانه می‌شود: فرایند خودکار که شامل استدلال شناختی نیست و فرایند استدلال گزاره‌ای که دربردارندهٔ استدلال‌های گزاره‌ای است؛ بنابراین افکار و رفتار چه از طریق اتصال تداعی‌های ساده (فرایند خودکار) و چه از طریق ترجیحات سازمان یافته و استدلال شناختی (فرایند استدلال گزاره‌ای) تحت تاثیر قرار می‌گیرند (شانکس، 2007) هر دو دیدگاه، بر اساس فرض‌های متفاوتی بوده و پیش‌بینی‌های متفاوتی برای اثرات یادگیری و تاثیر محیط‌های یادگیری متفاوت دارند. لازم به یادآوری است که برخی از پژوهشگران اغلب فرایندهای خودکار را به عنوان فرایند شکل‌گیری تداعی یا صرفاً فرایند تداعی‌گرایانه نامیده‌اند (دی هائر، وندروپ و بکرز، 2005) بر اساس این دیدگاه مفهوم‌بندی کاملاً خودکار (یعنی بدون تاثیر شناخت یا آگاهی) است. 2-2- پیشینه عملی اضطراب اجتماعی نشانگر میزان تمایل به مضطرب بودن در موقعیت‌های اجتماعی است و مبین ترس از طرد شدن از سوی دیگران نیز می‌باشد (زارب، ترجمه خدایاری فرد و عابدینی، 1383؛ به نقل از محمدی و سجادی نژاد، 1386). نتایج تحقیقات متعدد نشان داده است که عوامل زیادی در شکل‌گیری و تکوین اضطراب اجتماعی سهیم هستند. نیل و ادلمن (2003) در خصوص بررسی سبب شناسی اختلال اضطراب اجتماعی به این نتیجه رسیدند که تغییر مزاج و خلق و خو، انگیزش‌های رفتاری، سبک‌های فرزندپروری، مشکلات روابط با همسالان و درون‌سازی در زمینه‌سازی ایجاد اختلال اضطراب اجتماعی موثر است. همچنین نیسی، شهنی ییلاق و فراشبندی (1384) دریافتند که عدم وجود حمایت اجتماعی و رابطه امن که در پرتو حمایت اجتماعی دیگران به وجود می‌آید، موجب کاهش تصور مثبت فرد از خود و در نتیجه زمینه بروز اضطراب اجتماعی می‌شود. پژوهش‌های بین جنسیتی اختلال اضطراب اجتماعی حاکی از آن است که عامل جنس بر بعد شناختی اضطراب اجتماعی اثرمعنادار دارد و الگوی آسیب‌پذیری دو جنس در برابر ارزیابی‌های منفی دیگران، مشابه است (گراوند، افضلی، شکری، پارسیان، پاکلک، خدایی و طولابی، 1389). همچنین ایندر بیتزن- نولان و والترز (2000) دریافتند که که اگرچه دختران در مقایسه با پسران در موقعیت‌های اجتماعی جدید، رفتارهای اجتنابی بیشتری دارند، اما میزان این تفاوت نسبتاً کم است. در ادامه این پژوهش دریافته شد که ترس از ارزیابی منفی، نگرانی درباره تصور از خود در دختران بیشتر از پسران است (ایندربیتزن- نولان و والترز، 2000؛ پاکلک و ویدک، 2008). از سوی دیگر، بین دو جنس از نظر مولفه‌های رفتاری اضطراب اجتماعی تفاوتی وجود ندارد (پاکلک و ویدمار، 2000). پژوهش آمرینجن، مانسینی، استین و دانیسون(1991) بیانگر وجود همبودی بین اختلال اضطراب اجتماعی با دیگر بیماری‌های روان‌پزشکی است. از جمله این اختلالات می‌توان به اختلالات خلقی اشاره کرد که از میان مجموعه اختلالات خلقی، اختلال افسردگی اساسی بیش‌ترین همبودی را با اختلال اضطراب اجتماعی دارد که که منجر به ایجاد عقاید منفی با ثبات بیشتری نسبت به خود در مقایسه با اضطراب اجتماعی که بدون افسردگی است؛ می‌شود (لیبوویتز، هورنیگ، جانسون، شنیر و ویسمن، 1992؛ به نقل از تنر، استوپا و دی هائر، 2006). در پژوهش ویتینگوم، استین و سوآفر (2002) اختلال مثانه خجالتی با اختلال اضطراب اجتماعی و افسردگی همبودی بالایی نشان داده است و در بررسی مقیاس اضطراب اجتماعی لیبوویتز وجود اضطراب بیشتر در عملکردهای اجتماعی را نسبت به تعاملات اجتماعی در این افراد تایید شده است. هیمبرگ (1997؛ به نقل از کولز، ترور و هیمبرگ، 2001) با اعتقاد به وجود خطاهای شناختی در افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی اظهار کرده‌اند که یکی از مهم‌ترین خطاهای شناختی، ترس از ارزیابی منفی توسط دیگران است. در این راستا، کنت و کوهان (2001) نیز نشان داده‌اند افرادی که به اضطراب اجتماعی مبتلا هستند، به دلیل اینکه خودشان را نسبت به ارزیابی منفی از جانب دیگران آسیب‌پذیر می‌بینند، از موقعیت‌های اجتماعی می‌ترسند و از چنین موقعیت‌هایی اجتناب می‌کنند. این افراد وقتی در موقعیت‌های اجتماعی قرار می‌گیرند، فکر می‌کنند که دیگران در حال نظارت، وارسی و ارزیابی منفی جنبه‌های رفتار، عملکرد و ظاهر آن‌ها هستند. پس اضطراب اجتماعی بر نحوه ادراک خود نیز تاثیر می‌گذارد؛ بر این اساس نوجوانان مضطرب در مقایسه با همسالان غیر مضطرب از ادراک‌های منفی بیشتری برخوردارند (پاکلک، 1997؛ به نقل از گراوند و همکاران، 1389) و احساس خود ارزشمندی کمتری را گزارش می‌کنند (لاگرکا و استون، 1993؛ به نقل از گراوند و همکاران، 1389). از سوی دیگر اضطراب اجتماعی شیوه پردازش اطلاعات اجتماعی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. افراد مضطرب همواره خود را در معرض مشاهده و انتقاد می‌بینند و همین احساس به شدت عملکرد آن‌ها را متاثر می‌سازد (پاکلک و ویدمار، 2000؛ به نقل از گراوند و همکاران، 1389). همچنین با توجه به پژوهش‌های انجام گرفته می‌توان گفت خودارجاعی‌های منفی شامل ترس از ارزیابی منفی اجتماعی (انجمن روانپزشکی آمریکا، 2000؛ به نقل از باتن، برانینگ، مونافو و لوییس، 2012)، خود ارزیابی منفی (ولز، پاپاجورجیوس، 1908؛ به نقل از باتن، برانینگ، مونافو و لوییس، 2012) و تمایل به ارزیابی خود از دیدگاه مخاطبان (ولز، کلارک و احمد، 1998؛ به نقل از باتن، برانینگ، مونافو و لوییس، 2012) است که بخشی از مولفه‌های اضطراب اجتماعی را در بر می‌گیرد. بر طبق پژوهش آلن و تیچمن (2007) مدل‌های شناختی در افراد با اضطراب اجتماعی نشان می‌دهد که فقدان درک پذیرش از جانب دیگران منجر به پیش‌بینی اضطراب اجتماعی آشکار و ترس از ارزیابی منفی می‌شود. در حالی‌که فشارهای هیجانی ناشی از تعاملات همسالان نزدیک، ترس از ارزیابی منفی ضمنی را پیش‌بینی می‌کند. در ادامه پژوهش‌های بسیاری نیز این ارتباط را نشان داده‌اند که اضطراب اجتماعی با پذیرش کمتر از طرف همسالان و طرد شدن از سوی آن‌ها رابطه مثبت (ایندربیتزن- نولان، والترز و باکوفسکی، 1997؛ لاگرکا و استون، 1993؛ به نقل از گراوند و همکاران، 1389) و با برقراری روابط صمیمانه و مصاحبت با همسالان رابطه معکوس دارد (ورنبرگ، ابوندر، ایول و بیری، 1992؛ به نقل از گراوند و همکاران، 1389). نوجوانان با اضطراب اجتماعی بالا کمابیش ادراک پایینی از پذیرش اجتماعی، جاذبه احساسی و حمایت اجتماعی دارند (لاگرکا و لوپز، 1998؛ به نقل از گراوند و همکاران، 1389)؛ به ویژه نوجوانان دختر با اضطراب اجتماعی بالا در مقایسه با همسالان غیر مضطرب خود، احساس کفایت و صمیمیت کمتری را در روابط دوستانه گزارش می‌کنند. راپی و هیمبرگ (1997؛ به نقل از کولز، ترور و هیمبرگ، 2001) دریافتند که افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی از رفتارهای اجتنابی (عدم برقراری تماس چشمی) به منظور پیشگیری از ارزیابی‌های منفی دیگران استفاده می‌کنند. این چنین رفتارهایی ممکن است در کاهش ترس از ارزیابی منفی موقعیتی این افراد موثر باشد اما از دریافت بازخوردهای مثبتی که این افراد می‌توانند از دیگران در حین حضور در فضای اجتماعی بگیرند محروم شده و ترس از ارزیابی منفی‌شان تعدیل نمی‌شود. مدل‌های شناختی اضطراب اجتماعی برآورد می‌کنند به محضی که فرد در موقعیت اجتماعی قرار می‌گیرد الگوی خود نگری منفی به طور مختلی فعال می‌شود. منظور از خود نگری منفی تفاوت و تعارض بین ادراک از خود و استانداردهای دیگران است و سازه‌ای بی‌ثبات تلقی شده که در نهایت منجر به افزایش ترس از ارزیابی منفی می‌گردد (تنر، استوپا، دی هائر، 2006). همچنین بر اساس مدل ولز و کلارک (1997؛ به نقل از سیسلر و کاستر، 2010). زمانی که افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی وارد یک موقعیت هراس آور اجتماعی می‌شوند افکار با تمرکز بر خودشان فعال گشته و روی به سبک‌های اسنادی درونی می‌آورند. گرکا و استن (1993؛ به نقل از مسعودنیا، 1388) نیز نشان داده‌اند که افراد با سطوح بالای اضطراب اجتماعی، ادراک منفی بالایی از خود گزارش می‌کنند. در ادامه بررسی پژوهش‌ها، ویکس، هیمبرگ و رودباق (2008؛ به نقل از فرگاس، والنتینر، مک گراث، استفنسون، گیر و جنسیوس، 2009) مطرح کرده‌اند که افراد مضطرب اجتماعی نه تنها از ارزیابی منفی بلکه از ارزیابی مثبت نیز واهمه دارند؛ چرا که این افراد عملکرد خوب خود را به منزله توجه بیشتر دیگران نسبت به خود ارزیابی می‌کنند که به دنبال آن ترس از ارزیابی به وجود می‌آید. مطالعه ویکس، همیبرگ، رودباق و نورتن (2008) نیز نشان داد که ترس از ارزیابی مثبت با ناراحتی بیشتر هنگام دریافت بازخورد اجتماعی مثبت و باور ضعیف‌تر به درستی بازخورد مثبت اجتماعی دریافت شده مرتبط است و ترس از ارزیابی مثبت رابطه اضطراب اجتماعی و ناراحتی مربوط به بازخورد مثبت اجتماعی را میانجی می‌کند. از سوی دیگر در همین پژوهش ترس از ارزیابی منفی با احساس ناراحتی مربوط دریافت بازخورد مثبت و کاهش صحت ادراک شدهٔ بازخورد اجتماعی دریافت شده ارتباط نداشت. محققان از این یافته برداشت می‌کنند که بازنمایی سوگیرانه افراد دارای اضطراب اجتماعی ممکن است جنبه‌های مثبت تصویر خود را به همان اندازه جنبه‌های منفی آن شامل شود. بنا به نظر آلدن و والاس و (1995؛ به نقل از داوودی، صلاحیان و ویسی، 1391) افراد دارای اضطراب اجتماعی نگران‌اند که پس از دریافت نشانه‌های مثبت در تعامل اجتماعی، انتظار اطرافیان از آنان افزایش یابد و از سوی دیگر، بر این باورند که عملکرد آنان تغییر مثبت و رو به بهبودی نخواهد داشت. در نتیجه این باور، پیش‌بینی می‌کند که ارزیابی مثبت از جانب اطرافیان سرانجام به شکست آن‌ها منجر خواهد شد. ذکر این نکته ضروری است که این محققان ترس از ارزیابی مثبت را یک نوع تاخیری از ارزیابی منفی می‌دانند و آن را ترس از ارزیابی منفی متعاقب می‌نامند. بنا به نظر آن‌ها ترس از ارزیابی مثبت به صورت غیر مستقیم با اضطراب اجتماعی مرتبط است در مطالعات امیر، فوآ و کولز (1998؛ به نقل از هرسن و راسکیست، 2008)، استوپا و کلارک (2000؛ به نقل از هرسن و راسکیست، 2008) به رابطه اضطراب اجتماعی با سوگیری منفی در خصوص تفسیر وقایع اجتماعی مربوط به خود پرداخته شده است. مطالعات بیشتر، از فرضیه وجود ارتباط بین اضطراب اجتماعی و توجه متمرکز بر خود این افراد حمایت می‌کند. فنیگستن (1975؛ به نقل از پناهنده، 1391) سازه خودآگاهی به معنای توجه به تمامی ابعاد خود که ممکن است مورد مشاهده و ارزیابی دیگران قرار بگیرد را تعریف کرده‌اند و ارتباط مثبت معناداری بین خودآگاهی و اضطراب اجتماعی گزارش نموده‌اند. موسی، لپین، کلارک، مانسل و اهلرز (2003؛ به نقل از گاتلیب، کاش، ترایل، جورمن، آرنو و جانسون، 2004) نیز در بررسی بیماران مبتلا به هراس اجتماعی در مقایسه با افراد بهنجار به سوگیری توجهی این افراد نسبت به کلمات تهدیدکننده اجتماعی اشاره نموده‌اند، درحالی که افراد بهنجار تمایل به اجتناب از این کلمات داشتند. هیرن، ریس، مک‌نالی و فیلیپات (2012) از طریق اجرای برنامه آموزش توجه پروب دات، بر روی افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی دریافتند که این برنامه، سوگیری توجه را کاهش داده و توجه این افراد را بر محرک‌های غیرتهدیدکننده جابجا می‌کند. با توجه به مدل شناختی اضطراب اجتماعی (کلارک و ولز، 1995؛ راپی و هیمبرگ، 1997؛ به نقل از سیسلر و کاستر، 2010) گلاشور، دو جنگ، پنینکس (2012) دریافتند که دیدگاه منفی نسبت به خود (دو هولو، دو جنگ، اسپورتال و ناتو،2011؛ به نقل از شرایبر، به ون، ادرکا، استینگر و استیل، 2012) و تداعی‌های ضمنی و آشکار نسبت به خود، نقش مهمی در نگهداری و تداوم این اختلال بازی می‌کند. در این راستا دید منفی نسبت به خود در ایجاد تفاوت بین ادراک از خود و استانداردهای دیگران دخیل است که نهایتاً منجر به افزایش ترس از ارزیابی منفی می‌شود. مدل‌های شناختی اضطراب اجتماعی فرض می‌کند که دیدگاه منفی مختل غیرشرطی نسبت به خود، زمانی فعال شده که فرد در موقعیت اجتماعی قرار می‌گیرد و به همین دلیل بی ثبات در نظر گرفته می‌شود (تنر، استوپا، دی هائر، 2006). پس به‌طور کلی می‌توان عوامل شناختی موثر در ایجاد و نگهداری اختلال اضطراب اجتماعی عبارت از خودارزیابی منفی شدید از عملکرد اجتماعی (کلارک و آرکوویتز،1975؛ به نقل از هارتمن، 1984)، تفسیر منفی از بازخوردهای اجتماعی (اسمیت و ساراسون، 1975؛ به نقل از هارتمن، 1984)، یادآوری بازخوردهای منفی بیشتر از بازخوردهای مثبت (اوبانیون و آرکوویتز، 1977؛ به نقل از هارتمن، 1984)، داشتن عقاید غیرمنطقی (گلدفراید وسابینسکی، 1975؛ به نقل از هارتمن، 1984)، داشتن عقاید منفی نسبت به خود (عزت نفس پایین) (کاسیپو، گلاس و مرلوتزی، 1979؛ به نقل از هارتمن، 1984) و داشتن استانداردهای بالا برای عملکردهای گوناگون (بندورا، 1977؛ به نقل از هارتمن، 1984) دانست و پرداختن به هریک از این عوامل می‌تواند راهبردی برای درمان این اختلال تلقی گردد. به نظر می‌رسد اضطراب اجتماعی زمانی پیشرفت می‌کند که فرد در راستای اهدافش حرکت نکند (شیر و کارور، 1986، 1999؛ اشلنکر و لری، 1982 به نقل از کوکووسکی، اندلر، 2000) اشلنکر و لیری (1982، به نقل از کوکووسکی، اندلر، 2000) با مطرح کردن مدل خود ارائه‌دهی در افراد اضطراب اجتماعی بیان می‌کنند که این افراد در صدد اثرگذاری بر دیگرانند اما احساس می‌کنند که در راستای تحقق این هدفشان ناتوان‌اند. افراد با خودآگاهی بالا در مجامع عمومی، هوشیاری بالاتری نسبت به ادراک دیگران و متعاقباً حساسیت بیشتری نسبت به ارزیابی منفی از جانب آن‌ها دارند (فنیگستین، 1977؛ به نقل از کوکووسکی، اندلر، 2000) در پژوهش کوکووسکی، اندلر (2000) خودآگاهی در میان جمع، به عنوان پیش‌بینی کننده اضطراب اجتماعی درنظر گرفته شده است. در پژوهش آسندروف، بانس، موک، 2002؛ اگلف و اشماکل، 2002؛ اسپلدینگ، هاردین، 1999(به نقل از گلاشور، ورولینگ، دو جنگ، لنگ و دو کیجسر، 2012) به نقش پیش‌بینی‌کننده تداعی‌های خودکار در رفتارهای اضطرابی- برانگیختگی دانشجویان اشاره شده است. ارزیابی ضمنی و خودکار نقش مهمی در آسسیب‌شناسی‌های روانی (روف و همکاران، 2011)، اعتیاد (ویرز و استیسی، 2006) و تعاملات اجتماعی (فازیو و اولسون، 2003) ایفا می‌کند. اضافه بر این مطالعات نشان می‌دهد که تداعی‌های خودکار منفی نسبت به خود منجر به تشخیص‌گذاری در حوزه اختلال اضطراب اجتماعی و نگهداری آن در طول زمان می‌گردد (گلاشور، دو جنگ، 2010؛ به نقل از گلاشور، ورولینگ، دو جنگ، لنگ و دو کیجسر، 2012؛گلاشور، دوجنگ و پنینکس، 2012). این یافته در پژوهش گمر، اشماکل، لوکا کوس گریل و اگلف (2008؛ به نقل از گلاشور، ورولینگ، دو جنگ، لنگ و کیجسر، 2012) نیز تایید شده است. بک، امری و گرینبرگ (1996؛ به نقل از مسعودنیا، 1388) نشان دادند که افراد از نظر اجتماعی مضطرب، بیان‌های منفی از خود و باورهای منفی از ارزیابی خود بیشتری در مقایسه با افراد غیر مضطرب گزارش کردند. به اندازه‌ای که شناخت‌های معطوف بر ارزیابی‌های منفی از خود نقش مهمی در ایجاد و تداوم اضطراب اجتماعی ایفا می‌کند، باید انتظار سطوح پایین عزت نفس در افراد با اضطراب اجتماعی را داشت. پژوهش باتن، لوآن، دیویس و سگونا بارک (1997؛ به نقل از مسعودنیا، 1388) با بررسی بهزیستی روانی افراد نظریه بک، امری و گرینبرگ (1996) را تایید کرد بدین معنا که افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی از عزت نفس پایین‌تری در مقایسه با افراد عادی برخوردارند که این یافته در پژوهش جودیت، لیزا و روث (1993؛ به نقل از نیسی، شهنی ییلاق و فراشبندی، 1384) نیز تایید شده است. در بررسی ارتباط بین عزت نفس ضمنی و آشکار، برخی از پژوهش‌ها به وجود رابطه معنادار بین این دو متغیر اشاره کرده‌اند (لیبولد و مک‌کانل، 2001؛ لپور و برآون، 1997؛ کاواکامی و همکاران، 1998؛ ویتنبرینک و همکاران، 1997؛ به نقل از فازیو و اولسون، 2003) در حالی‌که برخی دیگر از پژوهش‌ها به عدم وجود رابطه معنادار بین عزت نفس ضمنی و آشکار اشاره کرده‌اند، بدین معنا که معتقدند عوامل تاثیرگذار بر عزت نفس عینی ممکن است به طور کاملاً متفاوتی بر عزت نفس ضمنی عمل کنند (فازیو و همکاران، 1995؛ گرینوالد و همکاران، 1998؛ رودمن و کیلانسکی، 2000؛ کاواکامی ودیویدو، 2001؛ منتیث و همکاران، 2001؛ دیویدو و همکاران، 2002؛ به نقل از فازیو و اولسون، 2003). عزت نفس ضمنی پایین‌تر با نشانه‌های شدید اضطراب اجتماعی در مردان همراه است در حالی‌که هیچ‌گونه ارتباطی در رابطه با این متغیرها میان خانم‌ها مشاهده نشده است. به طور کلی تداعی‌های منفی خودکار با نشانه‌های اجتماعی و عزت نفس ضمنی پایین در شناخت فرایندهای زیربنایی اختلال اضطراب اجتماعی موثر است (کلاسک، ورولینگ، دو جنگ، لانگ، کیجسر، 2012). باتن، مونافو، برانینگ، لویس (2012) در طی پژوهش خود دریافتند که عزت نفس ضمنی پایین با کاهش تداعی‌های مثبت و افزایش تداعی‌های منفی نسبت به خود همراه است. در این بین عزت نفس ضمنی پایین از طریق ادغام تداعی‌ها و خودارجاعی‌های منفی نسبت به خود می‌تواند منجر به اضطراب اجتماعی شود. افراد با سطوح پایین عزت نفس به طور شدیدی به طرد اجتماعی حساس‌اند (براون، 2010؛ ریشتر، ریدوت، 2011؛ سامر، بائومیستر، 2002؛ به نقل از لی، زیگلر هیل، لو، یانگ و ژانگ، 2012). این حساسیت از این واقعیت نشئت می‌گیرد که افراد با عزت نفس پایین نسبت به دیگران میزان بیشتری از طرد اجتماعی را در طول زندگی‌شان تجربه کرده‌اند (هارتر، 1983؛ به نقل از لی، زیگلر هیل، لو، یانگ، ژیلا، زیاو و ژانگ، 2012). این سابقهٔ طرد اجتماعی ممکن است بتواند توضیحی برای بعضی الگوهای شناختی و رفتاری افراد با عزت نفس پایین که شامل تمایل به طرد (بالدوین،2009؛ به نقل از لی، زیگلر هیل، لو، یانگ، ژیلا، زیاو و ژانگ، 2012) شکست در به کار بردن راهبردهای پیشگیرانه طرد (سامر، بائومیستر، 2002؛ به نقل از لی زیگلر هیل، لو، یانگ، ژیلا، زیاو و ژانگ، 2012) و به طور شدید واکنش نشان دادن به طرد زمانی که به طور واقعی اتفاق می‌افتد (مورای، رز، بلاویا، هولمز وکوش، 2002؛ به نقل از لی، زیگلر هیل، لو، یانگ، ژیلا، زیاو و ژانگ، 2012). کول، دیجکسترهوویس و ون نیپنبرگ (2001) رابطهٔ بین عزت نفس ضمنی و خودکاری را آزمون کرده و گزارش کردند که افراد، حروف تشکیل دهنده اسم خود را نسبت به دیگر حروف و مثبت‌تر ارزیابی کرده که بیان‌کننده وجود نوعی سوگیری مثبت نگری کلی در عزت نفس ضمنی است. این یافته در پژوهش تنر، استوپا و دی هائر (2006) در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی خود را نیز به‌صورت زیر نشان داده است؛ این افراد عقاید منفی بیشتری نسبت به خود در پرسشنامه نگرش اجتماعی نشان می‌دهند، همچنین در آزمون تداعی ضمنی نسبت به کلمات مثبت درباره خود و کلمات منفی درباره دیگران سوگیری بیشتری نشان می‌دهند. تحقیقات پیشینیان نشان می‌دهد که عزت نفس ضمنی به طور گسترده‌ای از افکار مثبت و احساساتی که از حس امن پذیرفته شدن و مورد احترام واقع شدن توسط دیگران پایه‌ریزی می‌شود (لیری، تردل، تمبر و داون، 1995 به نقل از به نقل از بکاس و همکاران، 2004). همچنین عزت نفس پایین که به حس عدم امنیت نسبت داده می‌شود؛ به رفتارهای پرخاشگرانه منجر می‌گردد (والنسیا، واف و کریک‌پاتریک، 2002؛ رزنسونیسکی، دانلان، روبین، مافیت و کاسپ، 2005). پیش‌بینی می‌شود که افراد با عزت نفس پایین، در صورتی‌که تحت شرایط شرطی پذیرش خود قرار بگیرند در مقابل شرایط کنترلی، خودگزارشی‌های کمتری از رفتارها و احساسات پرخاشگرانه نشان خواهند داد. پس دست‌کاری عزت نفس ضمنی کاهش هیجان منفی را پیش‌بینی می‌کند (دیجکسترهوویس، 2004). همچنین پژوهش‌ها مبین اهمیت نقش مهم خود ضمنی در تعدیل هیجانی است. برخی از روش‌های مداخله، تاثیری بر عزت نفس غیرمستقیم (ضمنی) داشته، اما بر عزت نفس خودگزارشی (آشکار) تاثیری ندارد (بکاس، بالدوین و پکر، 2004). دیجکسترهوویس (2004) با چندین آزمایش کلمه "من" را به صورت زیر آستانه‌ای ارائه نمود که فوراً با یک صفت مثبت جفت می‌شد (مانند باهوش، دوست داشتنی، موفق). نتایج نشان داد که شرکت‌کنندگان گروه شرطی‌سازی ارزشی، افزایشی را در عزت نفس ضمنی در مقایسه با گروه کنترل نشان دادند. شبیه به کار دیجکسترهوویس، چندین پژوهش دیگر از جمله بکاس و همکارانش (2004) نیز این فرضیه را که شرطی‌سازی ارزشی می‌تواند عزت نفس ضمنی را تغییر دهد، آزمون کردند. تفاوت اصلی بین این پژوهش‌ها این بود که بکاس از روش جفت سازی فوق آستانه‌ای استفاده کرد. با وجود تفاوت‌ها در روش پژوهش نتایجی شبیه مطالعه دیجکسترهوویس (2004) بدست آمد به این صورت که شرطی‌سازی ارزشی می‌تواند به طور تاثیرگذاری در تغییر ارزیابی‌های ضمنی از خود با استفاده از محرک‌های ارائه شده چه به صورت زیرآستانه‌ای و چه به صورت فوق آستانه‌ای، مورد استفاده قرار گیرد؛ که این یافته در پژوهش چان و ژانگ (2009) نیز تایید شده است. در این پژوهش اثربخشی معنادار شرطی‌سازی ارزشی بر عزت نفس ضمنی تایید شده در حالی‌که چنین ارتباطی بر عزت نفس آشکار اثبات نشده است؛ اما از طریق تغییر در نگرش ضمنی می‌توان بر نگرش عینی نیز تغییر ایجاد کرد (چان و ژانگ، 2009؛ گارونسکی و بودن‌هاوزن، 2006). اضافه بر این در پژوهش بالاس و سولج، (2012) این اجماع حاصل شد که شرطی سازی ارزشی در دو حالت آگاهی و ناخودآگاهی از ارتباط بین محرک‌های شرطی و غیر شرطی نیز اتفاق می‌افتد. در پژوهش دیگری دربه‌کارگیری فرایند شرطی‌سازی در افراد معتاد به الکل، نگرش منفی ضمنی نسبت به الکل را در آن‌ها ایجاد کردند (ویرز، هاورمن و هوبن، 2010). به‌طور کلی در مروری بردیدگاه‌های گوناگون شرطی‌سازی ارزشی می‌توان گفت که میزان اثر بخشی روش شرطی سازی ارزشی در حوزه‌های گوناگون مورد تایید واقع شده است؛ به خصوص زمانی‌که تعداد محرک‌ها شرطی و غیرشرطی کم باشد (میچل، 2003؛ فیلد، 2005؛ به نقل از جان، بند، بولدر و استالن، 2012)؛ اما هیچ الگوی قطعی برای توضیح سازوکارهای زیربنایی شرطی‌سازی ارزشی وجود ندارد. با این وجود با توجه به نتایج پژوهش‌های گوناگون احتمالاً الگوی شبکه تداعی بهترین توصیف‌گر و مناسب‌ترین الگو به حساب می‌آید که معتقد است، شرطی‌سازی ارزشی بر پایهٔ سازوکارهای ساده‌ای از شکل‌گیری تداعی هستند (دی هائر و همکاران، 2001). در راستای بررسی درمان‌های گوناگون در خصوص اختلال اضطراب اجتماعی، درمان‌های دارویی از گروه داروهای SSRIها نسبت به بقیه درمان‌ها نقش موثری در برطرف کردن علائم اختلال ندارد (کلارک، 2003)؛ اما بر طبق یافته‌های شنیر، بلانکو، کامپیس، لویس، سانچزلکی، سیمپسون، مارشال، لین، فماندز، اسمیت و لیبوویتز (2003) سیتالوپرام به عنوان درمان دارویی اضطراب اجتماعی همبود با افسردگی اساسی بکار برده شده و اثربخشی آن تایید شده است. اما بر طبق یافته‌های مک اووی، ناتان، راپی و کمپل (2012) گروه درمانی شناختی رفتاری نقشی پررنگ در درمان اختلال اضطراب اجتماعی ایفا می‌کند. پژوهش رحمانیان، میرزاییان و حسن زاده (1390) نیز مهر تاییدی بر پیش بینی اثربخشی این روش 99 درصد اطمینان می‌باشد. طرحواره درمانی نیز موجب کاهش فعالیت طرحواره‌های ناسازگار اولیه در تمامی حوزه‌های طرحواره و متعاقب آن سبب کاهش معنادار آماری و بالینی در آماج اصلی درمان (ترس و اجتناب) می‌شود. طرحواره درمانی در درمان اختلال اضطراب اجتماعی زنان، از کارایی و اثربخشی لازم برخوردار است (خورشیدزاده، برجعلی و دلاور، 1390). از دیگر روش‌های درمانی بکار گرفته شده، تعدیل ادراکات زیرآستانه‌ای است که تداعی‌های ضمنی منفی افراد با اضطراب اجتماعی را کاهش می‌دهد (کلرکین و تیچمن، 2010). منابع و مآخذ منابع فارسی البرزی، سرور. (1390). بررسی توان استروپ هیجانی ترکیبی زیرآستانه‌ای و فوق آستانه‌ای در سنجش تورش توجه اضطراب اجتماعی و اضطراب امتحان. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی دانشگاه فردوسی مشهد. انجمن روانپزشکی آمریکا. (DSM-IV) (1374). راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی. (ترجمه محمدرضا نائینیان، محمدرضا مداحی و محمدابراهیم بیابانگرد). تهران: انتشارات شاهد. (تاریخ انتشار به زبان اصلی 1994). پناهنده، سامیه. (1391). تاثیر آموزش برنامه شرطی سازی ارزشی زیر آستانه‌ای بر افزایش عزت نفس ضمنی در دانشجویان افسرده غیر بالینی. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی دانشگاه فردوسی مشهد. حمیری، کاملیا. (1389). بررسی ترس از ارزیابی مثبت، هوش هیجانی، ارزیابی چهره‌های هیجانی در افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی؛ پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی دانشگاه شیراز. خورشیدزاده، محسن؛ برجعلی، احمد؛ سهرابی، فرامرز و دلاور، علی. (1390). اثربخشی طرحواره درمانی در درمان زنان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی. پژوهش‌های روانشناسی بالینی و مشاوره، 1 (2)، 24-5. داداش زاده، حسین؛ یزداندوست، رخساره؛ غرایی، بنفشه و اصغرنژادفرید، علی اصغر. (1391). اثربخشی درمان شناختی رفتاری گروهی و مواجهه درمانی بر میزان سوگیری تعبیر و ترس از ارزیابی منفی در اختلال اضطراب اجتماعی. مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، 18 (1)، 51-40. دادستان، پریرخ. (1385). روانشناسی مرضی تحولی. از کودکی تا بزرگسالی. ج 1، تهران: انتشارات سمت. دادستان، پریرخ؛ اناری، آسیه و صالح پور، بهرام. (1388). اختلال اضطراب اجتماعی و نمایش درمانگری. فصلنامه روانشناسان ایرانی. 4 (13)، 123- 115. داوودی، ایران؛ صلاحیان، افشین و ویسی، فاطمه. (1391). اضطراب اجتماعی و ترس از ارزیابی مثبت. مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران، 22 (96)، 88-80. رجبی، غلامرضا و بهلول، نسرین. (1386). سنجش پایایی و روایی عزت نفس روزنبرگ در دانشجویان سال اول دانشگاه شهید چمران، پژوهش‌های تربیتی و روانشناختی، 3 (2)، 48-34. رجبی، غلامرضا و عباسی، قدرت اله (1390). بررسی رابطه خودانتقادی، اضطراب اجتماعی و ترس از شکست با شرم درونی شده در دانشجویان، پژوهش‌های روانشناسی بالینی و مشاوره، 1 (2)، 182-171. رحمانیان، زاهده؛ میرزاییان، بهرام و حسن زاده، رمضان. (1390). اثردرمان شناختی رفتاری گروهی بر اضطراب اجتماعی دختران دانش آموز، دوماهنامه علمی پژوهشی دانشور پزشکی، 19 (96)، 11-1. رئیس المحدثین، فائزه. (1391). اثربخشی شرطی‌سازی ارزشی زیرآستانه‌ای بر کاهش نشانه‌های وسواسی در افراد دارای علائم وسواس آلودگی از طریث کاهش واکنش‌های انزجاری، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه فردوسی مشهد. سادوک، بنیامین و سادوک، ویرجینیا. (1385). کاپلان-سادوک خلاصه روانپزشکی علوم رفتاری- روانپزشکی بالینی (جلد 2، ترجمه نصرت الله پور افکاری). تهران: انتشارات شهر آب. (تاریخ انتشار به زبان اصلی 2003). سانتراک، جان دبلیو. (2001). روانشناسی تربیتی، ترجمه مرتضی امیدیان (1385). یزد: نشر دانشگاه سردارآبادی، مهدی. (1385). بررسی میزان شیوع فوبی اجتماعی، اضطراب افسردگی و استرس در دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی. پایان نامه کارشناسی دانشگاه فردوسی مشهد. سلیگمن، مارتین و روزنهان، دیوید. (1379). آسيب‌شناسي روانی: روان‌شناسی نابهنجاري. (ترجمه یحیی سیدمحمدی). تهران: نشر ساوالان. شرودر، کارولین و گوردن، بتی. (2002). سنجش و درمان مشکلات دوران کودکی (راهنمای روانشناسان بالینی و روانپزشکان)، ترجمه مهرداد فیروزبخت، 1389، تهران: نشر دانژه غفاری نژاد، علیرضا. (1387). شیوع اختلال ترس اجتماعی و برخی عوامل وابسته، نظیر جنسیت و سابقه خجالتی بودن در کودکی در دانش آموزان دبیرستانی شهر کرمان، مجله علوم پزشکی هرمزگان، 3، 29-26. فیست، جس و فیست، گریگوری. جی. (1386). نظریه‌های شخصیت. (ترجمه یحیی سیدمحمدی). تهران: نشر روان. (تاریخ انتشار به زبان اصلی: 2002). گراوند، فریبرز؛ افضلی، محمدحسن؛ شکری، امید؛ پارسیان، منیره؛ پاکلک، ملیتا؛ خدایی، علی و طولابی، سعید. (1389). تفاوت‌های جنسی و سنی در اضطراب اجتماعی دوره نوجوانی، روانشناسی تحولی، روانشناسان ایرانی، 7(26)،174 -165. لیهی، رابرت و هالند، استفان. (1385). راهنمای گام به گام درمان اختلالات اضطراب (ترجمه اکرم دهقانی). مرکزی: انتشارات نوای دانش (تاریخ انتشار به زبان اصلی، 2000). محمدی، ابوافضل؛ زرگر، فاطمه؛ امیدی، عبداله و باقریان سرارودی، رضا. (1392). مدل‌های سبب‌شناسی اختلال اضطراب اجتماعی، مجله تحقیقات علوم رفتاری، 11 (1)، 80-68. محمدی، نوراله و سجادی نژاد، مرضیه. (1386). رابطه نگرانی از تصویر بدنی، ترس ازارزیابی منفی و عزت نفس با اضطراب اجتماعی، فصلنامه علمی- پژوهشی روانشناسی دانشگاه تبریز، 2 (5)، 75-60. مسعودنیا، ابراهیم. (1388). بررسی رابطه بین عزت نفس و اضطراب اجتماعی در دانشجویان دوره کارشناسی، دوماهنامه علمی- پژوهشی دانشور رفتار، روانشناسی بالینی و شخصیت، 16 (37)، 58-49. معماریان، سپیده. (1390). اثربخشی برنامه آموزش کنترل توجه بر کاهش سوگیری توجه به محرک‌های اضطراب اجتماعی و بهبود شاخص‌های درمانی افراد مضطرب اجتماعی؛ پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی دانشگاه فردوسی مشهد. نجات، پگاه و حاتمی، جواد. (1391). بررسی آزمون تداعی ضمنی (IAT): مقایسه بین سازه‌ای و راهبردهای پاسخ‌دهی آزمودنی‌ها، فصلنامه تازه‌های علوم شناختی، 14 (1)، 75-87. نیسی، عبدالکاظم؛ شهنی ییلاق، منیجه و فراشبندی، افسانه. (1384). بررسی رابطه ساده و چندگانه متغیرهای عزت نفس، اضطراب عمومی، حمایت ادراک شده و سرسختی روانشناختی با اضطراب اجتماعی دختران دانش‌آموز پایه اول دبیرستان‌های شهرستان آبادان، مجله علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز، 12 (30)، 152-137. هالجین، ریچارد پی؛ ویتبورن، سوزان گراس. (1999). آسیب‌شناسی روانی، دیدگاه‌های بالینی درباره اختلالات روانی، ترجمه یحیی سیدمحمدی (1385)، تهران: نشر روان یعقوبی نصرآبادی، محمد؛ عاطف وحید، محمد و احمدزاده، غلامحسین. (1382). تاثیر گروه‌درمانی شناختی رفتاری بر کاهش افسردگی و اضطراب بیماران مبتلا به اختلال خلقی. مجله اندیشه و رفتار. 9(2). 8-1. منابع انگلیسی American Psychiatric Association. (2004). Diagnostic and statistical manual of mental disorders, 4th ed. (DSM-IV). Washington, DC: APA. American Psychiatric Association: DSM-V Development. (2012). Retrieved on Aguest 22, from: http:// www.dsm5.org/pages/default.aspx. Ameringen, M., Mancini, C., Stayn, G.,& Donison, D. (1991). Relationship of social phobia with other psychiatric illness. Journal of Affective Disorders, 21, 93-99. Baccuc, J.R., Baldwin, M.W., & packer, D.J. (2004). Increasing implicit self esteem through classical conditioning. Psychology Science, 15, 498-502. Baeyens, F., Eelen, P., Crombez, G., & Van den Bergh, O. (1992). Human evaluative conditioning: Acquisition trials, presentation schedule, evaluative style, and contingency awareness. Behaviour Research and Therapy, 30 (2), 133-142. Baeyens, F., Eelen, P., Van den Bergh, O., & Crombez, G. (1989). Acquired affective evaluative value: Conservative but not unchangeable. Behaviour Research and Therapy, 27 (3), 279-287. Baeynes, F., & De Houwer, J. (1995). Evaluative conditioning is a qualitatively distinct from of classical conditioning: A reply to Davey (1994). Behaviour Research and Therapy, 33(7),825-831. Balas, R.,& Sweklej, J. (2012). Evaluative conditioning may occur with and without contingency awareness. Psychological Research. 76, 304–310. Bar-Anan, Y., De Houwer, J. & Nosek, B. A. (2010). Evaluative Conditioning and Conscious Knowledge of Contingencies: A Correlational Investigation with Large Samples, The Quarterly Journal of Experimental Psychology, 63 (12), 2313–2335. Basson, J.K., Brown, R.P., Zeigler-Hill,V., & Swann,W.B.(2003). Self enhancement tendencies among people with high explicit self esteem. The moderating role of implicit self esteem. Self and Identity, 2, 169-187. Beck, A.T., Emery, G., & Greenberg, R.L. (1996). Cognitive therapy for the evaluation. anxieties. In C. G. Lindemann, Handbook of the treatment of the anxiety disorders (pp.235–260). Northvale: Aronson. Bolders, A. C., Band, G. P. H., & Jan stallen, P. (2013). Evaluative conditioning induced changes in sound valence, Original Research Article, 3, 1-12. Bouton, M. E. (1993). Context, time and memory retrieval in the interference paradigms of Pavlovian learning, Psychological Bulletin, 114(1), 80-99. Butler, A.C., Hokanson, J., & Flynn, H. A.(1994). A Comprison of self esteem lability and low trait self esteem as vulnerability factors for depression. Journal of Personality and Social Psychology, 66, 166-177. Butler, R. (1988). Enhancing and understanding intrinsic motivation: the effects of task involving and ego involving evaluation on interest and performance, British Journal of Educational Psychology, 58(1), 1-14. Button, K.S., Browning, M., Munafo, M. R., & Lewis, G. (2012). Social inference and social anxiety: Evidence of fear congruent self referential learning bias. Journal of Behavior Therapy and Exprimental Psychiatry, 43, 1088- 1087. Cisler. J.M., & Koster, E.H. (2010). Mechanisms of attentional bises towards therat in anxiety disorders. Clinical Psychology Review,30(2), 203- 216. Clark, D. M, Wells, A. (1995). A cognitive model of social phobia. In: Clark DM, Heimberg, R. G, Liebowitz, M. R, Hope, D.A, Editors. Social Phobia: Diagnosis, Assessment and Treatment. New York, NY: Guilford Press, 69-93. Clark, D., Ehlers, A., & McManus, F.(2003). Cognitive Therapy Versus Fluoxetine in Generalized Social Phobia: A Randomized Placebo-Controlled Trial. Journal of Consulting and Clinical Psychology, 71 (6),1053- 1067. Clark, D.M & Wells, A. (1995). A cognitive model of social phobia. In R. Heimberg, M. Liebowitz,D.A.Hope & F.R.Schneier (Eds), Social phobia: Diagnosis assessment & treatment. ( 69- 93)New York: Guilford press. Clerkin, E., & Teachman, B.( 2010). Training implicit social anxiety associations: An experimental intervention. Journal of Anxiety Disorders, 23 (3), 300-308. Coles, M.E., Trevor. A., & Heimberg, G. (2001). International Handbook of social anxiety: Concepts, Research and Interventions relating to the self and shyness, (Eds) Crozier, W. R., Alden, E. John Wiley & sons. Collins, A.M., & Loftus, E.F. (1975). A spreading activation theory of semantic processing. Psychological Review, 82, 407-428. Corr, P. J. (2004). Reinforcement Sensitivity Theory and Personality. Neuroscience Biobehavior Review, 28(3), 317-32. Dattilio, F. M. (2002). Homework Assignments in Couple and Family Therapy, Journal of Clinical Psychology, 58 (5), 83-88. Davey, G. C. L. (1994). Is evaluative conditioning a qualitatively distinct from of classical conditioning? Behaviour Research and Therapy, 32 (3), 291-299. De Houwer, J. (2007). A conceptual and theoretical analysis of evaluative conditioning, Spanish Journal of psychology, 10(2), 230-241. De Houwer, J. (2009). The propositional approach to associative learning as an alternative for association formation models, Journal of Learning and Behavior, 37(1), 1-20. De Houwer, J., Hendrickx, H., & Baeyens, F. (1997). Evaluating Learning with Subliminally presented stimuli. Consciousness and Cognition, 6 (1), 87-107. De Houwer, J., Thomas, S., & Baeyens, F. (2001). Associative learning of likes and dislikes: A review of 25 years of research on human evaluative conditioning, Psychological Bulltein, 127(6), 853-869. De Houwer, J., Vandorpe, S., & Beckers, T. (2005). On the role of controlled cognitive process in human associative learning. New directions in human assosiative learning. Lawrence Erlbaum. De Houwer. J. (2007). A conceptual and theoretical analysis of evaluative conditioning. The Spanish Journal of Psychology, 10,230-241. De Houwer. J., Baeyens, F., & Field, A. (2005). Associative learning of likes and dislikes: Some current controversies and possible ways forward. Cognition & Emotion, 19, 161-174. Diaz, E., & Ruiz, G. (2005). Resistance to extinction of human evaluative conditioning using a between-subjects design, Journal of Cognition and Emotion, 19(2), 245-268. Dijksterhuis, A. (2004). I Like Myself but I Don’t Know Why: Enhancing Implicit Self-Esteem by Subliminal Evaluative Conditioning. Journal of Personality and Social Psychology , 86 (2), 345-355. Dijksterhuis, A., Aarts, H., Bargh, J. A., & Van Knipennberg, A. (2000). Relation between associative strength and automatic behavior, Journal of Experimental Social Psychology, 36, 531-544. Dodgson, P.G., & Wood, J. V. (1998). Self esteem and the cognitive accessibility of strengths and Weaknesses after failure. Journal of Personality and Social Psychology, 75, 178- 197. Donnellan, M. B., Trzesniewski, K. H., Robins, R. W., Moffitt, T. E., & Casp A. (2005). Low self esteem is related to aggression, antisocial behavior and delinquency. Psychological Science,16(4), 328-335. Eng, W. & Heimberg, R. G. (2007). Handbook of Evidence-based Psychotherapies: A Guide for research and practice. Edited by Freeman, C. & Power, M, John Wiley & Sons. Farnham, S.D., Greenwald, A.G., & Banaji, M.R. (1999). Implicit self esteem. InD. Abrams & M. A. Hogg (Eds). Social Identity and Social Cognition. 230-248. Oxford,UK:Blackwell. Fazio, R. H. & Olson, M. A. (2003). Implicit measure in social cognition research: Their Meaning and Use. First published online as a review in advance on August 6, Annual Review. Fazio, R. H., & Williams, C. J. (1986). Attitude Accessibility as a Moderator of the Attitude-Perception and Atiitude-Behavior Relations: An Investigation of the 1984 Persidential Election. Journal of personality and Social Psychology, 51 (3), 505-514. Fazio, R. H., Powell, M. C., & Herr, P. M. (1983). A Process Model of the Attitude –Behvior Relation: Processing One’s Attitude Upon Mere Observation of the Attitude Object, Journal of the Personality and Social Psychology, 44(4), 723-735. Fazio, R. H., Williams, C. J., & Powell, M. C, (2000). Measuring Associative Strenght: Category-Item Associations and Their Activation from Memory, 21(1), 7-25. Fegus, T.A., Valentiner, P., Mc Grath, P.B., Stephenson, K., Gier, S., & Jencius, S. (2009). The Fear of Positive Scale,Psychometric properties in a clinical sample, Journal of Anxiety Disorders, 23, 1177-1183. Field, A.P., & Moore, A.C. (2005). Dissociating the effects of attention and contingency awareness on evaluative conditioning effects in the visual paradigm, Cognition and Emotion,19,217-243. Fowler, D., Freeman, D., Smith, B., Kuipers, E., Bebbington, P., Bashforth, H., Coker, S., Hodgekins, J., Gracie, A., Dunn, G.,& Garty, P. (2006). The Brief Core Schema Scale (BCSS): Psychometric properties and associations with paranoia and grandiosity in non-clinical and psychosis samples. Psychological Medicine, 36, 749-759. Fulcher, E., & Hammerl, M. (2001). When all is revealed : A dissociation between evaluative learning and contingency awareness. Journal of Consciousness and Cognitive , 10, 524-544. Furmark, T. (2002). Social phobia: overview of community surveys. Acta Psychiatrica Scandinavica, 105 (2), 84-93. Gawronski, B., & Bodenhausen, G. V. (2006). Associative and propositional processes in evaluation: an integrative review of implicit and explicit attitude change. Psychological Bulletin, 132, 692–731. Glashouwer, K.A., De Jong P. J., & Penninx, B.W.J.H. (2012). Prognostic value of implicit and explicit self association for the course of depressive and anxiety disorders, Journal of Behavior Research and Therapy, 50, 479-486. Glashouwer, K.A., Vroling, M. S., De jong. P.J., & Jos de keijser. W.L. (2012). Low implicit self esteem and dysfunctional automatic associations in social anxiety disorder. Journal of Behavior Therapy and Experimental Psychiatry, 44(2),262-270. Gotlib, I. H., Kasch, K. L., Traill, S., Joormann, J., Arnow, B.A., & Johnson, S. L. (2004). Coherence and Specificity of Information Proccessing Biases in Depression and Social Phobia. Journal of Abnormal Psychology, 113 (3), 386-398. Greenberg, J., Solomon, S., Pyszezynski, T., Rosenblatt, A., Burling, J., et al. (1992). Why Do People Need Self esteem? Converging Evidence that Self esteem Serves an Anxiety–Buffering Function. Journal of Personality and Social Psychology, 63(6), 913-922. Greenwald, A.G., & Banaji, M. R. (1995). Implicit social cognition: Attitudes, Self esteem, and Stereotypes, Psychological Review, 102 (1), 4-27. Greenwald, A.G., McGhee, D.E., & Shwartz, J.L.K. (1998). Measuring individual differences in implicit cognition: The implicit association test. Journal of Personality and Social Psychology, 74 (6), 1464-1480. Grumm, M., Nestler, S., Von Collani, G. (2009). Changing explicit and implicit attitudes: The case of self esteem, Journal of Exprimental Social Psychology,45, 327-335. Hammerl, M. (2000). I Like It, but Only When I’m Not Sure Why: Evaluative Conditioning and the Awareness Issue, Journal of Consciousness and Cognition, 9, 37–40. Hammerl, M., Bloch, M., & Silverthorne, C .P. (1997). Effects of US alone presentations on human evaluative conditioning. Learning and Motivation, 28 (4), 491-509. Hartman, L. M. (1984). Cognitive Components of Social Anxiety. Journal of Clinical Psychology, 40 (1). 137-139. Heeren, A., Reese, H., Mc Nally, R. J.,& Philippt. P. (2012). Attention training toward and away from threat in social phobia: Effects on subjective, behavioral and physiological measures of anxiety, Journal of Behaviour Research and Therapy, 50, 30-39. Heimberg, R. G., Horner, K. J., Juster, H. R., Safren, S. A., Brown, E.J., Shneier. F. R., & Liebowitz, M. R. (1999). Psychometric properties of the liebowitz social anxiety scale, Psychological Medicine, 29, 199-212. Hofmann, S. G., Barlow, D.H. (2002). Social Phobia (Social Anxiety Disorder). In: Barlow, D.H. Anxiety and Its Disorders, Second Edition: The Nature and Treatment of Anxiety and Panic. New York, NY: Guilford Press, 454-76. Hofmann, W., De Houwer, J., Perugini, M., Baeyens, F., & Crombez, G. (2010). Evaluative conditioning in human: A Meta-analysis. Psychological Bulletin,136 (3), 390-421. Hofmann, W., De Houwer. J., Perugini, M., Baeyens, F., & Crombez, G. (2010). Evaluative conditioning in humans: A meta-analysis, Psychological Bulletin,136,390-421. Holender, D. (1986). Semantic activation without conscious identification in dichotic listening, parafoveal vision, and visual masking: A survey and appraisal, Journal of Behavioral and Brain Sciences, 9(1), 1-23. Houben, K., Havermans, R. C., Wiers, R. W. (2010). Learning to dislike alcohol: conditioning negative implicit attitude towards behavior. Psychopharmocology, 211. 79-86. Implicit cognitive processes in psychopathology: An introduction, Journal of Behavior Therapy and Experimental Psychiatry, (2007), 38 , 95–104. Inderbitzen-Nolan, H. M. & Walters, K. S. (2000). Social anxiety scale for adolescents: Normative data and further evidence of construct validity. Journal of clinical child psychology, 29, 360-371. Jazaieri, H., Goldin, P.R., Warner, K., Ziv, M., & Gross, J. (2012). A Randimized Trial of MBSR Versus Aerobic Exercise for Social Anxiety Disorder. Clinical Psychology, 68 (7), 715-731. Jones,C. R., Fazio, R. H., Olson, M. A. (2009). Implicit Misattribution as a Mechanism Underlying Evaluative conditioning, Journal of Personality and Social Psychology, 96 (5), 933-948. Jordan, C.H., Spencer, S. J., Zanna, M.P. (2003). “ I love me…..I love me not” Implict self esteem,explicit self esteem,explicit self esteem and defensiveness. In S.J. Spencer, S.Fien, M. P . Zanna,J. M. Olson (Eds), The Ontario symposium; vol. 9: Motivated social perception (117-145). Mahwah,NJ: Erlbaum. Kent, G., & Keohan, S. (2001). Social anxiety and disfigurement: the moderating effects of fear of negative evaluation and past experience, British Journal of Clinical Psychology. 40 (1), 23-34. Kernis, M.H., Grannemann, B.D., Mathis, L.C. (1991). Stability of self esteem as moderator of the relation between level of self esteem and depression. Journal of Personality and Social Psychology, 61,80-84. Kimbrel, N. A. (2008). A model of the development and maintenance of generalized social phobia. Clininal Psychology Review, 28(4), 592-612. Kirkpatrick, F., Waugh, L. A., Valencia, C. E., A., & Webster, G. D. (2002). The functional domain specificity of self-esteem and the differential prediction of aggression. Journal of Personality and Social Psychology, 82, 756–767. Kocovski, N. L. & Endler, N. S. (2000). Social Anxiety, Self-Regulation, and Fear of Negative Evaluation, European Journal of Personality, 14, 347-358. Koole, S. L., Dijksterhuis, A., & van Knippenberg, A. (2001). What's in a Name: Implicit Self-Esteem and the Automatic Self, Journal of Personality and Social Psychology, 80( 4), 669-685. Kunst-Wilson, W. R., & Zajonc, R. B. (1980). Affective Discrimination of Stimuli that cannot be Recognized, Science, 207(4430), 557-558. Lampe, L.A. (2009). Social anxiety disorders: recent developments in psychological approaches to conceptualization and treatment, Australian and New Zealand Journal of Psychiatry,43,887-898. Leavy, A. B.,& Martin, L. (1975). Classical conditioning of human evaluative responses. Behavior Research and Therapy, 13(4), 221-226. Lépine, J., & Pélissolo, A. (2000).Why take Social Anxiety Diosrder Seriously? Journal of Depression and Anxiety , 11, 87–92. Li, H., Zeigler-Hill, V., Lue, J., Yang, J.,& Zhang, Q. (2012). Self esteem modulates attentional responses to rejection: Evidence from even related brain potentionals, Journal of Research in Personality, 46, 459-464. Li, H., Zeigler-Hill, V., Yang, J., Jila, L., Xiao ,X., Luo, J., & Zhang, Q. ( 2012). Low self esteem and neural basis of attentional bias for social rejection cues:Evidence from the N2pc ERP component. Journal of Personality and Individual Differences, 53, 947- 951. Lindesay, J. (1995). Neurotic Disorders in the Elderly. Oxford: Oxford University Press. Lipp, O. V., & Purkis, H. M. (2005). No support for dual process accounts of human affective learning in simple Pavlovian conditioning, Journal of Cognition and Emotion, 19(2), 269-282. Lipp, O. V., Oughton, N., & Lelievre, J. (2003). Evaluative learning in human Pavlovian conditioning: Extinct, but still there? Journal of Learning and Motivation, 34, 219-239. Lovibond, P. F., & Shanks, D. R. (2002). The role of awareness in Pavlovian conditioning: Empirical evidence and theoretical implications, Journal of Experimental Psychology: Animal Behavior Process, 28(1), 3-26. Martin, I., & Leavy, A. B. (1994). The evaluative response: Primitive but necessary, Behaviour Research and Therapy, 32(3), 301-305. Mc Evoy, P.M., Nathan, P., Rapee, R. M., Campbell, B. N. C. (2012). Cognitive behavioral group therapy for social phobia,Evidence of transportability to community clinics. Journal of Behaviour Research and Therapy, 50, 258-265. McNaughton, N., Corr, P. J. (2004). A Two-dimensional Neuropsychology of Defense: Fear/Anxiety and Defensive Distance. Neuroscience Biobehavior Review, 28(3), 285-305. Mitchel, C. J., De Houwer, J., & Lovibond, P. F. (2009). The Propositional Nature of Human Associative Learning, Journal of Behavioral and Brain Sciences, 32, 183-246. Neal, J.A., Edelmann, R.J. (2003). The etiology of social phobia: Toward a developmental profile, Clinical Psychology Review, 23, 761-786. Peeruchet, P., & Vinter, A. (2002). The self-organizing consciousness, Journal of Behavioral and Brain Sciences, 25, 297-388. Puklet, M., & Videk, M. (2008). Psychometric properties of the social anxiety scale for adolescents (SASA) and its relation to positive imaginary audience and academic performance in Slovene adolescents. Studia psychological, 50(1), 49-65. Puklet, M., & Vidmar, G. (2000). Social anxiety in Slovence adolescence: Psychometric properties of a new measure, age differences and relations with self- consciousness and perceived incompetence. European review of applied psychology, 50, 249-258. Rapee, R M. (1995). Descriptive psychopathology of social phobia. In: Clark DM, Heimberg RG, Liebowitz MR, HopeDA, Editors. Social Phobia: Diagnosis, Assessment, and Treatment. New York, NY: Guilford Press. Rapee, R. M, Spence S.(2004). The etiology of social phobia: empirical evidence and an initial model. Clinical Psychological Review, 24 (7), 737-767. Rapee, R. M., Heimberg, R.G. (1997). A cognitive-behavioral model of anxiety in social phobia. Behavior Research Therapy, 35(8), 741-56. Rapee, R., & Spence, S.H. (2004). The etiology of social phobia: Emprical evidence and an initial model. Clinical Psychology Review, 24, 737-767. Rapee, R.M. (1995). Descriptive psychopathalogy of social phobia. New York: Guilford Press. Rescorla, R. A. (1988). Pavlovian conditioning : It’s not what you think it is. American Psychologist, 43 (3), 151-160. Rozin, P., Wrzesniewski, A., & Byrns, D . (1998). The elusiveness of evaluative conditioning. Learning and Motivation, 29 , 397-415. Ruscio, A. M., Brown, T. A., Chiu, W. T., Sareen, J., Stein, M. B., & Kessler, R. C. (2008). Social fears and social phobia in the USA: results from the National Comorbidity Survey Replication, Psychological Medicine, 38, 15-28. Russell, J. A. (2003). Core affect and psychological construct of emotion. Psychological Review, 110(1), 145-172. Salkovskis, P.M. (1989). Cognitive behavioral factors and the persistence of intrusive thoughts in obsessional problem. Behaviour and Research Therapy, 26(7), 677-682. Schneier, F. R., Blanco, C., Campeas, R., Lewis-Fernandez, R., Lin, Sh., Marshall, R., Schmidt, A. B., Sanchez-Lacay, A. J., Simpson, H. B., & Liebowitz, M. R. (2003). Citalopram Treatment of Social Anxiety Disorder With Comorbid Major Depression. Journal of Depression and Anxiety, 17191–196. Sedikides, C., & Gregg, A. P. (2003). Portraits of the self. Handbook of social anxiety (pp:110-138). London: sage publication Shanks, D. R. (2010). Learning : From Association to Cognition, Annual Review of Psychology, 61, 273-301. Stahl, C., Unkelbach, C., & Corneille, O. (2009). On the Respective Contributions of Awareness of Unconditioned Stimulus Valence and Unconditioned Stimulus Identity in Attitude Formation Through Evaluative Conditioning, Journal of Personality and Social Psychology, 97(3), 404-420. Stuart, E.W., Shimp, T. A., & Engle, R. W . (1987). Classical conditioning of consumer attitudes: Four experiments in an advertising context. Journal of Consumer Research, 14 (3), 334-349. Swann, W. B., Chang-Schneider, C., & Mc Clarty, K. (2007). Do our self-views matter? Self-concept and self esteem in everyday life. American Psychology, 62(2), 84-94. Talepasand, S., & Nokani, M. (2010). Social Phobia symptoms: Prevalence and Sociodemographic Correlates. Iranian Medicine, 13 (6), 522-527. Tanner, R. J., Stopa, L., De Houwer, J. (2006). Implicit views of the self in social anxiety, Journal of Behaviour Research and Therapy , 44, 1397–1409. Taylor, S. E., & Brown, J.D. (1988). Illusion and wellbeing: A social psychological perspective on mental health. Psychological Bulltein, 103(2), 193-226. Teachman, B., & Woody, S. (2003). Automatic processing among individuals with spider phobia: Change in implicit fear association following treatment. Journal of Abnormal Psychology, 112, 100-109. Teachman, B., & Woody, S. (2004). Staying tuned to research in implicit cognition: Relevance for clinical practice with anxiety disorder. Cognitive and Behavioral Practice, 11 (2), 149-159. Teachman, B.A & Allen, J.P. (2007). Development of Social Anxiety: Social Interaction Predictors of Implicit and Explicit Fear of Negative Evaluation. Abnormal Children Psychology, 35, 63–78. Tice, D. M. (1991). Esteem protection or enhancement? self-handicapping motives and attributions differ by trait self esteem. Journal of Personality and Social Psychology, 60, 711-725. Turner, S,M., Beidel, S. M., & Larkin, K.T.(1986). Situational determination of social anxiety in clinic and nonclinic samples: Psychological and cognitive correlates. Journal of Consulting and Clinical Psychology, 54, 523-527. Veale, D. (2003).Treatment of social phobia, Advances in Psychiatric Treatment, 9, 258-264. Vythilingum, B., Stein, D. J. & Soifer, S. (2002). Is Shy bladder Syndrome a Subtype of Social Anxiety Disorder? A Survey of People with Paruesis. Journal of Depression and Anxiety, 16, 84–87. Walther, E., Weil, R., & Dusing, J. (2011). The role of evaluative conditioning in attitude formation, Current Directions in Psychological Science, 20,192-196. Walther, E., Weil, R., & Dusing, J .(2011). The Role of Evaluative Conditioning in Attitude Formation, Journal of the Associations for Psychological Science, 20(3), 192-196. Waschull, S.B., & Kernis, M.H. (1996). Level and stability as predictors of children’s intrinsic motivation and reasons for anger. Personality and Social Psychology Bulletin. 22, 4-13. Weeks, J. W ., Heimberg, R. G., Rodebaugh, T. L. & Norton, P. J. (2008). Exploring the relationship between fear of positive evaluation and social anxiety. Journal of Anxiety Disorders, 22, 386-400. Zajonc, R. B., (1986). Attitudinal Effects of Mere Exposure, Journal of Personality and Social Psychology Monograph Supplement, 9(2), 1-27. Zanon, R., De Houwer, J., & Gast, A. (2012). Context Effects in Evaluative Conditioning of Implicit Evaluations. Journal of Learning and Motivation , 43, 155– 165. Zhang, H. & Chan, D. K. (2009) Self-esteem as a source of evaluative conditioning, European Journal of Social Psychology, 39, 1065–1074.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

فروشگاه فایل صدرا دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید