صفحه محصول - مبانی نظری و پیشینه تحقیق سرسختی روانشناختی 2

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سرسختی روانشناختی 2 (docx) 24 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 24 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

سرسختی روانشناختی سرسختی روان شناختی دارای سه مولفه اساسی شامل کنترل ( قابلیت کنترل کردن موقعیت های متنوع زندگی)، تعهد (تمایل به در گیر شدن، برخلاف دور شدن از انجام کاری) و چالش (قابلیت درک اینکه تغییرات در زندگی چیزی طبیعی است) می باشد (هورسبرگ، شرمر، وسلکا و ورنان، 2008). سرسختی روانشناختی: منظور از سرسختی روانشناختی در پژوهش حاضر نمره ای است که آزمودنی در آزمون سرسختی اهواز کسب می کند. سرسختی روانشناختی سرسختی روانشناختی یکی از عوامل مهم شخصیتی است که در چگونگی مقابله شخص با فشار روانی تاثیر دارد. سرسختی روانشناختی عبارت است از خصوصیات شخصیتی خاصی که سه ویژگی تعهد، مبارزه جویی و حس کنترل دارد و فرد را در مقابل فشار روانی مقاوم می کند. سالواتور مدی و سوزان کوباسا(1988) به مدت ده سال بر روی افرادی که شخصیت سرسخت نامیده می شدند مطالعه و تحقیق کردند. به نظر می رسید این افراد در مقابل فشار روانی بسیار مقاوم اند و تحت تاثیر موقعیت های فشار زا نه تنها آسیب روانی نمی بینند بلکه به استقبال آنها می روند و این موقعیت ها را برای رشد و پیشرفت در زندگی خود ضروری می دانند. مطالعات کوباسا و مدی با مقایسه مدیران شرکت ها شروع شد و سپس بروی دانشجویان فارغ التحصیل نیز تحقیقاتی انجام دادند به این ترتیب که آنها را در یک موقعیت فشارزای روانی همچون ارزیابی یک مهارت ویژه قرار دادند. تحقیق نشان داد آنهایی که شخصیت سرسخت دارند فشار روانی کمتری را تجربه می کنند و کمتر تحت تاثیر فشار روانی دچار احساس تهدید می شوند. به طور کلی نتایج پژوهش های آنها نشان داد که گروه مقاوم خصایص زیر را داشتند: آن ها احساس تعهد شخصی نسبت به خود، کار، فامیل و دیگر ارزش های با ثبات دارند. آن ها احساس می کردند که روی شغل، زندگی و روابطشان کنترل دارند. آن ها وقایع زندگی را به عنوان یکسری چالش ها و مبارزه برای پیشرفت ضروری می دانستند. در افراد سرسخت حس تعهد در مقابل حس بیگانگی است. در دانشجویان سرسخت تعهد شخص در روابطش باعث می شود که در مواقع فشار روانی از حمایت اطرافیان برخوردار باشد. در مفهوم مبارزه جویی، که در مقابل احساس تهدید است، ارزیابی شناخته نهفته است، یعنی باور به اینکه دگرگونی در زندگی امری است عادی و باید آن را به عنوان فرصتی برای رشد به شمار آورد تا تهدیدی برای احساس ایمنی. حس کنترل در مقابل حس درماندگی است. کسانی که در موقعیت های فشارزا به جای احساس درماندگی، موقعیت را در اختیار خود می بینند بیشتر احتمال دارد که برای تغییر موقعیت، اقدام کنند(آقا یوسفی و همکاران، 1388). سرسختی روان شناختی در افراد نگرشی را به وجود می آورد که شیوه رویارویی با مسائل مختلف زندگی را تحت تاثیر قرار می دهد. افراد سرسخت حوادث زندگی را به طور قابل درک و همراه با تنوع و گوناگونی در نظر می گیرند. در مقابل، افرادی که سرسختی پایینی دارند، نسبت به حوادث دچار احساس بیگانگی، ناتوانی و تهدید می شوند و کنترل کمتری روی آنها دارند (زاکین و همکاران، 2003). فقدان والدين مي تواند رشد شخصيت فرزندان را متأثر سازد كه يكي از جنبه هاي مهم شخصيتي، سرسختي روانشناختي است به طوري كه كوباسا(1979) سرسختي را يك ويژگي شخصيتي مي داند كه در مواجهه با حوادث فشارزاي زندگي به عنوان يك منبع مقاومت و سپر محافظ عمل مي كند. او با استفاده از نظريه هاي وجودي در شخصيت، سرسختي را تركيبي از باورها در مورد خويش و جهان تعريف مي كند كه از سه مؤلفة تعهد، كنترل و مبارزه جويي تشكيل شده و در عين حال يك ساختار واحد است كه از عمل يكپارچه و هماهنگ اين سه مؤلفه مرتبط با هم سرچشمه مي گيرد. از نظركوباسا(1979) تعهد، احساس درآميختگي با بسياري از جنبه هاي زندگي مثل خانواده، شغل و روابط بين فردي است. فردي كه اين احساس را دارد، معنا و هدفمندي زندگي و كار و خانواده را دريافته است. كنترل، اعتقادي است مبني بر اين كه رويدادهاي زند گي و پيامدهاي آن، قابل پيش بيني و كنترل هستند و مي توان آن ها را تغيير داد . مبارزه جويي عبارت است از اين باور كه تغيير، جنبه اي عادي از زندگي است و وضعيت هاي مثبت يا منفي كه به سازگاري مجدد نياز دارند، فرصتي براي رشد و يادگيري بيش تر هستند نه، تهديدي براي امنيت و آسايش فرد (اربس و همكاران،2011). سرسختي روانشناختي چيزي فراتر از جمع سه مؤلفة تعهد، كنترل و مبارزه جويي است. انعطاف پذيري روانشناختي افراد سرسخت، صرفاً از تأثير انفرادي اين سه مؤلفه سرچشمه نمي گيرد، بلكه ناشي از شيوة مقابله اي خاصي است كه با تركيب پوياي اين مؤلفه هم خوان است(پاركز و رندال، 1983). در واقع، سرسختي روانشناختي ساختار واحدي است كه به يكپارچه سازي مؤلفه هايش مي پردازد و در آن ها يك همگوني ايجاد مي كند (كوباسا و همكاران، 1988؛ به نقل از حميلي،1386). سرسختي روانشناختي به عنوان يك ويژگي شخصيتي، نگرش دروني خاصي را به وجود مي آورد كه شيوة رويارويي افراد با مسايل مختلف زندگي را تحت تأثير قرار مي دهد . نيز سرسختي روانشناختي باعث مي شود كه فرد استرس هاي خود را به صورتي واقع بينانه و با بلند نظري مورد توجه قرار دهد. همچنين، سرسختي روانشناختي زاييدة دانشي است كه بر مبناي آن، شخص براي پاسخ گويي به استرس ز اها به منابع بيش تري دست پيدا مي كند؛ به عبارتي، يك احساس بنيادي از كنترل است كه به فرد سرسخت امكان دستيابي به تعدادي از راهبرد هاي مفيد و مؤثر را مي دهد. در نهايت، سرسختي روانشناختي باعث تقويت و پرورش ديدي خوشبينانه نسبت به استر س هاي رواني مي شود در واقع، سرسختي روانشناختي سپري در برابر برانگيختگي شديد فيزيولوژيكي در اثر حوادث استرس زاست و برخي از محققان معتقدند استرس عامل آسيب پذيريي مهم در مقابل بيماري ها مي باشد. ويژگي هاي متعددي را مي توان براي سرسختي روانشناختي مطرح نمود از جمله: 1. حس كنجكاوي قابل توجه 2. تمايل به داشتن تجارب معني دار 3. اعتقاد به مؤثر بودن آن چه كه مورد تصور ذهني قرار گرفته است 4. انتظار اين كه تغيير امري طبيعي است و هر محرك با اهميت مي تواند موجب رشد و پيشرفت گردد 5. ابراز وجود، نيرومندي و پرانرژي بودن 6. توانايي استقامت و مقاومت. اين ويژگي هاي مختلف مي توانند در سازگاري با وقايع استر س آور زندگي مفيد باشند .منطق انتخاب اين ويژگي ها، ارزيابي شناختي خوش بينانه اي است كه مي تواند به رغم استرس زا بودن آن ها، باعث درك معني دار و طبيعي ويژگ ي ها از سوي فرد شود . با اين وجود، تصميم گيري قاطعانه مي تواند منجر به يكپارچگي آنان در تجارب آينده شود . به اين ترتيب، افراد سرسخت، وقايع استرس آور را به وقايع قابل تحمل تر تبديل مي كنند(كوباسا، مدي و پوكتي، 1982). هم چنين آن ها دو تجربه اي را كه احتمالاً منجر به شكل گيري سرسختي روانشناختي مي شود بيان كرده اند. اول، احتمالا افراد سرسخت الگويي در پيش رو داشته اند كه آن را در زمينة تعهد، كنترل و مبارزه جويي سرمشق قرار داده اند و اين الگو ها با پيام د هاي مثبت و سالمي روبه رو شده اند . دوم، از آن جا كه سرسختي روانشنا ختي را مي توان ياد گرفت، احتمالاً افراد در مواجهه با وقايع، احساس كارآمدي و كنترل بر محيط را كسب كرده اند (كيامرثي و ابوالقاسمي، 1385). كوباسا، مدي و پوكتي (1982) معتقدند كه احتمالا تجارب دورة كودكي و تعامل با والدين و اطرافيان مي تواند منجر به يك شخصيت سرسخت شود . (نریمانی و همکاران، 1390). سرسختی روانشناختی، یک ویژگی شخصیتی است که در رویارویی با حوادث فشارزاي زندگی به عنوان منبع مقاومت و سپرمحافظ عمل می کند. سرسختی، ترکیبی از باورها در مورد خود و جهان است که از سه جزء تعهد، کنترل و مبارزه جویی تشکیل شده است، اما در عین حال مجموعه اي واحد است که از عمل هماهنگ این سه جزء تشکیل یافته است(کوباسا، 1982) سرسختی احساس بنیادي از کنترل است که به فرد سرسخت امکان ترسیم و دسترسی به فهرستی از راهبردها را می دهد. در نهایت سرسختی باعث پرورش دیدي خوش بینانه نسبت به فشار زاها می شود؛ به عبارتی، صفت مبارزه جویی، فرد سرسخت را قادر می سازد تا حتی حوادث ناخوشایند را بر حسب امکانی براي یادگیري به تهدیدي براي ایمنی در نظر بگیرد و تمامی این جنبه ها باعث پیشگیري و یا کوتاه شدن مدت پیامدهاي منفی تنش زا می شود و در واقع سرسختی، سپري در مقابل برانگیختگی شدید فیزیولوژیک در اثر حوادث تنش زا است که سلیه و دیگر پژوهشگران، عامل آسیب پذیري در مقابل بیماری ها می دانند. سرسختی روانشناختی به عنوان تعدیل کننده، روابط بین تنش و بیماري روانشناختی و جسمانی عمل می کند . افرادي که از سرسختی روانشناختی قوي برخوردارند، احتمال کمتري دارد که در مقایسه با افراد داراي سرسختی روان شناختی ضعیف در پاسخ به تنش، دچار آسیب جسمانی و یا روانی شوند. هم چنین یافته هاي تجربی نقش تعدیل کننده سرسختی روانشناختی را در مقایسه با فشارهاي جانبی تنش تأیید می کند. دیگر یافته ها بیان می کند که بین دو جنس از نظر سرسختی روانشناختی تفاوت معنی داري نیست(شریفی، عریضی و نامداري، 1384). منطق انتخاب این ویژگیها ارزیابیهاي شناختی خوش بینانه اي است که می تواند به رغم تنش آور بودن آنها باعث درك معنی دار و طبیعی ویژگیها از سوي فرد شود. با وجود این، تصمیم گیري قاطعانه می تواند به یکپارچگی آنان در تجربه هاي آینده منجر شود؛ به این ترتیب افراد سرسخت، وقایع تنش آور را به وقایع قابل تحمل تر تبدیل می کنند (کیامرثی و همکاران، 1377). همان گونه که از این مباحث پیداست، سرسختی روانشناختی به عنوان ویژگی مهم در ساختار شخصیت افراد می تواند آنها را برابر فشار هاي مختلف محیطی محافظت کند. در واقع می توان عنوان کرد که افراد با سطح سرسختی روانشاختی قوي با توجه به صفات مبارزه جویی و ابراز وجود و نیرومندي و استقامت در مقابل حوادث تنش زاي محیطی کمتر دچار آسیب هاي جسمانی و روانی می شوند؛ لذا اهمیت و ضروت سرسختی روانشاختی در این مباحث آشکار می شود (یاسمی نژاد، محمدیان و فعلی، 1390). مسلش و همکاران (1976)، بوریش (2002)، آلمر (2002)، فیلیان (1381)، بدري گرگري(1384) و زارع (1382) در پژو هش هایی نشان دادند عواملی وجود دارند که می توانند بر روي رضایت زناشوئی تأثیر بگذارند که این عوامل باید به دقت مورد شناسایی قرار بگیرند. از جمله این عوامل ویژگی شخصیتی تاب آوري وسرسختی است، که به عنوان متغیر دیگر در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد. سرسختی ویژگی شخصیتی است که ممکن است نحوه مقابله با استرس زاها را در افراد تعدیل کند یعنی آنها را در تحلیل موفقیت آمیز موقعیت استرس زا یاري می کند. زارع (1382) در پژوهشی با عنوان مقایسه رابطه حمایت اجتماعی و سرسختی با فرسودگی شغلی رانندگان شرکتهاي اتوبوسرانی و تاکسیرانی شهر تهران نشان داد که حمایت اجتماعی و سخت رویی هر یک با مؤلفه احساس تحلیل عاطفی ارتباط معکوس و منفی دارند، حمایت اجتماعی و سرسختی هر یک با مسخ شخصیت ارتباط معکوس دارند و با احساس موفقیت فردي ارتباط مستقیم و مثبت دارند . از سوي دیگر بین میزان سرسختی و مسخ شخصیت و احساس موفقیت فردي در دو گروه تفاوت معناداري وجود داشت. در این پژوهش بالاترین میزان فرسودگی شغلی در مولفه احساس تحلیل عاطفی (55 درصد) گزارش شد. جودي و همکاران (1999) در پژوهشی نشان دادند که سطح بالایی از سرسختی اثرات میانجیگرانه بر استرس داشته و با میزان پایین بیماري و افسردگی مرتبط می باشد. کوباسا (1994) در طی مطالعه اي پی برد مدیران مرد با درجه بالایی از سرسختی علی رغم اینکه در سراسر زندگی با وقایع استرس زا مواجه هستند، کمتر دچار بیماري شده و از سلامت بیشتري برخوردارند . یافته ها نشان داد که افراد با سخت رویی پایین بیشتر تحت تأثیر اثرات منفی استرس هستند (نریمانی و عباسی، 1388). پذيرش خود و دوست داشتن خويش (وايت ، 2001) و تبديل شدن به انساني كه از نظر جسمي سالم، از نظر فكري بي عيب، از نظر رواني شاد، از نظر اجتماعي متعادل، از جنبه ي سياسي آگاه، از نظر اقتصادي مولد و از نظر فرهنگي مسوول باشد ، از خصوصيات سلامت روان است و در شمار موضوعاتي قرار دارد كه به صورتي مفهومي با سرسختي روان شناختي ارتباط مي يابد. كوباسا(1979و1988) سرسختي را تركيبي از باورها در مورد خويشتن و جهان تعريف مي كند كه از سه مولفه ي تعهد، كنترل و مبارزه جويي تشكيل شده است. شخصي كه از تعهد بالايي برخودار است، اهميت و معناي اينكه چه كسي است و چه فعاليت ي انجام مي دهد را باور دارد. اين اشخاص با بسياري از جنبه هاي زندگي شان همچو ن شغل، خانواده و روابط بين فردي، كاملا در آميخته مي شوند. افرادي كه در مولفه ي كنترل، قوي هستند رويدادهاي زندگي را قابل پيش بيني و كنترل مي دانند و بر اين باورند كه قادرند با تلاش ، آنچه را كه در اطرافشان رخ مي دهد، تحت تاثير قرار دهند. اشخاصي كه مبارزه جويي بالايي دارند، موقعيت هاي منفي يا مثبتي كه به سازگاري مجدد نياز دارد را فرصتي براي يادگيري و رشد بيشتر مي دانند، تا تهديدي براي امنيت و آسايش خويش (كوباسا، 1998؛ مدي، 1990 ). سرسختي روان شناختي با افسردگي، همبستگي منفي دارد نشان دهنده ي آن است كه سرسختي روان شناختي، مي تواند پيش بيني كننده ي سلامت رواني باشد. ماتيس و لكسي(1999) نيز به اين نتيجه رسيدند كه سرسختي، متغير پيش بيني كننده ي بهتري براي سلامت رواني است تا سلامت جسمي و همچنين همبستگي منفي معني داري بين سرسختي و تعداد مراجعات به مركز بهداشت وجود دارد. امريكنر و همكاران (1994) رابطه ي بين سلامت رواني با تعاملات ادارك شده ي خانواده را بررسي نمودند و دريافتند خانواده هايي كه از انسجام بيشتر، ارتباط بهتر بين اعضاي خانواده و رضايت بيش تر از وضعيت خانواده برخودارند و همچنين خانواده هايي كه بر فعاليت هاي اجتماعي، فعاليت هاي مذهبي- اخلاقي، فعاليت هاي فكري- فرهنگي و نظم و سازماندهي تاكيد بيشتري دارند، از ميزان سرسختي بالاتري برخودارند. بر اين باورند كه عوامل تاثير گذار بر سرسختي دختران، بيشتر از درون خانواده سرچشمه مي گيرد در حالي كه در مورد پسران، ممكن است عوامل اجتماعي و آموزشگاهي نيز دخيل باشند. برخي از پژوهش ها نيز بين تاب آوري و سرسختي با اضطراب و افسردگي، رابطه ي منفي معني داري نشان داده و گوياي آن است كه افراد تاب آور مي توانند بر انواع اثرات ناگوار چيره شوند (شیربیم، سودانی و شفیع آبادی، 1388). يكي از مؤلفه هاي روان شناختي سرسختي است. سرسختي يكي از عوامل جديد روان شناختي است كه روان شناسان به آن علاقه مند شده و آن را در حوزه هاي مختلف مورد مطالعه قرار داده اند . سرسختي روان شناختي ابتدا مورد توجه كوباسا (1979) قرار گرفت و به عنوان مجموعه اي متشكل از ويژگي هاي شخصيتي در نظر گرفته شد كه در رويارويي با حوادث فشارزاي زندگي به عنوان منبعي از مقاومت، همانند سپري محافظ عمل مي كند و افراد واجد آن مي توانند به گونه اي كارآمد با مشكلات و فشارهاي زندگي مقابله كنند (حقيقي، عطاري، رحيمي و سليماني نيا، 1378). كوباسا (1983)، سرسختي را تركيبي از باورها دربارة خود و جهان تعريف كرده اند كه از سه مؤلفة تعهد، مهار و مبارزه جويي تشكيل شده است. باور به تغيير، دگرگوني و پويايي زندگي و اين نگرش كه هر رويدادي به معناي تهديدي براي امنيت و سلامت انسان نيست، انعطا ف پذيري شناختي و بردباري در برابر روي دادهاي سخت تنش زا و، موقعيت هاي مبهم را به دنبال دارد .بررسي ها گوياي آن است كه سرسختي با سلامت جسمي و رواني رابط ة مثبت دارد و به عنوان يك منبع مقاومت دروني، تأثيرات منفي استرس را كاهش مي دهد و از بروز اختلال هاي جسمي و رواني پيشگيري مي كند. (زانگ، 2010) در پژوهشي كه در بين دانشجو يان چيني انجام گرفت، نشان داد كه سرسختي با پنج عامل بزرگ شخصيت ارتباط دارد، به طوري كه سه مؤلفة سرسختي (تعهد، مهار و مبارزه جويي ) با روان رنجورخو يي ارتباط منفي و معنادار و با چهار عامل ديگر شخصيت برونگرايي، گشاده رويي،خوشايندي و وظيفه شناسي ارتباط مثبت و معنادار ي دارند . دلاهيج، گيلارد و دام(2010) گزارش كردند كه سرسختي با شيوه هاي مقابله اي سازگارانه ارتباط مثبت و معنادار و با سبكها ي مقابله اي ناسازگارانه ارتباط منفي و معنادار دارند. نادري و حسيني (1389) نشان دادند كه سرسختي روان شناختي و اميد به زندگي با هم همبستگي مثبت و معنادار دارند. ويسي، عاطف وحيد و رضايي (1379) گزارش دادند كه در وضعيت استرس زا كسا ني كه از سرسختي بالاتر ي برخوردارند، سلامت روان بيشتري دارند تا كساني كه سرسختي پايين تري برخوردارند. (بابلان، قاسم پور و حسن زاده، 1390). پیشینه عملی تحقيق آزموده و همکاران (1386) عنوان کردند که بین جهت گیري مذهبی و متغیرهاي شادکامی و سرسختی روانشناختی رابطه معنادار وجود دارد و افراد با جهت گیري درونی نسبت به افراد با جهت گیري بیرونی از تعهد، مهار و مبارزه جویی بیشتري برخوردارند. دیگر نتایج آنها دلالت می کرد که بین زنان و مردان از نظر سرسختی روانشناختی تفاوت معنی داري هست و دختران از سطح سرسختی روانشناختی قوی تري برخوردارند. نریمانی (1386) نشان داد بین متغیرهاي سرسختی روانشناختی، سبک هاي تفکر و مهارت هاي اجتماعی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت معناداري وجود دارد و از سه متغیر پیش بین تنها متغیرهاي سرسختی روانشناختی و سبک هاي تفکر قابلیت پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را داشتند. درتحقیق کامیار(1386) رابطه معناداري بین عوامل خود انگیزي در هوش هیجانی با عوامل سرسختی دیده نشد. یافته دیگر این پژوهش حاکی بود که زنان و مردان از نظر سرسختی و هوش هیجانی تفاوتی ندارند (یاسمی نژاد، محمدیان و فعلی، 1390). مصاحبی(1383) در پژوهش خود با عنوان رابطه بین رضایت زناشوئی و میزان انعطاف پذیری بین زن وشوهرها به این نتیجه رسید که همسانی در انعطاف پذیری یکی از ویژگی های شخصیتی افراد است که با رضایت از زندگی زناشوئی ارتباط دارد. در پژوهش نادری و همکاران(1388) رابطه هوش معنوي و هوش هيجاني با رضايت از زندگي سالمندان، نتايج نشان داد که بين هوش معنوي و رضايت از زندگي، همچنين بين هوش هيجاني و رضايت از زندگي رابطه معني داري وجود دارد. نتايج تحليل رگرسيون با روش ورود نشان داد كه متغيرهاي هوش معنوي، هوش هيجاني به ترتيب پيش بيني كننده رضايت زندگي بودند. اسماعيل خاني و همکاران(1388) در پژوهشی با عنوان بررسي روابط ساده و چندگانه هوش هيجاني، خود کارآمدي و سرسختي روان شناختي با سبک مديريت تعارض سازش در دانشجويان، نشان دادند که: الف) بين هوش هيجاني و سبک مديريت تعارض سازش رابطه معني داري وجود ندارد. ب) بين خود کارآمدي و سبک مديريت تعارض سازش رابطه منفي و معني دار وجود دارد. ج) بين سرسختي روان شناختي و سبک مديريت تعارض سازش رابطه منفي و معني دار وجود دارد. د) نتايج تحليل رگرسيون به روش ورود مکرر نشان داد که بين متغيرهاي پيش بين با متغير سبک مديريت تعارض سازش، همبستگي چندگانه وجود دارد. هم چنين نتايج تحليل رگرسيون به روش مرحله اي نشان داد که از ميان مجموع متغيرهاي پيش بين تنها متغيرهاي سرسختي روان شناختي و هوش هيجاني به ترتيب، قادر به پيش بيني سبک مديريت تعارض سازش هستند. در پژوهشی با عنوان بررسي رابطه هوش هيجاني و رضايت زناشويي که توسط سليمانيان و محمدي (1388) انجام شد. نتايج تحقيق نشان داد بين هوش هيجاني و رضايت زناشويي همبستگي مثبت معناداري وجود دارد و هوش هيجاني به تنهايي 30 درصد از تغييرات رضايت زناشويي را تبيين مي کند. همچنين اين تحقيق نشان داد بين مولفه هاي هوش هيجاني (توجه، وضوح، بازسازي خلقي) و رضايت زناشويي همبستگي مثبت معناداري وجود دارد. نتيجه تحليل رگرسيون چند گانه گام به گام نشان داد عامل توجه بيشترين توانايي تبيين تغييرات رضايت زناشويي را دارد و 19 درصد از تغييرات رضايت زناشويي را تبيين مي کند. عامل وضوح 7 درصد و عامل بازسازي 3 درصد از تغييرات رضايت زناشويي را تبيين کرده اند. نتيجه تحقيق همچنين نشان داد ميزان هوش هيجاني در زنان به طور معناداري بيشتر از مردان است در پژوهش كامیار و یزدی (1386) با عنوان بررسي رابطه سرسختي با هوش هيجاني و مقايسه آن در زنان و مردان دانشجوي شاغل دانشگاههاي شهر تهران، نتایج نشان داد که بين سرسختي و هوش هيجاني دانشجويان، رابطه معنادار وجود دارد؛ همچنين بين مولفه هاي تعهد، کنترل، و چالش در سرسختي و مولفه هاي خودآگاهي، خودکنترلي، هشياري اجتماعي و مهارت هاي اجتماعي در هوش هيجاني رابطه وجود دارد؛ نيز، رابطه معناداري بين مولفه هاي خودانگيزي در هوش هيجاني با مولفه هاي سرسختي ديده نشد. آخرين يافته هاي اين پژوهش حاکي از آن است که زنان و مردان از نظر سرسختي و هوش هيجاني تفاوتي ندارند. فروغي، حسینیان و یزدی (1387)در بررسي رابطه بين هوش هيجاني و مولفه هاي آن با رضايت زناشويي کارکنان بيمارستان به نتایج زیر رسیدند بين هوش هيجاني و رضايت زناشويي رابطه مثبت و معناداري وجود دارد (r<0.39 p<0.01). همچنين بين مولفه هاي هوش هيجاني (خود آگاهي، همدلي، خودکنترلي و مهارت هاي اجتماعي) و رضايت زناشويي رابطه مثبت و معناداري وجود دارد. بين مولفه خود انگيزي و رضايت زناشويي رابطه معناداري بدست نيامد. صلاحيان و همکاران(1389) در بررسي رابطه بين هوش هيجاني و بخشودگي با تعارضات زناشويي نتايج به دست آمده از تحليل رگرسيون نشان داد كه هوش هيجاني و بخشودگي زوج ها پيش بين متغير تعارضات زناشويي بوده است. در پژوهش زرگر، نجاریان و نعامی (1387) که به بررسي رابطه ويژگي هاي شخصيتي (هيجان خواهي، ابراز وجود، سرسختي روانشناختي)، نگرش مذهبي و رضايت زناشويي با آمادگي اعتياد به مواد مخدر در كاركنان يك شركت صنعتي در اهواز پرداختند. يافته هاي پژوهش نشان داد كه كاركناني كه نارضايتي بيشتري از همسر دارند آمادگي به اعتياد بيشتري دارند. كاركنان هيجان خواه بالا، سرسختي روانشناختي پايين و نگرش مذهبي پايين، آمادگي به اعتياد سربالاتري داشتند. بالاترين ضريب همبستگي مربوط به رضايت از همسر بود كه مهمترين متغير پيش بين در اين پژوهش مي باشد. بين ابراز وجود و آمادگي به اعتياد، رابطه معني داري به دست نيامد. ضرايب تحليل رگرسيون با روش ورود مكرر براي تركيب خطي متغيرهاي رضايت از همسر، هيجان خواهي، سرسختي روانشناختي، نگرش مذهبي و ابراز وجود با آمادگي به اعتياد در سطح كمتر از 0.001 معني دار بود عطاري و همکاران (1383) در مقايسه سرسختي روانشناختي، هيجان خواهي و سنخ شخصيتي الف غيرسمي و سمي در بين مردان و زنان مبتلا به سرطان و افراد عادي مراجعه كننده به مراكز مشاوره و روان درماني شهر اهواز، به این نتایج رسیدند که: بين مردان و زنان از لحاظ متغيرهاي سرسختي روانشناختي، هيجان خواهي، سنخ شخصيتي الف غيرسمي و سمي تفاوت ديده نشد و فقط بين گروههاي سه گانه مردان و زنان سرطاني، برادران و خواهران سرطاني و برادران و خواهران عادي از لحاظ متغيرهاي هيجان خواهي و سنخ شخصيتي الف- سمي تفاوت وجود دارد. ايوبي، تيموري و نيري (1389) در پژوهشی با عنوان سرسختي، کيفيت زندگي و احساس بهزيستي نتايج نشان دادند که بين سرسختي، کيفيت زندگي و بهزيستي مديران همبستگي مثبت و معنادار وجود دارد. عامل هاي سرسختي (تعهد، مهار و چالش) توانستـند به ترتيب 18.2، 28.5 و 10.1 درصد از واريانس کيفيت زندگي را تبيين کنند. يافته ها در ارتباط با نقش سرسختي در سلامت مديران مورد بحث قرار گرفتند. در پژوهش حسيني (1388) با عنوان رابطه اميد به زندگي و سرسختي روان شناختي نتايج نشان داد كه بين اميد به زندگي و سرسختي روان شناختي رابطه مثبت و معناداري وجود دارد. همچنين، نتايج حاصل از تحليل رگرسيون چند متغيري براي تركيب خطي متغيرهاي اميد به زندگي، جنسيت، وضعيت تاهل و سن، با سرسختي روان شناختي دانشجويان معنادار بود. شريفي و همکاران (1384) در بررسي رابطه بين عملكرد خانواده و سرسختي روان شناختي در دانش آموزان ، يافته ها، حاکي از رابطه مثبت و معنادار بين عملکرد خانواده و سرسختي در کل نمونه و گروه هاي پسران و دختران است. همچنين ابعادي از عملکرد خانواده در تحليل رگرسيون به عنوان پيش بيني کننده نمرات سرسختي، تعهد، کنترل و مبارزه جويي ظاهر شدند. اما تفاوت دو جنس در ميزان سرسختي معنادار نبود. سلگي (1387) در پژوهشی با عنوان بررسي ارتباط بين هوش هيجاني، سلامت رواني و پيشرفت تحصيلي دانشجويان دانشگاه هاي پيام نور استان كرمانشاه نشان داد که تفاوت هوش هيجاني و مؤلفه هاي آن در دانشجويان دختر و پسر معنادار نبود. نتايج پژوهش برغمدي (1387) با عنوان تعيين نقش واسطه اي هوش هيجاني در تأثير استرس بر پيشرفت تحصيلي دانش آموزان مقطع پيش دانشگاهي شهرستان سبزوار نشان داد تفاوت بين مؤلفه هاي هوش هيجاني در دختران و پسران معنادار نيست. نتایج تحقیقات مدي و همکاران (1996) بیانگر این بود که بین سرسختی و مصرف مواد مخدر و الکل رابطه منفی وجود دارد. مدي (1987) در پژوهشی نشان دادکه سرسختی بالاتر، موفقیت تحصیلی بیشتري را نیز به همراه دارد. سوتر و همکاران (1996) روابط متقابل سرسختی، استرس شغلی و سلامتی را در 126 پرستار مورد بررسی قرار دادند. آنها در این پژوهش دریافتند که میزان تحلیل عاطفی در پرستاران بطور معناداري بالاتر از جمعیت عمومی است. اما نمرات بدست آمده در مقیاس هاي مسخ شخصیت و موفقیت فردي معنادار نیست. همچنین نمرات بدست آمده در پرسشنامه سرسختی حکایت از میزان سرسختی پایین آنها بوده است. در نهایت اینکه در این پژوهش پرستاران نمرات بیشتري را در تحلیل عاطفی و نمرات کمتري را در سرسختی نسبت به جمعیت عمومی گزارش کرده اند. در بررسی که بویل و همکاران (1991) در رابطه با ویژگی شخصیتی سرسختی، راهبردهاي مقابله اي حمایت اجتماعی و فرسودگی شغلی در پرستاران مراقبت هاي ویژه انجام دادند، سرسختی پیش بینی کننده معناداري در رابطه با فرسودگی شغلی بود و همبستگی منفی با استفاده از مکانیزم هاي مقابله اي هیجان محور داشت (به نقل از جعفر پور، 1376). راش و همکاران (1995) به بررسی نقش سرسختی، در واکنش افراد به تغییرات اجباري درمحیط کار یا فضاي شغلی افراد پرداختند. تغییراتی که در محیط کار صورت می گیرد، چنانچه ماهیت اجباري و یا تحمیلی داشته باشد و کارکنان در ایجاد آن نقش نداشته باشند، موقعیتی پرتنش و فشارزا بوجود می آید. این پژوهشگران نتیجه گرفتند که عامل سرسختی با فشار روانی در محیط کاري فشارزا رابطه منفی و با رضایت شغلی رابطه مثبت دارند (به نقل از مجیدیان، 1384). راف و لوترمن (1993) در تحقیقی با عنوان سرسختی به عنوان پیش بینی کننده فرسودگی شغلی و سپري در مقابل تنیدگی و فرسودگی شغلی نشان دادند که بین سرسختی و فرسودگی شغلی ارتباط معکوس معناداري وجود داشت. در این تحقیق همچنین مشاهده شد که سرسختی یک پیش بینی کننده براي فرسودگی شغلی و سپري در ارتباط بین تنیدگی و فرسودگی شغلی است. مضافاً اینکه ارتباط بین سرسختی و تنیدگی قوي تر از ارتباط بین تنیدگی و فرسودگی شغلی است (به نقل از جعفر پور، 1376). بينگهام و استريكر (1995) بر اين باورند كه عوامل تاثير گذار بر سرسختي دختران، بيشتر از درون خانواده سرچشمه مي گيرد در حالي كه در مورد پسران، ممكن است عوامل اجتماعي و آموزشگاهي نيز دخيل باشند. زانگ (2010) در پژوهشي كه در بين دانشجو يان چينی انجام گرفت، نشان داد كه سرسختي با پنج عامل بزرگ شخصيت ارتباط دارد، به طوري كه سه مؤلفة سرسختي (تعهد، مهار و مبارزه جويي) با روان رنجورخويي ارتباط منفي و معنادار و با چهار عامل ديگر شخصيت (برونگرايي، گشاده رويي، خوشايندي و وظيفه شناسی) ارتباط مثبت و معناداري دارند. دلاهيج، گيلارد و دام (2010) گزارش كردند كه سرسختي با شيوه هاي مقابله اي سازگارانه ارتباط مثبت و معنادار و با سبك ها ي مقابله اي ناسازگارانه ارتباط منفي و معنادار دارند. انزليچت، آروسون، گود و مكي(2006)، خاطر نشان كرد ه اند كه تاب آوري و سرسختي باعث كاهش افسردگي و اضطراب مي شوند. منابع 1-احدی، حسن.(1386). هوش هیجانی. روزنامه آفرینش. 2988 و 2987، 3-1. 2-ابراهیمی نژاد،حسین علی.(1386).مفاهیم و تئوری های هوش هیجانی .اصفهان .نشردوران. 3-اتیکنسون، ریتا. ال، اتیکنسون، ریچارد. سی، اسمیت، ادوارد. ای، داریل، ج. بم.، وهوکسما، سوزان (1385). متن کامل زمینه روانشناسی هیلگارد. (ترجمه محمدنقی براهنی، بهروز بیرشک، مهرداد بیک، رضا زمانی، سعید شاملو، مهرناز شهرآرای، یوسف کریمی سیانگاهان، مهدی محی الدین، کیانوش هاشمی) تهران: انتشارات رشد. 4- اسماعیلی، علی شایسته، سیاوش و گودرزی، ناصر. (1384). مبانی روانشناسی عمومی. تهران. شلاک. برادبری، تراویس و گریوز، جین. (1384). هوش هیجانی (مهارت ها و آزمون ها) (ترجمه مهدی گنجی) تهران: سالاوان. 5- احدي، بتول(1386) رابطه شخصيت و رضايت زناشويي، روانشناسي معاصر، پاييز 1386; 2(2 (پياپي 4)):31-37. 6-برغمدي، مهدي. ( 1387 ). تعيين نقش واسطه اي هوش هيجاني در تأثير استرس بر پيشرفت تحصيلي دانش آموزان مقطع پيش دانشگاهي شهرستان سبزوار. پايان نامه كارشناسي ارشد.دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي، دانشگاه شهيد بهشتي. 7-پورغفاری،سید سوگل؛ پاشا، غلامرضا و عطاری، یوسفعلی( 1389). بررسی اثربخشی آموزش مولفه های سبک زندگی مبتنی بر رویکرد روانشناسی فردی بر رضایت زناشوئی .... مجله علمی – پژوهشی یافته های نو در روانشناسی. 8- تیرگری، عبدالحکیم. (1383). هوش هیجانی و سلامت روان. رویکردها، راهبردها و برنامه های پیشگیری در بهسازی زندگی زناشویی. فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، سال چهارم، 114، 102-85. 9-ثنایی، باقر(1383). بررسی و مقایسه منبع کنترل و رضایت زناشویی در بین زنان شاغل و خانه دار در شهر تهران. تازه های پژوهشهای مشاوره، سال3.شماره9-10. 10- جعفرپور، ح. ( 1376 ). ارتباط بین سخت رویی و فرسودگی شغلی در معلمان مدارس عادي و استثنایی. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی، دانشگاه تهران، تهران. 11-دلاور، ع (1385) مبانی نظري و عملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی، تهران، چاپ اول. 12-زارع، م. مقایسه رابطه حمایت اجتماعی و سخت رویی با فرسودگی شغلی رانندگان اتوبوسهاي شرکت واحد اتوبوسرانی و رانندگان شرکت تاکسیرانی شهر تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران. 13-سید جوادین ،سید رضا .(1386). بررسی تاثیر هوش هیجانی در عملکرد کارکنان در سازمان تامین اجتماعی ، سومین کنفرانس ملی مدیریت عملکرد. مرکز همایش های علمی جهاد دانشگاهی ،20-1. 14-سرسرابی، شراره السادات. (1386). شناخت لایه های پنهان فراگیری از طریق هوش چندگانه. ص 7-1. 15-سیف، علی اکبر. (1387). مجله روانشناسی پرورشی. تهران:نشر آگاه.چاپ نهم. 16-شجاعت، گروه (1383)EQدر سازمان. مجله دوره آموزش مدیران توسعه (دوره امیرکبیری)، 19-1. 17-دانش، عصمت (1385). تاثير همانندي تضاد در ویژگی های شخصیتی برونگرايی و درونگرايی بر رضایت زناشویی. دو ماهنامه علمي- پژوهشی دانشگاه شاهد، سال12.شماره10. 18-ساپینگتون، اندوا (2000). بهداشت روانی. ترجمة شاهی و برواتی،1384. تهران : نشرروان. 19-سلیمانیان، علی اکبر(1373). بررسی تاثیر تفکرات غیر منطقی بر نارضایتی زناشویی، پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه تربیت معلم. 20-سلگي، زهرا. ( 1387 ). بررسي ارتباط بين هوش هيجاني، سلامت رواني و پيشرفت تحصيلي دانشجويان دانشگاههاي پيام نور استان كرمانشاه. طرح پژوهشي، گروه روانشناسي، دانشگاه پيام نور كرمانشاه. 21- سیاروچی، ژوزف؛ فورگاس، ژوزف و مایر، جان( 1383)، هوش هیجانی در زندگی روزمره، ترجمه: نوری امام زاده ای، اصغر؛ نصیری، حبیب اله، اصفهان، نوشته، چاپ اول. 22-شریفی، خلیل، عریضی، حمید رضا و نامداری، کورش(1384)، رابطه بین عملکرد خانواده و سرسختی روانشناختی در دانش آموزان)، دو ماهنامه علمی- پژوهشی دانشور رفتار، دانشگاه شاهد، سال دوازدهم، دوره جدید، شماره10، صص 94-85. 23-سیتر، ویرجینیا(1983). آدم سازی در روانشناسی خانواده، ترجمه: بیرشک، بهروز(1384). تهران، انتشارات رشد. 24-صافی، احمد(1385). خانواده متعادل. تهران: انتشارات انجمن اولیا و مربیان جمهوری اسلامی ایران، چاپ چهارم. 25-فهيمي، ر .(1380). بررسي رابطه بين ميزان رضايت زناشويي والدين و ميزان افسردگي فرزندان آنها، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه شيراز. 26-رضويه، اصغر؛ معين ، لادن و بهلولي اصل، فاطمه (1389). نقش ويژگيهاي شخصيتي و رضايت زناشويي بر رضايت شغلي كاركنان متأهل بنياد شهيد وامورايثارگران شهر شيراز، فصلنامه ي علمي – پژوهشي زن وجامعه، سال اول، شماره ي چهارم، ص 17-1. 27-گلمن، دانیل. (1386). هوش هیجانی (ترجمه پارسا) تهران: انتشارات رشد. 28- گلمن،دانیل(1380)ترجمه نسرین پارسا،تهران انتشارات رشد. 29- یاسمی نژاد، پریسا؛ گل محمدیان، محسن و فعلی، بهنام(1390)، بررسی رابطه جهت گیری مذهبی و سرسختی روانشناختی در دانشجویان، پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی، سال نوزدهم، دوره جدید، شماره 12: صص 137-119. 30- نريماني، محمد و عباسي، مسلم (1388)، بررسي ارتباط بين سرسختي روانشناختي و خود تاب آوري با فرسودگي شغلي، فصلنامه فراسوی مدیریت، سال دوم، شماره 8، صص 92-75. 31-شيربيم، زهرا؛ سوداني، منصور و شفيع آبادي، عبداله (1388)، رابطه سلامت روان و سرسختي روان شناختي دانشجويان، فصلنامه اندیشه و رفتار، دوره ی چهارم، شماره13، صص 16-7. 32-زاهدبابلان، عادل؛ قاسم پور، عبداله و حسن زاده، شهناز(1390)، نقش بخشش و سرسختي روان شناختي در پيش بيني اميد، فصلنامه دانش و پژوهش در روانشناسی کاربردی، سال دوازدهم، شماره3، صص 19-12. 33-کامیار، کاوه؛ یزدي، سیده منوره(1386)بررسی رابطه سرسختی با هوش هیجانی و مقایسه آن در زنان و مردان دانشجوي شاغل دانشگاههاي شهر تهران. فصلنامه اندیشه هاي نوین تربیتی، دوره 13، سال سوم، ش2 ، صص 35-23. 34-کیامرثی، آذر؛ نجاریان، بهمن؛ مهرابی زاده هنرمند، مهناز(1377) ساخت و اعتبار یابی مقیاسی براي سنجش سرسختی روانشناختی. مجله روانشناسی، 35-مجیدیان، ف. (1384) بررسی رابطه باورهاي خودکارآمدي و سخت رویی با استرس شغلی مدیران مقطع متوسطه شهر سنندج . پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران. 36-نادري، ف. و حسيني، م. (1389) رابطة اميد به زندگي و سرسختي روان شناختي در دانشجويان دختر و پسر دانشگاه آزاد، فصلنامة زن و جامعه، ش 2، صص 143-123. 37-ويسي، م. عاطف وحيد، م. و رضايي، م. (1379) تأثير استرس شغلي بر خشنودي و سلامت روان: اثر تعديل كنندة سرسختي و حمايت اجتماعي. فصلنا مة انديشه و رفتا ر، ش 3، صص 78-70. 38-منصوری ،بهزاد(1380)هنجاریابی آزمون هوش هیجانی سیبریاشرینگ برای دانشجویان کارشناسی ارشد در دانشگاههای دولتی شهر تهران،دانشگاه علامه طباطبایی. 39-عرفان منش، نرجس. (1386). هوش هیجانی. مجله معاونت دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی شیراز، 12-1. 40-علوی، سید امین ا.... (1377). روانشناسی مدیریت و سازمان (رفتار سازمانی). تهران: مرکز آموزشی مدیریت دولتی. 41-فاطمی، سید محسن. (1386). هوش هیجانی. تهران: سارگل. 42-کشتکار، بتول. (1378). بررسی مقایسه ای بهره هوش دانش آموزان دختر رشته های مختلف تحصیلی شهر کرمان. پایان نامه کارشناسی ارشد، مرکز آموزش مدیریت دولتی کرمان. 43-کورمن، آبراهام. ک. (1380). روانشناسی صنعتی و سازمانی (ترجمه حسین شکرکن) تهران: رشد. 44-گلمن، دانیل، بویاتزیسف ریچارد، و مک کی، آنی. (1385). هوش هیجانی در مدیریت و رهبری سازمانی (ترجمه بهمن ابراهیمی) تهران: انتشارات سازمان مدیریت صنعتی. 45-لطفی کاشانی، فرح. (1385). هوش هیجانی: واقعیت ها و ادعاها. فصلنامه روانشناسی کاربردی. شماره 2، 22-6 46-ریو، جان مارشال (1386)، انگیزش و هیجان، ترجمه: سید یحیی سید محمدی، تهران، نشر ویرایش. 47-فرح بخش ، کیومرث(1383). بررسی میزان اثر بخشی زوج درمانی گلاسر بر کاهش استرس وافزایش رابطه صمیمانه در زوجین....فصلنامه مطالعات روانشناسی و تربیتی ، شماره7 48-ملازاده، جواد (1387).بخشایش و رضایت زناشویی در مردان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه ناشی از جنگ و همسران آن. فصلنامه اصول بهداشت روانی، بهار87.سال10.شماره37. 49-نظری، محمد علی(1385). بررسی تاثیر مشاوره راه حل محور بر رضایت زناشویی، در ابعاد پرخاشگری و زمان با هم بودن...فصلنامه روانشناسی دانشگاه تبریز.سال 3. شماره9. 50-نوابی نژاد، شکوه(1387). اثربخشی زوج درمانی کوتاه مدت خودنظم بخشی بر افزایش رضایت زناشویی مراجعان درمانگاه و فرهنگیان شهرستان بابلسر، فصلنامه خانواده پژوهی، سال4،شماره15. 51-ملازاده اسفنجانی، رحیم؛ کافی، موسی و صالحی، ایرج (1390)، مقایسه سرسختی روانشناختی با سبک های مقابله با فشار روانی در افراد معتاد و عادی، فصلنامه اعتیاد پژوهی سوء مصرف مواد، سال پنجم، شماره17، صص57-41. 52-منصوری ،بهزاد(1380)هنجاریابی آزمون هوش هیجانی سیبریاشرینگ برای دانشجویان کارشناسی ارشد در دانشگاههای دولتی شهر تهران،دانشگاه علامه طباطبایی. Refrence: 1-Amerikaner, M., Monks, G., Wolfe, P., & Thomas, S. (1994). Family interaction and individual psychological health. Journal of Counseling and Development. 72 (6), 614- 623. 2-Delahaij, R., Gaillard, W.D., & Dam, K.V. (2010). Hardiness and the response to stressful situations: Investigating mediating processes. Personality and Individual Differences, 49, 386-390. 3-Maslach, .C., (1976). Manual of the maslach burnout inventory (2ed.). Palo Alto: consulting psychologists press inc. 4- Goleman, D. (1998). Working with Emotional intelligence. New York: Bantam Book 5-Goleman Daniel,(1995) Emotional Intelligence why it can Matter more than IQ. Newyork : Bantam Book. 6-Kobasa S. C. 1979. Stressful events, personality and health: A inquiry in to hardiness. Journal of personality and social psychology. 37: 1-11. 7-Horsburgh, A. V., Schermer, A. J., Vwselka, L.,& Vernon, A. P. (2008). A behavioral genetic study of mental toughness and personality. Personality and Individual differences. Article in press 8-Sheard, M., Golby, J. (2007). Hardiness and undergraduate academic study: The moderating role of commitment. Journal of Personality and Individual Differences, 43, 579- 588 9-Mayer, J, D: Salovey , P, (1997). What is emotional intelligence? In P.Salovey and D.Sluyter (Eds.) emotional development and emotional intelligence: Implicationc for educators. (pp, 3-31). New York Basi. 10 -Zakin, G., Solomon, Z., & Neria, Y. (2003). Hardiness, attachment style and long term psychological distress among Israeli POWs and combat veterans. Journal of Personality and Individual Differences, 34, 819- 829. 11-Kobasa, S. C., & Maddi, S. R. (1992). Early experience in hardiness development.Consulting Psychology journal and research, 51(2), 106- 116. Kobasa, s. C.(1988). Hardiness.in lindzey, Thompson, and Spring (Eds). Psychology (3rd). New york: Worth Publishers. Mayer, J. D., & Salovey, P. (1997). Emotional intelligence: Imagination, cognition,and personality. pp, 211-785. 12-CHerniss.g.v. (2000). An EI-Based Theory of performance: 1-18. 13- Salovey, Peter, and grewal, Paisy. (2005). The science of Emotional intelligence. PP: 281-285. www.Eiconsortium.org 14- Peins, Annette. (2006). Emotional intelligence and leadership in corporate management: A fortigenic. 15-Bentler, P. M, New comb. M. D, (1998).Longitudinal study of marital success and Failure. Journal of stalting and clinical Psychology vol.46, p,1053-1070. 16-Donnellan. B. M, Conger. R. D, Bryant. Ch. M(2005). The Big five and enduring marriages. Journal of Research in personality. Vol39. (p 206-207). 17- Fisher. T. D, Mcnulty. j. (2008). Neuroticism and marital satisfaction: the mediating role played by the sexual relationship. Journal of family psychology. vol22 (1)112-122. 18-Luo, S. & Klohnen, E. C (2005). Assortative mating and marital quality in Newlyweds: A couple - Centered an approach. Journal of personality and social psychology, 88, 304-326. 19-Olson. R. R & Nemchek. S (1999). Five factor personality similarity and marital adjustment. Social Behavior and personality: An International Journal. (P):309-317. 20-Santayana, G (2007). Spouse's personality may be hazardous to your health. Weds worth. 21-Shiota, M. N & Levenson, R. W (2007). Birds of feather don't Always fly farthest: similarity in big five personality predicts more negative marital satisfaction trajectaries in long - term marriages. Journal of psychology and aging. Vol: 22, No, 4,666-675. 22-White, j. K, hendrich, S & hendrich, C (2004). Big five personality variables and relationship constructs. The enneagram institute Discussion Board. 23-Winch, R (1974). Selected studies in marriag and the family. New york: hitrin rhurt and winston, ine. 24-Bingham, S., & Stryker, S. (1995). Things will be different for my daughter: A practical guide to building her self-esteem and self-resilience. New York: Penguin. Books. 25-Maddi, S. R., Wadhwa, P., & Haier, R. J. (1996). Relationship ofhardiness to alcohol and drug use in adolescents. The AmericanJournal of Drug and Alcohol Abuse, 22 (22), 247-257. 26-Maddi, S. R., (1987). Hardiness training at Illinois Bell Telephone. In J. P. Opatz(Ed.), Health promotion evaluation, pp. 101-1115. Stevens point, WI: Ntional Wellness Institute. 27- Maddi, S. R., (1994). Hardiness and mental health. 28-Zhang, L.F. (2010). Hardiness and the Big Five personality traits among Chinese university students. Learning and Individual Differences, 21(1), 109-113. 29-Inzlicht, M., Aronson, J., Good, C., & McKay, L. (2006). A particular resiliency to threatening environments. Journal of Experimental Social Psychology. 42, 323-336.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

فروشگاه فایل صدرا دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید